• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اجل (مفردات نهج البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اجل (به فتح الف و جیم) از مفردات نهج البلاغه، به معنای مدّت و زمان مشخص و گاهی نیز بر (وزن عقل)، به‌معنای علّت و جهت آمده است.



مدّت معیّن و آخر مدّت. راغب گوید: اجل مدّتی است که برای چیزی معیّن شود، اجل انسان مدت حیات اوست.، آخر مدت نیز گفته است.
امام علی (صلوات‌الله‌علیه) دربارۀ خدا می‌فرماید: الذی لیس لصفته حدّ محدود و لا نعت موجود و لا وقت معدود و لا اجل ممدود؛ خدایی که برای وصف او نه حدی معین و نه نعتی موجود و نه وقتی شمرده شده و نه مدتی کشیده شده‌ای وجود دارد.» و این بیان نورانی از آن حضرت (علیه‌السلام) «و کان رسول الله اذا احّمر الباس و احجم الناس قدّم اهل بیته... لکن آجالهم عجّلت و منیّته اجلّت»
مراد از ضمیر «آجالهم» عبیدة بن حارث، و حمزة و جعفر بن ابی طالب است، و ضمیر «منیّته» به خود حضرت علی (علیه‌السلام) راجع است، یعنی چون جنگ شدت می‌یافت و مردم ساکت می‌شدند، رسول خدا (صلی‌الله علیه‌وآله) اهل بیت خویش را در جنگ مقدم می‌کرد... اما اجل و شهادت آن‌ها به زودی رسید، ولی مرگ من وقت‌دار شد و به تاخیر افتاد. در جملۀ «کفی بالاجل حارسا» مراد مدت عمر انسان و رسیدن به آخر است.


این واژه گاهی (بر وزن عقل) عبارت است از علت و جهت چیزی یا کاری؛ که فقط دو بار در «نهج البلاغه» آمده است. یکی در خطبۀ ۲۱۰، و دیگری دربارۀ گناهکار فرموده: «یکره الموت لکثرة ذنوبه و یقیم علی ما یکره الموت من اجله»، منظور از «ما» گناه است. یعنی به علت کثرت گناهان از مرگ می‌ترسد، و به گناهی که به سبب آن از مرگ کراهت دارد ادامه می‌دهد.


۱. راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، ص۶۵.    
۲. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۳۹، خطبه۱.    
۳. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۳۶۸-۳۶۹، نامه۹.    
۴. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۵۲۹، حکمت۳۰۶.    
۵. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۳۲۷، خطبه۲۱۰.    
۶. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۴۹۸، حکمت۱۵۰.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، «مفردات نهج البلاغه»، ص۲۶-۲۷.    


رده‌های این صفحه : مفردات نهج البلاغه




جعبه ابزار