• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اجماع(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اجماع، اثبات حکمی شرعی به سبب اتفاق جماعتی بر آن حکم می‌باشد.



اجماع در لغت ، به معنای عزم و اتفاق است، مثلا گفته می‌شود: «اجمع فلان علی کذا؛ فلان شخص عزم بر آن کار نمود»، یا گفته می‌شود: «اجمع القوم علی کذا؛ قوم بر فلان امر اتفاق کرد».


و در اصطلاح ، با توجه به اختلاف علمای اصول در شرایط حجیت اجماع ، تعریف‌های متعددی از آن ارائه شده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:
۱. اتفاق جماعتی از علما بر یکی از امور دینی که کاشف از رأی معصوم (علیه‌السلام) باشد؛
۲. اتفاق امت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بر یکی از امور دینی؛
۳. اتفاق اهل حل و عقد امت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله)؛
[۲] جرجانی، محمد بن علی، کتاب التعریفات، ص۴.

۴. اجتماع مجتهدان امت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در یک عصر بر یکی از امور دینی؛
[۳] صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج۱، ص۲۷۳.

۵. اتفاق اهل حرمین ( مکه و مدینه )؛ ۶. اتفاق اهل مصرین ( کوفه و بصره ).
با توجه به اختلاف تعبیرهای موجود در تعریف اجماع، می‌توان چنین نتیجه گرفت که اجماع به معنای اتفاق جماعتی بر حکم شرعی است، به صورتی که در اثبات آن حکم مؤثر باشد.
[۴] موسوی بجنوردی، محمد، مقالات اصولی، ص ۳۷-۳۶.

این تعریف دربرگیرنده تعریف‌های علمای شیعه و سنی است، هر چند آن‌ها در دلیل حجیت اختلاف دارند؛ اهل سنت می‌گویند: دلیل حجیت این است که امت بر خطا اجتماع نمی‌کنند؛ «لا تجتمع امتی علی خطاء»، ولی شیعه اجماع امت را به دلیل کشف از حکم معصوم (علیه‌السلام) حجت می‌داند.


اولین اجماعی که در تاریخ مسلمانان دلیل واقع شد، اجماع ادعا شده بر بیعت ابوبکر برای خلافت بر مسلمانان می‌باشد که پس از آن اجماع را دلیل همه مسائل فرعی و شرعی قرار داده و برای حجیت آن از کتاب ، سنت و عقل بهره گرفتند، که تمام این ادله و پاسخ آن‌ها در کتاب‌های اصولی آمده است.


اصولیون اهل سنت ، اجماع را به عنوان دلیلی مستقل در مقابل کتاب و سنت، معتبر می‌دانند.
البته واژه «اجماع» در کتاب‌های اصولی و فقهی شیعه نیز به کار رفته و از نظر علمای شیعه فی الجمله (در صورتی که کاشف از قول معصوم باشد) معتبر شناخته شده است.
بنابراین، اجماع معتبر در نزد اهل سنت و شیعه ، دارای اشتراک لفظی و تباین معنوی است، زیرا نزد علمای اهل سنت، خود اتفاق موضوعیت دارد، اما نزد علمای شیعه، اتفاق، طریق کشف نظر معصوم (علیه‌السلام) است.
[۸] انصاری، مرتضی بن محمد امین، فرائد الاصول، ج۱، ص۷۹.
[۹] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۲، ص۳۹۲.
[۱۰] فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۱۰، ص۲۹۱.
[۱۱] فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۱۰، ۲۹۸.
[۱۲] خمینی، روح الله، جواهر الاصول (ج ۲)، ص۳۴.
[۱۴] جناتی، محمد ابراهیم، منابع اجتهاد (از دیدگاه مذاهب اسلامی)، ص۱۸۱.
[۱۶] زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج۱، ص۵۱۲.
[۱۸] زحیلی، وهبه، الوجیز فی اصول الفقه، ص۴۶.



۱. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج۱، ص۳۴۶.    
۲. جرجانی، محمد بن علی، کتاب التعریفات، ص۴.
۳. صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج۱، ص۲۷۳.
۴. موسوی بجنوردی، محمد، مقالات اصولی، ص ۳۷-۳۶.
۵. محقق حلی، جعفر بن حسن، معارج الاصول، ص۱۲۵.    
۶. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص۱۸۹.    
۷. صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص۱۷۲.    
۸. انصاری، مرتضی بن محمد امین، فرائد الاصول، ج۱، ص۷۹.
۹. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۲، ص۳۹۲.
۱۰. فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۱۰، ص۲۹۱.
۱۱. فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۱۰، ۲۹۸.
۱۲. خمینی، روح الله، جواهر الاصول (ج ۲)، ص۳۴.
۱۳. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۲، ص۹۳.    
۱۴. جناتی، محمد ابراهیم، منابع اجتهاد (از دیدگاه مذاهب اسلامی)، ص۱۸۱.
۱۵. اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ص۲۴۲.    
۱۶. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، ج۱، ص۵۱۲.
۱۷. طباطبایی حکیم، محمد تقی، الاصول العامة للفقه المقارن، ص۲۵۵.    
۱۸. زحیلی، وهبه، الوجیز فی اصول الفقه، ص۴۶.



فرهنگ‌نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، برگرفته از مقاله «اجماع».



جعبه ابزار