• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احتجاج امام سجاد با عبیدالله

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



احتجاج امام سجاد (علیه‌السلام) با عبیداللّه بن زیاد یکی از وقایع در جریان اسارت اهل بیت امام حسین (علیه‌السلام) است که در کاخ ابن زیاد روی داده است. زمانی که ابن زیاد اسرای اهل بیت را وارد کاخ خود نمود، بعد از احتجاج با حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) به امام سجاد (علیه‌السلام) رو کرده و سخنانی گفت که امام هم جواب او را داد؛ ابن زیاد خشمگین شده دستور به قتل حضرت را صادر کرد که با دفاع حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) از امر خود منصرف شد.



ابن زیاد (بعد از احتجاج با حضرت زینب) رو به امام زین‌العابدین (علیه‌السّلام) کرد و پرسید: نامت چیست؟ گفت: علی بن حسین. گفت: مگر خدا علی بن حسین را نکشت؟ امام سجاد (علیه‌السّلام) سکوت کرد. ابن زیاد گفت: چه شده است؟ چرا سخن نمی‌گویی؟ حضرت فرمود: برادری بزرگتر از خود به نام علی داشتم که مردم او را کشتند، [و او روز قیامت از شما دادخواهی می‌کند.]
ابن زیاد گفت: خدا او را کشت. (ابن زیاد با این سخنان،‌ اندیشه جبرگرایی را، که‌ اندیشه رایج و حاکم در سلسله اموی بود، القا کرد تا هم خود را تطهیر کند، و هم جنایاتش را به خواست خدا نسبت دهد و به آن مشروعیت بخشد.) امام ساکت شد. ابن زیاد گفت: چرا سخن نمی‌گویی؟ امام فرمود: «اللَّهُ یَتَوَفَّی الْاَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا؛ خدا جان انسان‌ها را هنگام مرگشان می‌گیرد.» «وَمَا کَانَ لِنَفْسٍ اَنْ تَمُوتَ اِلَّا بِاِذْنِ اللَّهِ؛ و هیچ کس جز به اذن خدا نمی‌میرد.»


ابن زیاد خشمگین شد و گفت: تو جرئت پاسخ دادن مرا داری و می‌توانی سخن مرا رد کنی؟ او را ببرید و گردنش را بزنید. عمه‌اش زینب به او در آویخت و گفت: «ای ابن زیاد، از ما دست بردار. مگر از خون‌های ما سیر نشده‌ای؟ مگر کسی از ما باقی گذاشته‌ای؟» آن‌گاه زینب دست در گردن امام‌ انداخت و خطاب و به ابن زیاد گفت: «تو را به خدا، اگر ایمان داری، اگر او را می‌کشی، مرا هم با او بکش». در این هنگام علی بن حسین فریاد زد: «ای ابن زیاد، اگر میان تو و این زنان خویشاوندی هست، یک مرد پرهیزکار با آنان بفرست که مسلمان‌وار همراه آنان باشد». ابن زیاد‌ اندکی در او نگریست، آن‌گاه به افراد [حاضر در مجلس] نگریست و گفت: «شگفتا از خویشاوندی! به خدا می‌دانم که این زن راضی است که اگر برادرزاده‌اش را کشتم، او را نیز با وی بکشم. این نوجوان را واگذارید با زنان همراه باشد». (شیخ مفید و به پیروی او، طبرسی و اربلی سخن آخر ابن زیاد را چنین ثبت کرده‌اند: او را واگذارید، که همان بیماری که دارد، او را بس است. منابع دیگر نیز این احتجاج را با تفاوت‌هایی گزارش کرده‌اند: ابن سعد این جریان را به اختصار آورده است. )
بنا بر گزارشی دیگر، امام سجاد (علیه‌السّلام) در برابر تهدید ابن زیاد، به عمه‌اش فرمود: عمه جان، ساکت باش تا من با او حرف بزنم». آن‌گاه رو به ابن زیاد کرد و فرمود: مرا به کشتن تهدید می‌کنی؟ آیا نمی‌دانی که کشته شدن عادت ما و شهادت مایه سربلندی ماست؟»
ما را قتال دشمن بد کیش عادت است ••• با اهل بغی حرب نمودن، سعادت است
تهدید ما چرا به شهادت کند کسی ••• حقا که آرزوی دل ما شهادت است


در این هنگام رباب دختر امرؤ القیس، (مراد از امرؤ القیس، شاعر معروف عصر جاهلیت نیست، بلکه منظور امرؤالقیس بن عدی بن اوس بن جابر کلبی است که در زمان خلافت عمر، اسلام آورد.) همسر امام حسین (علیه‌السّلام)، سر امام را به دامان گرفت، آن‌را بوسید و گفت:
واحُسَیناً فَلا نَسیتُ حُسَینا ••• اقصَدَتهُ اسِنَّةُ الاَعداءِ
غادَروهُ بِکَربَلاء صَریعاً ••• لا سَقَی اللَّهُ جانِبَی کربلاءِ (یاقوت حَمَوی این شعر را به عاتکه، دختر زید بن عمرو بن نفیل، نسبت داده است. )
«آه‌ ای حسین من! هنوز حسین را فراموش نکرده‌ام [زمانی که] نیزه‌های دشمن او را هدف قرار داد.
پیکر او را بی‌جان، افتاده در کربلا، رها کردند. خدا سرزمین کربلا را سیراب نکند.»


۱. ابن اعثم، احمد بن محمد، الفتوح، ج۵، ص۱۲۳.    
۲. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۴۸.    
۳. زمر/سوره۳۹، آیه۴۲.    
۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۵.    
۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۵۰.    
۶. ابن اعثم، احمد بن محمد، الفتوح، ج۵، ص۱۲۳.    
۷. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۸ ص۲۱۰-۲۱۱.    
۸. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۷.    
۹. طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۷۳.    
۱۰. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۷۸.    
۱۱. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۴۸.    
۱۲. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۹۱.    
۱۳. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۲۳۲.    
۱۴. سید ابن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۰۲.    
۱۵. فصلنامه تراثنا، ش ۱۰، ص۱۸۸، به نقل از ترجمة الحسین و مقتله.    
۱۶. ابن سعد، ترجمة الحسین و مقتله، ج۱، ص۷۹.    
۱۷. ابن اعثم، احمد بن محمد، الفتوح، ج۵، ص۱۲۳.    
۱۸. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۴۸.    
۱۹. سید ابن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۰۲.    
۲۰. کاشفی، ملا حسین، روضة الشهدا، ص۴۵۷.    
۲۱. ر. ک:قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۳۷۲.    
۲۲. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۲۳۳.    
۲۳. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۴۵.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۵۹-۶۱.



جعبه ابزار