احمد بن محمد بیهقی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بیهقی، ابوالحسن احمد بن محمد عنبری، مشهور به امیرک
بیهقی، صاحب برید بلخ در زمان
سلطان مسعود غزنوی، رئیس دیوان سلطان مودود و عبدالرشید و دبیر فرخزاد غزنوی است.
او از خاندان مشهور
عنبریان بیهق برخاست.
برای نخستین بار
محمدبن حسین بیهقی ذیل رویدادهای ۴۲۲، هنگامی که امیرک جانشین ابوعبدالله پارسی، صاحب برید بلخ در زمان وزارت خواجه احمدحسن میمندی (متوفی ۴۲۴) گردید، از او نام برده و بهطور مبهم از
خشم خواجه احمد نسبت به امیرک، به دلیل پذیرفتن این منصب، یاد کرده است.
در ۴۲۳، امیرک
بیهقی، همراه لشکریان سلطان مسعود (حک: ۴۲۱ـ۴۳۲) برای سرکوب علی تگین، از امیران ایلک خانی در ماوراءالنهر، به بخارا رفت تا اخبارِ جنگ را به اطلاع سلطان برساند.
احمدحسن میمندی که
کینه امیرک را به دل داشت، با استفاده از دوری وی از
بلخ ، از او نزد سلطان بدگویی کرد که به واگذاری منصب او به ابوالقاسم حاتمک انجامید.
با درگذشت حاتمک در ۴۳۰، امیرک به شغل سابقش بازگشت
اما سال بعد
سلجوقیان ، بلخ را محاصره و تسخیر کردند.
تاریخ بیهقی از سرنوشت امیرک اطلاع بیشتری نمیدهد.
ظاهراً پس از کشته شدن سلطان مسعود، امیرک به خدمت سلطان مودود (حک: ۴۳۲ـ۴۴۰) درآمد و کوتوال قلعه ترمذ گردید.
هنگامی که چَغری بیگ (متوفی رجب ۴۵۱ یا صفر ۴۵۲) و فرزندش، اَلپ ارسلان (حک: ۴۵۵ـ ۴۶۵)، قلعه را محاصره کردند، نخست امیرک از تسلیم قلعه خودداری کرد.
به نوشته
علی بن زید بیهقی ،
پانزده سال قلعه را از دسترس سلجوقیان در امان داشت، اما ظاهراً این رقم مبالغه آمیز است؛ زیرا امیرک پس از تسلیم قلعه به سلجوقیان، به
غزنه رفت و به ریاست دیوان مودود و عبدالرشید (حک: ۴۴۰ـ۴۴۳) رسید و در اواخر دوره فرخزاد
دبیری او را داشت.
بنابراین، احتمالاً تا ۴۳۵ قلعه را حفظ کرده و پس از واگذاری قلعه، املاک و منزلش را در
بیهق به ابوعلی بن شاذان، وزیر چغری بیگ، بخشیده و خود روانه غزنه شده
و در آنجا مدرسه ای بنیان نهاده است.
امیرک
بیهقی در زمان فرخزاد از شغل دبیری
استعفا کرد و در ۴۴۸ درگذشت.
(۱) علی بن زید
بیهقی، تاریخ
بیهق، چاپ احمد بهمنیار، تهران ۱۳۴۵ ش، چاپ افست تهران ۱۳۶۱ ش.
(۲)
محمدبن حسین بیهقی، تاریخ
بیهقی، چاپ علی اکبر فیاض، مشهد ۱۳۵۶ ش.
(۳) علی بن ناصر حسینی، کتاب اخبار الدّوله السلجوقیه، چاپ محمد اقبال، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بیهقی»، شماره۲۵۴۷.