• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احمد حلاج بسحق‌اطعمه(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بُسحق اَطعمه ، فخرالدّین احمد حلاّ ج شیرازی ، از شاعران نیمة دوم قرن هشتم . برخی تذکره نویسان (خلیل ، ج ۱، ص ۱۰۰؛ هدایت ، ص ۵۷ـ۵۸؛ معصوم علیشاه ، ج ۳، ص ۵۵؛ مدرس تبریزی ، ج ۱، ص ۲۶۶) او را با معاصرش نظام الدّین احمد اطعمه اشتباه کرده و در ردیف اهل تصوّف و از مصاحبان شاه داعی • شیرازی (متوفی ۸۶۷ یا۸۷۰) دانسته اند. همچنین برخی گمان کرده اند که مرثیة شاه داعی در رثای نظام الدّین احمد اطعمه ، برای بسحق سروده شده است (میرزایف ، ص ۱۵ـ۱۷؛ صفا، ج ۴، ص ۲۴۵ـ۲۴۶). برخی (نفیسی ، ج ۱، ص ۲۹۶؛ صفا، ج ۴، ص ۲۴۴) به اشتباه ، کنیة او را جمال الدّین آورده اند و این اشتباه ناشی از آن است که سنگِ مزار شخصی به نام جمال الدّین محمودبن نصیرالافزری را از آن بسحق شمرده اند (بهروزی ، ص ۲۴۸ـ۲۴۹).
او معروف به شیخ اطعمه و بسحق اطعمه بود و در شعر بسحق تخلص می کرد که مخفّف بواسحاق / ابواسحاق است . علّت اشتهار وی به حلاّ ج آن است که پیشة پنبه زنی داشته (سمرقندی ، ص ۴۰۹؛ خلیل ، ج ۱، ص ۱۰۱) و به سبب آنکه در شعرش به وصفِ انواع طعام پرداخته است به او لقب اَطعمه داده اند.
بسحق بیشتر عمرش را در شیراز گذراند و سفرهایی به خراسان و اصفهان کرد و سپس به شیراز بازگشت . از معاصران وندیمانِ شاهزاده اسکندربن عمر شیخ بن تیمور (حک : ۸۱۲ ـ ۸۱۷) حاکم فارس و اصفهان بود. او را از صوفیان و مُریدان شاه نعمت الله ولی • (متوفی ۸۳۴) دانسته اند؛ اما از لحن هزل آمیز و جسورانه اش در پاسخ به اشعار شاه نعمت الله برنمی آید که مرید او بوده باشد (میرزایف ، ص ۱۳ـ۱۵، ۲۱ـ۲۲). تاریخ وفات بسحق را ۸۲۷ و ۸۳۰ ذکر کرده اند، اما علی نقی بهروزی (همانجا) می گوید سنگِ مزارِ بسحق را در تکیة چهل تنان شیراز یافته که بر آن سال وفات او ۸۴۰ ذکر شده است .
دیوان بسحق مشتمل است بر نظم و نثر؛ منظومات دیوان عبارت است از: کنزالاشتهاء (۱۰۵ بیت )؛ قصاید، ترجیع بند، غزلیات ، مقطعات ، رباعیات و فردیات ، داستانِ مزعفر و بُغرا (برنج و آردینه :۱۶۰۳ بیت ) و مثنوی اسرار چنگال آثار منثور در دیوان مشتمل است بر: رسالة ماجرای برنج و بُغرا و رسالة خوابنامه . دیوان بسحق را نخستین بار میرزا حبیب اصفهانی بر اساس نسخة خطی مورخ ۹۷۰ موجود در گنجینة (موزه ) بریتانیا، در استانبول به چاپ رساند. همین نسخه بارها در شیراز تجدید طبع شده است .
اهمیّت بسحق در ادبیات فارسی ، به نظر عدّه ای ، به سببِ ابتکار و نوآوری در موضوع اشعار و اعتراض او به سبک متداولِ ادبی قرن هفتم است (میرزایف ، ص ۴۶؛ ریپکا، ص ۴۳۶). بسحق ، نخستین بار، لغات و اصطلاحات و
تعبیرات آشپزی را در نظم به کار گرفت ( میرزایف ، ص ۷۶) و نحوة وصفِ او از اطعمه و اغذیه تا حدّی وضع طبقات محرومِ آن زمان را نشان می دهد (صفا، ج ۴، ص ۲۴۷). بدین ترتیب ، بسحق به تتبّع منتقدانة اَشکال شعری مخصوصاً غزل ، و تضمین متصرّفانه در اشعار شاعرانی چون فردوسی ، حافظ ، شاه نعمت الله ولی و دیگران پرداخت و کوشید تا از بعضی مضامین عارفانه و مدایح مبالغه آمیز و نیز موضوعات کهنة شعری ، به زبان هزل ، انتقاد کند (میرزایف ، ص ۳۱ـ۳۲)، اما نیت او نه پیشی جستن بر دیگران بلکه مطایبه به طریقی هوشمندانه و هزل آمیز بوده است (براون ، ج ۳، ص ۳۹۶).
بسحق را از مقلّدان عبید زاکانی • (متوفی ۷۷۲)، شاعر مبتکر در شیوة هزل و طنز دانسته اند، ولی براون (براون ،ج ۳، ص ۳۴۰) بسحق را در هزل بر عبید ترجیح داده است . کسانی چون : نظام الدّین احمد اطعمه (متوفی ۸۵۰)؛ مولانا نظام الدّین محمودبن امیراحمد قاری یزدی • (متوفی ۹۹۳؛ که به تقلید از بسحق به نظم دیوان البسه پرداخت )؛ تقی دانش ملقّب به حکیم سوری (متوفی ۱۲۸۸)؛ عبدالقادر خواجه سودا در سبک ، مقلد او بوده اند (میرزایف ، ص ۸۶).بسحق را با ژوزف د برشو شاعر فرانسوی ، که اشعارش دربارة خوشخوراکی است ، از لحاظِ سبکی همطراز دانسته اند (ریپکا، ص ۴۳۵؛ ماسه ، ص ۳۴۲).
پیش از بسحق ، ابوالفتح محمودبن حسین رَملی معروف به کُشاجِم ، شاعر و ادیب عرب (متوفی در ۳۶۰) که در آغازِ کار طبّاخ سیف الدوله حمدانی (متوفی ۳۵۶) بود، نام خوراکها و اصطلاحات طبّاخی را در کتاب الطبخ خود گرد آورده است (زرکلی ، ج ۷، ص ۱۶۷ـ۱۶۸).
عوام شیراز معتقدند که اگر کسی شب جمعه با نیّت خالص به زیارت قبر شیخ رود و در آنجا بعد از قرائت فاتحه از روح شیخ طلبِ طعام نماید بر آن دست می یابد. (براون ، ج ۳، ص ۴۵۸، پانویس ۱).
منابع :
(۱) ادوارد گرانویل براون ، تاریخ ادبی ایران ، ج ۳؛
(۲)از سعدی تا جامی ، ترجمه و حواشی علی اصغر حکمت ، تهران ۱۳۵۷ ش ؛
(۳) علی نقی بهروزی ، «تاریخ وفات شیخ ابواسحاق و حلاج ، و محل قبر او»، یغما ، سال ۲۸، ش ۴، (تیر ۱۳۵۴)؛
(۴) علی ابراهیم خلیل ، تذکرة صحف ابراهیم ، ( بی جا.، بی تا. ) ؛
(۵) دایرة المعارف فارسی ، به سرپرستی غلامحسین مصاحب ، تهران ۱۳۴۵ ش ؛
(۶) دولتشاه سمرقندی ، تذکرة الشّعراء دولتشاه سمرقندی ، چاپ محمد عباسی ، تهران ( تاریخ مقدمه ۱۳۳۷ ش ) ؛
(۷) یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران : از دوران باستان تا قاجاریه ، ترجمة عیسی شهابی ، تهران ۱۳۵۴ ش ؛
(۸) خیرالدین زرکلی ، الاعلام ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۹) ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران ، تهران ۱۳۶۳ـ ۱۳۷۰ ش ؛
(۱۰) هانری ماسه ، تحقیق دربارة سعدی ، ترجمة غلامحسین یوسفی و محمد حسن مهدوی اردبیلی ، تهران ۱۳۶۴ ش ؛
(۱۱) محمد علی مدرس تبریزی ، ریحانة الادب ، تهران ۱۳۶۹ ش ؛
(۱۲) محمد معصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه ، طرائق الحقایق ، چاپ محمد جعفر محجوب ، ج ۳، تهران ۱۳۴۵ ش ؛
(۱۳) عبدالغنی میرزایف ، ابواسحاق و فعالیت های ادبی او ، دوشنبه ۱۹۷۱؛
(۱۴) سعید نفیسی ، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری ، تهران ۱۳۶۳ ش ؛
(۱۵) رضا قلی بن محمد هادی هدایت ، تذکرة ریاض العارفین ، چاپ مهرعلی گرکانی ، تهران ( ۱۳۴۴ ش ) ؛
(۱۶) EI ۲ , s.v. "Bush ¤ a  k ¤ " (by P. Horn - Masse     );
(۱۷) Encyclopaedia Iranica , s.v. "Bosh ¤ a  q (Abu  Esh ¤ a  q) At ¤ ema" (by Heshmat Moayyad).



جعبه ابزار