• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احمد زیرک زاده

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



"احمد زیرک‌زاده" فرزند "حاج میرزا زیرک" در ۱۵ اسفند ۱۲۸۶ در تهران به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی را در شهرکرد و دوره دبیرستان را در اصفهان به پایان رسانید و در سال ۱۳۰۴ از دارالفنون تهران فارغ‌التحصیل شد. در سال ۱۳۱۳ش از دانشگاه «پلی تکنیک پاریس» مهندسی (مهندسی دریایی) خود را گرفت.



در ایران در مهر ۱۳۱۴ با درجه ستوان یکی به سمت معاونت مهندسی ناوبری نیروی دریایی جنوب منصوب شد. در سال ۱۳۱۵ طبق فرمان عمومی‌ ارتش به کفالت مدیریت تعمیرگاه ثابت نیروی دریایی جنوب منصوب شد و همین ‌طور در سال ۱۳۱۹ به وزارت راه منتقل شد و در سال ۱۳۲۰ در اداره «بندر پهلوی» به خدمت مشغول شد و در ۱۵/۶/۲۱ از طرف وزارت دارایی به عنوان جانشین رییس هیئت نظارت ساختمان بیمارستان پهلوی (بیمارستان امام‌ خمینی) منصوب شد. در ۱۸/۱/۲۱ از طرف وزارت دارایی به او اجازه داده شد که هفته‌ای دو ساعت در دانشکده فنی تدریس کند. در تاریخ ۲۰/۱۱/۱۳۲۴ به عنوان عضو کیمسیون تهیه قانون استخدام کشوری مشغول به خدمت شد و مهم‌تر از آن در سال ۱۳۳۰ در کابینه "دکتر مصدق" معاون کل وزارت اقتصاد شد. در سال ۱۳۲۹ به عضویت سازمان برنامه در آمد. و در اسفند ۱۳۳۰ در دوره ۱۷ مجلس شورای ملی از طرف مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد و در سال ۴۱ جز کارمندان بازنشسته سازمان برنامه در آمد.
[۱] خاطرات زیرک زاده، (پرسش‌های بی پاسخ در سالهای استثنایی)، ص۷۰، به کوشش: دکتر ابوالحسن ضیا طریفی، دکتر خسور سعیدی، تهران، نیلوفر، ۱۳۷۶.



در سال ۱۳۲۱ که زیرک‌زاده به تدریس در دانشکده فنی دانشگاه تهران مشغول شده بود، اعتصاب مهندسین و استادان دانشگاه به خاطر کم بودن حقوق شروع شد و با آن‌که تمام آن‌ها تحصیلات خوبی داشتند، از حقوق و منصب‌شان راضی نبودند و بعد از سقوط "رضاشاه" فریاد این گروه بلند شد و کار به اعتصاب رسید و برای بهتر اداره شدن این اعتصابات «کانون مهندسان» را به وجود آوردند، زیرک‌زاده نیز فعالانه در این اعتصابات شرکت می‌کرد.
[۲] مهدوی، هوشنگ، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۴۱، تهران، نشر علم، ۱۳۸۳.

در نخستین انتخابات کانون مهندسی زیرک‌زاده به عضویت هیئت مرکزی انتخاب شد. کانون مهندسین پایگاه اصلی زیرک‌زاده بود، در ملاقاتی که نمایندگان مهندسین با شاه داشتند، شاه با دادن وعده‌هایی از آنان خواست که دست از اعتصاب بردارند که این گونه شد؛ اما وعده‌های شاه عملی نشد. اعتصاب منهدسین یکی از بزرگترین حوادث بعد از شهریور ۱۳۲۰ بود، زیرا نخستین حرکت انتقادی بر ضد رژیم بود. و این تجربه و پشتوانه در عین حال نقطه امیدی بود، برای کارگردانان کانون برای انجام دادن کارهای بزرگتر و بیشتر شد، گرچه این اعتصاب به هدف‌های خود دست نیافت؛ ولی رژیم را وادار به واکنش در برابر کانون کرد.
[۳] یاری، سیاوش، حزب ایران به روایت اسناد ساواک، ص۲۷، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
هشت سال اقامت در فرانسه به زیرک‌زاده فهمانده بود که دموکراسی بدون تشکیلات معنی ندارد، بنابراین نخستین اقدام او تاسیس جمعیتی مرکب از ۱۵ تا ۲۰ نفر بود که همه اعضای آن را مهندسان و پزشکان تشکیل می‌دادند.
[۴] یاری، سیاوش، حزب ایران به روایت اسناد ساواک، ص۲۷.
خود زیرک‌زاده در مورد اسامی‌ این کانون بیشتر از یکی دو اسم چیزی به یاد نمی‌آورد: "همه اعضا آن را مهندسی و پزشکان تشکیل می‌دادند، بیشتر مهندسینی بودند که در جریان اعتصاب کانون مهندسین با آن‌ها آشنا شده بودم و اطبایی که در اروپا با هم دوست بودیم، از دکترها "دکتر نقاره‌ای" و "دکتر بخشایش" را به خاطر دارم و از مهندسین "حسیبی" و "مهندس قراگوزلو" را به خاطر می‌آورم.
[۵] خاطرات زیرک زاده، (پرسش‌های بی پاسخ در سالهای استثنایی)، ص۷۰.



یک دیگر از فعالیت‌های زیرک زاده عضویت در حزب "سوسیالیست همراهان" بود؛ ولی پس از دو سه ماه هنگامی‌که دولت "سهیلی" در شهریور ۱۳۲۲ به آلمان اعلام جنگ داد و حزب از این اقدام پشتیبانی کرد، زیرک‌زاده از عضویت حزب استعفا داد. زیرک‌زاده خود را یک سوسیالیت ملی‌گرا و مخالفت کمونیسم می‌دانست.
[۶] خاطرات زیرک زاده، (پرسش‌های بی پاسخ در سالهای استثنایی)، ص۷۰.



یکی از نتایج اعتصاب مهندسین نامزدی "مهندس فرویر" برای نمایندگی تهران در مجلس چهاردم بود که زیرک‌زاده برای این کار تمام تلاش خود را به کار برد و پیروزی در این انتخابات مهندس زیرک‌زاده را به فکر تاسیس حزب‌ انداخت. شمار قابل ملاحظه‌ای از جمعیت «کانون مهندسان» مانند "مهندس فریور" و "مهندس حسیبی" با این فکر موافقت کردند. در جلسه بنیان‌گذاران حزب که در بهار ۱۳۲۳ با حضور ۲۰ نفر تشکیل شد "مهندس غلامعلی فریور"، "دکتر عبدالله معظمی"، "دکتر عبدالحمید زنگنه"، "دکتر معاون" (چهار نماینده مجلس) به علاوه "مهندس علیقلی بیانی"، "مهندس امیر پایور"، "مهندس عطایی"، "مهندس گزیده‌پور" و از دانشگاهیان "دکتر جناب"، "دکتر شفق" و "شمس الدین امیر علایی" و "ارسلان خلعتبری" حضور داشتند که منجر به تاسیس حزب ایران در سال ۱۳۲۳ شد. زیرک‌زاده در سازمان از جمله نویسندگان و تدوین‌کنندگان مبانی اصولی و عقیدتی بود.
[۷] مطبوعات عصر پهلوی، مجله بامشاد، ص۱۵-۱۶، مرکز اسنا تاریخی، ۸۲،
حزب روزنامه‌ای با نام «جبهه آزادی» داشت که سردبیرش زیرک‌زاده بود که مرتب منتشر می‌شد؛ اما روزنامه کثیر انتشاری نبود.
[۸] سنجابی، کریم، امیدها و نا امیدیها (خاطرات سیاسی کریم سنجابی)، ص۱۹۷، لندن، انتشرات جببه ملیون، ۱۳۶۸.
شعاری که در ابتدای صفحه روزنامه چاب می‌شد (برای ایران، به فکر ایرانی و به دست ایرانی) بود.
[۹] مهدوی، هوشنگ، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۴۵، تهران، نشر علم، ۱۳۸۳.

مهندس زیرک زاده در خاطراتش می‌نویسد: "افرادی که در این حزب گرد آمدند همه از برجسته‌ترین، پاک‌ترین و وطن پرست‌ترین افراد مملکت بودند، هیچ وقت در یاران هیچ دسته‌ای نتوانسته است، این همه دانش، این همه احساسات وطن پرستی و این همه پاکی و صداقت را یک جا در خود جمع کند....


تاسیس «حزب ایران» در میان طبقات تحصیل کرده و روشنفکر با استقبال زیادی رو به رو شد. حمایت از مواضع "دکتر مصدق" و عدم گرایش به کشورهای بیگانه و همچنین مواضعی، مانند بهبود وضع کشاورزان و تغییر در روابط میان مالک و زارع دلیل روی آوردن روشنفکران به این حزب بود. نفوذ و قدرت«حزب ایران» در اواخر سال ۱۳۲۴ باعث شد که «حزب میهن» با «حزب ایران» ائتلاف کند. "دکتر سنجابی" که خودش از رهبران «حزب میهن» بود، توضیح می‌دهد که: " در عمل ما می‌دیدیم که مرام ما و روش مبارزه با حزب ایران یکی است. یعنی آن‌ها هم عینا همان موضع گیری‌ها و همان ایده‌آل‌های ما را دارند.... با مذاکراتی که با «حزب ایران» شد «حزب میهن» و «حزب ایران» یک سازمان تشکیل دادند و ما دستور دادیم که تمام شعب ما در ولایات به «حزب ایران» بپیوندند. "
[۱۰] سنجابی، کریم، امیدها و نا امیدیها (خاطرات سیاسی کریم سنجابی)، ص۷۲.
خبر این جریان در اعلامیه‌ای در تاریخ هفتم فروردین۱۳۲۵ منتشر شد، آن ‌وقت ترکیب کمیته مرکزی «حزب ایران» تغییراتی کرد و چند تن از رهبران «حزب میهن» همچون "دکتر سنجابی"، "مجید یکتایی" و... در شورای رهبری «حزب ایران» جای گرفتند و الهیار صالح، دکتر شمس‌الدین جزایری، منهدس ناصر معتمد، دکتر عالمی، مهندس گزیده پور، مهندس احمد زنگنه و مهندس حسیبی، و کریم سنجابی شورای رهبری «حزب ایران» پس از ائتلاف را تشکیل ‌دادند.
[۱۱] نجمی، ناصر، خاطرات سیاسی، ص۱۲۴، تهران، کلینی، ۱۳۷۰.


۵.۱ - تحولات حزب ایران

«حزب ایران» چندی پس از ائتلاف در تابستان۱۳۲۵ با سه تحول روبه رو شد که اولین آن «حزب ایران» همراه با «حزب توده»، «حزب دموکرات کردستان»، فرقه «دموکرات آذربایجان»، «حزب جنگل» و «حزب دموکرات ایران»، «جبهه موتلفه احزاب آزادی‌خواه» را پدید آوردند و در گام بعدی در دولت "قوام‌السلطنه" که غائله آذربایجان شروع شده بود و توده قدرت زیادی پیدا کرده بود، "مهندس فریور" صحبت از ائتلاف با حزب توده را مطرح کرد
[۱۲] حزب ایران مجموعه‌ای از اسناد و بیانیه‌ها، ص۱۴، به کوشش: مسعود کوهستانی، شیراز، ۱۳۷۹.
که مهندس زیرک‌زاده به شدت با آن مخالفت کرد و در صف اقلیت ماند. زیرک‌زاده در خاطراتش آورده است: "اظهار تمایل به ائتلاف برای من تعجب‌آور بود، چون به نظر من این عمل یک اشتباه بزرگ تاکتیکی بود یکی از پایه‌های اصلی حزب ایران دوری از سیاست‌های روس و انگلیس بود ما تمایز خود را از افراد چپ و راست آن روز ایران در همین فراغت از بستگی به یک سیاست خارجی می‌دانستیم و بنابراین ائتلاف با حزب توده ایران یک نوع شکستن عهد بود. صحیح است که با ائتلاف ما به حزب توده ملحق نمی‌شدیم؛ ولی در مردم ایران که به امور حزبی آشنایی نداشتند و به این‌گونه ریزه‌کاری‌ها وارد نبودند، سوء تفاهمی‌ ایجاد می‌شد که یا اصلا قابل بر طرف کردن نبود یا تمام قوای ما را صرف خود می‌کرد. "
[۱۳] خاطرات زیرک زاده، (پرسش‌های بی پاسخ در سالهای استثنایی)، ص۹۳.
اما دوستی با "مهندس فریور" سبب شد که مهندس زیرک‌زاده کاری از پیش نبرد. همراهی "الهیار صالح" و "دکتر سنجابی" با "فریور" نیز باعث شد که کمیته مرکزی «حزب ایران» اجازه داد با تقاضای کمیته مرکزی «حزب توده» موافقت شود و این ائتلاف صورت گیرد. یکی از افراد مامور برای مذاکره با «حزب توده» مهندس زیرک‌زاده شد. در نتیجه ائتلاف با «حزب توده»، «حزب دموکرات پیشه‌وری» و «حزب جنگل» مورد تصویب کمیته مرکزی «حزب ایران» قرار گرفت. این همان ائتلافی بود که شاه به آن حمله کرد و «حزب ایران» را به مراتب بدتر از «حزب توده» می‌دانست. در کابینه ائتلافی قوام‌السلطنه که در ۱۰ مرداد ۱۳۲۵ تشکیل شد، دکتر "مرتضی یزدی"، "دکتر فریدون کشاورز" و "ایرج اسکندری" شرکت داشتند و "الهیار صالح" به نمایندگی «حزب ایران» وزارت دادگستری را به عهده گرفت؛ اما عمر این کابینه کوتاه بود و قوام در اثر فشار شاه و امریکایی‌ها و «نهضت جنوب» به رهبری برادران قشقایی در مهر ماه ۱۳۲۵ کابینه را ترمیم و وزیران توده‌ای را اخراج کرد و «حزب ایران» در آذرماه ۱۳۲۵ به ائتلاف با «حزب توده» پایان داد.
[۱۴] مهدوی، هوشنگ، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۹۶.
هنگامی‌ که این ائتلاف با «حزب توده» در سال ۱۳۲۵ شکست خورد و با لشگرکشی دولت به آذربایجان فرقه دموکرات منحل و حزب توده ضعیف شد، زیرک‌زاده ائتلاف را یک اشتباه سیاسی و بدون سوءنیت خواند و از آن دفاع کرد و برای سر و سامان دادن مجدد حزب تلاش کرد؛
[۱۵] خاطرات زیرک زاده، (پرسش‌های بی پاسخ در سالهای استثنایی)، ص۱۴.
اما ائتلاف با «حزب توده» برای «حزب ایران» گران تمام شد و بساری از عضویت آن استعفا دادند.
[۱۶] طیرانی، بهروز، احزاب سیاسی ایران، ص۱۸۲، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۶.
در بین سال‌های ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۸ «حزب ایران» فعالیت زیادی نداشت تا آن‌که "دکتر مصدق" در انتخابات مجلس ۱۶ رهبری مخالفان دولت را به عهده گرفت و مهندس زیرک‌زاده و گروهی از هم‌فکرانش در تحصن "دکتر مصدق" شرکت کردند و باعث تشکیل «جبهه ملی» شد که زیرک‌زاده به عنوان دبیر «جبهه ملی» انتخاب شد؛ اما پس از دو ماه از این شغل که وظیفه‌اش تنها تهیه صورت حساب جلسات شورای مرکزی جبهه بود، استعفا داد و "حسین مکی" به این سمت منصوب شد. هنگامی‌که "دکتر مصدق" در سال ۱۳۳۰ به نخست وزیری انتخاب شد، زیرک‌زاده به معاونت کل وزارت اقتصاد ملی انتخاب شد. زیرک‌زاده در انتخابات هفدهم از طرف مردم تهران نماینده مجلس شد و عضو فراکسیون «نهضت ملی» شد، او جز نخستین گروه از نماندگان مجلس بود که دسته جمعی در ۲۴ تیر ۱۳۳۲ استعفا دادند و راه را برای رفراندوم انحلال مجلس هفدهم باز کردند.
[۱۷] مهدوی، هوشنگ، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۴۳.
پس از کودتا ۳۲ جمعی از رهبران و فعالان «حزب ایران» فراری و دستگیر شدند، پس از این فعالیت «حزب ایران» در قالب «نهضت مقاومت ملی ایران» ادامه پیدا کرد و در جریان تشکیل «جبهه ملی دوم» و مبارزات مردم در سال‌های ۳۹ تا ۴۲ «حزب ایران» فعالانه شرکت داشت.
[۱۸] طیرانی، بهروز، احزاب سیاسی ایران، ص۱۸۲.



در کودتای نافرجام ۲۵ مرداد ۳۲ زیرک‌زاده به همراه "مهندس جهانگیر حق‌شناس" توسط گارد شاهی دستگیر شدند، آن‌ها با "تیمسار ریاحی" رییس ستاد ارتش در یک منزل بودند،
[۱۹] سنجابی، کریم، امیدها و نا امیدیها (خاطرات سیاسی کریم سنجابی)، ص۱۳۷.
زیرک‌زاده در خاطراتش می‌نوسید:
"سه روزی که گذشت با تمام وقایع چند ساله مبارزات نهضت ملی به کلی متفاوت بود، همه عصبانی و ناراحت عده‌ای سرگردان، عده‌ای متحیر بودند حمله به شاه که در اقدامات قبل از ۲۵ مرداد هیچ‌گاه از طرف جبهه ملی حتی با ایما و اشاره هم دیده نمی‌شد، با شدت روز ا‌فزون شروع شد. "
زیرک‌زاده آخرین سخنرانی میتینگ ۲۵ مرداد در میدان بهارستان بود که شب قبل کودتاچیان او را توقیف کرده بودند، او ابتدا دلایل شکست کودتاچیان را برشمرد و از دست آوردهای ملت در زمان "دکتر مصدق" سخن گفت و یادآوری کرد که ما در یک مرحله بزرگ تاریخ خود هستیم، دو راهی که پیش روی ماست یکی به نیستی و دیگری راه عظمت است، او از مردم خواست تا با دسایس بیگانگان مبارزه کنند و از دولت "دکتر مصدق" حمایت کنند، زیرا دشمن این دولت دشمن ملت است.
[۲۰] صفری، محمد، قلم و سیاست، ص۸۳۸.
هنگامی‌که روز ۲۸ مرداد فرا رسید، زیرک‌زاده از نخستین ساعات روز در خانه‌ی "دکتر مصدق" بود، غروب آن روز که خانه‌ی "مصدق" زیر آتش توپخانه‌ی تانک‌های ارتش قرار گرفت، زیرک‌زاده تا آخرین لحظه در کنار "مصدق" بود و به هنگام تغییر منزل و فرار از زیر باران گلوله‌های کودتاچیان پایش شکست و از جریان دور ماند.
[۲۱] خاطرات زیرک زاده، (پرسش‌های بی پاسخ در سالهای استثنایی)، ص۱۴.

مهندس زیرک‌زاده می‌دانست، او در میان یاران "مصدق" و "دکتر فاطمی" بیش از همه مورد غضب شاه است، به این دلیل زیرک‌زاده از معرفی خود به مقامات انتظامی‌ خودداری کرد و مخفی ماند، این اختفا به مدت دو سال و نیم طول کشید. او پس از معرفی خود در سال ۱۳۳۴ در حدود ۶ ماه در لشگر دو زرهی زندانی شد و در سال ۱۳۳۵ آزاد شد.
[۲۲] مهدوی، هوشنگ، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۴۵.



زیرک‌زاده برای امرار معاش یک کارگاه آهنگری به راه‌ انداخت و از فعالیت‌های سیاسی کناره‌گیری کرد با این همه در ۳۰ تیر ۱۳۴۰ همراه با رهبران جبهه ملی دوم بازداشت شد، پس از رهایی از زندان تقاضای پیوستن به «جبهه ملی» را کرد؛ ولی به فعالیت‌های حاشیه‌ای پرداخت. زیرک‌زاده هنگام رفراندوم ۶ بهمن ۴۱ و ا نقلاب سفید شاه و مردم نظری متفاوت از دیگران داشت که سران اعضای «جبهه ملی» با نظر او موافقت نکردند، او می‌گفت، همواره منفی نمی‌توان، سخن گفت، پاره‌ای عناوین اصلاحات و پیشنهادها ذاتا بد و قابل انتقاد نیست، لذا اینک موقع این است که به خیابان‌ها بریزیم و فریاد بزنیم که: شاه در برابر نظریات و تزهای ما تسلیم شده و ما با تایید انجام اصلاحات اعلام می‌کینم که جهت توفیق در کار، کادرهای صالح، متخصص و منتسب به مردم مورد نیاز است؛ ولی حکومت فاقد این شرایط و امکانات است و اصلاحات تنها با شعار امکان‌پذیر نیست به این نظر کسی توجه‌ی نکرد و رفراندوم انجام شد
[۲۳] خاطرات زیرک زاده، (پرسش‌های بی پاسخ در سالهای استثنایی)، ص۱۴.
و وی یکبار دیگر نیز در بهمن ۱۳۴۱ با ۱۴ نفر از اعضای شورای مرکزی «جبهه ملی» و «نهضت آزادی» بازداشت و زندانی شد و پس از آزادی و بعد از انقلاب به دلیل معالجاتی که لازم داشت، به آمریکا رفت. مهندس احمد زیرک‌زاده در سوم شهریور ۱۳۷۲ در سن ۸۶ سالگی در گذشت.
[۲۴] خاطرات زیرک زاده، (پرسش‌های بی پاسخ در سالهای استثنایی)، مقدمه



۱. خاطرات زیرک زاده، (پرسش‌های بی پاسخ در سالهای استثنایی)، ص۷۰، به کوشش: دکتر ابوالحسن ضیا طریفی، دکتر خسور سعیدی، تهران، نیلوفر، ۱۳۷۶.
۲. مهدوی، هوشنگ، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۴۱، تهران، نشر علم، ۱۳۸۳.
۳. یاری، سیاوش، حزب ایران به روایت اسناد ساواک، ص۲۷، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
۴. یاری، سیاوش، حزب ایران به روایت اسناد ساواک، ص۲۷.
۵. خاطرات زیرک زاده، (پرسش‌های بی پاسخ در سالهای استثنایی)، ص۷۰.
۶. خاطرات زیرک زاده، (پرسش‌های بی پاسخ در سالهای استثنایی)، ص۷۰.
۷. مطبوعات عصر پهلوی، مجله بامشاد، ص۱۵-۱۶، مرکز اسنا تاریخی، ۸۲،
۸. سنجابی، کریم، امیدها و نا امیدیها (خاطرات سیاسی کریم سنجابی)، ص۱۹۷، لندن، انتشرات جببه ملیون، ۱۳۶۸.
۹. مهدوی، هوشنگ، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۴۵، تهران، نشر علم، ۱۳۸۳.
۱۰. سنجابی، کریم، امیدها و نا امیدیها (خاطرات سیاسی کریم سنجابی)، ص۷۲.
۱۱. نجمی، ناصر، خاطرات سیاسی، ص۱۲۴، تهران، کلینی، ۱۳۷۰.
۱۲. حزب ایران مجموعه‌ای از اسناد و بیانیه‌ها، ص۱۴، به کوشش: مسعود کوهستانی، شیراز، ۱۳۷۹.
۱۳. خاطرات زیرک زاده، (پرسش‌های بی پاسخ در سالهای استثنایی)، ص۹۳.
۱۴. مهدوی، هوشنگ، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۹۶.
۱۵. خاطرات زیرک زاده، (پرسش‌های بی پاسخ در سالهای استثنایی)، ص۱۴.
۱۶. طیرانی، بهروز، احزاب سیاسی ایران، ص۱۸۲، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۶.
۱۷. مهدوی، هوشنگ، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۴۳.
۱۸. طیرانی، بهروز، احزاب سیاسی ایران، ص۱۸۲.
۱۹. سنجابی، کریم، امیدها و نا امیدیها (خاطرات سیاسی کریم سنجابی)، ص۱۳۷.
۲۰. صفری، محمد، قلم و سیاست، ص۸۳۸.
۲۱. خاطرات زیرک زاده، (پرسش‌های بی پاسخ در سالهای استثنایی)، ص۱۴.
۲۲. مهدوی، هوشنگ، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۴۵.
۲۳. خاطرات زیرک زاده، (پرسش‌های بی پاسخ در سالهای استثنایی)، ص۱۴.
۲۴. خاطرات زیرک زاده، (پرسش‌های بی پاسخ در سالهای استثنایی)، مقدمه



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «احمد زیرک زاده»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۳/۳۰.    



جعبه ابزار