• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

الهیار صالح

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



الهیار صالح فرزند میرزاحسن خان مبصر الممالک، نایب‌الحکومه ناحیه آران در ۲۷ اردیبهشت ۱۲۷۶ش در روستای آران از توابع شهر کاشان به دنیا آمد. در دوران رضاخان که انتخاب نام خانوادگی اجباری شد، خانواده الهیار صالح نام خانوادگی صالح را برگزیدند که از نام جد دوم او محمد صالح گرفته شده بود.
[۱] سعیدی، خسرو، انتشارات طلایه، ص۱۹، تهران، ۱۳۶۷.
تحصیلات ابتدایی و زبان فرانسه و عربی را در مدرسه «علمیه» کاشان یاد گرفت. بعد از آن به تهران آمد و وارد کالج آمریکایی شد و در آن‌جا به زبان انگلیسی مسلط شد و به عنوان مترجم
[۲] کحال زاده، خاطرات میرزا ابوالقاسم خان کحال زاده (دیده‌ها و شنیده‌ها)، ص۱۸۳.
در سفارت آمریکا پذیرفته شد.
[۳] سپهر، محمدعلی، خاطرات مورخ الدوله، ص۱۴۹، تهران، نامک، ۱۳۷۴.
نخستین فعالیت سیاسی صالح نیز در این دوره رقم خورد و آن مخالفت با انعقاد قرداد (۱۹۱۹ میلادی) که میان وثوق‌الدوله و انگلیس بسته شد بود که مخالفت با آن نخستین گرایش‌های سیاسی صالح را آشکار می‌کند.
[۴] سعیدی، خسرو، انتشارات طلایه، ص۵۸_ ۵۹.




صالح با آشنا شدن با علی‌اکبر داور وارد وزارت عدلیه شد؛
[۵] صالح به روایت اسناد ساواک، ص۱۷، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۸۳.
اما مشاغل دولتی او فقط به وزارت عدلیه ختم نشد. در سال ۱۳۱۳ با تشکیل کابینه محمدعلی فروغی علی‌اکبر داور به وزارت مالیه رسید و داور باز هم از صالح استفاده کرد، لازم به ذکر است که در دو کابینه فروغی و جم، که «داور» وزیر مالیه بود، صالح از مشاوران اصلی او محسوب می‌شد.
[۶] تقی زاده، سید حسن، زندگی طوفانی، ص۵۶۱، تهران، علمی، ۱۳۷۲.
پس از خودکشی "داور" از سال ۱۳۱۵ تا ۱۳۱۹ش در همه کابینه‌های تشکیل‌دهنده به اللهیار صالح در وزارت مالیه مناصب متعددی واگذار شد.
[۷] صالح به روایت اسناد ساواک، ص۱۸.
پس از منصوب شدن "رضا قلی‌خان امیرخسروی" به «وزارت مالیه» بار دیگر معاونت آن به صالح رسید. "امیرخسروی" تاکید "رضاشاه" بر وزرات مالیه را به اطلاع صالح رساند که اعلی حضرت هر پیش آمدی در وزرات دارایی را از چشم ما خواهند دید.
[۸] صالح، الهیار، خاطرات اللهیار صالح، ص۱۵، تهران، وحید، ۱۳۶۴.
الهیار صالح تا اواسط بهمن ۱۳۱۹ در این سمت باقی ماند؛ اما به دلیل اختلاف میان "رضا‌شاه" و وزیر کشور و صالح بر سر چگونگی تنظیم بودجه کشور باعث رنجش صالح شد و صالح از معاونت کناره‌گیری کرد.
[۹] بهبودی، سلیمان، ص۳۸۸، تهران، طرح نو، ۱۳۷۲.



صالح بعد از کناره‌گیری از کار مدتی را در تهران، خرمشهر و کاشان گذراند؛ اما تمایل "رضاشاه" برای برقراری ارتباط با آمریکا باعث شد که دوباره صالح به کار فرا خوانده شود و این مامورت به صالح داده شد که به آمریکا برود و طرح قرداد تجاری اقتصادی ایران و آمریکا را تنظیم کند؛ اما با ورود متفقین به ایران و سقوط "رضاشاه" باعث شد که دوره سفارت صالح کوتاه شود و به تهران فراخوانده شود.
[۱۰] سعیدی، خسرو، انتشارات طلایه، ص۱۱۹.



صالح در بازگشت به تهران با "محمدرضا " شاه جدید ملاقات کرد در این دیدار شاه تاکید کرد که پدرش سفارش کرده که او از راهنمایی صالح استفاده کند.
[۱۱] بازرگان، مهدی، مدافعات در دادگاه غیر صالح نظامی، ص۱۹۲_ ۱۹۳، تهران، انتشارات مدرس، ۱۳۵۰.
در ابتدا صالح به ریاست «بانک رهنی» ایران رسید و در هنگام تصدی این پست به هندوستان سفر کرد.
[۱۲] سعیدی، خسرو، انتشارات طلایه، ص۱۳۵.
در کابینه دوم "ساعد" و کابینه "ابراهیم حکیمی" وزارت دادگستری را عهده‌دار بود، در این دوران هیاتی سه نفره برای رسیدگی به وضعیت قضات دادگستری تشکیل داد.
[۱۳] صالح، الهیار، خاطرات اللهیار صالح، ص۲۲۰_ ۲۲۱.



برای سرو سامان دادن اوضاع اقتصادی "میلسپو" استخدام شد، در سال ۱۳۲۱ صالح وزارت دارایی را به عهده داشت که باعث نزدیکی این دو به هم شد؛ اما مدتی بعد بین آن دو اختلاف به وجود آمد، مهم‌ترین جنبه بروز اختلاف بین آن دو در اعتصاب مهندسان و اساتید دانشگاه در دانشسرای عالی برای افزایش حقوق و اعمال تغییر در وضعیت اداری و استخدامی‌ آنان دیده شد که صالح با تقاضای اعتصاب کنندگان موافق بود؛ ولی میلسپو در برابر آن مقاومت می‌کرد که سرانجام تقاضای اعتصاب کنندگان پذیرفته شد؛
[۱۴] انورخامه‌ای، خاطرات انور خامه‌ای، ص۳۰۲_ ۳۰۳، تهران، انتشرات هفته، ۱۳۶۳.
اما اختلاف این دو با کنار رفتن صالح پایان گرفت.
[۱۵] صالح، الهیار، خاطرات اللهیار صالح، ص۱۳_ ۱۴.



از خدمات دلاورانه صالح که با همکاری "محمود نریمان" انجام گرفت، افشای نیت دولت‌های آمریکا، شوروی و انگلیس در تشکیل کمیسیون سه جانبه برای نظارت سیاست در امور ایران بود. این واقع مربوط به دوران وزرات کشوری صالح در کابینه "حکیمی" بود که این سه دولت این پیشنهاد را داده بود که در هیات دولت مطرح شده بود صالح و "نریمان" که از این خفت بر آشفته بودند مفاد طرح واگذاری نفت را به منظور معوق ماندن به اطلاع "دکتر مصدق" که نماینده مجلس چهاردهم بود رساندند.
[۱۶] صالح، الهیار، خاطرات اللهیار صالح، ص۲۷۶.
وی نیز ضمن مطرح کردن آن با نمایدگان باعث معوق ماندن طرح و عدم اجرای آن شد.
[۱۷] آرامش، احمد، خاطرات سیاسی، ص۶۶، احمد آرامش به کوشش‌ غلامحسن میرزا صالح، تهران، نشر نی، ۱۳۶۹.



بنیان «حزب ایران» را کانون مهندسان تشکیل می‌دادند که با پیوستن صالح به آن حزب در صحنه‌های سیاسی کشور همراه با رهبری صالح نقش‌های زیادی را بازی کرد و از وقایع مهم زندگی اللهیار صالح و فعالیت «حزب ایران» که سرو صدای زیادی ایجاد کرد. قضیه ائتلاف با «حزب توده» ایران بود که صالح با آن موافق بود و این کار هم سرانجام صورت گرفت.
[۱۸] سعیدی، خسرو، انتشارات طلایه، ص۱۸.
در مردادماه ۱۳۲۵ که "قوام‌السلطنه" با شرکت سه وزیر از «حزب توده» کابینه ائتلافی تشکیل داد الهیار صالح نیز از طرف «حزب ایران» در این کابینه وزیر دادگستری شد
[۱۹] مهدوی، هوشنگ، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۴۰، تهران، نشر علم، ۱۳۸۳.
[۲۰] علوی مقدم، مهدی‌قلی، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۲۴۰، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۸۳.
و در این سمت تغییرات زیادی را در دادگستری به وجود آورد؛ از جمله تغییر رئیس دیوان عالی کشور و دادستان کل کشور بود. هنگامی‌که ائتلاف «حزب ایران» با «حزب توده» در سال ۱۳۲۵ شکست خورد و با لشگرکشی دولت به آذربایجان فرقه «دموکرات» منحل و «حزب توده» ضعیف شد، صالح با شجاعت تقصیر ائتلاف را به عهده گرفت و آمادگی خود را برای اخراج از «حزب ایران» اعلام کرد که مورد موافقت قرار نگرفت.
[۲۱] مهدوی، هوشنگ، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۴۴.



صالح در سال ۱۳۲۸ به «جبهه ملی» پیوست و در انتخابات مجلس شانزدهم از طرف مردم کاشان به نمایندگی انتخاب شد و از جمله یاران و همکاران نزدیک "مصدق" شد. صالح در خاطراتش می‌نویسید: "در دوران دو ساله نمایندگی بیشتر اوقات اینجانب در راه ملی شدن صنایع نفت و استیفای حقوق از دست رفته ایران و اداره نمودن کمیسیون مختلط نفت که ریاست آن به اینجانب تفویض شده بود، مصروف گردید"
[۲۲] افشار، ایرج، پرونده صالح، درباره الهیار صالح، ص۲۴۰، تهران، نشر آبی، ۱۳۸۴.
همین‌طور وی در سال ۱۳۳۰ در کابینه "مصدق" وزیر کشور شد و توانست دوره هفدهم مجلس را در کمال بی‌طرفی برگزار کند و مهم‌ترین دستاورد وی به شمار می‌رود که توانست از دخالت دولت در انتخابات جلوگیری کند.
[۲۳] سعیدی، خسرو، انتشارات طلایه، ص۱۵۷.
در شهریور ۱۳۳۱ از طرف "دکتر مصدق" به عنوان سفیر به آمریکا رفت تا مناسبات دو کشور را بهبود بخشد و مانع از جانبداری آمریکا از انگلستان در مناقشه نفت گردد. صالح در این دروان تلاش کرد شرکت‌های نفتی بی‌طرفی را به خرید نفت ایران متقاعد کند.
[۲۴] صولت قشقایی، محمد ناصر، سال‌های بحران، ص۲۲۶، خاطرات روزانه صولت قشقایی، تهران، رسا، ۱۳۶۶.
البته او قبلا نیز در مهرماه ۱۳۳۰ همراه با "دکتر مصدق" و هیئت او به شورای امنیت سازمان ملل متحد رفت و گزارش "مصدق" را درباره فساد انتخابات دوره نهم مجلس و بی‌اعتبار بودن قرارداد ۱۳۱۲ را بالبداهه از فارسی به انگلیسی ترجمه کرد. تلاش "دکتر مصدق" و صالح سبب شد، شورای امنیت به نفع شکایت انگلستان رای ندهد. در روزهای آخر کابینه مصدق او تلاش کرد که مقامات آمریکا زا از فکر اقدامی‌علیه دولت ایران منصرف کند، او در بخشی از گزارش خود به نخست وزیر آورده بود "بعد از عدم موافقت دولت ایران با آخرین پیشنهاد دولت انگلستان روسای درجه اول آمریکا ظاهرا از خود یک نوع حالت خشم و عصبانیت نسبت به ایران ابراز می‌دارند و به جای این که با دلسوزی و همدردی مشکلات ما را در نظر بگیرند و راه چاره‌ای برای آن بیندیشند از یک طرف رویه‌ی بی‌اعتنایی پیش گرفته و از طرف دیگر هر وقت فرصتی به دست می‌آید به بهانه‌ای اظهارات غیر دوستانه نسب به ایران می‌نمایند"
[۲۵] تاریخ معاصر ایران، ص۱۸۴، کتاب اول، موسسه مطالعات و پژوهشهای فرهنگی، تهران، ۱۳۶۸.
صالح چند روز پس از کودتای ۲۸ مرداد از مقام سفارت استعفا داد و از قبول شغل در کابینه کودتا خودداری کرد.
[۲۶] صالح به روایت اسناد ساواک، ص۸۴.



صالح بعد از کودتای ۲۸ مرداد چند سالی در انزوا بود تا این‌که موضوع "دکترین آیزنهاور" و دفاع از کشورهای خاورمیانه پیش آمد که صالح به نمایندگی از «حزب ایران» اعلامیه‌ای صادر کرد و از جانب آن حزب و به یک معنی دیگر «نهضت ملی ایران» دکترین را پذیرفت که اعلامیه به این شرح می‌باشد: "کمیته مرکزی حزب ایران در بیانات ریس جمهور ممالک متحده آمریکای شمالی در ضمن پیام‌های پنجم و دهم ژانویه ۱۹۵۷ به کنگره آن کشور مطالعه دقیق نموده و از لحاظ این‌که روح این پیام را بر ضد امپریالیسم و کلنیالیسم و موافق با احترام به حقوق بشر و آزادی افراد و.... تشخیص داده است.... و آ‌ن‌ها را با اصول سیاست داخلی خود منطبق می‌داند... " «جاوید با ایران از طرف کیمته مرکزی حزب ایران»
[۲۷] افشار، ایرج، پرونده صالح، درباره الهیار صالح، ص۲۴۲.
این عمل شاه را وحشت زده کرد که نکند آمریکاییان از جانب «نهضت ملی» خیال‌شان آسوده شود و شاید صالح و یارانش را به او تحمیل کنند به همین دلیل رادیو و روزنامه‌های دولتی عمل صالح را به شدت نقد کردند؛ اما شاه به زودی متوجه آن شد که آمریکاییان کمترین توجه‌ی به این اعلامیه نداشتند.
[۲۸] خاطرات خلیل ملکی، ص۱۱۹، تهران، انتشار، ۱۳۶۸.



در این انتخابات «حزب ایران» نسبت به آزاد نبودن انتخابات اعلامیه‌ای منتشر کرد، روز ۲۲ فروردین۱۳۳۵ الهیار صالح به عنوان اعتراض به جریان انتخابات در مجلس شورای ملی متحصن شد و به این خاطر زندانی شد و بعد از آزادی نیز تحت نظر قرار گرفت. در دوره بیستم مجلس شورای ملی در سال۱۳۳۹ با عضویت در «جبهه ملی دوم»
[۲۹] خاطرات خلیل ملکی، ص۱۲۵.
با مقاومت مردم کاشان به نمایندگی انتخاب شد.
[۳۰] نجاتی، غلامرضا، تاربخ سیاسی ۲۵ ساله ایران، ج۱، ص۱۵۲، رسا، ۱۳۷۱.
صالح در این مجلس با چند سخنرانی کوبنده از سیاست‌های شاه ایراد گرفت و باعث آن شد که مجلس در ۱۳۴۰ منحل شود و الهیار صالح همراه با چند تن از سران «جبهه ملی» و «نهضت آزادی» از جمله "مهندس بازرگان"، "آیت‌الله طالقانی" و دکتر "یدالله سحابی" زندانی شد.
[۳۱] مهدوی، هوشنگ، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۴۶.



"محمدرضا شاه" پس از انتصاب "علم" به نخست وزیری با تسلط بر ارتش و ساواک و نیروهای انتظامی‌در صدد بر آمد اصلاحات مورد نظر واشنگتن را زیر نظر خود پیاده کند. شاه که به عمق نارضایتی‌های مردم آگاه بود در صدد بر آمد از نفوذ «جبهه ملی» در جامعه استفاده کند و با واگذاری مناصب و پست‌هایی به چند تن از رهبر این جبهه با آن‌ها معامله نماید برای این منظور "علم" را مامور کرد با اللهیار صالح تماس بگیرد و درباره پیشنهادش با او مذاکره کند. این مذاکرات در سه نوبت در منازل "علم" و صالح صورت گرفت؛ ولی چون «جبهه ملی» با پیشنهاد شاه موافقت نکرد مذاکرات بدون نتیجه پایان پذیرفت.
[۳۲] نجاتی، غلامرضا، تاربخ سیاسی ۲۵ ساله ایران، ج۱، ص۲۰۷.



در دی‌ماه ۱۳۴۱ همزمان با رفراندوم شش ماده‌ای موسوم به "انقلاب سفید" نخستین کنگره «جبهه ملی ایران» با شرکت نمایندگان منتخب احزاب و سازمان‌های سیاسی تشکیل‌دهنده «جبهه ملی» تشکیل شد و با پیام "دکتر مصدق" گشایش یافت. در این کنگره اللهیار صالح به عنوان رییس هییت اجرایی «جبهه ملی» گزارش مفصلی از اوضاع نابسامان کشور که در نتیجه دخالت‌ها و اعمال بی‌رویه شاه به وجود آمده بود تقدیم کرد و سپس به ریاست کنگره انتخاب شد.
[۳۳] مهدوی، بر کشور ما چه گذشت، ص۱۸۴، تهران، علمی، ۱۳۷۹.
صالح در اردیبهشت ۱۳۴۳ به دلیل اختلاف با نظرات "دکتر مصدق" درباره شیوه کار و تغییر اساس‌نامه جبهه استعفا داد و از این تاریخ به بعد صالح تا فعالیت‌های سیاسی کناره‌گیری کرد. الهیار صالح از پیروزی انقلاب بسیار خوشحال بود و در همه پرسی ۱۰ فروردین ۱۳۵۸ به منظور تغییر رژیم شرکت کرد و اظهار داشت "خوشوقتم که قبل از مردن به جمهوری اسلامی‌ رای می‌دهم الهیار صالح در ۱۲ فروردین ۱۳۶۰ در تهران در گذشت.
[۳۴] مهدوی، هوشنگ، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۴۹.
از خصوصیات بارز صالح وطن‌پرستی بود. "ایرج افشار" در این باره نوشته: "همیشه به استقلال ایران می‌اندیشید موقعی که در سال ۱۳۲۶ مملکت دچار مخاطرات شد در نامه‌ای به پدرم نوشت به خدا هر وقت از دوست مشترک خودمان دکتر مصدق می‌شنوم که می‌گوید من به کلی مایوس شده‌ام روزی چند دفعه آرزوی مرگ خود را می‌کنم موی بر تنم راست می‌شود. "
[۳۵] افشار، ایرج، پرونده صالح، درباره الهیار صالح، ص۲۷۶.
از اقدامات فرهنگی او می‌توان به تاسیس چند مدرسه و دبستان در بوئین زهرا، از نواحی شهرستان قزوین اشاره کرد.
[۳۶] امیر علائی، شمس الدین، مجاهدان و شهیدان راه آزادی، ص۶۶، تهران، دهخدا، ۱۳۵۸



۱. سعیدی، خسرو، انتشارات طلایه، ص۱۹، تهران، ۱۳۶۷.
۲. کحال زاده، خاطرات میرزا ابوالقاسم خان کحال زاده (دیده‌ها و شنیده‌ها)، ص۱۸۳.
۳. سپهر، محمدعلی، خاطرات مورخ الدوله، ص۱۴۹، تهران، نامک، ۱۳۷۴.
۴. سعیدی، خسرو، انتشارات طلایه، ص۵۸_ ۵۹.
۵. صالح به روایت اسناد ساواک، ص۱۷، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۸۳.
۶. تقی زاده، سید حسن، زندگی طوفانی، ص۵۶۱، تهران، علمی، ۱۳۷۲.
۷. صالح به روایت اسناد ساواک، ص۱۸.
۸. صالح، الهیار، خاطرات اللهیار صالح، ص۱۵، تهران، وحید، ۱۳۶۴.
۹. بهبودی، سلیمان، ص۳۸۸، تهران، طرح نو، ۱۳۷۲.
۱۰. سعیدی، خسرو، انتشارات طلایه، ص۱۱۹.
۱۱. بازرگان، مهدی، مدافعات در دادگاه غیر صالح نظامی، ص۱۹۲_ ۱۹۳، تهران، انتشارات مدرس، ۱۳۵۰.
۱۲. سعیدی، خسرو، انتشارات طلایه، ص۱۳۵.
۱۳. صالح، الهیار، خاطرات اللهیار صالح، ص۲۲۰_ ۲۲۱.
۱۴. انورخامه‌ای، خاطرات انور خامه‌ای، ص۳۰۲_ ۳۰۳، تهران، انتشرات هفته، ۱۳۶۳.
۱۵. صالح، الهیار، خاطرات اللهیار صالح، ص۱۳_ ۱۴.
۱۶. صالح، الهیار، خاطرات اللهیار صالح، ص۲۷۶.
۱۷. آرامش، احمد، خاطرات سیاسی، ص۶۶، احمد آرامش به کوشش‌ غلامحسن میرزا صالح، تهران، نشر نی، ۱۳۶۹.
۱۸. سعیدی، خسرو، انتشارات طلایه، ص۱۸.
۱۹. مهدوی، هوشنگ، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۴۰، تهران، نشر علم، ۱۳۸۳.
۲۰. علوی مقدم، مهدی‌قلی، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۲۴۰، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۸۳.
۲۱. مهدوی، هوشنگ، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۴۴.
۲۲. افشار، ایرج، پرونده صالح، درباره الهیار صالح، ص۲۴۰، تهران، نشر آبی، ۱۳۸۴.
۲۳. سعیدی، خسرو، انتشارات طلایه، ص۱۵۷.
۲۴. صولت قشقایی، محمد ناصر، سال‌های بحران، ص۲۲۶، خاطرات روزانه صولت قشقایی، تهران، رسا، ۱۳۶۶.
۲۵. تاریخ معاصر ایران، ص۱۸۴، کتاب اول، موسسه مطالعات و پژوهشهای فرهنگی، تهران، ۱۳۶۸.
۲۶. صالح به روایت اسناد ساواک، ص۸۴.
۲۷. افشار، ایرج، پرونده صالح، درباره الهیار صالح، ص۲۴۲.
۲۸. خاطرات خلیل ملکی، ص۱۱۹، تهران، انتشار، ۱۳۶۸.
۲۹. خاطرات خلیل ملکی، ص۱۲۵.
۳۰. نجاتی، غلامرضا، تاربخ سیاسی ۲۵ ساله ایران، ج۱، ص۱۵۲، رسا، ۱۳۷۱.
۳۱. مهدوی، هوشنگ، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۴۶.
۳۲. نجاتی، غلامرضا، تاربخ سیاسی ۲۵ ساله ایران، ج۱، ص۲۰۷.
۳۳. مهدوی، بر کشور ما چه گذشت، ص۱۸۴، تهران، علمی، ۱۳۷۹.
۳۴. مهدوی، هوشنگ، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۴۹.
۳۵. افشار، ایرج، پرونده صالح، درباره الهیار صالح، ص۲۷۶.
۳۶. امیر علائی، شمس الدین، مجاهدان و شهیدان راه آزادی، ص۶۶، تهران، دهخدا، ۱۳۵۸



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «الهیار صالح»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۳/۲۹.    



جعبه ابزار