• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اختصاص در نحو

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اختصاص بر وزن إفتعال از ماده ی"خصَّ" و در لغت به معنای فضیلت دادن و مختص گرداندن است (إختصّه بالشی: خصّه و خصّه بالشیء: فضله.)
[۱] فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، ج۲، ص۴۴۱، القاموس المحیط، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲هـق، چاپ اول.
(با توجه به این ریشه لغوی، مختص گرداندن یک شیء با فضیلت و برتری دادن آن از دیگران محقق می‌شود.)



دراصطلاح نحو عبارت است از تخصیص حکم ضمیر غیر غائب به اسم ظاهر معرفه بعد از آن.
[۲] حسن، عباس، ج۴، ص۱۲۰، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
به ‌عنوان مثال در عبارت «نحن معشرَالعلم نُصلِحُ الأمة» حکم اصلاح امت که در واقع حکم ضمیر "نحن" است به اسم ظاهر یعنی "معشرالعلم" اختصاص پیدا کرده است؛ با این بیان، ابهامی
[۳] حسن، عباس، ج۱، ص۱۱۸، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
که در ضمیر وجود دارد برطرف شده است. (ذکر این نکته قابل توجه است که عالمان نحو بین دو باب اختصاص و نداء، شباهت‌ها و تفاوت‌هایی ذکر کرده‌اند)
[۴] ابن هشام انصاری، جمال الدین بن یوسف، ج۳، ص۱۱۱، اوضح المسالک، بیروت، دارالندوة الجدیدة، ۱۹۶۶ م، چاپ ششم.
[۵] حسن، عباس، ج۱، ص۱۲۲، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
[۶] جلال الدین البلقینی حفید ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۱۶۴، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۱هـق، چاپ اول.



همان طور که از تعریف اختصاص در اصطلاح نحو بر می‌آید نام‌گذاری این باب به نام "اختصاص" به‌ جهت غرض اصلی آن (تخصیص حکم ضمیر به اسم ظاهر) بوده است.
[۷] حسن، عباس، ج۱، ص۱۲۰، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.



عالمان نحو در مباحث مفعول‌به ، متعرض حذف وجوبی عامل مفعول‌به شده و در ضمن ابواب معینی، از اختصاص در کنار تحذیر ، اغراء و... بحث کرده‌اند
[۸] حسن، عباس، ج۱، ص۱۸۱، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
و گاهی از باب اختصاص به "المنصوب علی الاختصاص" تعبیر کرده‌اند.


با توجه به تعریف، اختصاص دارای سه رکن می‌باشد:

۴.۱ - ضمیر غیر غائب

منظور ضمیری است که حکم به آن تعلق گرفته است و با توجه به قید غیر غائب، اختصاص فقط در ضمیر متکلم و مخاطب محقق می‌شود لذا در ضمیر غائب و اسم ظاهر اختصاص راه ندارد.
[۱۰] الشرتونی، رشید، ج۴، ص۱۸۹، مبادئ العربیة قسم النحو، قم، مؤسسة دارالذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
[۱۱] الصبان، محمد بن علی و الاشمونی، ج۳، ص۱۲۲۴، علی بن محمد بن عیسی و ابن مالک، محمد بن عبدالله بن مالک، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۹هـق، چاپ اول.

الف. ضمیر غائب؛ مانند: «بهم أهل البیت ختمت المکارمُ»؛ در این مثال "أهل" مجرور و بدل برای "هم" است و متعلق حکم، ضمیر غائب و از باب اختصاص خارج است.
ب. اسم ظاهر؛ مانند: «بزیدٍ العالم تقتدی الناس»؛ در این مثال "العالم" مجرور و نعت برای "زیدٍ" است و متعلق حکم، اسم ظاهر و از باب اختصاص خارج است.

۴.۲ - اسم مختص

منظور همان اسم ظاهر معرفه است که بعد از ضمیر می‌آید و حکم ضمیر به آن اختصاص پیدا می‌کند؛ به این اسم ظاهر "مخصوص" نیز گفته می‌شود.
[۱۲] حسن، عباس، ج۱، ص۱۲۰، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
[۱۳] الشرتونی، رشید، ج۱، ص۱۸۸، مبادئ العربیة قسم النحو، قم، مؤسسة دارالذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.


۴.۳ - حکم متعلق به ضمیر

منظور همان حکمی است که به ضمیر تعلق داشته و به اسم ظاهر معرفه اختصاص پیدا کرده است.


اسم مختص، منصوب است بنابر مفعول‌به برای فعل محذوف "أعنی" (بعضی از عالمان نحو همچون سیبویه، عامل مقدر را فعل "أعنی" گرفته‌اند، بنابر آنچه سیوطی نقل کرده است.)
[۱۴] سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر، ج۱، ص۱۷۰، همع الهوامع شرح جمع الجوامع، قم، منشورات الرضی و منشورات زاهدی، ۱۴۰۵ هـق.
یا "أخُصُّ" (مشهور است که عامل مقدر را "أخص" می‌گیرند، اما مانعی نیست که فعل دیگری همچون أقصد، أرید و أعنی و... را محذوف بدانیم.)
[۱۵] پ ۱، حسن، ج۱، ص۱۲۰، عباس، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
که حذف آن واجب است.
از فعل محذوف و اسم مختص یک جمله تشکیل می‌شود که آن را جمله اختصاصیه می‌نامند. این جمله ، حالیه و محلا منصوب است.
[۱۶] الشرتونی، رشید، ج۱، ص۱۸۹، مبادئ العربیة قسم النحو، قم، مؤسسة دارالذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
(به جهت اختلاف در مبنا خصوصا در مبحث حال، گاهی جمله اختصاصیه را معترضیه یا استئنافیه دانسته‌اند اما آنچه از مبنای عباس حسن در النحو الوافی به دست می‌آید این است که حال بودن این جمله مناسبت‌تر با غرض و واضح‌تر است.)
[۱۷] پ ۴، حسن، ج۱، ص۱۲۵، عباس، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.



اسم مختص به چهار صورت می‌آید:
[۱۸] الصبان، محمد بن علی و الاشمونی، ج۱، ص۱۲۲۲، علی بن محمد بن عیسی و ابن مالک، محمد بن عبدالله بن مالک، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۹هـق، چاپ اول.
[۱۹] الصبان، محمد بن علی و الاشمونی، علی بن محمد بن عیسی و ابن مالک، محمد بن عبدالله بن مالک، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۹هـق، چاپ اول.

۱. معرفه به ال؛ مانند: ‌: «نحن المسلمین ننصر المظلوم».
۲. مضاف به معرفه؛ مانند: «نحن أبناءَ الاسلام ننصر المظلوم».
۳. عَلَم؛ (استعمال "عَلَم" به عنوان اسم مختص قلیل است.)
[۲۰] الصبان، محمد بن علی و الاشمونی، ج۱، ص۱۲۲۳، علی بن محمد بن عیسی و ابن مالک، محمد بن عبدالله بن مالک، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۹هـق، چاپ اول.
مانند : «أنا علیاً أنصر المظلوم».
۴. أیّها و أیّتها؛ مانند: «نحن _أیها الجنودُ_ حماةُ الاسلام»، «ربنا اغفر لنا أیّتها الجماعةُ».


در مورد این شکل از اسم مختص به نکات زیر توجه شود:
الف. ایّ مبنی ( عالمان نحو به جهت عدم انطباق اسباب بناء در أیّها اختصاصیه، علت بناء را حمل آن بر أیها در باب نداء دانسته‌اند. اما صاحب النحو الوافی علت بناء را در هر دو باب، استعمال عرب می‌داند.)
[۲۱] پ ۲، حسن، ج۱، ص۱۲۱، عباس، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
بر ضم و محلا منصوب است.
ب. لازم است بعد از آن دو، اسم دارای "ال" آورده شود که این اسم به جهت تبعیت از لفظ "ایُّ" علامت اعراب رفع گرفته است. ( اسم تابع "أیّها" اختصاصیه، دائما مرفوع است و تبعیت در اینجا، تبعیت از حالت شکلیه لفظ "أیّ" و در واقع نوعی تبعیت صوری لفظی است؛ حرکت ضمه نیز یک حرکت صوری محض است.)
[۲۲] پ ۳، حسن، ج۱، ص۱۲۱، عباس، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.

ج. "ها" حرف تنبیه و مبنی بر سکون است.
[۲۳] حسن، عباس، ج۱، ص۱۲۱، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.



همانطور که در تعریف و وجه نامگذاری بیان شد غرض اصلی از اختصاص همان تخصیص حکم ضمیر به اسم ظاهر است اما اغراض دیگری
[۲۴] پ ۲، صفائی بوشهری، ج۱، ص۱۶۱، غلامعلی، بداءة النحو، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ هـش، چاپ اول.
[۲۵] الشرتونی، رشید، ج۱، ص۱۸۸، مبادئ العربیة قسم النحو، قم، مؤسسة دارالذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
[۲۶] الصبان، محمد بن علی و الاشمونی، ج۳، ص۱۲۲۰، علی بن محمد بن عیسی و ابن مالک، محمد بن عبدالله بن مالک، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۹هـق، چاپ اول.
نیز در اختصاص وجود دارد که به چند نمونه اشاره می‌شود:
۱. فخر ؛ مانند: «عَلَیَّ أیّها الجوادُ یعتمد الفقیر»؛ این عبارت با معرفی متکلم به عنوان انسان جواد و بخشنده در برخورد با انسان‌های فقیر، به نوعی تفاخر اشاره می‌کند.
۲. تواضع ؛ مانند: «إنی أیّها العبدُ فقیر الی عفو الله»؛ در این مثال متکلم با معرفی خود به عنوان عبد، به تواضع خود اشاره می‌کند.
۳. بیان مقصود از ضمیر؛ مانند: «أنا أدخل أیها الرجلُ».


۱. «إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» ( خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد)؛ در این آیه شریفه "اهل ‌البیت" اسم مختص و منصوب است بنا بر مفعول‌به برای "أخص" محذوف.
۲. قال النبی (ص) : «نحن معاشرَ الانبیاء أشدُ الناس بلاءً» ( پیامبر اکرم فرمودند: ‌ما گروه پیامبران مورد شدید ‌ترین بلاها واقع می‌شویم)؛ در این حدیث شریف "معاشر" اسم مختص و منصوب بنا بر مفعول‌به برای "أخُصُّ" محذوف است.


(۱) قرآن کریم.
(۲) فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲هـق، چاپ اول.
(۳) حسن، عباس، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
(۴) ابن هشام انصاری، جمال الدین بن یوسف، اوضح المسالک، بیروت، دارالندوة الجدیدة، ۱۹۶۶ م، چاپ ششم.
(۵) جلال الدین البلقینی حفید ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۱هـق، چاپ اول.
(۶) رضی الدین استرآباذی، محمد بن الحسن، شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، تهران، مؤسسة الصادق، ۱۳۹۸ هـق.
(۷) الشرتونی، رشید، مبادئ العربیة قسم النحو، قم، مؤسسة دارالذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
(۸) الصبان، محمد بن علی و الاشمونی، علی بن محمد بن عیسی و ابن مالک، محمد بن عبدالله بن مالک، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۹هـق، چاپ اول.
(۹) سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر، همع الهوامع شرح جمع الجوامع، قم، منشورات الرضی و منشورات زاهدی، ۱۴۰۵ هـق.
(۱۰) صفائی بوشهری، غلامعلی، بداءة النحو، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ هـش، چاپ اول.
(۱۱) مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳هـق، چاپ دوم


۱. فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، ج۲، ص۴۴۱، القاموس المحیط، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲هـق، چاپ اول.
۲. حسن، عباس، ج۴، ص۱۲۰، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
۳. حسن، عباس، ج۱، ص۱۱۸، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
۴. ابن هشام انصاری، جمال الدین بن یوسف، ج۳، ص۱۱۱، اوضح المسالک، بیروت، دارالندوة الجدیدة، ۱۹۶۶ م، چاپ ششم.
۵. حسن، عباس، ج۱، ص۱۲۲، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
۶. جلال الدین البلقینی حفید ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۱۶۴، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۱هـق، چاپ اول.
۷. حسن، عباس، ج۱، ص۱۲۰، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
۸. حسن، عباس، ج۱، ص۱۸۱، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
۹. رضی الدین استرآباذی، محمد بن الحسن، ج۱، ص۴۳۱، شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، تهران، مؤسسة الصادق، ۱۳۹۸ هق.    
۱۰. الشرتونی، رشید، ج۴، ص۱۸۹، مبادئ العربیة قسم النحو، قم، مؤسسة دارالذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
۱۱. الصبان، محمد بن علی و الاشمونی، ج۳، ص۱۲۲۴، علی بن محمد بن عیسی و ابن مالک، محمد بن عبدالله بن مالک، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۹هـق، چاپ اول.
۱۲. حسن، عباس، ج۱، ص۱۲۰، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
۱۳. الشرتونی، رشید، ج۱، ص۱۸۸، مبادئ العربیة قسم النحو، قم، مؤسسة دارالذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
۱۴. سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر، ج۱، ص۱۷۰، همع الهوامع شرح جمع الجوامع، قم، منشورات الرضی و منشورات زاهدی، ۱۴۰۵ هـق.
۱۵. پ ۱، حسن، ج۱، ص۱۲۰، عباس، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
۱۶. الشرتونی، رشید، ج۱، ص۱۸۹، مبادئ العربیة قسم النحو، قم، مؤسسة دارالذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
۱۷. پ ۴، حسن، ج۱، ص۱۲۵، عباس، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
۱۸. الصبان، محمد بن علی و الاشمونی، ج۱، ص۱۲۲۲، علی بن محمد بن عیسی و ابن مالک، محمد بن عبدالله بن مالک، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۹هـق، چاپ اول.
۱۹. الصبان، محمد بن علی و الاشمونی، علی بن محمد بن عیسی و ابن مالک، محمد بن عبدالله بن مالک، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۹هـق، چاپ اول.
۲۰. الصبان، محمد بن علی و الاشمونی، ج۱، ص۱۲۲۳، علی بن محمد بن عیسی و ابن مالک، محمد بن عبدالله بن مالک، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۹هـق، چاپ اول.
۲۱. پ ۲، حسن، ج۱، ص۱۲۱، عباس، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
۲۲. پ ۳، حسن، ج۱، ص۱۲۱، عباس، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
۲۳. حسن، عباس، ج۱، ص۱۲۱، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
۲۴. پ ۲، صفائی بوشهری، ج۱، ص۱۶۱، غلامعلی، بداءة النحو، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ هـش، چاپ اول.
۲۵. الشرتونی، رشید، ج۱، ص۱۸۸، مبادئ العربیة قسم النحو، قم، مؤسسة دارالذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
۲۶. الصبان، محمد بن علی و الاشمونی، ج۳، ص۱۲۲۰، علی بن محمد بن عیسی و ابن مالک، محمد بن عبدالله بن مالک، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۹هـق، چاپ اول.
۲۷. رضی الدین استرآباذی، محمد بن الحسن، ج۱، ص۴۳۱، شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، تهران، مؤسسة الصادق، ۱۳۹۸ هق.    
۲۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۲۹. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۶۴، ب ۱۲، ح ۴۷، ص ۲۳۱،بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳هق، چاپ دوم.    



سایت پژوهشکده باقرالعلوم    



جعبه ابزار