• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ارمیا(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اِرمیا:از پیامبران بزرگ بنی‌اسرائیل در دوره سقوط اورشلیم به‌دست بُخْتُ نُصَّر
ارمیا ابن‌حلقیّا از پیامبران یهود در قرن ۶‌۷ قبل از میلاد بوده که در قرآن به‌طور صریح از او نامی به‌میان نیامده است؛ ولی منابع تاریخی و تفسیری و روایی در ذیل برخی آیات از او یاد‌کرده‌اند که عمده این یادکردها درباره برخی حوادث سیاسی و اجتماعی یهود است. نام او در منابع اسلامی به‌گونه‌های متعدّدی گزارش شده است:اِرمیا، اِرمیاء، اُرمیا، اورمیا و یرمیا.
[۶] فتح‌الباری، ج‌۶‌، ص‌۳۰۹.
[۷] تاریخ ابن‌خلدون، ج‌۲، ص‌۷۱.
[۸] الدرالمنثور، ج‌۲، ص‌۲۹.

واژه «یرمیا‌=‌Jeremiah» در زبان عبری به‌معنای «رفعت یافته از سوی خدا، منصوب از سوی او، خدا تیر می‌افکند یا به زیر می‌اندازد» آمده است.
[۹] قاموس الکتاب المقدس، ص‌۴۰.
[۱۰] دائرة‌المعارف، ج‌۳، ص‌۲۲۲.

ارمیا در عهد عتیق اهمّیّت ویژه‌ای داشته است و کتاب مستقلی به نام او در اسفار تورات به چشم می‌خورد. او بنا به گزارش تورات در روستای عناتوت در نزدیکی اورشلیم (واقع در ۶ کیلومتری شرق بیت‌المقدس کنونی) از خانواده‌ای کهانت‌پیشه به دنیا آمد. سکونت خانواده او در منطقه‌ای موسوم به بنیامین،
[۱۱] کتاب مقدس، ارمیا، ۱:۱‌۳
احتمالا نشان‌دهنده انتساب وی به شاخه بنیامینی از بنی‌اسرائیل است؛ گرچه ابن‌عساکر و ابن‌خلدون او را از سبط لاوی‌بن یعقوب دانسته‌اند.
[۱۲] تاریخ دمشق، ج‌۸، ص‌۲۷.
[۱۳] تاریخ ابن‌خلدون، ج‌۲، ص‌۱۱۶.

برخی نیز احتمال داده‌اند او از نسل «ابیاتار شیلوی» کاهن عصر سلیمان است که به دستور وی به عناتوت تبعید شده بود.
[۱۴] الکتاب المقدس، ص‌۱۶۳۷




ارمیا در دوره افول آشوریان و به قدرت رسیدن بابلیان و رقابت آن دو امپراتوری با حکومت مصر می‌زیسته است. دوره حیات او به‌دلیل هم زمانی با تبعید یهودیان به بابل، نقطه عطف مهمّی در تاریخ یهود به‌شمار‌ می‌رود.
تجزیه کشور یهودیّه به دو بخش شمالی و جنوبی و جنگ‌های پیاپی میان آن‌ها و رواج شرک و ستم و بت‌پرستی میان یهودیان و ضعف و بحران اقتصادی، همگی سبب زوال قدرت و انحطاط سیاسی و فرهنگی و اجتماعی آنان شده و رونق و اقتدار زمان سلیمان را از بین برده بود. در این دوره، شاهد ظهور پیامبران مصلحی هستیم که عمده آموزه‌های آنان صبغه‌ای اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی داشت. این پیامبران، در کنار پند مردم، به پیش‌گویی حوادث اسف‌بار آینده یهود به‌صورت عذاب خداوند پرداخته، بدین وسیله، آنان را از عواقب شوم کردارهای‌شان بیم می‌دادند. این پیامبران، در عین حال، پس از توبیخ مردم و ابلاغ انذار و عذاب زودرس الهی، آنان را به آینده‌ای روشن در عصر ظهورِ نجات دهنده‌ای بزرگ، مژده می‌دادند. اشعیای نبی سرسلسله این پیامبران به‌شمار می‌رود که احتمالا ارمیای نبی نیز با توجّه به فاصله کم تاریخی میان آن دو از او متأثّر بوده است؛ گرچه از نگاه کلامی هر دو پیامبر از یک سرچشمه که همان وحی خداوندی است، اثر پذیرفته‌اند. اشعیا و ارمیا همواره از همگرایی با مصر در برابر حملات آشوریان و پس از آن‌ها بابلیان پرهیز داده و به نوعی، بی‌طرفی در نزاع‌های امپراتوری‌های بزرگ همسایه جهت محافظت از اورشلیم سفارش می‌کردند؛
[۱۵] تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۳۵۰‌۳۷۲
البتّه این رویکرد آن‌ها صبغه‌ای وحیانی و نه صرفاً سیاسی داشت.
ارمیا هم‌زمان با پادشاهی یوشیا به نبوّت می‌رسد
[۱۶] کتاب مقدس، ارمیا، ۱:۱
‌. یوشیا با دست یافتن به نسخه‌ای مفقود از شریعت موسی•، تصمیم می‌گیرد در یهودیّه به اصلاحات گسترده مذهبی و فرهنگی و اجتماعی دست زند.
[۱۷] کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۲‌_۲۳.

[۱۸] کتاب مقدس، دوم تواریخ، ۳۴‌_۳۵.

فعّالیّت چشمگیری از ارمیا در این دوره گزارش نشده، جز آن‌که برخی احتمال داده‌اند او نیز در جریان اصلاحات با پادشاه همکاری داشته است.
[۱۹] قاموس الکتاب المقدس، ص‌۴۰‌۴۱
برخی نیز ارمیا را فرزند همان حلقیای کاهن دانسته‌اند که اسفار تورات را یافته و در اختیار یوشیا قرار داده است.
[۲۰] الله والانبیاء فی التوراه، ص‌۵۲۶
گفت و گوها و مناجات‌های ارمیا با خداوند در آغاز دوره رسالتش به این دوره مربوط می‌شود که در بخش‌های نخست سِفْر او گرد آمده است. جانشینان یوشیا با اعتماد به قدرت مصر در برابر خطر بُختُ• نُصَّر به‌سوی امپراتوری غربی گراییده و به شیوه کفرآمیز و ستم‌گرانه شاهان پیش از یوشیا بازگشتند. فعّالیّت عمده ارمیا در دوره این پادشاهان تا تخریب اورشلیم به‌دست بُختُ نُصَّر است.
[۲۱] دایرة‌المعارف، ج‌۳، ص‌۲۲۳‌۲۲۶
او که اخلاق مردم را فاسد و زمامداران را ستمگر و بی‌سیاست و ملّت را در انحطاط مذهبی و ملّی و ضعف سیاسی می‌دید، در هر مکان، از خانه خدا تا کوچه و بازار و به هر وسیله و بیان ممکن به اندرز مردم پرداخته، از هجوم بُختُ نُصَّر و تخریب اورشلیم خبر می‌داد تا آن‌که تصوّر مزدوری بابل• و خیانت به میهن درباره او پدید آمده و از سوی کاهنان، امیران و پیامبران دروغین، مورد آزار فراوان قرار گرفت و تا مرز کشته شدن پیش رفت.
[۲۲] تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۳۷۷
او پادشاه و بزرگان یهود و عموم مردم را به‌دلیل نقض احکام روز شنبه و پرستش رب النّوع خورشید و گناهان دیگر توبیخ‌می‌کرد.
پیامبران دروغین از روی فریب در برابر انذارهای او، مردم را به امیدهای نابجا مژده داده، نعمت و آسایش را برای یهودیان در آینده نزدیک پیش‌بینی می‌کردند؛ ازاین‌روی ارمیا، به پیامبر شرّ لقب یافته بود و مردم از او بیزاری جسته، نفرینش می‌کردند.
[۲۳] دایرة‌المعارف، ج‌۳، ص‌۲۲۴
گریه و اندوه فراوان او بر قومش از وی پیامبری گریان و اندوهناک به نمایش گذاشته است:«کاش که سر من آب بود و چشمانم چشمه اشک، تا روز و شب بر کشتگان دختر قوم خود می‌گریستم».
[۲۴] کتاب مقدس، ارمیا، ۸:۲۳.
[۲۵] تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۳۷۷.

در این میان، حمله نخست بُختُ نُصَّر و اسارت بزرگان یهود به همراه پادشاهان یهویاقیم نیز در اصلاح مردم، حاکمان و کاهنان بی تأثیر بود تا آن‌که مدّتی بعد در اثر استقلال خواهی صدقیا، پادشاه دست‌نشانده بابل و بی‌توجّهی او به اندرزهای ارمیا، بُختُ نُصَّر بار دیگر به اورشلیم حمله برده، شهر را به آتش کشید، و هیکل سلیمان را تخریب کرد و انبوهی از یهودیان را به اسیری به بابل برد.
[۲۶] کتاب مقدس، ارمیا، ص۲۴‌_۲۵.
[۲۷] کتاب مقدس، دوم تواریخ، ص۳۶.
ارمیا به فرمان او از زندان کاخ صدقیا نجات یافت و با او به نیکی رفتار شد.
[۲۸] کتاب مقدس، ارمیا، ۳۹:۱۱‌۱۴.
اندکی بعد، مردم باقی‌مانده در اورشلیم با کشتن جدلیا، شاه دست‌نشانده بُختُ نُصَّر بار دیگر بر بابل شوریده، به رغم مخالفت ارمیا او را به اجبار با خود به مصر بردند.
[۲۹] کتاب مقدس، ارمیا، ۴۳:۲‌۵.
سرنوشت او از این دوره به بعد در هاله‌ای از ابهام است. برخی او را در مصر مدفون می‌دانند و برخی دیگر از مرگ او در بابل خبر می‌دهند. پاره‌ای گزارش‌ها نیز از سنگسار شدن وی به‌دست یهودیان مهاجر به مصر حکایت دارد. برخی از مسیحیان نیز به استناد عبارتی از رساله عبرانیان در عهد جدید،
[۳۰] کتاب مقدس، عبرانیان، ۱۱:۳۷.
به شهادت آن پیامبر اعتقاد دارند؛ در مقابل، عدّه‌ای دیگر او را همچنان زنده‌پنداشته، بازگشت او را به این جهان از بهشت‌برین باور دارند.
[۳۱] دایرة‌المعارف، ج‌۳، ص‌۲۲۶‌_۲۲۷.



رسالت ارمیا، پیام انتقام خدا از ملّتی گنه‌کار است. سخن خداوند در دوره غضب او بر بنی‌اسرائیل بر وی نازل می‌شود تا چونان آتشی بر آنان شعله افکند. این رسالت سنگین و آن مردم نافرمان از هر سو بر او فشار می‌آورد؛ بدین سبب سفر او از مناجات‌های سوزناک و پرتلاطم با خداوند سرشار است.
[۳۲] کتاب مقدس، دوم ارمیا، ۱‌۵:۱‌۲۰.
او مردی تنها میان مردمی نادان بود که او را به درستی درنیافته بودند و به وی افترا می‌بستند و ستم می‌کردند و او جز خدا پناه دیگری نداشت؛ ازاین‌روی در کتاب وی به احساس شدید مسؤولیّت در برابر خداوند و گوهر پیوند انسان با خدا برمی‌خوریم. پیام او، پیام معنویّت و عرفان است؛ عهد خدا را به مردم یادآور می‌شود و بلای قریب‌الوقوع را از روی عصیان و طغیان ملّت می‌شمرد، نه آن‌که حادثه‌ای تصادفی باشد. او از نگاه سطحی و ظاهری به دین و آیین و بسنده کردن به اصلاحات ظاهری پرهیز داده، به امتداد اصلاح و بازسازی دینی تا اعماق درون دعوت می‌کند؛ چرا که خدا فقط به قلب آدمیان می‌نگرد و فقط روزه انسانی پاک و قربانی دلی وارسته را می‌پذیرد؛ پس دل‌ها را از شهوت گناهان تن بشویید و او را خدمتی شایسته کنید. ارمیا، جریان دین و مذهب را از سطح قومی و قبیله‌ای به رابطه‌ای معنوی میان همه انسان‌ها با خدای خویش، تعالی می‌بخشد؛ پس چه بسا هیکل خداوند از میان رفته، خراب شود و ملّت خدا کشته و اسیر شوند و مملکت خدا سقوط کند؛ امّا باز‌بندگی انسان و دیانت او در برابر خدای خویش در هر حال محفوظ است. تصوّر نادرست امّت برگزیده خدا در این رویکرد از هم فرو می‌پاشد. ملّت خدا هر ملّتی است که حریم او را پاس دارند. آن‌چه او می‌خواهد، اورشلیم مستقل و مقتدر نیست؛ بلکه مردمی امین و خداخواه است؛ پس هر انسانی از هر نژاد و خون و رنگ و جنسیّتی با خدای خود رابطه‌ای ویژه دارد. این نوع نگاه، زمینه ساز پیدایش عهد جدید است که دل‌های آدمیان در آن، واسطه میان خدا و انسان قرار می‌گیرد؛ ازاین‌رو مسیحیان او را مژده رسان ظهور عهد جدید به‌دست عیسی• می‌دانند.
[۳۳] قاموس‌الکتاب المقدس، ص۵۳۵۴.
[۳۴] تاریخ تمدن، ج۱، ص‌۳۶۹‌_۳۷۹.

پیامبران پس از ارمیا، مانند حزقیال و اشعیای دوم
[۳۵] تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۳۷۸‌_۳۷۹.
و به‌ویژه زکریا نیز رویکرد نبوی او را دنبال کرده‌اند تا آن‌جا که برخی مسیحیان، روح ارمیا را در زکریا• جاری شمرده‌اند.
[۳۶] دایرة‌المعارف، ج‌۳، ص‌۲۲۷.



در دوره ارمیا، پیامبران دروغین بسیاری نیز حضور داشتند و این سبب می‌شد تا مردم در ادّعای او با دیده تردید بنگرند؛ امّا سرانجام متألّهان یهود در بازگشت از تبعید بابل تصمیم گرفتند او را از پیامبران الهی برشمرده و افزون بر سخنانش، تاریخ زندگی او را نیز در تورات به‌صورت پیامبری الهی درج کنند.
[۳۷] الکتاب المقدس، ص‌۱۶۳۶‌_۱۶۳۷.
کتاب ارمیا یک بار به‌وسیله شاگردش باروک، تدوین یافته، در بیت ایل در حضور مردم بر همگان خوانده شد؛ ولی پادشاه یهویاقیم از آن سخنان ناخشنود شد و آن صحیفه را پاره پاره کرد؛ آن گاه او با همیاری باروک به نگارش دوباره آن پرداخت.
[۳۸] کتاب مقدس، ارمیا، ۳۶:۱‌۳۲.

سِفْر او شامل موضوعات ذیل است:مناجات‌های دوره آغاز رسالت، گفت و گوها و منازعاتش با کاهنان و بزرگان و پیامبران دروغین، درد دل و شکایت به خدا از سختی بار رسالت، اندرزها و پندهای اخلاقی و پیام‌های معنوی، بیم دهی از نزول عذاب الهی و سقوط اورشلیم، توبیخ و انتقاد شدید از مردم گنه‌کار اورشلیم و فساد اخلاقی یهود و دعوتشان به توبه، دعوت به گوهر معنوی و اخلاقی دین در انجام مناسک و آداب مذهبی، دعوت به توحید و انتقاد از آیین‌های شرک آلود اقوام همسایه، گریه واندوه بر سرانجام شوم اورشلیم، نامه‌ای به تبعیدیان بابل جهت تقویت روحیّه آن‌ها و سفارش ایشان به حفظ دین در آن محیط، برخی گزارش‌های مهمّ تاریخی از آن دوره، خبر از افول و نابودی همه اقوام و تمدّن‌های بزرگ، خبر از آینده‌ای روشن در پایان حوادث اسف بار جهان.
افزون بر سِفر ارمیا، سِفر مراثی نیز در ترجمه یونانی، معروف به سبعین به او نسبت داده شده و مرثیه پنجم آن به دعای ارمیا نام گذاری شده است. این سِفْر گرچه از دیرباز میان متألّهان یهودی و مسیحی به ارمیا منسوب بوده، وجود برخی سخنان ناسازگار با دیدگاه‌های ارمیا سبب تردید برخی معاصران در این انتساب شده است. نامه دیگری نیز از ارمیا خطاب به اسیران یهودی بابل در پایان سفر باروک ثبت شده که صحّت آن نیز مورد تردید است و از مجموعه اپوکریفایی عهد عتیق به‌شمار می‌رود. بخش‌هایی از سِفر مزامیر
[۳۹] دایرة‌المعارف، ج‌۳، ص‌۲۲۷.
به اضافه برخی متون اپوکریفایی دیگر نیز به ارمیا نسبت داده می‌شود.
[۴۰] قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۵۶.
[۴۱] کتاب مقدس، مراثی ارمیا، ۱‌۵.

دیدگاه عهد عتیق درباره ارمیا از نگاهی کلّی متأثّر از رویکرد کلامی یهود به خداوند با طبیعتی شبه بشری و پدیده نبوّت به مثابه واقعیّتی عادی و محسوس و شخصیّت پیامبران به‌صورت انسان‌هایی معمول با همه واکنش‌ها و افت و خیزهای بشری است که به‌طور طبیعی، واکنش انتقادی متألّهان مسلمان را در پی داشته است.
[۴۲] الهدی الی دین‌المصطفی، ج۱، ص‌۱۵۴.



منابع تاریخی و تفسیری اسلامی از آن‌جا که نام ارمیا در قرآن به صراحت نیامده و حوادث زندگی او به تفصیل مورد توجّه قرار نگرفته، از گزارش‌های تورات و باورهای یهودیان و مسیحیان درباره این پیامبر، تأثیر بسیاری پذیرفته‌اند. در این میان، نقش «وهب‌بن منبه» در ورود بخش گسترده‌ای از اسرائیلیات درباره این شخصیّت بنی‌اسرائیل نیز حائز اهمیت است. در عین حال، انعکاس دیدگاه یهودی و مسیحی درباره این پیامبر در منابع اسلامی به‌طور دقیق صورت نپذیرفته و در نتیجه، ابهام‌ها و تعارض‌های بسیاری درباره این پیامبر پدید آورده است. (۲۹) برخی او را همان عزیر پیامبر دانسته‌اند که پس از مرگی ۱۰۰ ساله دوباره زنده‌شد
[۴۳] تفسیر عبدالرزاق، ج‌۱، ص‌۳۵۸.
[۴۴] جامع البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۱.
[۴۵] مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۶۳۹.

و عدّه‌ای دیگر تحت تأثیر وهب‌بن منبه، او را همان خضر نبی معرّفی کرده
[۴۶] جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۱.
[۴۷] مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۳۹.
[۴۸] تفسیر قرطبی، ج‌۳، ص‌۱۸۸.
و از پیامبران پس از موسی شمرده‌اند که در آیه‌۸۷ بقره از آن‌ها یاد‌شده است
[۵۰] تاریخ دمشق، ج‌۸، ص‌۳۳.
[۵۱] الدرالمنثور، ج‌۱، ص‌۸۶.
:«و‌لَقَد ءاتَینا موسَی الکِتبَ و قَفَّینا مِن بَعدِهِ بِالرُّسُلِ». در‌همین جهت، برخی دیگر از تفاسیر، ذیل داستان ملاقات موسی با مردی حکیم در آیه‌۶۵ کهف، از ارمیا یاد‌کرده‌اند
[۵۳] زاد المسیر، ج‌۵، ص‌۱۶۷.
و در روایاتی دیگر از‌او در جایگاه پیامبر دوره پس از شهادت یحیی•‌بن زکریا نام برده شده است.
[۵۴] تاریخ دمشق، ج۶۴، ص۲۱۰.
[۵۵] البدایة والنهایه، ج۲، ص۲۶.

مفسّران بر اساس این مجموعه روایات متعارض، داستان‌های متعدّدی از قرآن را بر او حمل کرده‌اند. در مقابل، برخی دیگر از مفسّران به این قبیل روایات با دیده تردید نگریسته
[۵۶] المیزان، ج‌۲، ص‌۳۷۸.
و دسته‌ای از آن‌ها را تضعیف سندی و محتوایی کرده و به اسراییلی بودن آن‌ها تصریح داشته‌اند.
[۵۷] تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۳، ص‌۲۷‌_۲۸.
[۵۸] قصص‌الانبیاء، ابن‌کثیر، ص۴۲۱.
[۵۹] اسرائیلیات والموضوعات، ص‌۲۳۴‌_۲۳۷.

داستان ارمیا با روایتی از حسن بصری آغاز می‌شود که درباره زهد و پارسایی او است. وی در این روایت، فرزند پادشاهی معرّفی شده که به رغم اصرار پدر، از ازدواج پرهیز می‌کرده و به کناره‌گیری از مردم تمایل داشته است تا آن‌که سرانجام وحی الهی بر او نازل شد.
[۶۰] تاریخ دمشق، ج‌۸، ص‌۳۴.
ادامه داستان از زبان وهب است که تشابه بسیاری با گزارش سفر ارمیا دارد. خداوند از انتخاب وی به نبوّت پیش از تولّدش و رسالت بزرگ او یاد می‌کند و برای ارشاد و هدایت پادشاه و عموم بنی‌اسرائیل به سویشان روانه‌اش می‌سازد. ارمیا از ناتوانی خویش در انجام این مسؤولیّت بزرگ به خدا شکوه می‌برد و از او یاری می‌خواهد. خداوند از قدرت بی‌نهایت خویش و اراده بی‌تغییر خود و حمایت مدامش از ارمیا و همراهی‌اش با او در انجام این مسؤولیّت یاد می‌کند و پس از گناهان و فساد اقشار گوناگون بنی‌اسرائیل از پادشاهان، کاهنان، عابدان و... سخن گفته، سرانجام از عذاب سخت خویش با فرستادن پادشاهی ستمگر برای تخریب اورشلیم خبر می‌دهد. ارمیا با شنیدن این پیام، فریاد می‌کشد و پیراهن پاره می‌کند و خاکستر بر سر می‌فکند و به سان روایت توراتی، به بدبختی خویش نفرین می‌فرستد. خداوند بر حال وی تأسف خورده، به او دلداری می‌دهد که عذاب خود را پیش از رضایت ارمیا بر آنان فرو نفرستد تا آن‌که مدّتی بعد بر گناهان و طغیان بنی‌اسرائیل افزوده، و بُخت نُصَّر به‌سوی اورشلیم روانه می‌شود. در همین هنگام، فرشته‌ای در لباس آدمی نزد ارمیا آمده، از او درباره خانواده ناسپاس خویش که پاسخ همه محبّت‌هایش را به دشمنی داده‌اند، شکایت می‌برد. ارمیا پس از دو بار سفارش به مدارا و نرمی، بار سوم که از فساد و آلودگی اخلاقی آن خانواده باخبر می‌شود، خشم آن شخص را از روی حق و عدل می‌شمرد و بر آنان نفرین فرستاده، عذاب خداوند را برایشان می‌خواهد. در همین آن، صاعقه‌ای بر بیت المقدس فرود می‌آید و آن را به آتش می‌کشد و خداوند ارمیا را از حقیقت ماجرا آگاه می‌سازد. در این هنگام، ارمیا میان پرندگان آسمان به پرواز آمده؛ سپس دیگر حوادث هجوم بُختُ نُصَّر رخ می‌دهد.
[۶۱] تاریخ طبری، ج۱، ص‌۳۲۱.
[۶۲] تاریخ دمشق، ج۸، ص۳۴‌_۴۱.
[۶۳] قصص‌الانبیاء، ابن‌کثیر، ص۴۳۲‌_۴۳۶.

در روایتی دیگر از کعب، تفصیل بیش‌تری از ماجرای سخنان ارمیا با خدا و ابلاغ پیامش به مردم و زندانی شدن وی داده شده‌است که شباهت بسیاری با گزارش‌های سِفْر ارمیا دارد؛ سپس در روایتی دیگر از وهب به آزادی ارمیا از زندان پادشاه یهود به‌دست بُختُ نُصَّر اشاره،
[۶۴] قصص الانبیاء، ابن‌کثیر، ص‌۴۳۶‌_۴۳۸.
و جریان هجرت یهودیان به مصر نیز در برخی منابع نقل شده است.
[۶۵] قصص الانبیاء، راوندی، ص‌۲۲۵.
[۶۶] تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۳۱۶.

در برخی روایات نیز از ملاقات ارمیا با دانیال در زندان بُختُ نُصَّر در بابل به شیوه‌ای اعجازگونه یاد‌شده است.
[۶۷] الفرج بعد الشده، ج‌۱، ص‌۱۸.
[۶۸] تاریخ دمشق، ج‌۸، ص‌۳۲.

برخی نیز ارمیا را جزو اسیران یهود در بابل دانسته‌اند.
[۶۹] البدء والتاریخ، ج‌۳۰، ص‌۱۱۵.
ماجرای گفت و گوی خدا با ارمیا و ابلاغ پیام عذاب الهی بر بنی‌اسرائیل و ملاقات وی با بُختُ نُصَّر در منابع شیعی نیز به نقل از امام صادق (علیه‌السلام) حکایت شده است که با گزارش تورات تقارب بسیاری دارد، جز آن‌که در پایان، از ماجرای منسوب به عزیر یاد‌شده است. ادامه داستان ارمیا به چند ماجرای قرآنی ارتباط دارد:
۱. ارمیا و مرگ صد ساله:
بنا به برخی روایات سنّی
[۷۰] المعارف، ص۴۸.
[۷۱] تفسیر قرطبی، ج۳، ص۱۸۸.
[۷۲] الدرالمنثور، ج۲، ص‌۲۹.
و شیعه،
[۷۳] تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۱۱۷.
[۷۴] تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص۱۴۰_۱۴۱.
[۷۵] وسائل‌الشیعه، ج۱۶، ص۱۴۲‌۱۴۳.

ارمیا پس از خراب شدن بیت‌المقدّس یا هنگام بازگشت از مصر، با مقداری آب و غذا به راه می‌افتد و در گوشه‌ای بیرون شهر با نگاه به خرابه‌های آن از خود می‌پرسد:چگونه خداوند این شهر
[۷۶] تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۳۱۷.
یا این جمع مردگان را پس از مرگ و نابودی دوباره برپا می‌دارد:«اَو کالَّذی مَرَّ عَلی قَریَة و هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُروشِها قالَ اَنّی یُحیی هذِهِ اللّهُ بَعدَ مَوتِها»، آن‌گاه خداوند او را ۱۰۰ سال می‌میراند؛ سپس دوباره در دوره بازگشت بنی‌اسرائیل از تبعید بابل و آبادی مجدّد اورشلیم به حیات باز‌می‌گرداند:«فَاَماتَهُ اللّهُ مِائَةَ عام ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَم لَبِثتَ قالَ لَبِثتُ یَومًا اَو بَعضَ یَوم‌...». در روایتی از وهب‌ بن منبه پس از نقل ماجرای مذکور، برای ارمیا حیاتی طولانی قائل شده و او را همچنان زنده شمرده‌اند.
[۷۹] جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۹.
[۸۰] جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۵۰‌_۵۲.
[۸۱] تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۳۲۴.
صرف نظر از روایات درباره شخصیّت قرآنی ارمیا، میان مفسّران اختلاف نظر پدید آمده است. ازابن عباس، قتاده و برخی دیگر از مفسّران نخستین
[۸۲] معانی القرآن، ج‌۱، ص‌۲۷۷‌۲۷۸.
[۸۳] مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۶۳۹.
[۸۴] تفسیر قرطبی، ج‌۳، ص‌۱۸۷.
و همچنین در روایاتی از امام علی (علیه‌السلام)
[۸۵] تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۱۴۱.
[۸۶] مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۳۹.
[۸۷] تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۱، ص‌۳۲۲.
و امام صادق (علیه‌السلام)
[۸۸] التبیان، ج۲، ص۳۲۰.
[۸۹] روضة‌الواعظین، ص۱۴.
[۹۰] بحارالانوار، ج۷، ص۳۴.
نقل‌شده که آیات مورد بحث، درباره عزیر هستند. فیض کاشانی برای حلّ تعارض روایات، احتمال داده که ماجرای مذکور به‌طور جداگانه درباره هر‌یک از عزیر و ارمیا اتّفاق افتاده است.
[۹۱] الصافی، ج‌۱، ص‌۲۹۲.
[۹۲] کنزالدقائق، ج‌۲، ص‌۴۲۶.
برخی نیز با استناد به سیاق آیات که درباره منکران رستاخیز است، آیه مزبور را مربوط به انسانی کافر و نه پیامبری مؤمن شمرده‌اند.
[۹۳] زادالمسیر، ج۱، ص‌۲۹۲.
[۹۴] تفسیر بیضاوی، ج۱، ص‌۲۱۹.
[۹۵] کنزالدقائق، ج۲، ص۴۲۶.

۲. ارمیا و فساد بنی‌اسرائیل:
ماجرای حمله بُختُ نُصَّر در روایات اسلامی، به‌طور معمول ذیل آیه‌۴‌۷ اسراء نقل می‌شود:«و‌قَضَینا اِلی بَنی اِسرءیلَ فِی الکِتبِ لَتُفسِدُنَّ فِی‌الاَرضِ مَرَّتَینِ... • فَاِذا جاءَ وَعدُ اُولهُما بَعَثنا عَلَیکُم عِبادًا لَنا اولی بَأس شَدید... •... فَاِذا جاءَ وَعدُ الأخِرَةِ لِیَسوءوا وُجوهَکُم‌...».
در این آیات، از دو دوره افساد بنی‌اسرائیل و دوبار انتقام الهی از آنان یاد‌شده است. برخی، دوره نخست افساد را به زندانی ساختن ارمیا و کشتن زکریا مربوط دانسته
[۹۷] الکشاف، ج‌۲، ص‌۶۴۹.
[۹۸] جوامع الجامع، ج‌۱، ص‌۷۴۴.
[۹۹] غریب القرآن، ص‌۲۷۷.

و عدّه‌ای دیگر، دوره دوم را مربوط به حبس و شکنجه ارمیا شمرده‌اند.
[۱۰۰] المعارف، ص‌۴۷.
از سوی دیگر، در برخی روایات، از ماجرای حمله بُختُ نُصَّر پس از قتل یحیی‌بن زکریا خبر داده شده و آن حادثه را انتقام خداوند از قاتلان و رضایت‌دهندگان به مرگ یحیی (علیه‌السلام) شمرده‌اند.
[۱۰۱] بحارالانوار، ج‌۱۴، ص‌۳۵۶.
هارون‌بن خارجه در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) به این ماجرا اشاره کرده و همچنین داستانی افسانهوار درباره ملاقات ارمیا با بُختُ نُصَّر در کودکی و گرفتن امان نامه‌ای از او نقل کرده است که اعتبار و صحّت آن روایت را مورد سؤال قرار می‌دهد.
[۱۰۲] تفسیر قمی، ج۱، ص۱۱۳‌_۱۱۵.
[۱۰۳] بحار الانوار، ج۱۴، ص۳۵۶‌_۳۵۷.

این روایات ناسازگار با واقعیّات تاریخی سبب شده تا برخی مورّخان اسلامی از قبیل طبری و ابن‌اثیر آن‌ها را نقد کنند
[۱۰۴] تاریخ طبری، ج۱، ص‌۳۴۷.
[۱۰۵] الکامل، ج‌۱، ص‌۱۹۸‌_۲۰۶.
و برخی مفسّران نیز برای جداساختن حوادث گوناگون تاریخی، به تبیین و تمییز دو دوره افساد بنی‌اسرائیل و دو بلای خداوند بر آن‌ها بپردازند.
[۱۰۶] المعارف، ص‌۴۷.
[۱۰۷] تفسیر قرطبی، ج‌۱۰، ص‌۱۴۱.
[۱۰۸] مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۶۱۴.

علاّمه مجلسی با توجّه به تعارض روایات در منابع شیعی، بدون در نظر گرفتن گزارش‌های تاریخی و احتمالا تحت تأثیر ثعلبی در عرائس به این احتمال دامن زده است که بخت نُصَّر، عمری دراز داشته و در دو دوره بلند مدّت به اورشلیم حمله کرده است.
[۱۰۹] بحارالانوار، ج‌۱۴، ص‌۳۵۵.
در همین جهت نیز از دو بخت نُصَّر یاد‌شده که یکی در عهد ارمیا و دیگری در عهد یحیی بوده است.
[۱۱۰] اثبات‌الوصیه، ص‌۸۶‌۸۷.

۳. ارمیا و معجزه احیای مردگان:
برخی منابع کلامی شیعه در اثبات عقیده رجعت، به ماجرای زنده شدن هزاران نفر از بنی‌اسرائیل پس از مرگ ناگهانی استدلال و ارمیا را پیامبر آنان معرّفی کرده‌اند. شیخ صدوق از این ماجرا چنین حکایت می‌کند:آنان که از بیماری طاعون رنج می‌بردند، برای رهایی از آن، همگی از شهر خارج شده، به ساحل دریا پناه می‌برند؛ آن‌گاه فرمان مرگ از سوی خداوند بر آنان فرود می‌آید؛ سپس ارمیا با گذر از جمع مردگان به خداوند روی کرده و از او حیاتی دوباره را برای آنان خواستار می‌شود و بدین ترتیب، همگی به حیات باز‌می‌گردند
[۱۱۱] الاعتقادات، ص‌۶۰‌۶۱.
[۱۱۲] بحارالانوار، ج‌۵۳، ص‌۱۲۸.
:«اَلَم‌تَرَ اِلَی الَّذینَ خَرَجوا مِن دِیرِهِم و هُم اُلوفٌ حَذَرَ المَوتِ فَقالَ لَهُمُ اللّهُ موتوا ثُمَّ اَحیهُم». در منابع دیگر، نام این پیامبر، حزقیل یاد‌شده است.
[۱۱۴] مجمع‌البیان، ج۲، ص۶۰۴.
[۱۱۵] تفسیر عیاشی، ج۱، ص‌۱۳۱.
[۱۱۶] البرهان، ج۱، ص‌۵۰۳.

۴. ارمیا و جالوت:
در روایتی از هارون‌بن خارجه از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده که ارمیا همان پیامبر دوره جالوت بوده که مردم از او تعیین پادشاهی را درخواست کرده بودند تا به رهبری او به مبارزه با جالوت برآیند. او نیز طالوت• را به فرمان خداوند برای این امر برمی‌گزیند
[۱۱۷] تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۱۰۸.
[۱۱۸] الصافی، ج‌۱، ص‌۲۷۴.
[۱۱۹] بحارالانوار، ج‌۱۳، ص‌۴۳۹.
:«اَلَم تَرَ اِلَی المَلاَِ مِن بَنی اِسرءیلَ مِن بَعدِ موسی اِذ قالوا لِنَبِیّ لَهُمُ ابعَث لَنا مَلِکًا نُقتِل فی سَبیلِ اللّهِ... • و قالَ لَهُم نَبِیُّهُم اِنَّ اللّهَ قَد بَعَثَ لَکُم طالوتَ مَلِکًا». نام این پیامبر در روایات دیگر که شهرت بیش‌تری دارند، اشموئیل یاد‌شده است.
[۱۲۱] مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۶۱۰.
[۱۲۲] المیزان، ج‌۲، ص‌۲۹۶‌_۲۹۷.

۵. ارمیا و عذاب خدا بر اهل حجاز:
قرطبی، ذیل آیه‌۱۱ انبیاء «و‌کَم قَصَمنا مِن قَریَة کانَت ظالِمَةً» ارمیا را پیام‌آور نزول غضب خداوند بر عرب‌های حجاز می‌داند. آنان که طغیان و فساد را به سرحدّ نهایی رسانده، و پیامبرشان را کشته بودند، مورد غضب خدا قرار گرفتند و ارمیا از سوی خدا نزد بخت نُصَّر آمده، او را برای انتقام از ایشان به آن دیار می‌فرستد. خداوند پیش از حمله بخت نُصَّر به ارمیا مأموریّت می‌دهد که معدبن عدنان، جدّ پیامبر را از جزیرة‌العرب خارج سازد.
[۱۲۴] تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۱۸۲.
به ماجرای نجات معدبن‌عدنان به‌گونه‌ای افسانه‌وار و گسترده در منابع اسلامی توجّه شده است
[۱۲۵] تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۳۲۷.
[۱۲۶] المحبر، ص‌۶‌۷.
[۱۲۷] تاریخ ابن‌خلدون، ج‌۲، ص‌۱۶۱.
[۱۲۸] تاریخ ابن‌خلدون، ج‌۲، ص۲۳۹ و ۲۹۹.

و او را در زمره پیامبرانی برشمرده‌اند که مژده ظهور پیامبر اسلام را داده‌اند.
[۱۲۹] البدایة و النهایه، ج‌۶‌، ص‌۱۳۸.
[۱۳۰] الدرالمنثور، ج‌۱، ص‌۸۶.

مورّخان اسلامی، سلسله نسب پیامبر تا عدنان را نیز برگرفته از کتاب برخیا یا بورخ، کاتب ارمیا دانسته‌اند.
[۱۳۱] عمدة‌الطالب، ص۲۸.
[۱۳۲] تهذیب‌الکمال، ج۱، ص۱۷۵.
[۱۳۳] الطبقات، ج‌۱، ص‌۴۷.

احتمالا برخیا یا بورخ، واژه معرب باروک است که در عهد عتیق، شاگرد ارمیا و یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل معرّفی شده است. نقش مژده رسانی ارمیا در سروده‌های اسلامی نیز انعکاس یافته است.
[۱۳۴] الغدیر، ج‌۶، ص‌۳۹.

‌۶. سرانجام ارمیا:
در منابع اسلامی صرف نظر از روایاتی که او را همان خضر نبی دانسته، برای او عمری دراز می‌پندارند، در برخی روایات دیگر به‌گونه‌ای تصویر شده که قرین به شهادت است. در این دسته روایات به جریان سنگسار شدن وی به‌وسیله یهودیان مصر یا عرب‌های حجاز
[۱۳۵] تاریخ ابن‌خلدون، ج‌۲، ص‌۱۰۷.
اشاره، و روز شهادت او نیز در برخی منابع شیعی، ۲۳ ذی‌قعده دانسته شده است.
[۱۳۶] مستدرک سفینة البحار، ج‌۸، ص‌۵۵۶.
ارمیا از عالمان دانش رمل و حروف شمرده شده
[۱۳۷] ینابیع الموده، ج‌۳، ص‌۱۹۸.
[۱۳۸] کشف الظنون، ج‌۱، ص‌۹۱۲.
و در منابع تاریخی متأثر از فرهنگ ایرانی، از زردشت به‌صورت شاگرد یا خدمت‌گزار یکی از شاگردان ارمیا یاد‌شده است.
[۱۳۹] تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۳۱۷.
[۱۴۰] البدایة والنهایه، ج‌۲، ص‌۵۱.

افزون بر این، نقش‌های متعدّد دیگری نیز به ارمیا نسبت داده شده است:آبادسازی مصر و پادشاهی بر آن پس از تخریب به‌دست بخت نُصَّر،
[۱۴۱] معجم‌البلدان، ج‌۵، ص‌۱۴۰.
پنهان ساختن تابوت موسی
[۱۴۲] تاریخ یعقوبی، ج‌۱، ص‌۶۵.
که در آخرالزمان از دریاچه طبریّه بیرون کشیده خواهد شد.
[۱۴۳] معجم احادیث المهدی، ج‌۱، ص‌۵۳۰‌_۵۳۱.



اثبات الوصیه؛ اسرائیلیات والموضوعات فی کتب التفسیر؛ الاعتقادات؛ الله والانبیاء فی‌التوراة والعهد القدیم؛‌انوارالتنزیل و اسرار التأویل، بیضاوی؛ بحارالانوار؛ البدء والتاریخ؛ البدایة والنهایه؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ تاریخ ابن‌خلدون؛ تاریخ الامم والملوک، طبری؛ تاریخ‌تمدن، ویل دورانت؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تاریخ الیعقوبی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر جوامع الجامع؛ تفسیر الصافی؛ تفسیر عبدالرزاق؛ تفسیر العیاشی؛ تفسیر غریب القرآن؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن‌کثیر؛ تفسیر القمی؛ تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب؛ تهذیب الکمال؛ جامع‌البیان فی تفسیر آی القرآن؛ الجامع لأحکام القرآن، قرطبی؛ دائرة‌المعارف، بستانی؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روضة الواعظین؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ الطبقات الکبری؛ عمدة‌الطالب فی انساب آل ابی‌طالب؛ الغدیر فی الکتاب و السنه؛ فتح‌الباری شرح صحیح البخاری؛ الفرج بعد الشده؛ قاموس الکتاب المقدس؛ قصص الانبیاء، ابن‌کثیر؛ قصص الانبیاء، راوندی؛ الکامل فی التاریخ، ابن‌اثیر؛ کتاب مقدس؛ کشف الظنون؛ الکشاف؛ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن؛ المحبر؛ مستدرک سفینة‌البحار؛ المعارف؛ معانی القرآن، النحاس؛ معجم احادیث‌المهدی؛ معجم‌البلدان؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ وسائل‌الشیعه؛ الهدی الی‌دین‌المصطفی؛ ینابیع‌الموده.


۱. بقره/سوره۲، آیه۲۴۳.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۲۴۶.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۲۵۹.    
۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۴‌۷.    
۵. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۱.    
۶. فتح‌الباری، ج‌۶‌، ص‌۳۰۹.
۷. تاریخ ابن‌خلدون، ج‌۲، ص‌۷۱.
۸. الدرالمنثور، ج‌۲، ص‌۲۹.
۹. قاموس الکتاب المقدس، ص‌۴۰.
۱۰. دائرة‌المعارف، ج‌۳، ص‌۲۲۲.
۱۱. کتاب مقدس، ارمیا، ۱:۱‌۳
۱۲. تاریخ دمشق، ج‌۸، ص‌۲۷.
۱۳. تاریخ ابن‌خلدون، ج‌۲، ص‌۱۱۶.
۱۴. الکتاب المقدس، ص‌۱۶۳۷
۱۵. تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۳۵۰‌۳۷۲
۱۶. کتاب مقدس، ارمیا، ۱:۱
۱۷. کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۲‌_۲۳.
۱۸. کتاب مقدس، دوم تواریخ، ۳۴‌_۳۵.
۱۹. قاموس الکتاب المقدس، ص‌۴۰‌۴۱
۲۰. الله والانبیاء فی التوراه، ص‌۵۲۶
۲۱. دایرة‌المعارف، ج‌۳، ص‌۲۲۳‌۲۲۶
۲۲. تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۳۷۷
۲۳. دایرة‌المعارف، ج‌۳، ص‌۲۲۴
۲۴. کتاب مقدس، ارمیا، ۸:۲۳.
۲۵. تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۳۷۷.
۲۶. کتاب مقدس، ارمیا، ص۲۴‌_۲۵.
۲۷. کتاب مقدس، دوم تواریخ، ص۳۶.
۲۸. کتاب مقدس، ارمیا، ۳۹:۱۱‌۱۴.
۲۹. کتاب مقدس، ارمیا، ۴۳:۲‌۵.
۳۰. کتاب مقدس، عبرانیان، ۱۱:۳۷.
۳۱. دایرة‌المعارف، ج‌۳، ص‌۲۲۶‌_۲۲۷.
۳۲. کتاب مقدس، دوم ارمیا، ۱‌۵:۱‌۲۰.
۳۳. قاموس‌الکتاب المقدس، ص۵۳۵۴.
۳۴. تاریخ تمدن، ج۱، ص‌۳۶۹‌_۳۷۹.
۳۵. تاریخ تمدن، ج‌۱، ص‌۳۷۸‌_۳۷۹.
۳۶. دایرة‌المعارف، ج‌۳، ص‌۲۲۷.
۳۷. الکتاب المقدس، ص‌۱۶۳۶‌_۱۶۳۷.
۳۸. کتاب مقدس، ارمیا، ۳۶:۱‌۳۲.
۳۹. دایرة‌المعارف، ج‌۳، ص‌۲۲۷.
۴۰. قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۵۶.
۴۱. کتاب مقدس، مراثی ارمیا، ۱‌۵.
۴۲. الهدی الی دین‌المصطفی، ج۱، ص‌۱۵۴.
۴۳. تفسیر عبدالرزاق، ج‌۱، ص‌۳۵۸.
۴۴. جامع البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۱.
۴۵. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۶۳۹.
۴۶. جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۱.
۴۷. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۳۹.
۴۸. تفسیر قرطبی، ج‌۳، ص‌۱۸۸.
۴۹. بقره/سوره۲، آیه۸۷.    
۵۰. تاریخ دمشق، ج‌۸، ص‌۳۳.
۵۱. الدرالمنثور، ج‌۱، ص‌۸۶.
۵۲. کهف/سوره۱۸، آیه۶۵.    
۵۳. زاد المسیر، ج‌۵، ص‌۱۶۷.
۵۴. تاریخ دمشق، ج۶۴، ص۲۱۰.
۵۵. البدایة والنهایه، ج۲، ص۲۶.
۵۶. المیزان، ج‌۲، ص‌۳۷۸.
۵۷. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۳، ص‌۲۷‌_۲۸.
۵۸. قصص‌الانبیاء، ابن‌کثیر، ص۴۲۱.
۵۹. اسرائیلیات والموضوعات، ص‌۲۳۴‌_۲۳۷.
۶۰. تاریخ دمشق، ج‌۸، ص‌۳۴.
۶۱. تاریخ طبری، ج۱، ص‌۳۲۱.
۶۲. تاریخ دمشق، ج۸، ص۳۴‌_۴۱.
۶۳. قصص‌الانبیاء، ابن‌کثیر، ص۴۳۲‌_۴۳۶.
۶۴. قصص الانبیاء، ابن‌کثیر، ص‌۴۳۶‌_۴۳۸.
۶۵. قصص الانبیاء، راوندی، ص‌۲۲۵.
۶۶. تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۳۱۶.
۶۷. الفرج بعد الشده، ج‌۱، ص‌۱۸.
۶۸. تاریخ دمشق، ج‌۸، ص‌۳۲.
۶۹. البدء والتاریخ، ج‌۳۰، ص‌۱۱۵.
۷۰. المعارف، ص۴۸.
۷۱. تفسیر قرطبی، ج۳، ص۱۸۸.
۷۲. الدرالمنثور، ج۲، ص‌۲۹.
۷۳. تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۱۱۷.
۷۴. تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص۱۴۰_۱۴۱.
۷۵. وسائل‌الشیعه، ج۱۶، ص۱۴۲‌۱۴۳.
۷۶. تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۳۱۷.
۷۷. بقره/سوره۲، آیه۲۵۹.    
۷۸. بقره/سوره۲، آیه۲۵۹.    
۷۹. جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۹.
۸۰. جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۵۰‌_۵۲.
۸۱. تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۳۲۴.
۸۲. معانی القرآن، ج‌۱، ص‌۲۷۷‌۲۷۸.
۸۳. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۶۳۹.
۸۴. تفسیر قرطبی، ج‌۳، ص‌۱۸۷.
۸۵. تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۱۴۱.
۸۶. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۳۹.
۸۷. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۱، ص‌۳۲۲.
۸۸. التبیان، ج۲، ص۳۲۰.
۸۹. روضة‌الواعظین، ص۱۴.
۹۰. بحارالانوار، ج۷، ص۳۴.
۹۱. الصافی، ج‌۱، ص‌۲۹۲.
۹۲. کنزالدقائق، ج‌۲، ص‌۴۲۶.
۹۳. زادالمسیر، ج۱، ص‌۲۹۲.
۹۴. تفسیر بیضاوی، ج۱، ص‌۲۱۹.
۹۵. کنزالدقائق، ج۲، ص۴۲۶.
۹۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۴ ۷.    
۹۷. الکشاف، ج‌۲، ص‌۶۴۹.
۹۸. جوامع الجامع، ج‌۱، ص‌۷۴۴.
۹۹. غریب القرآن، ص‌۲۷۷.
۱۰۰. المعارف، ص‌۴۷.
۱۰۱. بحارالانوار، ج‌۱۴، ص‌۳۵۶.
۱۰۲. تفسیر قمی، ج۱، ص۱۱۳‌_۱۱۵.
۱۰۳. بحار الانوار، ج۱۴، ص۳۵۶‌_۳۵۷.
۱۰۴. تاریخ طبری، ج۱، ص‌۳۴۷.
۱۰۵. الکامل، ج‌۱، ص‌۱۹۸‌_۲۰۶.
۱۰۶. المعارف، ص‌۴۷.
۱۰۷. تفسیر قرطبی، ج‌۱۰، ص‌۱۴۱.
۱۰۸. مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۶۱۴.
۱۰۹. بحارالانوار، ج‌۱۴، ص‌۳۵۵.
۱۱۰. اثبات‌الوصیه، ص‌۸۶‌۸۷.
۱۱۱. الاعتقادات، ص‌۶۰‌۶۱.
۱۱۲. بحارالانوار، ج‌۵۳، ص‌۱۲۸.
۱۱۳. بقره/سوره۲، آیه۲۴۳.    
۱۱۴. مجمع‌البیان، ج۲، ص۶۰۴.
۱۱۵. تفسیر عیاشی، ج۱، ص‌۱۳۱.
۱۱۶. البرهان، ج۱، ص‌۵۰۳.
۱۱۷. تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۱۰۸.
۱۱۸. الصافی، ج‌۱، ص‌۲۷۴.
۱۱۹. بحارالانوار، ج‌۱۳، ص‌۴۳۹.
۱۲۰. بقره/سوره۲، آیه۲۴۶‌۲۴۷.    
۱۲۱. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۶۱۰.
۱۲۲. المیزان، ج‌۲، ص‌۲۹۶‌_۲۹۷.
۱۲۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۱.    
۱۲۴. تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۱۸۲.
۱۲۵. تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۳۲۷.
۱۲۶. المحبر، ص‌۶‌۷.
۱۲۷. تاریخ ابن‌خلدون، ج‌۲، ص‌۱۶۱.
۱۲۸. تاریخ ابن‌خلدون، ج‌۲، ص۲۳۹ و ۲۹۹.
۱۲۹. البدایة و النهایه، ج‌۶‌، ص‌۱۳۸.
۱۳۰. الدرالمنثور، ج‌۱، ص‌۸۶.
۱۳۱. عمدة‌الطالب، ص۲۸.
۱۳۲. تهذیب‌الکمال، ج۱، ص۱۷۵.
۱۳۳. الطبقات، ج‌۱، ص‌۴۷.
۱۳۴. الغدیر، ج‌۶، ص‌۳۹.
۱۳۵. تاریخ ابن‌خلدون، ج‌۲، ص‌۱۰۷.
۱۳۶. مستدرک سفینة البحار، ج‌۸، ص‌۵۵۶.
۱۳۷. ینابیع الموده، ج‌۳، ص‌۱۹۸.
۱۳۸. کشف الظنون، ج‌۱، ص‌۹۱۲.
۱۳۹. تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۳۱۷.
۱۴۰. البدایة والنهایه، ج‌۲، ص‌۵۱.
۱۴۱. معجم‌البلدان، ج‌۵، ص‌۱۴۰.
۱۴۲. تاریخ یعقوبی، ج‌۱، ص‌۶۵.
۱۴۳. معجم احادیث المهدی، ج‌۱، ص‌۵۳۰‌_۵۳۱.



دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله (ارمیا).    



جعبه ابزار