• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسباب نزول

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



علوم قرآنی علم رغم اینکه دیر زمانی نیست که به وجود آمده است بااین وجود با سرعت گسترش یافته است و دارای زیر مجموعه های فراوانی است. ا ز جمله این زیر مجموعه ها بحث «اسباب نزول» قرآن است.




اسباب نزول از دانش‌هاى وابسته به قرآن‌كريم و از شاخه‌هاى علوم قرآنی است كه درباره زمينه‌ها و مقتضيات نزول آيات و سوره‌هاى قرآن بحث مى‌كند. اين دانش از زمان نزول قرآن كريم تاكنون همواره مورد توجه و اهتمام مفسران بوده است. گرچه اصطلاح اسباب نزول اصطلاحى قرآنى نيست و گويا نخستين بار واحدی نیشابوری آن را به‌كار برده است; اما هر‌يك از دو واژه «اسباب» و «نزول» بارها در قرآن، به معانى مختلفى به‌كار رفته است. نزول به‌معناى فرود آمدن است درباره امورى مانند: آفرينش لباس، آهن، چهارپايان، بارش‌باران، فروفرستادن عذاب، نزول قرآن بر پيامبر و‌... به‌كار رفته است.
[۱] . نزهة‌الاعين، ص‌۱۲۷‌ـ‌۱۲۹; بصائرذوى‌التمييز، ج‌۵، ص‌۳۹‌ـ‌۴۱ «نزل».
در اصطلاح اسباب نزول، معناى اخير مراد است. اسباب نيز جمع سبب است و به معانى گوناگونى در قرآن استعمال شده است; هم‌چون: ريسمان (حج/۲۲،۱۵)، درهاى آسمان يا نواحى آن (مؤمن/۴۰، ۳۶; ص/۳۸، ۱۰)، راه و منزل (كهف/۱۸، ۹۲) و علم (كهف/۱۸،۸۴)،
[۲] . وجوه قرآن، ص‌۱۲۶، «سبب».
راه‌هاى عروج به آسمان (اسباب‌السماء)، مودت و پيوند. (بقره/۲، ۱۶۶)
[۳] . لسان العرب، ج‌۶، ص‌۱۳۹، «سبب».
; اما بعيد نيست كه سبب در ابتدا به‌معناى ريسمان محكم و بلندى بوده كه با آن از جايى بالا يا پايين مى‌روند،
[۴] . مفردات، ص‌۳۹۱، «سبب».
و معانى ديگر كاربردهاى مجازى و استعارى آن است.



به هر روى، در نگاه مفسران، به‌ويژه مفسران متأخر سبب نزول عبارت است از هر روى‌داد يا پرسشى در زمان پیامبر(صلى الله عليه وآله)كه به اقتضاى آن آیه يا آياتى از قرآن هم‌زمان، يا در پى آن نازل شده است.
[۵] . روش‌شناسى تفسير، ص‌۱۴۴.

اين تعريف از اسباب نزول با اندكى تغيير و احياناً با افزودن قيد يا قيودى مورد پذيرش همه مفسران قرار گرفته است. قيد «وقوع در زمان پيامبر» مهم‌ترين قيدى است كه مفسران در تعريف اسباب نزول بدان توجه كرده‌اند، تا براساس آن، حوادثى كه پيش از اسلام رخ داده و آياتى از قرآن به آن حوادث اشاره دارد، از دايره اسباب نزول خارج شود; بر همين اساس سیوطی بر واحدى خرده گرفته است كه چرا وى داستان اصحاب فيل را به عنوان «سبب نزول» سوره فيل نقل كرده است
[۶] . الاتقان، ج‌۱، ص‌۶۷‌.
، يا علل و اسباب خُلَّت ابراهیم(علیه السلام) را سبب نزول آيه‌۱۲۵ نساء/۴ «واتَّخَذَ اللّهُ اِبرهيمَ خَليلا» دانسته است. البته اشكال سيوطى بر واحدى از روى دقت نبوده است; زيرا واحدى هرگز اين دو روايت را سبب نزول دو آيه مورد اشاره ندانسته; بلكه به مناسبت، آن را نقل كرده است.
[۷] . اسباب النزول، واحدى، ص‌۱۰۴; شأن نزول آيات، ج۱، ص‌۱۱.




طبق نظر برخی مفسران اسباب نزول غیر از شأن نزول است و حوادثى كه پيش از اسلام، يا پس از نزول آيات قرآن رخ داده و گزارش آن در روايات اسباب نزول آمده، اسباب نزول آيات به‌شمار نمى‌آيد. برخى محققان معاصر درباره اين دست روايات اصطلاح «شأن نزول» به‌كار برده‌اند. از نظر اين پژوهش‌گران، «شأن نزول» عبارت است از همه اشخاص يا حوادثى كه قبل از عصر نزول قرآن، يا معاصر با نزول قرآن بوده و آيه يا آياتى از قرآن درباره آن نازل شده است; هم‌چنين در مورد اشخاص يا حوادثى كه پس از نزول آيات قرآن بوده و آياتى از قرآن بر آن‌ها تطبيق داده شده نيز شأن نزول صادق است; در‌حالى‌كه «سبب نزول» تنها به پيش‌آمدهايى گفته مى‌شود كه در پى آن آيه يا آياتى نازل شده‌است.
[۸] . التمهيد، ج‌۱، ص‌۲۵۴; تاريخ قرآن، ص‌۶۵‌ـ‌۶۶‌.

بايد توجه داشت كه اصطلاح «شأن نزول» در برخى از تفاسير و كتاب‌هاى علوم قرآنى معاصر و اغلب فارسى به‌كار رفته
[۹] . روش‌شناسى تفسير، ص‌۱۵۱‌ـ‌۱۵۳.
و گاه با سبب نزول مرادف دانسته شده است.
[۱۰] . قرآن در اسلام، ص‌۱۰۳.
گويا منشأ جعل و رواج اين پراكنده واژه شأن در پاره‌اى از تفاسير، به‌ويژه تفاسير فارسى، مانند: كشف‌الاسرار ميبدى
[۱۱] . كشف‌الاسرار، ج‌۱، ص‌۴۹ و ۵۵۳‌ـ‌۵۵۴.
و روض‌الجنان ابوالفتوح رازى
[۱۲] . روض‌الجنان، ج‌۱، ص‌۱۱۱ و ج‌۲، ص‌۱۲۲.
و نيز كاربرد عبارت «فنزلت فى‌...» در بسيارى از روايات اسباب نزول بوده است. (=>‌همين مقاله: الفاظ دال بر‌سببنزول)
اصطلاح «اسباب نزول» اصطلاحى مستحدث است كه سابقه آن حدوداً به قرن چهارم و پنجم هجرى مى‌رسد و پس از واحدى بود كه اين اصطلاح رايج و فراگير شد; در‌حالى‌كه پيش‌تر از آن، و هم به‌صورت پراكنده بعد از آن، گاه اصطلاح «التنزيل» به‌كار مى‌رفته، و كتاب‌هايى نيز عنوان التنزيل به خود گرفته است.
[۱۳] . تأسيس الشيعه، ص‌۳۳۰.
واژه تنزیل در رواياتى از پيامبر(صلى الله عليه وآله)، اهل‌بيت(عليهم السلام) و صحابه ديده مى‌شود كه در مقابل تأویل به‌كار مى‌رفته و مراد از آن مورد نزول بوده است، يعنى معناى ظاهرى آيه. مورد نزول آيه مى‌تواند حادثه و واقعه‌اى خاص باشد كه در اين صورت به آن سبب نزول گفته مى‌شود; بنابراين مورد نزول (تنزيل) اعم از سبب نزول است.
[۱۴] . علوم قرآنى، ص‌۱۰۰.
هم‌چنين در برخى تعابير به تنزيل «ظهر» نيز گفته مى‌شود; در مقابل بطن و مراد از ظهر نيز مورد نزول و اعم از سبب نزول است.
[۱۵] . التمهيد، ج‌۱، ص‌۲۵۵‌ـ‌۲۵۶; علوم قرآنى، ص‌۹۱‌ـ‌۹۲




 
۱. . نزهة‌الاعين، ص‌۱۲۷‌ـ‌۱۲۹; بصائرذوى‌التمييز، ج‌۵، ص‌۳۹‌ـ‌۴۱ «نزل».
۲. . وجوه قرآن، ص‌۱۲۶، «سبب».
۳. . لسان العرب، ج‌۶، ص‌۱۳۹، «سبب».
۴. . مفردات، ص‌۳۹۱، «سبب».
۵. . روش‌شناسى تفسير، ص‌۱۴۴.
۶. . الاتقان، ج‌۱، ص‌۶۷‌.
۷. . اسباب النزول، واحدى، ص‌۱۰۴; شأن نزول آيات، ج۱، ص‌۱۱.
۸. . التمهيد، ج‌۱، ص‌۲۵۴; تاريخ قرآن، ص‌۶۵‌ـ‌۶۶‌.
۹. . روش‌شناسى تفسير، ص‌۱۵۱‌ـ‌۱۵۳.
۱۰. . قرآن در اسلام، ص‌۱۰۳.
۱۱. . كشف‌الاسرار، ج‌۱، ص‌۴۹ و ۵۵۳‌ـ‌۵۵۴.
۱۲. . روض‌الجنان، ج‌۱، ص‌۱۱۱ و ج‌۲، ص‌۱۲۲.
۱۳. . تأسيس الشيعه، ص‌۳۳۰.
۱۴. . علوم قرآنى، ص‌۱۰۰.
۱۵. . التمهيد، ج‌۱، ص‌۲۵۵‌ـ‌۲۵۶; علوم قرآنى، ص‌۹۱‌ـ‌۹۲




سایت معارف قرآن با تلخیص    



جعبه ابزار