استغاثه در قرآن خام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِستغاثه به كمكخواهى از خدا هنگام بلا و رنج و گرفتارى اطلاق میشود.
واژه استغاثه، مصدر باب استفعال از ريشه «غـوـث» بهمعناى طلب نصرت و فريادرس خواهى
[۱] و استمداد در حال شدّت و محنت است.
[۲] اين واژه از ريشه «غـىـث» بهمعناى طلب باران
[۳] ، مورد بحث اين مقاله نيست. به گفته برخى، «غوث» در اصل نجات دادن از ابتلا و محنت و قرار دادن شخص در پناه خود است. از اين ديدگاه با دو قيد «نجات دادن و در پناه خود قرار دادن» فرق ميان اغاثه و انقاذ، تخليص، اعانه، نصر، انجاء و تفريج روشنمىشود.
[۴] حقيقت استغاثه كه شرط بندگى است
[۵] ، استمداد از خداست، زيرا يگانه تأثيرگذار در عالم اوست و اگر از غير وى (اولياى الهى) كارى ساخته است، به اذن او و به اين جهت است كه آنان مجارى فيض وى هستند
[۶] ، بر اين اساس، رسولخدا(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود: يگانه حقيقتى كه بداناستغاثه مىشود، خداوند است
[۷] البتّه اين به معناى روا نبودن استغاثه به اولياى الهى نيست، زيرا انسانهاى كامل با توجه به مقام خلافت الهى خويش، در حكم «مستخلفٌ عنه» بوده و مىتوانند مورد استغاثه واقع شوند، ازاينرو در منابع دينى دعاهايى وارد شده كه در آنها ازاولياىالهى، چون حضرت زهرا(عليها السلام)
[۸] و امامعصر(عج)
[۹] استغاثه مىشود، پس شرك پنداشتن استغاثه به ارواح مقدّس، نادرست بوده، از عدم فهم صحيح توحيد افعالى ناشى مىشود.
[۱۰] نمونه آشكار استغاثه هنگامى است كه انسان به بيمارى سختى مبتلا مىشود يا در امواج توفان دريا گرفتار مىآيد و دست خود را از همه جا كوتاه مىبيند و به اقتضاى فطرت توحيدى، اين حقيقت را درمىيابد كه در عالم، قدرتى هست كه بتواند وى را در هر شرايطى كه باشد نجات دهد. دراينحالت، انسان با تضرّع و زارى، فقط به خدا استغاثه مىكند.
[۱۱]
مشتقّات واژه «استغاثه» در قرآن ۴ بار بهكار رفته كه دو مورد آن به اين بحث مربوط است:
۱.استغاثه سپاهيان اسلام از خداوند در جنگ بدر. (انفال:۹)
۲.استغاثه پدر و مادر به درگاه خداوند براى هدايت فرزند خويش (احقاف/۴۶،۱۷)، افزون بر اين، از برخى موارد كه در آن واژههايى مانند: «صرخ» (فاطر:۳۷)، «ندا» (انبياء:۷۶)(انبیاء:۸۳)(انبیاء:۸۷ـ۸۸؛ ص:۳۸؛ نساء:۷۵)، «دعا» (انعام:۶۳ـ۶۴؛ يونس:۱۲)، بهكار رفته و همچنين از سياق برخى آيات، مانند ۲۱۴ بقره(بقره:۲۱۴)، مفهوم استغاثه استفاده مىشود. «جؤار» نيز كه مشتقات آن در آيات ۶۴ـ۶۵ مؤمنون(مؤمنون:۶۴_۶۵) و ۵۳ نحل(نحل:۵۳) آمده، به معناى بلندكردن صدا به استغاثه و در محدوده بحث داخلاست.
در بسيارى از آياتى كه در آنها از استغاثه سخن به ميان آمده، به اجابت آن از سوى خداوند نيز تصريح شدهاست. استغاثه سپاهيان اسلام در نبرد بدر، به اجابت خداوند مقرون شد و مؤمنان به وسيله خيل عظيمى از فرشتگان، امداد شدند: «اِذ تَستَغيثونَ رَبَّكُم فَاستَجابَ لَكُم اَنّى مُمِدُّكُم بِاَلف مِنَ المَلَـئِكَةِ مُردِفين». (انفال:۹) استغاثه حضرتنوح(عليه السلام)نيز از ديگر مواردى است كه با اجابت همراه شده و خداوند او و اهلش را از سختى بزرگ رهانيد: «ونوحـًا اِذ نادى مِن قَبلُ فَاستَجَبنا لَهُ فَنَجَّينـهُ واَهلَهُ مِنَ الكَربِ العَظيم» (انبياء:۷۶)
آيه ۸۴ انبياء(انبیاء:۸۴) به اجابت استغاثه ايّوب و برطرف شدن گرفتارى وى اشاره دارد: «واَيّوبَ اِذ نادى رَبَّهُ اَنّى مَسَّنِىَ الضُّرُّ ... • فَاستَجَبنا لَهُ فَكَشَفنا ما بِهِ مِن ضُرّ...» ، چنانكه آيه ۸۷ سوره ياد شده(انبیاء:۸۷) به اجابت استغاثه ذوالنون (يونس(عليه السلام)) و نجات وى از غم تصريح مىكند: «وذَا النّونِ اِذ ذَهَبَ ... فَاستَجَبنا لَهُ ونَجَّينـهُ مِنَ الغَمِّ...» و بهطور كلّى، آيه ۶۲ نمل(نمل:۶۲): «اَمَّن يُجيبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ ويَكشِفُ السّوءَ...»، نيز آيه «وكَذلِكَ نُنجِى المُؤمِنين» (انبياء:۸۸) متضمّن اين وعده است كه خداوند استغاثه افراد مضطر و درمانده را اجابت مىكند و مؤمنان را از غم و اندوه مىرهاند.
[۱۲] مضمون برخى از احاديث نيز كه تكرار دعا را سبب برآمدن حاجت مىداند، مؤيّد مطلب ياد شده است.
[۱۳] اجابت استغاثه، شرايطى دارد، از اينرو استغاثه امّتهايى كه پيامبران خويش را تكذيب كردهاند، به جز قوم يونس (يونس:۱۰) هنگام ظاهر شدن عذاب الهى سودى به آنان نبخشيده است: «كَم اَهلَكنا مِن قَبلِهِم مِن قَرن فَنادَوا ولاتَ حينَ مَناص» (ص:۳) و استغاثه دوزخيانى كه خروج از جهنّم را با ناله از پروردگار خويش خواستار مىشوند بىپاسخ مىماند: «والَّذينَ كَفَروا لَهُم نارُ جَهَنَّمَ ... و هُم يَصطَرِخونَ فيها رَبَّنا اَخرِجنا ... فَما لِلظّــلِمينَ مِن نَصير» (فاطر:۳۶ـ۳۷) يا با خطاب مخصوص به راندن سگ، رانده مىشوند: «اخسَـوا فيها ولا تُكَلِّمون» (مؤمنون:۱۰۸) يا از استغاثه آنان به «جؤار» (صدايى كه حيوانات وحشى هنگام گرفتارى، براى نجات بلند مىكنند)
[۱۴] تعبير كرده و به صراحت به آنها مىگويند: شما از ناحيه ما يارى نمىشويد: «حتّى إذا أخذنا مترفيهم بالعذاب إذاهم يجـرون • لاتجـروا اليوم إنّكم منّا لاتنصرون» (مؤمنون:۶۴ـ۶۵)
قرآن كريم به استغاثه برخى پيامبران و مؤمنان هنگام دچارشدن به شدايد و رنجها اشاره فرموده است:
حضرت نوح، هنگام گرفتار شدن به طوفان و در برابر قومش كه منكر رسالت الهى او بودند، به درگاه خدا استغاثه و تقاضاى كمك و پيروزى كرد: «ونوحـًا اِذ نادى مِن قَبلُ فَاستَجَبنا لَهُ فَنَجَّينـهُ واَهلَهُ مِنَ الكَربِالعَظيم». (انبياء:۷۶) از جمله«الكَربِ العَظيم» استفاده مىشود كه نداى نوح(عليه السلام)نداى عادى و عارى از استغاثه نبودهاست
[۱۵] : «فدعا ربّه أنّى مَغلوب فَانتصِر= او بهدرگاه پروردگار عرضه داشت: من مغلوب (اين قوم طغيانگر)شدهام. انتقام مرا از آنها بگير». (قمر:۵۴) در اين آيه نيز از جمله «اَنّى مَغلوب فَانتصِر» آميخته بودن دعاى نوح(عليه السلام)بااستغاثه استفاده مىشود.
[۱۶] استغاثههاى حضرتنوح(عليه السلام)سرانجام نتيجه بخشيد و خداوند وى را بر قومى كه منكر رسالتش بودند، باغرقكردن آنها پيروز كرد. (قمر/۵۴، ۱۱)
حضرت ايّوب در طول زندگى خويش به بيمارى شديد و طولانى دچار شد و به از دست دادن فرزندان و اموال مبتلاگرديد. وى در اين حال به درگاه خدا استغاثهكرد و خداوند، استغاثه و دعاى او را اجابت فرمود و سلامتى، عافيت، فرزندان و اموالش را به وى بازگردانيد
[۱۷] : «واذكر عبدنا أيّوب إذنادى ربّه...= وبه ياد بياور بنده ما ايّوب را هنگامىكه پروردگارش را خواند...». (ص:۴۱؛ انبياء:۸۳) در اين آيات، نداى حضرت ايّوب با استغاثه همراه بوده است.
[۱۸] حضرت يونس هنگامى كه در برابر مقاومت قوم متكبّرش به ستوه آمد و از آنها فاصله گرفت، نشانههاى عذاب الهى بر آن قوم نمايان شد. آنان در اين حال به راستى توبه كردند و عذاب الهى برطرف شد. حضرت يونس در قعر دريا در دل ماهى به وحدانيّت خداوند ندا داد و رفع گرفتارى خويش را از خدا خواستار شد (انبياء:۸۷ـ۸۸)، «...ولاتَكُن كَصاحِبِ الحوتِ اِذ نادى وهُوَمَكظُوم= ... و مانند صاحب ماهى (يونس)مباش (كه در تقاضاى مجازات قومش شتاب كرد و گرفتار مجازات ترك اَولى شد) در آن زمان كه بانهايت اندوه خدا را خواند». (قلم:۴۸) همانگونه كه خداوند در پى استغاثه يونس در شكم ماهى او را نجات داد، مؤمنان را نيز هنگامىكه به درگاه خدا استغاثه كنند و او را بخوانند از رنج و بلامىرهاند.
[۱۹] از ديگر مواردى كه در قرآن به استغاثه تصريح شده، استغاثه پدر و مادر مؤمن به درگاه الهى، براى هدايت فرزند خود به راه راست و دورى وى از انحراف و بىايمانى است: «وهُما يَستَغيثانِ اللّهَ ويلَكَ ءامِن اِنَّ وَعدَ اللّهِ حَقٌّ...» (احقاف:۴۶)
بحارالانوار؛ بحوث فىالملل و النحل؛ التبيان فى تفسير القرآن؛ التحقيق فى كلمات القرآن الكريم؛ جامعالبيان عن تفسير آى القرآن؛ روضالجنان و روحالجنان؛ سنن ابنماجه؛ الغدير فى الكتاب و السنة و الادب؛ فرهنگ معارف اسلامى؛ الكافى؛ كشف الاسرار و عدة الابرار؛ كنزالعمال فى سنن الاقوال و الافعال؛ مجمعالبيان فى تفسير القرآن؛ معجم مقاييس اللغه؛ مفردات الفاظ القرآن؛ مكارم الاخلاق؛ الميزان فى تفسيرالقرآن.
[۲۰] مفردات، ص۶۱۷، «غوث»؛ فرهنگ معارف اسلامى، ص۱۷۷؛ الموسوعة الذهبيه، ص۲۷۵.
[۲۱] مقاييس اللغه، ج۴، ص۴۰۰.
[۲۲] مفردات، ص۶۱۷، «غوث».
[۲۳] التحقيق، ج۷، ص۲۷۸، «غوث».
[۲۴] كشفالاسرار، ج۴، ص۲۳.
[۲۵] الغدير، ج۳، ص۲۹۲.
[۲۶] كنزالعمال، ج۱۰، ص۳۷۳؛ سنن ابنماجه، ج۲، ص۱۳۶۰.
[۲۷] بحارالانوار، ج۹۹، ص۲۵۴؛ مكارمالاخلاق، ص۳۳۰.
[۲۸] بحارالانوار، ج۹۹، ص۲۴۳ـ۲۴۷.
[۲۹] الملل والنحل، ج۴، ص۷۸ـ۸۴.
[۳۰] مجمعالبيان، ج۶، ص۵۶۴.
[۳۱] مجمعالبيان، ج۷، ص۹۷؛ روضالجنان، ج۱۳، ص۲۷۶؛ الميزان، ج۱۴، ص۳۱۵.
[۳۲] الكافى، ج۲، ص۴۷۵.
[۳۳] مجمعالبيان، ج۷، ص۱۷۸؛ الميزان، ج۱۵، ص۴۴.
[۳۴] التبيان، ج۷، ص۲۶۷.
[۳۵] جامعالبيان، مج۱۳، ج۲۷، ص۱۲۲.
[۳۶] الميزان، ج۱۴، ص۳۱۴.
[۳۷] جامعالبيان، مج۱۲، ج۲۳، ص۱۹۶.
[۳۸] جامعالبيان، مج۱۰، ج۱۷، ص۱۰۷.