• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسرار نیابت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اصل نخستین در عبادات و اعمال، مباشرت مکلف در انجام آنها است، ولی شارع مقدس در برخی موارد، نیابت را مجاز شمرده و حتی گاهی نسبت به آن تاکید کرده و نایب گرفتن در اعمال را ترویج نموده است. از جمله این موارد «حج» است. کسی که حج بر او مستقر شده و انجام نداده است و خود نیز فعلا قادر بر انجام آن نیست، باید نایب بگیرد؛ چه در حال حیات و چه این که فرد در حالی که حج بر او واجب شده بوده، مرده باشد.



اگر کسی واجب الحج هم نباشد، مستحب است برای انجام حج نایب بگیرد و شخص یا اشخاصی را اجیر کند تا به نیابت از او، حج به جای آورند. امام هشتم (علیه‌السّلام) فرمود:
«من حج بثلاثة من المؤمنین فقد اشتری نفسه من الله عزّوجلّ بالثمن»؛ «کسی که سه مؤمن را به حج بفرستد، گویا جان خود را با بها از خداوند خریده است».
علاوه بر نیابت در حج و عمره، طواف به نیابت از دیگران _به ویژه اهل بیت (علیه‌السّلام)_ مورد ترغیب قرار گرفته است.
امام نهم در پاسخ شخصی که درباره طواف به نیابت از اوصیا، سؤال کرده بود، فرمود:
«بل طف ما امکنک فانه جائز»؛ «هر مقدار می‌توانی طواف کن که این کار جایز است».


در نیابت آثار و حکمت‌هایی نهفته است؛ از جمله:
۱. جبران عمل باقی مانده دیگران؛ اگر کسی به هر دلیل نتوانست حج واجب خود را انجام دهد، نباید راه را بسته بداند و امیدی به خیر نداشته باشد. نایب گرفتن در حج، می‌تواند تاحدی فضیلت و عمل از دست رفته را جبران کند.
۲. نیابت در حج زمینه را برای بسیاری از افراد- که خود از نظر مالی قادر به حج نیستند- فراهم می‌آورد تا آنان نیز از این خیر بی نصیب نمانند و به نیابت از دیگران به حج مشرف شوند.
۳. همان گونه که پیش‌تر گذشت، مصالح حج به قدری مهم و متعالی است که علاوه بر مقدار واجب، شارع بخش مستحبی نیز برای آن منظور کرده است. حج نیابتی نیز همین فلسفه را در خود دارد.
۴. حج نیابتی جبران کاستی ایجاد شده به واسطه ترک حج است. اگر کسی حج بر او واجب شده و نمی‌تواند انجام بدهد، با نیابت آن کاستی‌ها را جبران و مصالح آن را استیفا می‌کند.


حضور در حج و پرنشاط نگه داشتن آن به قدری اهمیت دارد که نیابت در حج، مورد ترغیب قرار گرفته و حتی سهم نایب از حج، بیشتر از منوب عنه قلمداد شده است. عبدالله بن سنان می‌گوید:
«کنت عند ابی عبدالله اذ دخل علیه رجل فاعطاه ثلاثین دینارا یحج بها عن اسماعیل و لم یترک شیئا من العمرة الی الحج الا اشترطه علیه حتی اشترط علیه ان یسعی عن وادی محسر ثم قال یا هذا اذا انت فعلت هذا کان لاسماعیل حجة بما انفق من ماله و کان لک تسع بما اتعبت من بدنک»؛
«نزد امام صادق (علیه‌السّلام) بودم، مردی بر آن حضرت وارد شد، حضرت سی دینار به او داد، تا از جانب اسماعیل حج به جا آورد. امام در پایان فرمود: زمانی که این اعمال را به جا آوردی، برای اسماعیل یک حج خواهد بود، به جهت مالی که در این راه داده است و برای تو نه حج خواهد بود که بدن خود را به زحمت انداخته‌ای». (اسماعیل، فرزند امام صادق بود که قبل از رحلت امام از دنیا رفت، و ظاهرا این واقعه زمانی بوده که وی از دنیا رفته بوده است.)


۱. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۰۸.    
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۴، ص۳۱۴.    



معاونت امور روحانیون، پیش درآمدی بر فرهنگ نامه اسرار و معارف حج، ج۱، ص۱۱۵، برگرفته از مقاله «اسرار نیابت».    



جعبه ابزار