اسعد بن احمد طرابلسی(خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَسْعَدِ بْنِ اَحْمَدِ طَرابْلُسى، ابوالفضل، نوادة ابوروح، قاضى و عالم امامى در سدة و اوايل سدة ق/۱ و ۲م. از تاريخ و محل تولد وي اطلاعى در دست نيست. او شاگرد ابن برّاج د ۸۱ق، فقيه مشهور امامى و همچنين جانشين وي بوده است، از اينرو مىتوان گفت كه در ۸۱ق دست كم در سنين ميان سالى بوده است (ذهبى، سير، ج۹، ص۹۹)
وي پس از ابن براج فقيه اماميه و به تعبير صفدي همانجا «رأس الشيعه» در شام بوده، و به تدريس اشتغال داشته است. او همچنين پس از ابن براج، متصدي منصب قضاي طرابلس بوده است (ابن حجر، ص۸۶) از اينرو مىتوان گفت كه اسعد در دورة حكومت جلالالملك ابوالحسن ابن عمار حك ۶۴-۹۴ق به اين منصب رسيده است (ذهبى، ميزان، ص۱۰)وي در بلاد مختلف شام: طرابلس، فلسطين و دمشق در ميان اماميه مشهور و چنانكه گذشت پس از ابن برّاج مفتى ايشان بوده است (ابن حجر، ص۸۶)
اسعد گويا در دارالعلمى كه جلال الملك در طرابلس تأسيس كرده بود، صاحب مقام بود و به احتمال قوي تدريس مىنمود و چنانكه گفتهاند، به شاگردان از سوي جلالالملك شهريه تقسيم مىكرد ابن خياط، ۲۱-۲۲.
به گزارش (ذهبى سير، ج۹، ص۹۹) اسعد مدتى در صيدا سكنى داشت، تا آنكه صليبيان آنجا را به تصرف خويش در آوردند و او در آنجا به قتل آمد. چنانكه ابن اثير گزارش كرده، تصرف صيدا از سوي صليبيان در ۰۴ق واقع شده بود، در حالى كه مورخ امامى مذهب، ابن ابى طى احتمال داده است كه وي به هنگامى كه در ۹۴ق (ياقوت، ص۸۱) صليبيان حيفا را تصرف كردند، كشته شده باشد، چرا كه وي مدتى پيش از آن به آنجا رفته و كتابخانهاي كه بيش از هزار جلد كتاب داشت، فراهم كرده بود. همچنين در گزارش ديگري آمده است كه وي به دمشق رفته و در آنجا وفات يافته است ابنحجر، همانجا.
گفتهاند كه اسعد مردي متعبد و زاهد بود و شبها اندكى بيش نمىخوابيد و به تهجد مشغول مىشد (ذهبى، سير، ج۹، ص۹۹؛ذهبى، ميزان، ص۱۰؛ابن حجر، ص۸۶-۸۷)نيز گزارش شده كه وي گاه در حضور ابن عمار با فقهاي ديگر مذاهب و گاه با خود وي مناظره و بحث علمى مىكرده است (ابن حجر، ص۸۶-۸۷)
از شاگردان وي اسعد بن عمر بن مسعود جبلى را برشمردهاند (ابن حجر، ص۸۷)
كتابهاي وي كه همگى از ميان رفته، از اين قرار بوده است: . البراهين، . البيان فى حقيقة الانسان، . التبصرة فى معرفة المذهبين الشافعية و الامامية، . التبيان بيننا و بين النعمان، . عيون الادلة فى معرفة الله، . الفرائض، . مسألة الفقاع، . المقتبس فى الخلاف بيننا و بين مالك بن انس، . المناسك، ۰. النور فى عبادة الايام و الشهور (ابن حجر، ص۸۶) چنانكه پيداست وي در علم كلام و فقه، خاصه خلاف آثاري نوشته بوده كه خود نشان از تبحر وي در اين دو علم دارد.
منابع:
(۱)ابن اثير، الكامل؛
(۲) ابن حجر عسقلانى، احمد، لسان الميزان، حيدرآباد دكن، ۳۹۰ق/۹۷۱م؛
(۳) ابن خياط، احمد، ديوان، بهكوشش خليل مردم بك، دمشق، ۳۷۷ق/۹۵۸م؛
(۴) ذهبى، محمد، سير اعلام النبلاء، بهكوشش شعيب ارنؤوط، بيروت، ۴۰۵ق/۹۸۴م؛
(۵) همو، ميزان الاعتدال، بهكوشش على محمد بجاوي، قاهره، ۹۶۳م؛
(۶) صفدي، خليل، الوافى بالوفيات، بهكوشش يوزف فان اس، بيروت، ۴۰۱ق/ ۹۸۱م؛
(۷) ياقوت، بلدان؛