• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اصحاب صفّه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



گروهى از ياران پیامبر كه به سايبانى در مسجد پيامبر منسوب‌اند رااَصحاب صُفَّه گویند.




برخى از ياران پیامبر اسلام(ص) را به صفّه مسجد نبوى نسبت داده‌اند و اين گروه را «اصحاب صفّه»، «اهل‌الصفّه» يا «ا هل المَظَلّه» خوانده‌اند.
[۱] . الطبقات، ج‌۱، ص‌۱۹۶، ۲۳۲.




صفّه اصطلاحى است كه بر نوعى خاص از معمارى در يثرب عهد پيامبر اطلاق مى‌شود،مفهوم صفّه را به بنايى شبيه سقيفه تعريف كرده‌اند.
با‌توجه به تعاريف لغت‌شناسان، صفّه سايبان خنك ى در تابستان هاى گرم و محل تجمع، پذيرايى يا استراحت افراد بوده‌است.
با تغيير قبله از سمت شمال به جنوب (سال دوم هجرى،) بخشى از قسمت مسقف شمال مسجد نبوى صفّه نام گرفت.
[۳] . المصنف، ابن‌ابى‌شيبه، ج‌۱، ۳۷۲; عون‌المعبود، ج‌۴، ۲۳۰; وفاءالوفاء، ج۲، ص‌۴۵۳‌ـ‌۴۵۴.
به همين دليل بعدها صفّه را انتهاى مسجد‌دانسته‌اند.
[۴] . فتح‌البارى، ج‌۶، ص‌۴۳۶; عون‌المعبود، ج‌۴، ص‌۲۳۱; وفاء‌الوفاء، ج‌۲، ص‌۴۵۳.

صفّه در مسجد نبوى كاربردى ثابت و محدود نداشت و به عنوان مهمانپذير، مسكن دائم يا موقت، محل آموزش يا عبادت و‌... مورد استفاده قرار مى‌گرفت; اما در يك نگاه كلى صفّه با پديده مهاجرت پيوندى مستقيم دارد



«اهل» معمولا به ساكنان گفته مى‌شود،درحالى‌كه «اصحاب» به معناى معاشران است.
در نتيجه به مهاجران صفّه‌نشين «اهل صفّه» گفته مى‌شد،نخستين ساكنان صفّه،فرودستان مهاجر از مكه، چون بلال‌بن‌رباح، خباب ‌بن‌الارت، صهيب ‌بن‌سنان،ابن مسعود، مقداد و عمار ياسر بوده‌اند و انصار يانى كه به رغم برخوردارى از دارايى و خانه و كاشانه به صفّه مى‌رفتند اصحاب صفّه نام داشتند.
از معروف‌ترين انصاريان صفّه مى‌توان به جابر‌بن‌عبدالله انصارى، ابوسعيد خدرى و حنظله غسيل ‌الملائكه اشاره كرد.



مورخان و راويان هر جا كه از عنوان «اهل صفّه» ياد كرده‌اند، فقر و وضعيت أسف بار معيشتى جمعى از آنها را گزارش كرده و آنان را تهيدستان جامعه نبوى تصور كرده‌اند
[۵] . فتح‌البارى، ج‌۱۱، ص‌۲۴۴.

پيامبر قبل از هر چيز ساكنان صفّه و عموم تهيدستان را از گدايى منع كرده بود.
آيه ۲۷۳ بقره/۲ در همين زمينه نازل شده است. خداوند در اين آيه از مؤمن ان مى‌خواهد تا در كمك كردن كوتاهى نكنند و گمان نكنند كسى كه درخواست نمى‌كند نيازمند نيست: «...‌يَحسَبُهُمُ الجاهِلُ اَغنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعرِفُهُم بِسِيمـهُم لايَسـَلونَ النّاسَ اِلحافـًا وما تُنفِقوا مِن خَير فَاِنَّ اللّهَ بِهِ عَليم= هركس نداند، آنها را بر اثر خويشتن‌دارى، توانگر مى‌شمارد. آنان را به وسيله سيمايشان مى‌شناسى. از مردم به اصرار چيزى نمى‌خواهند و هر مالى كه ببخشيد خداوند بدان آگاه است».
[۶] . جامع‌البيان، ج‌۳، ج‌۳، ص‌۱۳۶; مجمع البيان، ج‌۲، ص‌۲۰۲‌ـ‌۲۰۳; زادالمسير، ج‌۱، ص‌۳۲۷.




 
۱. . الطبقات، ج‌۱، ص‌۱۹۶، ۲۳۲.
۲. مجمع‌البحرين،شیخ الطریحی، ج‌۲، ص‌۶۱۷    
۳. . المصنف، ابن‌ابى‌شيبه، ج‌۱، ۳۷۲; عون‌المعبود، ج‌۴، ۲۳۰; وفاءالوفاء، ج۲، ص‌۴۵۳‌ـ‌۴۵۴.
۴. . فتح‌البارى، ج‌۶، ص‌۴۳۶; عون‌المعبود، ج‌۴، ص‌۲۳۱; وفاء‌الوفاء، ج‌۲، ص‌۴۵۳.
۵. . فتح‌البارى، ج‌۱۱، ص‌۲۴۴.
۶. . جامع‌البيان، ج‌۳، ج‌۳، ص‌۱۳۶; مجمع البيان، ج‌۲، ص‌۲۰۲‌ـ‌۲۰۳; زادالمسير، ج‌۱، ص‌۳۲۷.



سایت دانشنامه موضوعی قرآن    



جعبه ابزار