اطاعت اسماعیل (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسماعیل علیه السلام به درگاه خداوند دعا میکند که در برابر اوامرش مطیع و فرمانبردار باشد، آن گونه که
اطاعت و
انقیاد کامل اسماعیل از ابراهیم علیهما السلام در اجرای فرمان خدا برای
ذبح او نمایانگر شد.
اطاعت و
انقیاد کامل در برابر پروردگار، از خواستهها و دعاهای
اسماعیل علیه السلام هنگام بنای خانه خدا بیان شده است :
«واذ یرفع ابرهیم القواعد من البیت واسمـعیل... • ربنا واجعلنا مسلمین لک...» (و نیز بیاد آورید) هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را بالا میبردند... • پروردگارا! ما را
تسلیم فرمان خود قرار ده.... («مسلمین» از «اسلام» گرفته شده که یکی از معانی آن، انقیاد و اطاعت است.
).
از آیات مختلف قرآن و احادیث و تواریخ اسلامی به خوبی استفاده میشود که خانه کعبه پیش از ابراهیم، حتی از زمان
آدم بر پا شده بود، در آیه ۳۷
سوره ابراهیم از قول این
پیامبر بزرگ میخوانیم : پروردگارا! بعضی از فرزندانم را در این سرزمین خشک و سوزان در کنار خانه تو سکونت دادم.
این آیه گواهی میدهد موقعی که ابراهیم با فرزند شیرخوارش اسماعیل و همسرش به سرزمین
مکه آمدند اثری از خانه کعبه وجود داشته است.
اتفاقا تعبیری که در نخستین
آیه مورد بحث به چشم میخورد نیز همین معنی را میرساند آنجا که میگوید: به یاد آورید هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را بالا میبردند، این تعبیر میرساند که شالودههای خانه کعبه وجود داشته و ابراهیم و اسماعیل پایهها را بالا بردند.
در خطبه معروف
قاصعه از
نهج البلاغه نیز میخوانیم : (آیا نمیبینید که خداوند مردم
جهان را از زمان آدم تا به امروز به وسیله قطعات سنگی...
امتحان کرده است، و آن را خانه محترم خود قرار داده، سپس به آدم و فرزندانش دستور داد که به گرد آن
طواف کنند).
کلمه (قواعد)، جمع
قاعده است، که بمعنای آن قسمت از بنا است که روی زمین قعود دارد، یعنی مینشیند، و بقیه قسمتهای بنابر روی آن قسمت قرار میگیرد، و عبارت بلند کردن قواعد، از باب
مجاز است، کانه آنچه را که بر روی قاعده قرار میگیرد، از خود قاعده شمرده شده، و بلند کردن بنا که مربوط بهمه
بنا است، بخصوص قاعده، نسبت داده، و در اینکه فرمود: (از بیت)
اشاره به همین عنایت مجازی است.
ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام در کلام خود نگفتند: خدایا چه خدمتی را از ما
قبول کن، تنها گفتند خدایا از ما قبول کن، تا در مقام بندگی رعایت
تواضع و ناقابلی خدمت خود یعنی بنای کعبه را برسانند، پس معنای کلامشان این میشود، که خدایا این عمل ناچیز ما را بپذیر، که تو شنوای دعای ما، و دانای
نیت ما هستی.
اطاعت و
انقیاد کامل اسماعیل از ابراهیم علیهما السلام در اجرای فرمان خدا برای ذبح او نمایانگر شد:
«فلما بلغ معه السعی قال یـبنی انی اری فی المنام انی اذبحک فانظر ماذا تری قال یـابت افعل ما تؤمر... • فلما اسلما وتله للجبین». هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید گفت: فرزندم من در
خواب دیدم که باید تو را ذبح کنم! بنگر نظر تو چیست؟ گفت: پدرم هر چه دستور داری اجرا کن... • هنگامی که هر دو تسلیم و آماده شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد ….
فرزند
موعود ابراهیم طبق
بشارت الهی متولد شد، و قلب پدر را که در انتظار فرزندی
صالح سالها چشم به راه بود روشن ساخت دوران طفولیت را پشت سر گذاشت و به سن نوجوانی رسید، در اینجا
قرآن میگوید: هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید، یعنی به مرحلهای رسید که میتوانست در مسائل مختلف زندگی همراه پدر تلاش و کوشش کند و او را یاری دهد.
«فلما بلغ معه السعی». .. حرف (فا) در اول آیه
فای فصیحه است که میفهماند چیزی در اینجا
حذف شده و تقدیر کلام این است که : (فلما ولد له و نشا و بلغ معه السعی : همین که خدای تعالی پسری به او داد و آن پسر نشو و نمو کرد و به حد سعی و کوشش رسید). و منظور از رسیدن به حد سعی و کوشش رسیدن به آن حد از عمر است که آدمی عادتا میتواند برای حوائج زندگی خود کوشش کند و این همان سن
بلوغ است، و معنای آیه این است که : وقتی آن فرزند به حد بلوغ رسید، ابراهیم به او گفتای پسرم... من در خواب دیدم که باید تو را ذبح کنم، این جمله حکایت رویایی است که ابراهیم در خواب دید. و تعبیر به «انی اری»
دلالت دارد بر اینکه این صحنه را مکرر در خواب دیده... .
«فانظر ما ذاتری»؛ کلمه «تری» در این جا به معنای (میبینی) نیست بلکه از ماده (رای) به معنای
اعتقاد است، یعنی چه نظر میدهی، میخواسته بفرماید: تو درباره سر نوشت خودت فکر کن و تصمیم بگیر و
تکلیف مرا روشن ساز. و این جمله خود دلیل است بر اینکه
ابراهیم علیهالسّلام در رویای خود فهمیده که خدای تعالی او را امر کرده فرزندش را قربانی کند و گرنه صرف این که خواب دیده فرزندش را قربانی میکند، دلیل بر آن نیست که کشتن فرزند برایش جایز باشد. پس در
حقیقت امری که در خواب به او شده به صورت نتیجه امر در برابرش ممثل شده است، و به همین جهت که چنین مطلبی را فهمیده، فرزندش را
امتحان کرد، تا ببیند او چه جوابی میدهد.
«قال یا ابت افعل ما تومر ستجدنی ان شاء الله من الصابرین»؛ این آیه پاسخی است که فرزند به پدر میدهد.
و جمله (پدرجان! انجام بده آنچه بدان ماءمور شدهای)
اظهار رضایت اسماعیل است نسبت به سر بریدن و ذبح خودش، چیزی که هست این اظهار
رضایت را به صورت امر آورد. و نیز اگر گفت : (بکن آنچه را که بدان مامور شدهای) و نگفت : (مرا ذبح کن)، برای
اشاره به این است که بفهماند: پدرش مامور به این امر بوده و به جز
اطاعت و انجام آن ماءموریت چارهای نداشت.
جمله (به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت) از ناحیه اسماعیل یک نحوه
دلجویی است نسبت به پدر، میخواهد به پدر بگوید: من از اینکه قربانیام کنی به هیچ وجه اظهار
ترس نمیکنم و در پاسخ چیزی نگفت که باعث ناراحتی پدر شود و از دیدن آن جسد به خون آغشته فرزندش به
هیجان درآید، بلکه سخنی گفت که اندوهش پس از دیدن آن منظره کاسته شود، و این کلام خود را که یک دنیا
صفا در آن بود با قید ان شاء الله مقید کرد، تا صفای بیشتری پیدا کند.
چون با آوردن این قید معنای کلامش چنین میشود: من اگر گفتم در این حادثه
صبر میکنم، اتصافم به این صفت پسندیده از خودم نیست و زمام امرم به دست خودم نیست، بلکه هر چه دارم از مواهبی است که خدا به من ارزانی داشته، و از منتهایی است که خدا بر من نهاده. اگر او بخواهد من دارای چنین صبری خواهم شد و او میتواند نخواهد و این صبر را از من بگیرد.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «اطاعت اسماعیل».