• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اعجاز تشریحی(خام)1

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اعجاز قرآن/‌تشريعى: اثبات وحيانى‌بودن قرآن از راه تشريع قوانين جامع و متعادل در آن
از وجوه اعجاز قرآن كريم كه اخيراً برخى مفسران بر آن تأكيد كرده‌اند اعجاز تشريعى آن است از نظريات مربوط به اين جنبه اعجاز قرآن برمى‌آيد كه معتقدان به آن، فوق‌العاده بودن مجموع دستورالعملهاى قرآن كريم در زمينه‌هاى فردى و اجتماعى زندگى بشر را، نشانه‌اى بر الهى‌بودن آن دانسته‌اند كه نه قابل نقض است و نه صدور آن از جانب فردى امّى و تعليم نديده امكان‌پذير
تأكيد بر اين بعد از اعجاز قرآن كريم را براى نخستين‌بار در تفسير بلاغى مى‌بينيم وى در مقدمه تفسير آلاء‌الرحمن در بحثى كوتاه و كلى درباره وجوه مختلف اعجاز قرآن، اعجاز از جنبه تشريع• عادلانه و نظام مدنى قرآن كريم را ياد كرده است بلاغى در تبيين اعجاز تشريعى قرآن بر دو‌نكته تأكيد كرده است: نخست به ويژگى رسول‌خدا اشاره مى‌كند كه در عصر خويش و از جهت محيطى كه در آن رشد كرده و مردمى كه در‌ميانشان مى‌زيسته همراه با عادتهاى بدوى آنان، بشرى عادى بوده است، بنابراين، با در نظر گرفتن اين شرايط براى آورنده قرآن كريم و تأمل و دقت در احك•ام و قوانين حقوقى و اجتماعى و خانوادگى، عادتاً براى چنين بشرى عادى ممكن نيست بدون پشتوانه وحى الهى، جاعل قوانين باارزش و معقول موجود در قرآن‌كريم باشد
سپس وى براى برجسته‌تر نشان دادن احكام مدنى و حقوقى قرآن كريم به برخى احكام مخدوش و نامقبول و آميخته به خرافات موجود در عهد قديم و جديد اشاره كرده و خواننده را به مقايسه ميان احكام قرآن كريم با عهدين فرا مى‌خواند، با اين حال، تفصيل بيشتر بحث را به بخشهايى از دو كتاب ديگرش الهدى الى دين المصطفى و الرحلة المدرسيه ارجاع مى‌دهد [۱]    
همزمان با بلاغى، رشيدرضا يكى از وجوه اعجاز قرآن را اعجاز در علوم دينى و تشريع معرفى كرده است به نظر وى معارف الهى، اصول عقايد، احكام عبادات، قوانين، فضايل و آداب و قوانين سياسى، مدنى و اجتماعى قرآن كريم كه با شرايط هر زمان و مكانى سازگار است از ظاهرترين وجوه اعجاز آن است نكته قابل توجه در ديدگاه وى اين است كه افزون بر برتر دانستن قوانين و معارف قرآن كريم در مقايسه با احكام ديگر كتابهاى آسمانى، به مقايسه احكام قرآن با ديگر قوانين موضوعه بشرى نيز روى آورده است، با اين حال او نيز مانند بلاغى شخصيت رسول‌گرامى اسلام را كه امّى و تعليم نديده بوده مورد توجه قرار داده و اين همه را نشانه وحيانى‌بودن معارف و قوانين و احكام قرآن كريم معرفى كرده‌است [۲]    
همزمان با طرح اين آرا جريان فكرى ديگرى در ميان برخى دانشمندان شيعى، چون ميرزا‌مهدى اصفهانى و شيخ مجتبى قزوينى شكل گرفت كه منحصراً اعجاز در علوم و معارف و احكام قرآن كريم را اعجاز معرفى كرده و آيات تحدّى را به همين بُعد از اعجاز ناظر دانسته‌است [۳]     (ر‌اعجاز‌هدايتى و‌معارفى)
نظريه اعجاز تشريعى، پس از اين از سوى قرآن‌پژوهان پيگيرى شد، چنان‌كه اعجاز در تشريعيات قرآن كريم و قوانين و احكام اين كتاب آسمانى در آثار علامه طباطبايى [۴]     و خويى [۵]     از شاگردان بلاغى، انعكاس يافته و پس از اين دو نيز در آثار ديگران بر آن تأكيد و به‌طور مبسوط‌ترى به بحث گذاشته شده است [۶]    
در ميان قرآن‌پژوهان عرب نيز پس از رشيدرضا، زرقانى در معرفى چهارمين وجه اعجاز در بحث «وفاؤه بحاجات البشر» به زمينه‌هاى متنوع و مختلفى از تشريعيات قرآن كريم اشاره كرده و در استدلال براى اثبات آن بر مقايسه ميان احكام فردى و اجتماعى قرآن با قوانين مصوب در كشورهاى غربى تأكيد ورزيده است [۷]     برخى از ديگر قرآن پژوهانى كه به اين بعد از اعجاز قرآن پرداخته‌اند، وهبة زحيلى در القرآن‌الكريم بنيته التشريعيه، على احمد بابكر در الاعجاز التشريعى فى القرآن،اسماعيل ابراهيم در القرآن و اعجازه التشريعى و قره داغى در الاعجازالتشريعى فى‌القرآن والسنه هستند كه هريك كتابى مستقل در تبيين اعجاز تشريعى قرآن كريم سامان داده‌اند اين پژوهشگران، اثبات اعجاز تشريعى قرآن كريم را بر امورى چند از قبيل امّى بودن پيامبر اسلام، مقايسه احكام قرآن با احكام عهدين، مقايسه احكام قرآن با قوانين مدون بشرى رايج در جوامع پيش از اسلام، نيز قوانين رايج در جوامع پيشرفته غربى، مبتنى ساخته و براى تشريعيات قرآن و قوانين فردى و اجتماعى آن نسبت به ساير قوانين، ويژگيها و امتيازاتى را برشمرده‌اند
برخى از اين ويژگيها عبارت‌اند از: ملايم بودن با فطرت بشرى، متناسب بودن با تواناييهاى انسان، به‌گونه‌اى كه نه موجب اختلال نظام زندگى انسان شود و نه موجب عسر و حرج باشد، سازگارى با سنن صحيح اجتماعى و عدم تنافر با طبع آدمى، برخوردارى از ضمانت اجرايى، سازگارى با عقل و علم، اعتدال و در نظر گرفتن مصلحت فرد و جامعه [۸]    
دو ويژگى ديگر تشريعيات قرآن كريم، مهم‌تر تلقى شده است:
۱ مبرّا بودن آن از هرگونه‌گرايش انحرافى از قبيل افراط و تفريط، يا ناسازگارى با عقل و فطرت و علم و آميختگى با خرافات با اينكه احكام تشريعى قرآن كريم در مقطع زمانى ومكانى خاص و در محيطى با اقتضائات و شرايط ويژه صادر شده است و پاسخگوى نيازهاى متناسب با محيط و فرهنگ خاصى بوده؛ اما آن شرايط و مقتضيات، تشريعيات قرآن كريم را به زمان و مكان و فرهنگ خاصى، محدود نساخته است چيزى كه تاكنون در هيچ يك از قوانين وضع شده به دست انسانها مشاهده نشده‌است [۹]    
۲ جامعيت احكام و تشريعيات قرآن كريم كه درباره حيات انسان، سه بعد را كه لازمه زندگى اجتماعى وى در اين جهان است، رعايت كرده: رابطه انسان با شئون فردى و شخصى خود، رابطه وى با جامعه‌اى كه در آن زندگى مى‌كند و رابطه وى با آفريدگارش كه اخلاق و معنويت و كرامت انسانى نيز در همين راستا مطرح مى‌شود اين درحالى است كه قوانين بشرى، تنها شئون اجتماعى زندگى انسان را جهت بخشيده و از بقيه شئون آن، به ويژه رابطه انسان با پروردگارش به‌كلى غفلت ورزيده است اين بعد سوم، زندگى انسان را كاملا متعادل ساخته و از انحصار در محدوده نيازهاى جسمانى درآورده و به انسان چهره ملكوتى مى‌بخشد
تشريع عبادات در اسلام به‌گونه‌اى پاك و خردپسند و موافق با فطرت اصيل انسانى عرضه‌شده و ادعيه و اذكار آن حاكى از توحيدى‌ناب و معنويتى پاك است و غرض اصلى از تشريع آنها طهارت درون انسان و رشد و تكامل اوست
ابواب معاملات و دركنار آن احكام اجتماعى اسلام، آن اندازه گسترده و فراگير است كه مايه حيرت دين پژوهان گرديده و اصولا شريعتى به اين گستردگى كه همه ابعاد حيات جامعه را زير ديدگاه خود قرار داده و در هريك، نظر داده باشد در دست نيست [۱۰]    
بنابراين، مقصود معتقدان به اعجاز تشريعى قرآن اين نيست كه در هيچ‌يك ازقوانين وضع‌شده از سوى بشر، يا احكام و قوانين تشريع‌شده در ساير اديان، قوانينى همانند احكام و قوانين موجود در قرآن كريم يافت نمى‌شود، بلكه مقصودشان اين است كه مجموعه احكام و قوانين قرآن كريم در جهت تكامل و سعادت بشر بوده و هيچ يك از آنها انحرافى، آميخته به خرافات، خارج از اعتدال، يك سو نگرانه و قابل نقض نيست
هنگامى كه اين ويژگيها و ويژگى جامعيت احكام قرآن كه در همه شئون فردى و اجتماعى زندگى بشر نظر داده، در كنار ويژگى آورنده آنها كه فردى امّى و تعليم نديده بوده، در نظر گرفته شود، اعجاز قرآن كريم از اين بعد ثابت مى‌گردد در زمينه جامعيت احكام قرآن، گفتنى است كه برخى قرآن پژوهان، سنت قطعى رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله)را كه در مقام تبيين و تفصيل احكام قرآن يا تأسيس احكام جديد بوده نيز مشمول اعجاز تشريعى قرار داده‌اند [۱۱]    
در اين ميان صبحى صالح بر نظريه اعجاز تشريعى خرده گرفته و معتقد است كه به اين وجه از اعجاز قرآن تحدّى نشده است [۱۲]     وى همگام با نظر مشهور، معتقد است چون تحدّى قرآن ناظر به اعجاز بيانى است، نمى‌توان از اعجاز تشريعى قرآن دفاع كرد برخلاف ديدگاه وى، به نظر مى‌رسد دست كم برخى آيات تحدّى ناظر به جنبه‌هاى معارفى و معنايى قرآن كريم شامل تشريعيات باشد [۱۳]    (قصص:۴۹؛طور:۳۴) و معتقدان به اعجاز تشريعى در همه موارد، آن را در كنار اعجاز در معارف قرآن در نظر گرفته‌اند [۱۴]     برخى ديگر نيز دايره احكام را چندان گسترده دانسته تا شامل احكام دينى، اعتقادات و معارف و اخلاق نيز‌بشود [۱۵]    
نظريه اعجاز تشريعى، گرچه در زمان معاصر مطرح گرديده؛ اما اصل طرح آن ريشه تاريخى دارد و نخستين نظريات در اين باره را در آثار مفسران كهن مى‌توان مشاهده كرد، چنان‌كه باقلانى (م۴۰۳‌ق) در اعجازالقرآن در بحث «ما‌فى‌القرآن من الشريعة والاحكام» به همين جنبه از اعجاز قرآن نظر داشته است [۱۶]    ؛ نيز قرطبى [۱۷]     (م۶۷۱‌ق)، ابن‌جزى [۱۸]     (م۷۴۱‌ق) و‌آلوسى [۱۹]     (م۱۲۷۰‌ق) احكام قرآن را از جمله وجوه اعجاز آن معرفى كرده‌اند چنانچه احكام قرآن را بخشى از معارف آن بدانيم در اين صورت از مفسران بيشترى در گذشته مى‌توان نام برد كه به اعجاز تشريعى اشاره كرده‌اند ( راعجاز هدايتى و معارفى)
منابع
آلاء الرحمن فى تفسير القرآن؛ ابواب الهدى؛ الاعجازالتشريعى فى القرآن والسنه؛ اعجاز القرآن، باقلانى؛ برهان رسالت؛ بيان‌الفرقان؛ البيان فى تفسير القرآن؛ التسهيل لعلوم التنزيل؛ تفسير المنار؛ تفسير موضوعى قرآن كريم؛ التمهيد فى علوم القرآن؛ الجامع لاحكام القرآن، قرطبى؛ روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم؛ علوم قرآنى؛ فقه پژوهى قرآن؛ القرآن الكريم بنيته التشريعية و خصائصه الحضاريه؛ قرآن و آخرين پيامبر؛ مناهل العرفان فى علوم‌القرآن؛ الميزان فى تفسيرالقرآن
[۲۰]     آلاء الرحمن، ص‌۱۳‌ـ‌۱۴.
[۲۱]     تفسير المنار، ج‌۱، ص‌۲۰۶‌ـ‌۲۰۷.
[۲۲]     ابواب‌الهدى، ص۳؛بيان‌الفرقان، ج۲، ص۱۹۶ـ۱۹۷؛ بيان‌الفرقان، ج۲، ص ۱۹۹؛ بيان‌الفرقان، ج۲، ص ۲۰۶.
[۲۳]     الميزان، ج‌۱، ص‌۵۹‌ـ‌۶۰.
[۲۴]     البيان، ص‌۶۱‌ـ‌۶۸.
[۲۵]     برهان رسالت، ص‌۱۷۷‌ـ‌۲۲۲؛قرآن و آخرين پيامبر، ص۲۵۰‌ـ‌۲۷۸؛التمهيد، ج۶، ص۲۱۲ـ۳۳۹.
[۲۶]     مناهل العرفان، ج‌۲، ص‌۳۳۱‌ـ‌۳۳۴.
[۲۷]     القرآن الكريم بنيته التشريعيه، ص‌۳۸‌ـ‌۴۳؛فقه‌پژوهى قرآنى، ص‌۱۰۱.
[۲۸]     التمهيد، ج‌۶، ص‌۲۱۲‌ـ‌۳۳۹؛علوم قرآنى، ص‌۲۱۵‌ـ‌۲۱۶.
[۲۹]     علوم قرآنى، ص‌۲۱۵‌ـ‌۲۱۶.
[۳۰]     القرآن الكريم بنيته التشريعيه، ص‌۴۴‌ـ‌۵۱؛الاعجاز التشريعى فى‌القرآن والسنه، ص‌۹.
[۳۱]     مباحث فى علوم القرآن، ص‌۳۲۰‌ـ‌۳۲۱.
[۳۲]     بيان‌الفرقان، ج۲، ص۳۰۸؛تفسير موضوعى، ص۱۳۸.
[۳۳]     آلاءالرحمن، ص۱۳ـ۱۴؛تفسيرالمنار، ج۱، ص۲۰۶؛البيان، ص‌۴۵‌ـ‌۶۷.
[۳۴]     القرآن الكريم بنيته التشريعيه، ص‌۲۷‌ـ‌۲۹؛التمهيد، ج‌۶، ص‌۲۱۲ به بعد؛علوم قرآنى، ص‌۲۱۵ به بعد.
[۳۵]     اعجاز القرآن، ص‌۶۶.
[۳۶]     تفسير قرطبى، ج‌۱، ص‌۵۴.
[۳۷]     التسهيل، ج‌۱، ص‌۱۴.
[۳۸]     روح المعانى، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۵۷.



جعبه ابزار