• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اغراء در نحو(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



"إغراء" مصدر باب "إفعال" از ماده‌ی "غری" و در لغت به معنای شیفته و علاقه‌مند گردانیدن است.(غَرِیَ بالشیء: اولع به.)(الفیومی، ص ۳۴۵، ماده‌ی "غری".) در اصطلاح نحو، "إغراء" عبارت است از توجه دادن مخاطب(إغراء فقط نسبت به مخاطب واقع می‌شود اگر چه تحذیر نسبت به غیر مخاطب نیز واقع می‌شود.)(الصبان، ج ۳، ص ۱۲۳۰؛الصبان، ۱۲۲۴.) بر امر محبوب جهت انجام آن، با نصب امر محبوب به فعل محذوفِ ‌"إلزم" و مانند آن؛(حسن،ج ۴، ص ۱۳۲.) مانند: «الوفاءَ»؛ در این مثال "الوفاءَ" امر محبوب و مفعول‌به برای فعل محذوف (إلزام) است؛ تقدیر عبارت "إلزم الوفاءَ" بوده است.

وجه نامگذاری
معنای لغوی إغراء (علاقه‌مند گردانیدن) در معنای اصطلاحی لحاظ شده است(طبق نظر صاحب النحو الوافی،‌ تعریف کثیری از عالمان نحو از إغراء، همان معنای لغوی آن است.)(حسن،ج ۴، ص ۱۳۲، پ ۱.) به این بیان که متکلم با توجه دادن مخاطب بر امر محبوب به جهت انجام آن، در واقع مخاطب را علاقه‌مند به آن امر گردانیده است. اما با توجه به دو قید "نصب امر محبوب" و "حذف عامل نصب" در تعریف اصطلاحی معلوم می‌شود که إغراء در معنای لغوی اعمّ از إغراء در اصطلاح نحو بوده و مواردی که عامل نصب در کلام ذکر می‌شود و یا امر محبوب، مرفوع است، إغراء اصطلاحی نبوده اگر چه إغراء به معنای لغوی بر آن صدق می‌کند.(حسن،ج ۴، ص ۱۳۲، پ ۱)

جایگاه "إغراء"
در تبیین مبحث "إغراء" در میان عالمان نحو، دو رویکرد مشاهده می‌شود؛ گروهی(همچون الشیخ الرضی در "شرح الرضی علی الکافیة" ، صاحب "بداءة النحو" و صاحب "مبادئ العربیة".) در مباحث "مفعول‌به" بعد از تبیین "اصل ذکر عامل مفعول‌به"، از موارد وجوب حذف عامل آن بحث کرده و "إغراء" را در کنار "تحذیر"، "اختصاص" و "اشتغال"، به عنوان یکی از موارد وجوب حذف عامل مفعول‌به، به شمار آورده‌اند. در مقابل گروهی دیگر(همچون ابن مالک در "الفیة" و عباس حسن در "النحو الوافی") بعد از باب "توابع" در کنار مباحث "نداء" به بررسی مبحث "إغراء" پرداخته‌اند.
ذکر این نکته قابل توجه است که با وجود اختلاف "إغراء" و "تحذیر" در معنا، اما در احکام با هم مساوی بوده و از این رو عالمان نحو این دو را در کنار هم ذکر می‌کنند.(الخضری،ج ۲، ص ۶۷۷.)

شرط تحقق "إغراء"
همانطور که در تعریف إغراء و وجه نامگذاری آن بیان شد در تحقق إغراء اصطلاحی دو شرط لازم است:
۱. حذف عامل؛ از این رو مثال "إلزم الوفاءَ" إغراء اصطلاحی نمی‌باشد.
۲. نصب مغری‌به؛ از این رو در صورتی که مغری‌به در کلام مرفوع باشد از إغراء اصطلاحی خارج بوده بلکه می‌توان آن را مبتدائی دانست که خبر آن محذوف است؛(حسن،ج ۴، ص ۱۳۲) مانند: "الاعتدالُ"؛ در این مثال "الاعتدال" مبتدا و مرفوع واقع شده و خبر آن (مطلوبٌ) حذف شده است؛ تقدیر عبارت "الاعتدالُ مطلوبٌ" بوده است.

ارکان "إغراء"
إغراء از سه رکن تشکیل شده است:
۱. مُغْرِی‌؛ منظور از "مُغْرِِی" متکلّم است که قصد توجه دادن به مخاطب را دارد.
۲. مُغْرَی؛ منظور از "مُغْرَی" مخاطب است که مورد توجه متکلّم است.
۳. مُغْرَی‌به؛ منظور از "مُغْرَی‌به" امر محبوبی است که متکلّم قصد دارد مخاطب را به آن متوجه سازد.

اَشکال "مُغْرَی‌به"
مغری‌به در کلام به سه شکل به کار می‌رود:
۱. مکرّر؛ مانند: «أخاک أخاک»؛ در این مثال "أخاک" مغری‌به و مکرّر واقع شده است.
۲. معطوف‌علیه و معطوف؛(بعضی از این شکل کاربرد تعبیر به "معطوف" و بعضی تعبیر به "معطوف‌علیه" آورده‌اند. اما از ظاهر کلام شیخ رضی برمی‌آید که معطوف‌علیه و معطوف، هر دو مغری‌به واقع شده‌اند.)(الرضی،ج ۱، ص ۳۵۳) مانند: «الصلاةَ و الصومَ»؛ در این مثال "الصلاة" و "الصوم" مغری‌به و به ترتیب معطوف‌علیه و معطوف واقع شده‌اند.
۳. بدون تکرار و عطف (مفرد)؛ مانند: "الوفاءَ".

عامل "مغری‌به"
اسم مغری‌به در کلام، مفعول‌به و منصوب بوده و عامل نصب آن فعل محذوف است. در خصوص عامل محذوف نکات زیر قابل توجه است:
۱. در صورتی که مغری‌به به صورت تکرار و یا عطف در کلام واقع شود، حذف عامل آن واجب است؛(ابن هشام، ص ۱۰۳) از این رو عبارت "إلزم أخاک أخاک" صحیح نمی‌باشد.
۲. در صورتی که مغری‌به بدون عطف و تکرار باشد، حذف عامل جایز است؛ از این رو عبارت "إلزام الوفاء" صحیح است. البته دقت شود که در صورت ذکر عامل، إغراء اصطلاحی نخواهد بود.(صفائی بوشهری،ص ۱۶۲)
۳. عامل محذوف اختصاص به یک فعل خاصّ ندارد بلکه هر آنچه بتواند غرض را ادا کرده و مناسب با سیاق باشد می‌تواند عامل مقدّر باشد؛(حسن،ج ۴، ص ۱۲۹ ؛حسن، ۱۳۲)(از نظر بعضی عامل محذوف در إغراء در هر مقامی، آن است که مقام اقتضا دارد؛ همچون "ارم" در "الغزالَ الغزالَ" و "راع" در "الأهلَ و الوالدَ".)(سیوطی،ج ۲، ص ۲۱۶، پ ۴ (ابوطالب)) همچون "إلزم"، "واظب"، "أطلب" "إفعل".(ابوحیان، ص ۷۷، )(صفائی بوشهری، ص ۱۶۲)

ملحقات "تحذیر" و "إغراء"(روش عالمان نحو در تبیین این دو باب این است که ابتدا از "تحذیر" و سپس از "اغرا" بحث می‌کنند؛ بعضی از آنان، بحث "ملحقات تحذیر و إغراء" را به عنوان خاتمه‌ای برای این دو باب در پایان مبحث "إغراء" ذکر کرده و بعضی دیگر همچون صاحب "بداءة النحو" این موارد را تحت عنوان "وجوب سماعی حذف عامل مفعول‌به" در ادامه‌ی مباحث مفعول‌به آورده‌اند.)
در کلام عرب مواردی وجود دارد که در التزام به حذف عامل ناصب، ملحق به "تحذیر" و "إغراء" می‌شوند؛ این موارد بر دو گونه‌اند:(الصبان،ج ۳، ص ۱۲۳۱؛حسن،ج ۴، ص ۱۳۴)
۱. مَثَل؛ (مَثَل، کلامی است که در ابتدا به نحو حقیقت استعمال شده و سپس در موارد زیادی به جهت تشبیه آن موارد با مورد اول، به نحو مجاز استعمال شده است. شبه مثل کلامی است که در جمیع موارد به نحو حقیقت استعمال شده و به جهت کثرت استعمال در موارد مشابه، شباهت به مَثَل پیدا کرده است.)(صفائی بوشهری،ص ۱۶۰، پ ۷)مانند: "الکلابَ علی البقر"؛(این ضرب المثل در جایی به کار می‌رود که شخص قصد کرده خیر و شر را رها کند و سلامت خود را مغتنم شمارد) در این مثال "الکلاب" مفعول‌به برای عامل محذوف (أترک) است؛ تقدیر عبارت "أترک الکلاب علی البقر" بوده است.
۲. شبه مَثَل؛(شبه مثل در شهرت، کثرت استعمال و تعمیم به حد مثل نمی‌رسد.)(حسن،ج ۶، ص ۱۳۴) مانند: "أهلاً و سهلاً"؛ در این مثال "أهلاً" و "سهلاً" مفعول‌به برای عامل محذوف هستند؛ تقدیر عبارت "أتیت أهلاً و نزلت سهلا" بوده است.

"إغراء" در قرآن و حدیث
۱. «ناقةَ اللهِ و صُقْیاها»،(بر طبق نظر صاحب النحو الوافی این آیه می‌تواند مثال برای تحذیر و إغراء باشد؛ از این رو بر طبق این نظر، این آیه مثال برای "إغراء" آورده شده است.)(حسن،ج ۴،ص ۱۳۰، پ ۵؛حسن، ص ۱۳۲، پ ۲) (فرستاده‌ی الهی به آنان گفت: ناقه‌ی خدا "همان شتری که معجزه‌ی الهی بود" را با آبشخورش واگذارید)؛(شمس:۱۳) در این آیه‌ی شریفه "ناقةَ" مفعول‌به برای عامل محذوف بوده و مغری‌به به صورت معطوف‌علیه (ناقة الله) و معطوف (سقیاها) به کار رفته است.
۲. «الفرائضَ الفرائضَ! أدّوها الی اللهِ تؤدّکُم إلی الجَنّة»، (واجبات! واجبات! در انجام واجبات کوتاهی نکنید تا شما را به بهشت رساند.)؛(دشتی، خطبه ۱۶۷) در این حدیث شریف "الفرائضَ" مفعول‌به برای عامل محذوف (إلزموا) بوده و مغری‌به به صورت مکرّر به کار رفته است.


منابع:
(۱)قرآن کریم؛
(۲)احمد بن محمد؛ المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ هـ.ق، چاپ اول؛
(۳)الصبان، محمد بن علی؛ حاشیة الصبان علی شرح الأشمونی علی ألفیة ابن مالک، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۹ هـ ق، چاپ اول؛
(۴)حسن، عباس؛ النحو الوافی، مصر، دارالمعارف،‌چاپ سوم.
(۵)الخضری، محمد؛ حاشیة الخضری علی شرح ابن عقیل علی ألفیة ابن مالک، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۸ هـ. ق.
(۶)الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی؛ شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، قم، دارالمجتبی، ۱۳۸۹ هـ.ش، چاپ اول.
(۷)ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ أوضح المسالک إلی الفیة ابن مالک، مصر، شرکة القدس للتصدیر، ۱۴۲۸ هـ ق، چاپ اول.
(۸)صفائی بوشهری، غلامعلی؛ بداءة النحو، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ هـ ش، چاپ اول.
(۹)سیوطی، عبدالرحمن بن أبی بکر؛ النهجة المرضیة فی شرح الألفیة، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، مرکز النشر، ۱۴۱۷ هـ.ق، چاپ اول.
(۱۰)ابوحیان، محمد بن یوسف؛ الهدایة فی النحو، قم، جامعة المصطفی العالمیة، ۱۳۸۹ ش، چاپ چهاردهم؛
(۱۱)دشتی، محمد؛ ترجمه نهج البلاغه، قم، موسسه انتشارات حضور، ۱۳۸۱ هـ ش، چاپ اول.



جعبه ابزار