• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اقرار مریض

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اقرار مریض در صورتی که مرض وی منجر به موت نباشد نافذ است.



اقرار مریض در صورتی که مرض وی منجر به موت نباشد نافذ است، خواه اقرار به نفع یکی از ورثۀ اقرارکننده باشد و خواه به نفع شخص دیگر و خواه به اندازۀ ثلث مال و خواه بیش از آن باشد.
اقرار در حال مرض منجر به موت از نظر فقیهان امامیه در صورتی که اقرارکننده در معرض تهمت باشد، وی تنها تا ثلث مال نافذ است و نسبت به بیش از آن موقوف به اجازه ورثه است.
[۱] شرائع الاسلام، ج۳، ص۱۵۲.
[۲] تذکرة الفقهاء ج۲، ص۱۴۵ به بعد.
[۳] الدروس الشرعیة، شهید اول، ص۳۱۴.
[۴] بدایة الهدایه، ج۲، ص۲۹۲.
سید ابو الحسن اصفهانی در این باره می‌نویسد: «اقرار مریض همچون اقرار شخص سالم نافذ است مگر در صورت موت و وجود تهمت که اقرار نسبت به بیش از ثلث نافذ نیست، خواه به نفع وارث اقرار کند و خواه به نفع اجنبی».
[۵] وسیلة النجاة، ج۲، ص۲۳۵.



مقصود از «تهمت» آن است که قراین نشان دهد که اقرارکننده به علتی مانند علاقه و دلبستگی ویژه به مقر له، می‌خواهد مالی را به وی اختصاص دهد و در اخبار خویش صادق نیست
[۶] مسالک الافهام، ج۲، ص۱۷۵.
[۷] قواعد الاحکام، ج۱، ص۲۷۷.
قول غیر مشهور در فقه امامیه در این باره که کسانی چون شیخ طوسی و ابن ادریس آن را برگزیده‌اند، آن است که اقرار مریض نسبت به وارث و اجنبی به طور مطلق نافذ است.
[۸] مفتاح الکرامة، ج۹، ص۲۳۳.
[۹] مفتاح الکرامة، ج۹، ص۲۳۴.
در صورت اختلاف میان مقر له و وارث در وجود تهمت، مدعی تهمت باید دلیل اقامه کند، زیرا اصل عدم تهمت است.
[۱۰] المقنعه، ص۶۶۲.



فقیهان شافعی در اقرار مریض به نفع اجنبی (مقصود از اجنبی کسی است که وارث اقرارکننده نباشد هر چند از خویشان نزدیک وی باشد) بر دو قولند: قول راجح که از طریق قیاس اقرار مریض با اقرار شخص سالم آن را نافذ می‌داند ولی برخی آن را از ثلث ترکه به شمار می‌آورند. درباره اقرار به نفع وارث نیز قول راجح در فقه شافعی صحت آن است، زیرا اقرارکننده در مرض موت است و در حالتی است که در آن دروغگو راست می‌گوید و فاجر توبه می‌کند. پس از روی واقع سخن می‌گوید و قصد محروم کردن برخی از ورثه را ندارد. در مقابل، برخی دیگر از فقیهان شافعی چنین اقراری را به علت اینکه ممکن است مریض بخواهد با آن برخی از ورثه را از ترکه محروم کند صحیح ندانسته‌اند.


در فقه حنفی و حنبلی میان اقرار به نفع وارث با اقرار به نفع اجنبی فرق گذاشته شده است و اقرار برای وارث نافذ نیست مگر با اجازۀ بقیۀ ورثه،
[۱۱] اللباب، ج۲، ص۸۵.
[۱۲] المختصر، قدوری، ص۹۸.
[۱۳] بدائع الصنایع، ج۷، ص۲۴۴.
زیرا وی در این امر متهم می‌باشد و ممکن است بخواهد با اقراری از روی کذب، برخی از ورثه را رجحان دهد. به علاوه همان گونه که در مرض موت وصیت نافذ نیست، به طریق اولی اقرار نیز نافذ نمی‌باشد، زیرا با وصیت تنها می‌توان در ثلث مال تصرف کرد، ولی با اقرار می‌توان در تمامی مال تصرف نمود
[۱۴] بدائع الصنایع، ج۷، ص۲۴۴.
[۱۵] موسوعةالفقه الاسلامی، ج۲۲، ص۳۸.
[۱۶] موسوعةالفقه الاسلامی، ج۲۲، ص۱۵۹ به بعد.



فقیهان مالکی در هر مورد خاصی به کشف قصد اقرارکننده پرداخته‌اند و وارث را به خویشاوند نزدیک و دور، و اجنبی (غیر وارث) را به خویشاوند نزدیک، خویشاوند دور، دوست و شخص مجهول تقسیم کرده‌اند و در هر یک از این موارد بر اساس اینکه اقرارکننده در معرض اتهام است یا نه، به بیان صحت یا بطلان اقرار پرداخته‌اند.
[۱۷] موسوعةالفقه الاسلامی، ج۲۲، ص۷۶.



برخی از علما اقرار مریض را در دو صورت غیر نافذ و موقوف به اجازۀ ورثه دانسته‌اند:
یکی آنکه زاید بر ثلث باشد و دیگر آنکه اقرارکننده در معرض تهمت باشد
[۱۸] کلیات حقوق اسلامی، عبده، بروجردی، ص۲۳۳.
در حالی که این نظریه در فقه جایگاهی ندارد، زیرا چنانکه اشاره شد، اقرار به بیش از ثلث در هیچ یک از مذاهب اسلامی بالا به صورت مطلق باطل نمی‌باشد، بلکه تنها در صورتی غیر نافذ است که مریض در معرض تهمت باشد (قول مشهور در فقه امامیه) و یا مقر له وارث او باشد (فقه حنفی و حنبلی و قول غیر راجح در فقه شافعی) وگرنه نافذ خواهد بود. همچنین در معرض تهمت بودن نیز اگر چه در برخی از مذاهب همچون فقه امامیه طبق نظریه مشهور مانع نفوذ اقرار دانسته شده، این عدم نفوذ تنها در صورتی است که اقرار به بیش از ثلث شده باشد و در آن صورت هم تنها نفوذ اقرار، نسبت به میزان بیش از ثلث به اجازۀ ورثه موقوف است.


۱. شرائع الاسلام، ج۳، ص۱۵۲.
۲. تذکرة الفقهاء ج۲، ص۱۴۵ به بعد.
۳. الدروس الشرعیة، شهید اول، ص۳۱۴.
۴. بدایة الهدایه، ج۲، ص۲۹۲.
۵. وسیلة النجاة، ج۲، ص۲۳۵.
۶. مسالک الافهام، ج۲، ص۱۷۵.
۷. قواعد الاحکام، ج۱، ص۲۷۷.
۸. مفتاح الکرامة، ج۹، ص۲۳۳.
۹. مفتاح الکرامة، ج۹، ص۲۳۴.
۱۰. المقنعه، ص۶۶۲.
۱۱. اللباب، ج۲، ص۸۵.
۱۲. المختصر، قدوری، ص۹۸.
۱۳. بدائع الصنایع، ج۷، ص۲۴۴.
۱۴. بدائع الصنایع، ج۷، ص۲۴۴.
۱۵. موسوعةالفقه الاسلامی، ج۲۲، ص۳۸.
۱۶. موسوعةالفقه الاسلامی، ج۲۲، ص۱۵۹ به بعد.
۱۷. موسوعةالفقه الاسلامی، ج۲۲، ص۷۶.
۱۸. کلیات حقوق اسلامی، عبده، بروجردی، ص۲۳۳.



قواعد فقه،یزدی، سید مصطفی محقق داماد، ج۳، ص۱۵۰.    
tag dark_tag/span



جعبه ابزار