• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اقسام مکلفان(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در آيات متعدد از برخى وظايف كه خداوند آن را بر خود مقرر كرده، ياد شده است، مانند رحمت بر بندگان و آمرزش آنان در صورت توبه و جبران گذشته (انعام:۵۴)، روزى دادن همه جنبندگان: «و ما مِن دابَّة فِى الاَرضِ اِلاّ عَلَى اللّهِ رِزقُها»(هود:۶) و يارى كردن انسان هاى مؤمن (روم:۴۷)؛ ولى به نظر بسيارى از مفسران اين موارد را نمى توان از مصاديق تكليف مصطلح دانست، بلكه اين ها تفضل الهى نسبت به بندگان است(الطبرسى، مجمع، ج۸، ص۱۸۶؛ الطبرى، جامع، ج۲۲، ص۶۶؛ القرطبی، ج ۱۴، ص ۳۵۴؛ القرطبی، ج ۱۴، ص۳۵۶)؛ ولى شمارى از مفسران و محققان از اين امور به وظايفى كه خداوند بر خود واجب كرده يا تكاليف خداوند تعبير كرده اند.(كلام اسلامى، ش۳۹، ص۱۲۹) در روايات(الطوسى، تهذیب، ج۷، ص۳۵۶؛ الحرالعاملى، ج۷، ص۹۰؛ النورى، ج۱۵، ص۶۴) و ادعيه(المفيد، المزار، ص۵۳۸؛ على بن طاوس، ص۲۰۹؛ المجلسى، ج ۹۴، ص ۱۵۹) نيز از واجب بودن برخى امور بر خداوند ياد شده است. بر اساس ديدگاه نخست، اصناف مكلفان يا موجوداتى كه احتمال تكليف در مورد آن ها داده شده بر پايه قرآن و منابع اسلامى عبارت اند از:
۱. انسان ها:
انسان اصلى ترين مخاطب
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد ۸، صفحه ۵۸۶
تكاليف الهى است. در آيه ۷۲ احزاب(احزاب:۷۲) از عرضه شدن امانت الهى بر آسمان و زمين و كوه ها سخن به ميان آمده و گفته شده كه آنان از پذيرش امانت امتناع كردند؛ ولى انسان آن را پذيرفت: «اِنّا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَى السَّمـوتِ والاَرضِ والجِبالِ فَاَبَينَ اَن يَحمِلنَها واَشفَقنَ مِنها وحَمَلَهَا الاِنسـن».مراد از اين «امانت»، به نظر برخى از مفسران، تكاليف الهى است.(الرسائل العشر، ص ۳۱۲؛ ابن كثير، ج۳، ص۵۳۰؛ المجلسی، ج ۵، ص ۳۱۱) در برخى احاديث نيز مراد از آن، امامت و ولايت دانسته شده(القمى، ج۲، ص۱۹۸؛ الحويزى، تفسیر، ج۴، ص۳۰۹-۳۹۴؛ المجلسی، ج ۲۳، ص ۲۷۵)كه اعتقاد به آن از بارزترين مصاديق تكليف انسان است.(مازندرانى، ج۷، ص۵۲-۵۳) در آيات متعدد ديگر نيز از برخى تكاليف اعتقادى و عملى انسان ها ياد شده است؛ مانند اعتقاد به خدا، پيامبران الهى، كتب آسمانى، فرشتگان و روز جزا (نساء:۱۳۶)، پرستش خداوند (بقره:۲۱)، اقامه نماز (بقره:۴۳؛ بقره:۸۳؛ بقره:۱۱۰)، پرداخت زكات (نساء:۷۷) و خمس (انفال:۴۱) و روزه گرفتن. (بقره:۱۸۳؛ بقره:۱۹۶) درباره اينكه از ميان اين تكاليف، اولين تكليف انسان كدام است، آراى علما گونه گون است(كلارموت، ص۸۰؛ دانشنامه جهان اسلام، ج۸، ص۴۵)؛ برخى، تكاليف شرعى (عملى) را متأخر از معرفت خداوند و توحيد شمرده و عده اى آن ها را همعرض دانسته اند.(دانشنامه جهان اسلام، ج۸، ص۴۵)
۲. جنيان:
جنيان موجوداتى با شعور و اراده(الطباطبايى، ج۲۰، ص۳۹؛ الدميرى، ج۱، ص۲۸۸-۲۸۹)و در انتخاب راه نيكى و بدى مختارند، ازين رو همانند انسان ها مكلف به شمار مى روند.(الطباطبايى، ج ۲۰، ص ۳۹؛ القرطبى، ج۱۷، ص۱۸۹) مستند اين ديدگاه، آيات پرشمار قرآنى است؛ مانند آيه ۵۶ ذاريات(ذاریات:۵۶)كه هدف از خلقت جن را همانند انسان ها عبادت خدا دانسته است(الطبرى، ج۲۷، ص۱۶؛ الطبرسى، ج۹، ص۲۶۹؛ الحرالعاملى، ج ۱، ص ۸۴): «ما خَلَقتُ الجِنَّ والاِنسَ اِلاّ لِيَعبُدون».برخى، مفاد واژه «لِيَعبُدون»را امر كردن آنان به عبادت(القرطبى، ج ۱۷، ص ۵۵؛ الحويزى، ج۵، ص۱۳۲؛ لحرالعاملى، ج ۱، ص ۸۴) يا مطلق امر و نهى• و تكليف(القمى، ج ۲، ص ۳۳۱؛الحويزى، ج ۵، ص ۱۳۲) دانسته اند. در آيه ۲۹ احقاف(احقاف:۲۹)، مأمور شدن گروهى از جنيان براى شنيدن آيات قرآن از پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) و تبليغ آن در ميان همنوعان خود مطرح شده است: «و اِذ صَرَفنا اِلَيكَ نَفَرًا مِنَ الجِنِّ يَستَمِعونَ القُرءانَ فَلَمّا حَضَروهُ قالوا اَنصِتوا فَلَمّا قُضِىَ و لَّوا اِلى قَومِهِم مُنذِرين».مفسران از اين آيه مكلف بودن جنيان(الطبرسى، مجمع، ج۱۰، ص۱۴۴؛ القرطبى، ج ۱۷، ص ۱۶۹؛ المجلسی، ج ۱۸، ص ۷۹ ـ ۸۰)و مأمور بودن پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) براى هدايت آنان را استفاده كرده اند.(ابن كثير، ج۴، ص۱۷۵-۱۷۶؛ ) اين مطلب از آياتى ديگر نيز استفاده مى شود؛ از جمله آياتى كه از وجود افراد مؤمن و فاسق در ميان جنيان خبر داده (جن:۷۲) يا جنيان را به ورود در جهنم تهديد كرده (اعراف:۱۷۹؛ هود:۱۱۹) يا از محشور شدن آن ها در قيامت سخن به ميان آورده (انعام:۱۲۸؛ صافات:۱۵۸) يا از اقرار آنان به گناه خويش (انعام:۱۳۰) يا عذاب شدن جنيان در قيامت ياد كرده است. (الرحمن:۳۵) برخى مفسران از آيه ۳۰ احقاف(احقاف:۳۰): «قالوا يـقَومَنا اِنّا سَمِعنا كِتـبـًا... يَهدى اِلَى الحَقِّ و اِلى طَريق مُستَقيم»استفاده كرده اند كه جنيان افزون بر اصول دين، به فروع دين نيز مكلف اند، زيرا مراد از «الحَق»اصول دين و مراد از «طَريق مُستَقيم» فروع دين و احكام عملى است.(الآلوسى، ج۲۶، ص۴۹؛ ابن کثیر، ج ۴، ص ۱۸۳؛ المجلسی، ج ۱۸، ص ۷۶) در احاديث اسلامى نيز از پيمان گرفتن پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) از جنيان درباره به جا آوردن برخى عبادات، همچون نماز، روزه، حج و جهاد ياد شده است.(النورى، ج۱، ص۱۷۷؛ المجلسی، ج۱۰، ص۴۴؛ الحویزی، ج ۵، ص ۲۰)
شمارى از مفسران از آيات و روايات مذكور استفاده كرده اند كه تكليف جنيان همانند تكليف انسان هاست(القرطبى، ج ۱۷، ص ۱۶۹؛ الطباطبایی، ج ۲۰، ص ۳۹؛ عبيدات، ص۲۲۷-۲۲۸)؛ اما عده اى ديگر برآن اند كه جنيان در اصل تكليف با انسان ها مشترك اند؛ ليكن نوع تكليف آن ها متفاوت است.(البهوتى، ج۱، ص۵۷۱-۵۷۲؛ عبيدات، ص ۲۲۹) شمارى ديگر، اصولا تكليف داشتن جنيان را نفى كرده و گفته اند كه اگر آنان مكلف بودند، پيامبرى از جنس خود داشتند، زيرا از آيه ۴ ابراهيم(ابراهیم:۴): «و ما اَرسَلنا مِن رَسول اِلاّ بِلِسانِ قَومِهِ»چنين برداشت مى شود.(عبيدات، ص۱۹۳-۱۹۹) با وجود اين، هرچند برخى مفسران، پيامبران جنيان را همان پيامبران انسان ها دانسته اند(الطبرسی، مجمع، ج ۴، ص ۱۶۴؛ الطبری، جامع، ج ۸، ص ۴۸؛ القرطبى، ج ۷، ص ۸۶)؛ اما عده اى با استناد به آياتى مانند آيه ۱۳۰ انعام(انعام:۱۳۰): «يـمَعشَرَ الجِنِّ والاِنسِ اَلَم يَأتِكُم رُسُلٌ مِنكُم يَقُصّونَ عَلَيكُم ءايـتى»برآن اند كه جنيان نيز پيامبرانى از جنس خودشان دارند.(الطبری، جامع، ج ۸، ص ۴۷ ـ ۴۸؛ القرطبی، ج ۷، ص ۸۶؛الشوكانى، ج۲، ص۱۶۳)ديدگاه هاى ديگرى نيز در اين باره مطرح شده اند.(البهوتى، ج۱، ص۵۷۱؛ الثعالبى، ج۳، ص۲۹؛ المجلسی، ج ۱۸، ص ۷۹)
۳. فرشتگان:
به استناد آيه ۶ تحريم(تحریم:۶)، كه «عصيان نكردن» در برابر فرمان الهى را از ويژگى هاى فرشتگان شمرده:«لا يَعصونَ اللّهَ ما اَمَرَهُم و يَفعَلونَ ما يُؤمَرون»،و آيات مشابه و نيز برخى روايات، مانند رواياتى كه در آن ها از ايمان فرشتگان به خداوند(صبحى صالح، خطبه۹۱؛ المجلسی، ج۵۴، ص۱۱) يادشده، يا از عبادت،سجده و ركوع آنان در برابر خدا(صبحى صالح، خطبه۹۱؛ الهيثمى، ج۱، ص۵۱-۵۲؛ الهندى، ج۶، ص۱۷۷-۱۷۸) و نيز طواف آنان بر گرد بيت المعمور(الكلينى، ج۴، ص۱۹۶؛ الصدوق، علل، ج۲، ص۴۲۱-۴۲۲؛ القرطبى، ج ۱۵، ص ۳۴۵)سخن به ميان آمده است، شمارى از عالمان شيعه(الطبرسی، ج ۱۰، ص ۶۲؛ المفيد، اوائل، ص۳۱۶-۳۱۷؛ المجلسی، ج ۵۶، ص ۳۱۵ ـ ۳۱۷) و برخى علماى اهل سنت(القرطبى، ج ۱۸، ص ۱۹۶؛ ابن ابى الحديد، ج۶، ص۴۳۲)، فرشتگان را موجوداتى مختار و مكلف دانسته اند و البته بر آن اند كه آنان بر اثر عصمت، از فرمان خدا سرپيچى نمى كنند، بر اين اساس برخى، فرشتگان را شايسته دريافت پاداش دانسته و گفته اند كه پاداش آنان، بالا رفتن درجات آن ها و نيز سرور و لذت ناشى از انجام دادن تكليف است.(الرسائل العشر، ص ۳۱۴؛ القرطبى، ج ۱۸، ص ۱۹۶) در برخى احاديث هم طعام فرشتگان، تسبيح و تقديس الهى ذكر شده است.(المجلسی، ج ۵۶، ص ۳۱۵؛المجلسی، ج ۵۴، ص ۹۲؛ الكوفى، ص۱۸۵)شمارى ديگر بر اين باورند كه تكاليف فرشتگان از نوع تكوينى است و با اختلاف درجات آن ها: «و ما مِنّا اِلاّ لَهُ مَقامٌ مَعلوم» (صافّات:۱۶۴) تكاليفشان متفاوت است.(الطباطبایی، ج ۱۹، ص ۳۳۴ ـ ۳۳۵) برخى بر آن اند كه بيشتر فرشتگان مكلف اند؛ اما عده اى از آنان تكليف ندارند، بلكه در تسخير فرشتگان مكلف قرار دارند؛ مانند حيوانات كه در تسخير انسان ها هستند.(ابن ابى الحديد، ج ۶، ص ۴۳۲) برخى ديگر اصولا تكليف داشتن فرشتگان را با اين استدلال كه آنان فاقد اختيارند و راهى جز انجام دادن دستورات الهى ندارند نفى كرده اند.(ابن ابى الحديد، ج ۶، ص ۴۳۲؛ المفيد، اوائل، ص۷۱؛ الدسوقى، ص۱۶)
۴. حيوانات:
آيه ۳۸ انعام(انعام:۳۸) حيوانات را امت هايى همانند انسان ها شمرده است: «و ما مِن دابَّة فِى الاَرضِ ولا طـئِر يَطيرُ بِجَناحَيهِ اِلاّ اُمَمٌ اَمثالُكُم»؛همچنين آيه ۵ تكوير(تکویر:۵) از محشور شدن حيوانات وحشى در قيامت سخن به ميان آورده است: «و اِذَا الوُحوشُ حُشِرَت».در برخى روايات نيز از حشر برخى حيوانات در قيامت و پاداش آنان به سبب برخى از كارها ياد شده است.(الطبرسی، ج ۴، ص ۵۰؛ المجلسی، ج ۷، ص ۹۲؛ابن كثير، ج ۴، ص ۵۰۸) برخى مفسران از اين آيات و احاديث استفاده كرده اند كه حيوانات همانند انسان ها نوعى تكليف دارند.(الطبرسی، ج ۴، ص ۵۰؛ رشيد رضا، ج۷، ص۳۹۹؛ المجلسی، ج ۷، ص ۲۵۶) برخى از مفسران با استناد به برخى آيات قرآن كه از قدرت فهم برخى حيوانات سخن به ميان آورده، مانند آيات ۱۸ و ۲۴ نمل(نمل:۲۴؛ نمل:۱۸) و آيه ۵ تكوير(تکویر:۵) كه به حشر حيوانات اشاره دارد، گفته اند كه حيوانات نيز نوعى تكليف دارند كه بر پايه داده هاى غريزى آنان است؛ هرچند تكاليف آنان مانند انسان ها نيست(الطباطبایی، ج ۷، ص ۷۷ ـ ۷۸)؛ اما ديگران گفته اند كه ثبوت تكليف، منوط به داشتن عقل است و حيوانات چون عقل ندارند، مكلف نيستند.(الطوسى، التبیان، ج۴، ص۱۳۰؛ الطبرسی، ج ۴، ص ۵۰؛ المجلسی، ج ۶۱، ص ۷؛ المجلسی، ج ۷، ص ۲۵۶) برخى نيز بلوغ و عقل را شرط مرحله عالى تكليف دانسته و برآن اند كه حيوانات در حدّ فهم و شعور خود تكليف دارند و در قيامت بازخواست مى شوند.(شيرازى، ج۵، ص۲۲۷-۲۲۸)
۵. جمادات:
در آيه ۷۲ احزاب(احزاب:۷۲) از عرضه شدن امانت بر آسمان و زمين و كوه ها و امتناع آن ها از پذيرش آن سخن به ميان آمده است: «اِنّا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَى السَّمـوتِ والاَرضِ والجِبالِ فَاَبَينَ اَن يَحمِلنَها».مراد از اين امانت• را تكليف الهى دانسته اند. برخى مخاطب آيه را اهل آسمان و زمين دانسته اند(الرسائل العشر، ص ۳۱۲؛ الطوسی، التبیان، ج ۸، ص ۳۶۷؛ القرطبی، ج ۱۴، ص ۲۵۵)؛ اما عدّه اى برآن ند كه اين تكاليف بر خود آسمان و زمين و كوه ها عرضه شده است(الطبری، ج ۲۲، ص ۶۶ ـ ۶۷؛ ابن كثير، ج ۳، ص ۵۳۰؛ السيوطى، ج۵، ص۲۲۴-۲۲۵)؛ ولى آنان از پذيرش تكاليف امتناع كردند: «فَاَبَينَ اَن يَحمِلنَها».(احزاب:۷۲)(الطباطبایی، ج ۱۶، ص ۳۵۰) شمارى ديگر، اين تعبير را كنايى دانسته و مراد آيه را اين دانسته اند كه اگر آسمان و زمين و كوه ها عقل و قابليت پذيرش تكاليف را داشتند، به سبب عظمت آن تكاليف از پذيرش آن ها خوددارى مى كردند؛ ولى انسان آن ها را پذيرفت.(الطبرسی، مجمع، ج ۸، ص ۱۸۷؛ القرطبى، ج ۱۴، ص ۲۵۵ ـ ۲۵۶)
منابع:
(۱)قرآن کریم؛
(۲)الطبرسى (م. ۵۴۸ ق.)، مجمع البيان، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛
(۳)الطبرى (م. ۳۱۰ ق.)، جامع البيان، به كوشش صدقى جميل، بيروت، دارالفكر، ۱۴۱۵ ق؛
(۴)كلام اسلامى (مجله تخصصى)، قم، مؤسسه تحقيقاتى و تعليماتى امام صادق(عليه السلام)؛
(۵)القرطبى (م. ۶۷۱ ق.)، الجامع لاحكام القرآن، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱۷ ق؛
(۶)الطوسى (م. ۴۶۰ ق.)، تهذيب الاحكام، به كوشش موسوى و آخوندى، تهران، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۶۵ ش؛
(۷)الطوسى (م. ۴۶۰ ق.)، التبيان، به كوشش احمد حبيب العاملى، بيروت، دار احياء التراث العربى؛
(۸)الحرالعاملى (م. ۱۱۰۴ ق.)، وسائل الشيعه، قم، آل البيت(عليهم السلام) لاحياءالتراث، ۱۴۱۲ ق.
(۹)النورى (م. ۱۳۲۰ ق.)، مستدرك الوسائل، بيروت، آل البيت(عليهم السلام) لاحياء التراث، ۱۴۰۸ ق؛
(۱۰)المفيد (م. ۴۱۳ ق.)، المزار، به كوشش ابطحى، بيروت، دارالمفيد، ۱۴۱۴ ق؛
(۱۱)المفيد (م. ۴۱۳ ق.)، اوائل المقالات، به كوشش الانصارى، بيروت، دارالمفيد، ۱۴۱۴ ق؛
(۱۲)السيد على بن طاوس (م. ۶۶۴ ق.)، الدروع الواقيه، به كوشش مؤسسة آل البيت(عليه السلام)لاحياءالتراث، قم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، ۱۴۱۴ ق؛
(۱۳)المجلسى (م. ۱۱۱۰ ق.)، بحارالانوار، بيروت، دار احياء التراث العربى، ۱۴۰۳ ق؛
(۱۴)الرسائل العشر؛
(۱۵)ابن كثير (م. ۷۷۴ ق.)، تفسير القرآن العظيم، به كوشش مرعشلى، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۹ ق؛
(۱۶)القمى (م. ۳۰۷ ق.)، تفسير القمى، به كوشش الجزائرى، قم، دارالكتاب، ۱۴۰۴ ق؛
(۱۷)العروسى الحويزى (م. ۱۱۱۲ ق.)، تفسير نورالثقلين، به كوشش رسولى محلاتى، اسماعيليان، ۱۳۷۳ش؛
(۱۸)محمد صالح مازندرانى (م. ۱۰۸۱ ق.)شرح اصول كافى؛
(۱۹)مارتين كلارموت، انديشه هاى كلامى شيخ مفيد، ترجمه: احمد آرام، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۲ ش؛
(۲۰)دانشنامه جهان اسلام، زير نظر حداد عادل و ديگران، تهران، بنياد دائرة المعارف اسلامى، ۱۳۷۸ ش؛
(۲۱)الطباطبايى (م. ۱۴۰۲ ق.)، الميزان، بيروت، اعلمى، ۱۳۹۳ ق؛ ميزان الحكمه، رى شهرى، قم، دارالحديث، ۱۴۱۶ ق؛
(۲۲)الدميرى (م. ۸۰۸ق.)، حياة الحيوان الكبرى، به كوشش عبداللطيف سامر، بيروت، دار احياءالتراث العربى ۱۴۲۰ ق؛
(۲۳)الآلوسى (م. ۱۲۷۰ ق.)، روح المعانى، به كوشش محمد حسين، بيروت، دارالفكر، ۱۴۱۷ ق؛
(۲۴)عبدالكريم نوفان عبيدات، عالم الجن فى ضوء الكتاب والسنه، عربستان، داراشبيليا، ۱۴۱۹ ق؛
(۲۵)منصور البهوتى (م. ۱۰۵۱ ق.)، كشاف القناع، به كوشش محمد حسن، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱۸ ق؛
(۲۶)الشوكانى (م. ۱۲۵۰ ق.)، فتح القدير، بيروت، دارالمعرفه؛
(۲۷)الثعالبى (م. ۸۷۵ ق.)، الجواهر الحسان، به كوشش عبدالفتاح و ديگران، بيروت، دار احياء التراث العربى، ۱۴۱۸ ق؛
(۲۸)صبحى صالح، نهج البلاغه، تهران، دارالاسوة، ۱۴۱۵ ق؛
(۲۹)الهيثمى (م. ۸۰۷ ق.)، مجمع الزوائد، به كوشش العراقى و ابن حجر، بيروت، دارالكتاب العربى، ۱۴۰۲ ق؛
(۳۰)المتقى الهندى (م. ۹۷۵ ق.)، كنزالعمال، به كوشش صفوة السقاء، بيروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق
(۳۱)الكلينى (م. ۳۲۹ ق.)، الكافى، به كوشش غفارى، تهران، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۷۵ ش؛
(۳۲)الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)، علل الشرايع، به كوشش بحرالعلوم، نجف، مكتبة الحيدرى، ۱۳۸۵ ق؛
(۳۳)ابن ابى الحديد (م. ۶۵۶ ق.)، شرح نهج البلاغه، به كوشش محمد ابوالفضل، دار احياء الكتب العربية، ۱۳۷۸ ق؛
(۳۴)الفرات الكوفى (م. ۳۰۷ ق.)، تفسير فرات الكوفى، به كوشش محمد كاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش؛
(۳۵)الدسوقى (م. ۱۲۳۰ ق.)، حاشية الدسوقى، احياء الكتب العربيه؛
(۳۶)رشيد رضا (م. ۱۳۵۴ ق.)، تفسير المنار، قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق؛
(۳۷)مكارم شيرازى و ديگران،تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۷۵ ش؛
(۳۸)السيوطى (م. ۹۱۱ ق.)، الدرالمنثور، بيروت، دارالفكر، ۱۴۱۴ ق؛



جعبه ابزار