• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

المبدء والمعاد (صدرالمتالهین)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



« المبدأ و المعاد» يا مرادف فارسى آن« آغاز و انجام»، نام چند كتابى است كه در آنها در زمينه خدا و معاد بحث شده، ابن سينا و خواجه نصير الدين طوسى از حكماء و عبدالرزاق كاشانى و صائن الدين على تركه از عرفاء از جمله كسانيند كه تحت عنوان مزبور كتاب نوشته‌اند و در اينجا صدر المتألهين نيز همين نام را بر كتاب حاضر نهاده است.
البته در عبارت‌هاى خود اين كتاب جمله‌اى كه تصريح كند به اين كه خود مؤلف اين نام را بر روى كتاب نهاده باشد نيست؛ اما مؤلف در برخى كتاب‌هاى ديگرش از جمله در كتاب عرشيه ص ۲۷۴ با همين عنوان از اين كتاب ياد مى‌كند.




بحث در اين كتاب چنانچه خود مؤلف در ص ۷ بدان تصريح مى‌كند، مربوط به دو موضوع مى‌باشد، يكى ربوبيات از بخش فلسفه اولى و يكى نفس و احوال آن در معاد از بخش طبيعيات.



مؤلف در فصل ۱۴ از مقاله سوم از فن اول ص ۱۹۸، ضمن انتقاد از آنهايى كه دشمن حكمت هستند، به سالى كه مشغول تأليف كتاب« مبدأ و معاد» بوده اشاره مى‌كند و مى‌گويد:« إني مدّة عمري هذا و قد بلغ إلى أربعين ما رأيت أحدا من المعرضين عن تعلم الحكمة إلاّ و قد غلب عليه حب الدنيا و الرياسة...».
بنابر عبارت فوق در موقع تأليف اين كتاب، مؤلف ۴۰ ساله بوده است و چون تاريخ تولد او سال ۹۷۹ ق بوده است، بايد نتيجه گرفت تاريخ اشتغال مؤلف به كتاب« مبدأ و معاد» سال ۱۰۱۹ ق بوده و چون كتاب هنگام نوشتن عبارت فوق تقريبا به نصف رسيده بوده، پس مى‌توان تاريخ اتمام كتاب را به صورت تقريبى سال ۱۰۲۰ ق حدس زد.


كتاب مبدأ و معاد شامل دو فن است.
فن اول در الهيات، شامل سه مقاله است.
فن دوم در معاد، شامل چهار مقاله است.
هر يك از مقالات دو فن نيز شامل فصولى است و بعضى فصول شامل عناوينى خاص.

۳.۱ - گزارش محتوایی فن اول

فن اول: در الهيات.
مقاله اول: در مبدأ وجود، اجمال مطالب فصول اين مقاله عبارتند از:
۱- اشاره به عده‌اى از مباحث علم كلى مثل اصالت و بساطت وجود.
۲- تقسيم وجود به واجب و ممكن.
۳- اثبات واجب.
۴- حقيقت واجب، پوچى ممكنات.
۵- مجهوليت كنه واجب.
۶- بساطت واجب.
۷- نفى نوعيت و سائر مفاهيم ماهوى از واجب.
۸- اثبات توحيد ذاتى.
۹- اثبات توحيد در ربوبيت.
مقاله دوم: در صفات واجب، اجمال مطالب فصول اين مقاله عبارتند از:
۱- عينيت صفات واجب با ذاتش.
۲- علم واجب.
۳- مراتب علم واجب.
۴- قدرت واجب.
۵- اراده واجب.
۶- حيات واجب.
۷- سمع و بصر واجب.
۸- تكلم واجب.
۹- حكمت، جود و غناى واجب.
۱۰- ابتهاج واجب.
مقاله سوم: در افعال واجب، شامل يك مقدمه در تقسيمات وجودات جوهرى، اجمال مطالب فصول اين مقاله عبارتند از:
۱- اجسام عنصرى.
۲- جهت.
۳- محدّد جهت.
۴- سبب حركت، ربط حادث بقديم.
۵- حركت ارادى افلاك.
۶- انسان كبير بودن آسمان.
۷ و ۸- محرك آسمان.
۹- كثرت عقول.
۱۰- كيفيت تحريك عقول نسبت به افلاك.
۱۱- كيفيت صدور اشياء از واجب.
۱۲- تكوّن عناصر از عقل اخير.
۱۳- عنايت و تدبير.
۱۴- تدبير كائنات ارضى.
۱۵- تسلط شيطان بر انسان.
۱۶- احسنيّت نظام عالم.
۱۷ و ۱۸ و ۱۹- عنايت واجب در خلق قواى مدركه و محركه و ملائكه.
۲۰- عنايت واجب در ابقاء نوع بتوارد امثال.
۲۱- عنايت واجب در خلق زمين.
۲۲- بدايع واجب در افلاك و كواكب.

۳.۲ - گزارش محتوایی فن دوم

فن دوم: در معاد
مقاله اول: در تكوّن امور حاصله از عناصر، اجمال مطالب فصول آن عبارتند از:
۱- مزاج.
۲- تكوّن حيوان.
۳- قواى حيوانى.
۴- قواى ادراكى.
۵- مدرك صور جزئيه.
۶- مدرك معانى جزئيه.
۷- قوه متصرفه.
۸- تكون انسان و قواى نفس او.
۹- خواص انسان.
۱۰- مراتب قوه نظرى.
۱۱- عقل هيولايى.
۱۲- مراتب قوه عمليه و بيان سفر إلى اللّه.
۱۳- تجرد قوه عاقله.
۱۴- استقلال نفس از بدن در بقاء.
۱۵- اقناعياتى براى تجرد نفس.
۱۶- حدوث نفس بحدوث بدن.
۱۷ و ۱۸- بقاى نفس بعد از مرگ.
۱۹- بطلان تناسخ.
۲۰- حصول عقل فعال در نفوس.
۲۱- احوال عنقاء.
۲۲- سعادت و شقاوت نفس.
۲۳- سبب خلوّ نفس از معقولات.
۲۴- سعادت و شقاوت حسّى در آخرت.
مقاله دوم: در معاد جسمانى، اجمال مطالب فصول آن عبارتند از:
۱- در تفصيل اقوال در معاد.
۲- بيان هفت اصل براى اثبات معاد جسمانى.
مقاله سوم: در معاد با اسلوب عرفانى، اجمال مطالب فصول آن عبارتند از:
۱- ملخص قول در مبدأ و معاد و قوس نزول و صعود.
۲- مكان جنت و نار از ديدگاه احاديث.
۳- حقانيت موت و بعث.
۴- حقانيت حساب و ميزان.
۵- حقانيت جنت و نار.
مقاله چهارم: در زمينه علم به مغيبات و حكمت عملى، اجمال مطالب فصول آن عبارتند از:
۱- رؤياى صادقه.
۲- أضغات الأحلام.
۳- علم به مغيبات در بيدارى.
۴- اصول معجزات و كرامات.
۵- فرق الهام و تعلم.
۶- اثبات نبوت عامه.
۷- سياسات و مدينه فاضله.
۸ و ۹- صفات لائق به رئيس مدينه فاضله.
۱۰- حكمت شريعت و تكاليف.
۱۱- منافع اعمال مقربه.
۱۲- غرض شرايع، سلوك إلى اللّه است.


بر مبناى نظريه اتحاد عالم و معلوم اصولا ادراك حقيقى حقائق عوالم بالا براى انسان ممكن نيست، جز از طريق ارتقاء وجود نفس به مرتبه وجود معلوم، روى اين حساب نفس انسان تا به عالم حسّ و مظاهر آن تعلق خاطر دارد، از ادراك حقيقى عوالم بالا محروم است و فهم و ادراك او نسبت به حقايق اين عوالم؛ همانند فهم و ادراك كور مادر زاد است، نسبت به مشهودات عالم محسوسات.
پس انسان براى فهم مسائل مبدأ و معاد نياز به تولد دوم، بلكه سوم دارد چنانچه از حضرت عيسى( ع) نقل است كه فرمود:« لن يلج ملكوت السماء من لم يولد مرتين».
صدر المتألهين به اين نكته توجه كرده و در ص ۹۳ در توجيه علم بارى از طريق اتحاد عالم و معلوم مى‌گويد:«... هو نمط آخر من الكلام لا يصل إليه أفهام جماهير الأنام لأنه مرتقى عال و مقصد شريف غال و يحتاج دركه إلى فطرة ثانية بل ثالثة».
بر اين مبنا چون مؤلف راه ادراك اين گونه حقايق را ارتقاء نفس از عالم حس مى‌دانسته، مدّت زيادى را چنانچه خود مى‌گويدص ۳۸۲- ۳۸۰ به رياضت پرداخته تا توانسته به حقايق اين گونه مسائل از راه شهود دست يابد و سپس آنچه را از طريق شهود بدست آورده در قالب برهان در آورده است.
لذا مى‌توان گفت فلسفه صدر المتألهين از نظر شيوه تحصيل معارف و نوع دستيابى به حقايق فلسفه‌اى است اشراقى، گرچه از نظر محتوايى فلسفه‌اى است متمايل به عرفان، اين شيوه‌اى است كه در عموم كتاب‌هايش و از جمله در مبدأ و معاد سلوك كرده، در صفحه ۳۸۲ اشاره به شيوه خود مى‌كند و مى‌گويد:«... طريقتنا في المعارف و العلوم الحاصلة لنا بالممازجة بين طريقة المتألهين من الحكماء و المليين من العرفاء».
صدر المتألهين در همين جا به داشتن اين طريق مى‌بالد و مى‌گويد آن چه براى ما به فضل و رحمت خداوند ميسر شده و آنچه را به فضل وجود او ما بدست آورديم، نه مشائين توانستند، به دست آورند و نه عرفاء توانستند آن را با بحث و برهان اثبات نمايند، بلكه برهانى كردن مشهودات عرفانى امتيازى است كه از بين امت مرحومه نصيب من گشته است.
اين مطلب را گرچه در جاهاى ديگر فرموده كه در اين مورد مطلبى راجع به طول رياضيات نيست، بلكه فقط گلايه از معاصرين است. به نظر مى‌رسد علم مقيّد شود به« معناى اعم از فلسفه» بهتر خواهد بود، چون موجود ياد شده، تقابل بين فكر فلسفه و انديشه‌هاى دينى است و متبادر از تقابل علم و دين امروزه علم جديد است.



مسأله سازگارى علم و دين از مسائلى است كه همواره مورد بحث و گفتگوى دانشمندان بوده و هست به طورى كه مى‌توان گفت علم كلام مولود همين انديشه بوده است، اين انديشه نيز انگيزه نيرومندى براى دانشمندان بوده كه در اثبات سازگارى قلم زنند.
از جمله كسانى كه به انگيزه اثبات چنين ادعايى قلم زده‌اند و كتابى تأليف نموده‌اند، صدر المتألهين است، او در مقدمه كتاب حاضر چنين مى‌گويد:
« لما رأيت التطابق بين البراهين العقلية و الآراء النقلية و صادفت التوافق بين القوانين الحكمية و الأصول الدينية... و لا شك أنّ أفضل العلوم الإلهية هو معرفة اللّه... و أفضل العلوم الطبيعية معرفة النفس... فرأيت أن يشتمل كتابي على فنين... فن الربوبيات... و علم النفس... فإنّهما من المقاصد التي هما أساس العلم و العرفان....».
بر اساس عبارت فوق مى‌توان گفت مؤلف، هم در اصل تأليف كتاب و هم در انتخاب موضوعات مورد بحث اين كتاب، انگيزه‌اش بيان همين سازگارى علم و دين است و البته از عهده اين مهم بخوبى برآمده است، از شاهكارهاى او در اين زمينه اثبات معاد جسمانى است كه با بيان اصول هفتگانه‌اى سازگارى علم و دين را در زمينه معاد روشن مى‌سازد.



داورى‌هايى كه خود مؤلف نسبت به مطالب كتاب مبدأ و معادش كرده، گوياى اهميّت علمى اين كتاب است، نمونه‌هايى از اين داورى‌ها را ذكر مى‌كنيم.
الف: در ص ۹ مى‌گويد:« در اين كتاب مخّ مطالبى را كه از گذشتگان تحصيل كرده‌ام و از آنها به ارث برده‌ام و نيز مطالبى كه از ناحيه خداوند و ملكوتش به من الهام شده آورده‌ام».
ب: در ص ۹۳ در مورد اتحاد عالم و معلوم مى‌گويد:
« آنچه در اين باره بگوشَت خواهد رسيد، در استنباط آنها من منفرد هستم و افهام جمهور بدان‌ها نمى‌رسد، زيرا آنها فرازى عالى و مقصدى شريف و بلند پايه‌اند كه دركش احتياج به فطرت دوم بلكه فطرت سوم دارد».
ج: در ص ۲۴۰ در مورد لذّت و ألم سمعى و بصرى مى‌گويد:
« اگر تحقيق در اين زمينه را خواسته باشى به آنچه به من القاء شده و از عالم ملكوت و معدن رحموت به من رسيده گوش بسپار».
د: در ص ۳۸۰ در بحث تناسخ مى‌گويد:
« راه دفع مفسده تناسخ همان است كه قبلا ذكر كردم؛ يعنى مطالبى كه من در بيانش منفرد هستم و آنها را خداوند سهم من از حكمت متعاليه قرار داده است... اين‌ها درّهايى هستند كه درخشش آنها نسبت به كلمات اهل نظر همانند درخشش ياقوت است در بين سائر احجار».



كتاب مبدأ و معاد به دو گونه چاپ شده است، چاپ اول چاپ سنگى است كه تاريخ اتمام كتابت آن ذى القعده سال ۱۳۱۴ است، در حاشيه كتاب تا صفحه ۱۵۲ تعليقات ملااسماعيل و حكيم سبزوارى و ميرزا ابوالحسن جلوه و ملا اسداللّه يزدى مصحح نسخه، ضميمه به متن كتاب شده است.



هم‌چنين هشت كتاب زير بعضى در ادامه متن كتاب و بعضى در حاشيه به اصل كتاب ضميمه گرديده است و آن‌ها عبارتند از:
۱- الرسالة القدسية في أسرار النقطة الحسية.
تأليف سيد على همدانى متوفاى سال ۷۸۶ ق.
۲- رسالة في الحشر.
تأليف صدر المتألهين.
۳- رسالة في المظاهر الإلهية في أسرار العلوم الكمالية.
تأليف صدر المتألهين.
۴- رساله‌اى براى ملا شمس الدين محمد گيلانى‌
تأليف صدر المتألهين.
۵- رساله‌اى در جواب سؤال‌هاى خواجه نصير از شمس الدين خسروشاهى.
تأليف صدر المتألهين.
۶- رساله‌اى در تهذيب اخلاق.
تأليف ابن مسكويه.
۷- كتاب ترتيب السعادات.
تأليف ابن مسكويه.
۸- كتاب التحصين في صفات العارفين.
تأليف ابن فهد حلى.
چاپ دوم، چاپ حروف چينى است، اين چاپ توسط انجمن فلسفه ايران با مقدمه آقاى سيد حسين نصر به زبان فارسى و انگليسى و نيز مقدمه تفصيلى استاد سيد جلال‌الدين آشتيانى در سال ۱۳۵۴ ش انجام شده است.
استاد آشتيانى در مقدمه‌اش با اشاره به ديدگاه‌هاى صاحب نظران در مسأله معاد، قسمتى از رساله« سبيل الرشاد في إثبات المعاد»، تأليف حكيم آقا على مدرس زنوزى را نقل كرده و سپس به نقد و ايراد آن پرداخته است.
هم‌چنين اين چاپ يك فهرست براى مطالب و يك فهرست براى اعلام كتاب دارا است.





نرم افزار ملاصدرا، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی



جعبه ابزار