• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

المستکفی بالله

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



المستکفی بالله یکی از پادشاهان اموی در اندلس است که در سال ۴۱۴ق. بر المستظهر بالله شورید و او را کشت،و روزشنبه سوم ذی قعدۀ سال ۴۱۴ در چهل هشت سالگی به خلافت رسید،ولی به دلیل بی لیاقتی و بی کفایتی پس از شانزده ماه در ربیع الاول سال ۴۱۶ از خلافت خلع شد.



المستکفی بالله یکی از پادشاهان اموی در اندلس است که در سال ۴۱۴ق. بر المستظهر بالله شورید و او را کشت، و روزشنبه سوم ذی قعدۀ سال ۴۱۴ در چهل هشت سالگی به خلافت رسید، ولی به دلیل بی لیاقتی و بی کفایتی پس از شانزده ماه در ربیع الاول سال ۴۱۶ از خلافت خلع شد.
[۳] ابن الخطیب، اعمال الاعلام، تحقیق ا. لیفی برو فنسال، ص۱۳۶، بی جا، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۲۴، الطبعة الاولی.



نام او محمد بن عبدالرحمن بن عبیدالله بن عبدالرحمن الناصر است، کنیۀ او ابوعبدالرحمن و لقبش المستکفی بالله
[۵] ابن الخطیب، اعمال الاعلام، تحقیق ا. لیفی برو فنسال، ص۱۳۶، بی جا، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۲۴، الطبعة الاولی.
است، در تاریخ نقل شده که او خود این لقب را برای خود برگزیده است،
[۶] ابن الخطیب، اعمال الاعلام، تحقیق ا. لیفی برو فنسال، ص۱۳۶، بی جا، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۲۴، الطبعة الاولی.
و برخی دیگر معتقدند که مردم این لقب را به او داده‌اند، و او را به مستکفی عباسی ( عبدالله بن المکتفی (در سال سیصد و سی و سه تشبیه کرده‌اند،
[۹] ابن العبری، تاریخ مختصرالدول، تحقیق انطون صالحانی، بیروت، دارالشرق، ط الثانیه، ۱۹۹۹، ص۱۶۶.
زیرا هر دوی آنها در فتنه داخل شده‌اند، هر دو فسق و فجور انجام می‌دادند و هر دوی آنها بر پسر عموی خود ستم کردند و هر کدام از آنها با زنی ناپاک نشست و برخاست داشتند، مستکفی عباسی با زنی به نام حسناء شیرازی و مستکفی اموی با دختر سکری مروزی همنشین بود.
[۱۰] ابن الخطیب، اعمال الاعلام، تحقیق ا. لیفی برو فنسال، ص۱۳۶، بی جا، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۲۴، الطبعة الاولی.
محمد بن عبدالرحمن، پدر ولاده، ادیبۀ مشهور اسپانیا است. ولاده شاعری چیره دست بود و سروده‌های او سرشار از لطافت و شیرینی است. خانه اش در قرطبه مجمع ادباء و شعرا بود. ماجرای عشق ابن زیدون و ابن عبدوس ، به او معروف است و در کتب ادبی ضبط شده است، وی در سال ۴۸۴ در قرطبه درگذشت. منصور بن ابی عامر در اوایل خلافت هشام دوم، عبدالرحمن، پدر محمد را به دلیل تلاشش برای رسیدن به خلافت کشته بود.
[۱۶] ابن بسام، الذخیره، تحقیق دکتر احسان عباس، ج۱، ص۴۲۹، بیروت، دارالثقافة، بی تا.
محمد بن عبدالرحمن مردی چهارشانه با موهای بور بود و چشمانی کبود و چهره‌ای گرد و جسمی تنومند داشت.


محمد بن عبدالرحمن از لحاظ اخلاقی بسیار منحرف بود. ابن حیان در مورد او می‌گوید: «المستکفی مرد کار نبود، بلکه خداوند او را فرستاد تا محنت و بلیۀ مردم قرطبه باشد؛ زیرا از وقتی مردم او را شناختند، پیوسته عاطل و باطل و رها بود و روزگار را به بطالت می‌گذراند و نادانی و جهالت سرشت او بود... من او را در روزگاری دیدم که ستارۀ اقبال امویان در دولت بنی حمود رو به افول بود. وی از کسانی بود که به سبب حقارت کارش، او را دستگیر نکردند». ابن اثیر نیز در مورد او می‌گوید: «اخباری در مورد او وجود دارد که بیانش قبیح است».


در زمان او اراذل و اوباش به مناصب وزارت و کتابت رسیدند و مناصب عالی رتبۀ پلیس به برخی از تجار و مردم عوام داد و بسیاری از افراد کوچک طبقۀ فقهاء را که قلم و مرکب جابجا می‌کردند و به تدریس مسائل دفاتر فقهی اشتغال داشتند بالا برد به طوری که مقام آنها از منصب شورا گذشت و همه را نشان فتوا داد و در این کار آنقدر زیاده روی کرد تا اینکه تعداد فقها در آن زمان در قرطبه به چهل نفررسید. و زمانی که اعتراض‌ها بر ضد او بلند شد، تعدادی از عموزاده‌ها را به همراه تعدادی از صاحبان جاه و مقام؛ مانند علی بن احمد بن حزم و عبدالوهاب را گرفت و زندانی کرد و پسر عمویش عبدالعزیز عراقی را کشت و خبر قتل او را به مردم داد.

۴.۱ - خروج مردان برجسته از قرطبه

در این هنگام بسیاری از مردان برجسته و صاحب نفوذ از قرطبه بیرون رفتند و به دربار یحیی بن حمود در مالقه پناه بردند، یکی از اینها وزیر پیشین و شاعر معروف ابوعامر بن شهید بود. آنها اوضاع متشنج و بد قرطبه را برای او تشریح کردند. با اینکه یحیی قصد حرکت به سمت قرطبه را نداشت؛ ولی در قرطبه شایع شده بود که یحیی نیرو بسیج کرده تا بیاید و پایتخت را پس گیرد. در هر حال مردم قرطبه از حکومت المستکفی با آن همه صفات ناپسند و فسق و فجور خسته شدند و او را از خلافت خلع کردند. وزیران و بزرگان نزد او آمدند و با تندی با او صحبت کردند و گفتند: «ما ناچاریم با دشمن مان بجنگیم! ما به سوی او حرکت می‌کنیم و نمی‌دانیم بعد از ما برای تو چه اتفاقی می‌افتد، تو هم با ما بیا».
[۲۳] ابن الخطیب، اعمال الاعلام، تحقیق ا. لیفی برو فنسال، ص۱۳۶، بی جا، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۲۴، الطبعة الاولی.


۴.۲ - فرار خلیفه با لباس زنانه

خلیفه با نرمی جواب آنها را داد سپس در همان روز لباس زنی خواننده را پوشید و به طور ناشناس از کاخ خارج شد،
[۲۴] ابن الخطیب، اعمال الاعلام، تحقیق ا. لیفی برو فنسال، ص۱۳۶، بی جا، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۲۴، الطبعة الاولی.
و با تعدادی از یاران خویش از قرطبه بیرون رفت، تا اینکه به یکی از روستاهای شهر سالم به نام شمنت و به قولی به شهر اقلیش رسید،

۴.۳ - قتل المستکفی بالله

یکی از همراهانش به نام عبدالرحمن محمد بن سلیم از فرزندان سعید بن منذر سردار مشهور زمان عبدالرحمن الناصر که از دست او به ستوه آمده بود، مرغی را برای او بریان کرد و به آن مقداری" بیش" (گیاهی است که در آن زهر کشنده وجود دارد) اضافه کرد، و المستکفی با خوردن آن بی درنگ جان داد و در همان جا به دست سردار خود دفن گردید. قتل او در روز سه شنبه بیست و پنجم ربیع الاول سال ۴۱۶ق. هفت روز پس از خلع او اتفاق افتاد.
[۲۸] ابن الخطیب، اعمال الاعلام، تحقیق ا. لیفی برو فنسال، ص۱۳۶، بی جا، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۲۴، الطبعة الاولی.



تاریخ الاندلس من الفتح حتی السقوط (کتاب)


۱. الزرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس لاشهر الرجال والنساء من العرب والمستعربین والمستشرقین، ج۶، ص۱۹۰، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۹، ط الثامنة.    
۲. ابن بسام، الذخیره، ج۱، ص۴۳۳.    
۳. ابن الخطیب، اعمال الاعلام، تحقیق ا. لیفی برو فنسال، ص۱۳۶، بی جا، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۲۴، الطبعة الاولی.
۴. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص۶۲۲.    
۵. ابن الخطیب، اعمال الاعلام، تحقیق ا. لیفی برو فنسال، ص۱۳۶، بی جا، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۲۴، الطبعة الاولی.
۶. ابن الخطیب، اعمال الاعلام، تحقیق ا. لیفی برو فنسال، ص۱۳۶، بی جا، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۲۴، الطبعة الاولی.
۷. ابن بسام، الذخیره، تحقیق دکتر احسان عباس، ج۱، ص۴۳۳، بیروت، دارالثقافة، بی تا.    
۸. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص۶۲۲.    
۹. ابن العبری، تاریخ مختصرالدول، تحقیق انطون صالحانی، بیروت، دارالشرق، ط الثانیه، ۱۹۹۹، ص۱۶۶.
۱۰. ابن الخطیب، اعمال الاعلام، تحقیق ا. لیفی برو فنسال، ص۱۳۶، بی جا، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۲۴، الطبعة الاولی.
۱۱. ابن بسام، الذخیره، تحقیق دکتر احسان عباس، ج۱، ص۴۳۳، بیروت، دارالثقافة، بی تا.    
۱۲. المقری التلمسانی، احمدبن محمد، نفح الطیب من غصن الاندلس الرطیب، احسان عباس، ج۱ ص۴۳۷، بیروت، دارصادر، ۱۳۸۸.    
۱۳. ابن بسام، الذخیره، تحقیق دکتر احسان عباس، ج۱، ص۴۲۹، بیروت، دارالثقافة، بی تا.    
۱۴. الزرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس لاشهر الرجال والنساء من العرب والمستعربین والمستشرقین، ج۸، ص۱۱۸.    
۱۵. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحادة، ج۴، ص۱۹۵، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۸، ط الثانیة.    
۱۶. ابن بسام، الذخیره، تحقیق دکتر احسان عباس، ج۱، ص۴۲۹، بیروت، دارالثقافة، بی تا.
۱۷. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص۶۲۲.    
۱۸. ابن بسام، الذخیره، تحقیق دکتر احسان عباس، ج۱، ص۴۳۵، بیروت، دارالثقافة، بی تا.    
۱۹. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص۶۲۲.    
۲۰. ابن بسام، الذخیره، تحقیق دکتر احسان عباس، ج۱، ص۴۳۴، بیروت، دارالثقافة، بی تا.    
۲۱. ابن بسام، الذخیره، تحقیق دکتر احسان عباس، ج۱، ص۴۳۶، بیروت، دارالثقافة، بی تا.    
۲۲. ابن بسام، الذخیره، تحقیق دکتر احسان عباس، ج۱، ص۴۳۶، بیروت، دارالثقافة، بی تا.    
۲۳. ابن الخطیب، اعمال الاعلام، تحقیق ا. لیفی برو فنسال، ص۱۳۶، بی جا، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۲۴، الطبعة الاولی.
۲۴. ابن الخطیب، اعمال الاعلام، تحقیق ا. لیفی برو فنسال، ص۱۳۶، بی جا، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۲۴، الطبعة الاولی.
۲۵. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص۶۲۲.    
۲۶. الزرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس لاشهر الرجال والنساء من العرب والمستعربین والمستشرقین، ج۶، ص۱۹۰.    
۲۷. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۶۲۲.    
۲۸. ابن الخطیب، اعمال الاعلام، تحقیق ا. لیفی برو فنسال، ص۱۳۶، بی جا، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۲۴، الطبعة الاولی.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «المستکفی بالله»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۱/۲۵.    



جعبه ابزار