• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عبدالرحمان الناصر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عبدالرحمان بن محمد بن عبدالله (عبدالرحمان سوم) ملقب به الناصر، در ۲۲ رمضان سال ۲۷۷ هجری دسامبر سال ۸۹۰ به دنیا آمد. او در خردسالی در علوم و معارف درخشید، قرآن آموخت و هنوز به ده سالگی نرسیده بود که با سنت آشنا شد و در نحو و شعر و تاریخ سرآمد شد و به‌ویژه در فنون نبرد مهارت یافت و در «المجلس الکامل» با عبدالرحمان بیعت کرد. او نخستین خلیفه از امویان اندلس بود که خود را به لقب «امیرالمؤمنین» ملقب ساخت.



عبدالرحمان بن محمد بن عبدالله (عبدالرحمان سوم) ملقب به الناصر (۳۰۰ـ۳۵۰ ق/ ۹۱۲ـ۹۶۱م) است.

۱.۱ - تولد

در ۲۲ رمضان سال ۲۷۷ هجری دسامبر سال ۸۹۰ به دنیا آمد.

۱.۲ - نام مادر

مادرش کنیزی مسیحی از مردم اسپانیا بود و ماریا یا چنان‌که در روایات عربی آمده، مزنه نامیده می‌شد.

۱.۳ - مهارت‌ها

او در خردسالی در علوم و معارف درخشید، قرآن آموخت و هنوز به ده سالگی نرسیده بود که با سنت آشنا شد و در نحو و شعر و تاریخ سرآمد شد و به‌ویژه در فنون نبرد مهارت یافت و در «المجلس الکامل» با عبدالرحمان بیعت کرد.

۱.۴ - نخستین خلیفه

او نخستین خلیفه از امویان اندلس بود که خود را به لقب «امیرالمؤمنین» ملقب ساخت.
[۴] خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۳، ص۱۹۹، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ هشتم، ۱۳۷۵ش.



اکنون مهم‌ترین وقایع زمان عبدالرحمان الناصر را بیان می‌کنیم:

۲.۱ - قیام ابن حفصون

این قیام که از دوران حکام قبلی نظیر منذر (حکومت ۲۷۳ ـ ۲۷۵ هـ. ق) و امیر عبدالله (حکومت ۲۷۵-۳۰۰ ق) شروع شده بود، در عصر عبدالرحمان نیز ادامه یافت.
مرگ امیر عبدالله، در سال ۳۰۰ هجری و به قدرت رسیدن عبدالرحمان الناصر در آغاز، با موجی از قیام‌های مجدد ضد امویان در اندلس همراه بود، اما وی توانست به سرعت بر این قیام‌ها چیره گردد. موقعیت سیاسی و نظامی ابن حفصون باعث می‌شد تا قیام او هنوز به عنوان خطرناک‌ترین تهدید برای امویان مطرح باشد. عبدالرحمان با در پیش گرفتن سیاست نرمش و مدارا توانست شورش‌ها را یکی بعد از دیگری فرو نشاند.
وقوع وبا و ناکامی ابن حفصون در جلب حمایت فاطمیان و تثبیت وضعیت عبدالرحمان، باعث چرخش اوضاع به نفع امویان شد. در ظاهر، با توجه به همین دشواری‌ها بود که ابن حفصون در سال ۳۰۳ هجری پیشنهاد صلح امیر اموی را پذیرفت. ابن حفصون در ۱۶ شعبان ۳۰۵ در ببشتر درگذشت. اندکی بعد از مرگ او، امیر اموی توانست بر قلعه ببشتر تسلط یابد و فتنه ابن حفصون را ـ که اینک فرزندش پیگیر آن بود ـ فرو نشاند. عبدالرحمان آثار ابن حفصون را از شهر پاک کرد و فرمان داد پیکر او و پسرانش حکم و سلیمان را به قرطبه ببرند و بر در قصر، بر دار کنند.
[۱۱] خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۳، ص۲۰۱، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ هشتم، ۱۳۷۵ش؛ .


۲.۲ - قیام بنی‌حجاج

ابراهیم بن حجاج از اعراب لخمی یمن بود که در شهر سوق الجیشی و مهم اشبیله ساکن بود و با حذف رقیبان محلی خود بنی‌خلدون، حاکم بی‌رقیب اشبیله شد. در این زمان این شهر از بازماندگان بنی‌حجاج باز پس گرفته شد و به بحران چند ساله اشبیله پایان یافت.
[۱۳] خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۳، ص۲۰۳، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ هشتم، ۱۳۷۵ش.
[۱۴] ناصری طاهری، عبدالله، تاریخ مغرب اسلامی، ص۱۴۲، قم، حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۵.
البته در خاموش کردن این شورش بدر بن احمد حاجب عبدالرحمان نقش اساسی داشت.

۲.۳ - برتری بر مسیحیان شمال

مملکت مسیحی شمال در این هنگام به دو امارت یا دو مملکت تقسیم شده بود: مملکت لیون یا جلیقیه و مملکت ناوار یا نبره یا بلاد بشکنس. در همان سال‌های نخستین اردونیوی دوم پادشاه لیون حمله به اراضی مسلمانان را آغاز کرده بود. این سال‌ها از نظر موفقیت‌های بسیاری که در مقابل حکومت‌های مسیحی شمال (یعنی لئون و ناوارا) به دست آمد نیز، ارزشمند بود. اقتدار و برتری عبدالرحمان و اخلاف او را پادشاه لئون و ملکه ناوارا و کنت بارسلون به رسمیت شناختند و این شناسایی اموی فقط ظاهری و تشریفاتی نبود؛ بلکه همراه بود با پرداخت خراج و باج سالانه که عدم پرداخت آن منجر به حمله و هجوم می‌شد.
[۱۶] عنان، محمد عبدالله، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۱، ص۴۱۳-۴۰۹، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: کیهان، ۱۳۶۶.


۲.۴ - نبرد خندق سموره

این نبرد میان مسلمانان و نصارا درگرفت. قابل ذکر است در این باره میان روایات عربی و مسیحی اختلاف آشکاری وجود دارد. روایات مسیحی به تفصیل و روایات عربی در این مورد مختصر است؛ زیرا قصد عبدالرحمان سرنگون ساختن و از میان برداشتن مملکت مسیحی بود؛ ولی به طور مشخص معین نکرده‌اند این نبرد در چه مکانی اتفاق افتاده است. به هر صورت این واقعه در سال ۳۲۷ هجری و به سبب خندق‌هایی گرد شهر سموره به جنگ «خندق» معروف شده است. ابن خطیب علت این حادثه را گروهی از سپاهیان می‌داند که به عبدالرحمان خیانت و حسد ورزیدند که عبدالرحمان در جواب این پیمان‌شکنی ۳۰۰ نفر از این خائنان را بر دار کرد.
[۱۸] عنان، محمد عبدالله، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۱، ص۴۲۳-۴۲۰، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: کیهان، ۱۳۶۶.
[۲۰] خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۳، ص۲۰۵، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ هشتم، ۱۳۷۵ش.



قیام خلافت فاطمی در ساحل دریای مدیترانه و رواج دعوت ایشان تا مغرب الاقصی، نزدیک سواحل اندلس یکی از عواملی بود که عبدالرحمان را مجبور کرد که میراث معنوی بنی‌امیه را علاوه بر میراث سیاسی آن احیا کند. از سوی دیگر، دولت عباسی در مشرق دچار پریشانی و از‌هم‌گسیختگی شد. عبدالرحمان موقعیت را برای عنوان کردن خلافت خویش مناسب یافت و بدین طریق میراث معنوی خاندان خویش را احیا کرد.
[۲۱] عنان، محمد عبدالله، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۱، ص۴۳۶ ـ ۴۲۴، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: کیهان، ۱۳۶۶.



برخی کارهای عمرانی و اصلاحی عبدالرحمان، عبارت‌اند از:

۴.۱ - بنای شهر الزهرا

عبدالرحمان به معماری توجه ویژه‌ای داشت؛ از‌این‌رو شهری جدید به نام الزهرا در شمال غربی قرطبه بر دامنه جبل العروس در فاصله چند سال (۳۲۴ ـ ۳۵۰ ق/ ۹۳۶ ـ ۹۶۱ م) بنا کرد که در شکوه و زیبایی بی‌همتا بود.
[۲۳] ابن خطیب، لسان الدین محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۲، ص۳۹، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره: ۱۳۹۴ ق/ ۱۹۷۴ م.
[۲۴] مقری، احمد، نفخ الطیب، ج۲، ص۶۵، به کوشش احسان عباس، بیروت: ۱۳۸۸ ق/ ۱۹۶۸م.
علاوه بر این، وی کاخی دیگر نیز به نام الزاهر و کاخی شکوهمندتر از آن به نام دارالروضه احداث کرده بود که مهندسان بزرگ معماری از بغداد و قسطنطنیه در ساختن آن دست داشتند.
[۲۷] خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۳، ص۲۰۷، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ هشتم، ۱۳۷۵ش.


۴.۲ - تزئینات شهر الزهرا

برای تزئینات شهر الزهرا علاوه بر ستون‌های سنگی پیش‌گفته و حوضی زرنگار که برایش از مملکت روم آورده بودند که چشم هر بیننده‌ای را مسحور می‌کرد.
در بعضی لوحه‌های مرمرین کاخ مدینه الزهرا، تزئینات گیاهی همراه با چند پرنده تزئینی وجود داشته است که آن‌ها را از حیث ظرافت و تناسب مانند مینیاتورهای ایرانی همان عهد دانسته‌اند.

۴.۳ - بنای باغ وحش

ناصر علاوه بر استفاده از هنرهای تزئینی و معماری داخلی در بنای کاخ‌ها، ساختمان‌ها و باغ و بستان‌های الزهرا، مراکز وسیع نگهداری از جانوران و قفس‌های بزرگ برای پرندگان و استخرهای بزرگ جهت نگهداری انواع ماهی‌ها فراهم ساخته بود که از آن‌ها می‌توان به زبان امروزی به عنوان باغ وحش یاد کرد.

۴.۴ - ایجاد فضای سبز

هم‌چنین ایجاد فضای سبز در پیرامون الزهرا بسیار چشم‌گیر بود؛ زیرا تمام دامنه‌های جبل العروس را شامل می‌شد. درختان کشت شده فقط بادام و زیتون بودند که در فصل شکوفه، کوهسار را به عروسی سپیدپوش و معطر تبدیل می‌کردند.

۴.۵ - احداث فواره‌ها

او هم‌چنین توجهی ویژه به احداث انواع فواره‌ها و آب‌نماهای زیبا داشت و نمونه‌هایی از آن‌ها را در جامع قرطبه و اشبیلیه نیز ایجاد کرده بود.

۴.۶ - مرمت پل نهر کبیر

اصلاح و مرمت پل نهر کبیر از دیگر اقدامات او به شمار می‌رود.
[۳۰] مقری، احمد، نفخ الطیب، ج۲، ص۱۱۲، به کوشش احسان عباس، بیروت: ۱۳۸۸ ق/ ۱۹۶۸م.


۴.۷ - نقش مؤثر در رونق ادبیات

او هم‌چنین جانب اهل علم و ادب و هنر را نگه می‌داشت و با تشویق فرزانگان، موجبات رونق ادبیات و علوم و فنون را فراهم می‌آورد.
[۳۱] فاتحی‌نژاد، عنایت الله، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ص۳۲۸، تهران: مرکز دایره المعارف اسلامی، ۱۳۸۰.


۴.۸ - توجه به امور کشاورزی و صنعتی

این خلیفه به امور کشاورزی و صنعت و بازرگانی و نظامی نیز عنایتی کامل مبذول می‌داشت و به این جهت اقتصاد و مالیه عمومی مملکتش به خوبی رونق یافت.

۴.۹ - برخورداری از نیروی دریایی بزرگ

حکومت عبدالرحمان از ثروتمندترین حکومت‌های عصرش به حساب می‌آید. نیروی نظامی عبدالرحمان الناصر نیز نیرویی عظیم بود. وی به خصوص از نیروی دریایی بزرگی برخوردار بود که همواره در مدیترانه و در درگیری‌هایش با دولت فاطمی از آن بهره می‌گرفت و به کمک همان بود که «سبته» را که کلید موریتانیا به شمار می‌رفت، نیز به تصرف درآورد.

۴.۱۰ - هم‌پیمانی حکام با ناصر

همین نیروی نظامی قدرتمند وی که کامل‌ترین انضباط را داشت و چه‌بسا بتوان گفت که یکی از بهترین ارتش‌های جهان بود، به تفوق وی بر مسیحیان ساکن شمال نیز کمک کرد و همه این امور موجب رغبت شدید قدرتمندترین حکام به هم‌پیمانی با او شد؛ چنان‌که امپراتور قسطنطنیه و پادشاهان آلمان، ایتالیا و فرانسه سفیران خود را با انواعی از هدایای نفیس به دربار وی گسیل داشتند؛ از‌این‌رو وی اندلس را از چنگال هر دو قدرت لیونی‌ها یا آفریقایی‌ها، رهانید و نیز آن سرزمین را از خطر ویرانی داخلی نجات داد.

۴.۱۱ - تشکیل ملتی بزرگ

عبدالرحمان الناصر در حقیقت از مسلمانان اندلس یک ملت ساخت و نیز از دو قوم عرب و اسپان، یک ملت اندلسی به هم وابسته پدید آورد. همان ملتی که چنان به سرعت پیشرفت کرد که خرد، توان باورش را ندارد؛ زیرا به چنان اوجی رسید که حتی اکنون نیز آثار آن مشهود است؛ اما با مرگ وی در کمال تأسف، سقوط فرهنگ و تمدن اسلامی و فروپاشی خلافت اموی آغاز شد.
[۳۳] عنان، محمد عبدالله، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۱، ص۴۵۶ ـ ۴۵۵، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: کیهان، ۱۳۶۶.
[۳۴] مراکشی، ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۲، ص۱۶۳، تحقیق و مراجعة ج. س. کولان و ا. لیوی پرونسال، بیروت، بی‌نا، ۱۹۸۳ م.



در اوایل سال ۳۴۹ هجری، عبدالرحمان الناصر دچار سرماخوردگی شدیدی شد و در دوم ماه رمضان سال۳۵۰ هجری، پانزدهم اکتبر سال ۹۶۱ میلادی، دیده از جهان فرو بست. درگذشت او در قصر الزهرا بود و هفتاد و یک سال از عمرش می‌گذشت.


مدت فرمان‌روایی‌ عبدالرحمان نزدیک به پنجاه سال بود و این طولانی‌ترین مدتی است که کسی در عالم اسلام خلافت کرده است. وی از بزرگ‌ترین فرمان‌روایان عصر خود بود و در این هنگام دولت اسلامی در غرب به نهایت قدرت و نفوذ خود رسید. لازم به ذکر است ابن عبدربه در مناقب عبدالرحمان و غزوات او از آغاز حکومتش تا سال ۳۲۲ قصیده‌ای طولانی به ترتیب سال‌ها آورده است.
[۳۶] عنان، محمد عبدالله، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۱، ص۴۵۲، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: کیهان، ۱۳۶۶.



۱. زرکلی، خیر الدین، الاعلام قاموس تراجم لاشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، ج۳، ص۳۲۴، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، ۱۹۸۹.    
۲. عکری حنبلی دمشقی، ابن عماد شهاب الدین ابوالفلاح عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۴، ص۲۶۲، تحقیق الارناؤوط، دمشق بیروت، دار ابن کثیر، ط الاولی، ۱۴۰۶/۱۹۸۶.    
۳. خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص۲۸۴، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ هشتم، ۱۳۷۵ش.    
۴. خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۳، ص۱۹۹، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ هشتم، ۱۳۷۵ش.
۵. ابن اثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۵۳۵، بیروت، دار صادر دار بیروت، ۱۳۸۵/۱۹۶۵.    
۶. دمشقی، ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۱، ۱۹۰، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.    
۷. دمشقی، ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۱، ۲۳۸، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.    
۸. مراکشی، ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۲، ص۱۱۷ ۱۱۸، تحقیق و مراجعة ج. س. کولان و ا. لیوی پرونسال، بیروت، بی‌نا، ۱۹۸۳ م.    
۹. قضاعی، ابن الابار، ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن ابی‌بکر، الحلة السیراء، ج۱، ص۱۵۹، تحقیق حسین مؤنس، قاهره، الشرکة العربیة للطباعة و النشر، ۱۹۶۳ م.    
۱۰. خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۴۱، ص۱۷۶، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ هشتم، ۱۳۷۵ش.    
۱۱. خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۳، ص۲۰۱، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ هشتم، ۱۳۷۵ش؛ .
۱۲. خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۴۱، ص۱۷۵، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ هشتم، ۱۳۷۵ش.    
۱۳. خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۳، ص۲۰۳، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ هشتم، ۱۳۷۵ش.
۱۴. ناصری طاهری، عبدالله، تاریخ مغرب اسلامی، ص۱۴۲، قم، حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۵.
۱۵. مراکشی، ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۲، ص۱۷۲، تحقیق و مراجعة ج. س. کولان و ا. لیوی پرونسال، بیروت، بی‌نا، ۱۹۸۳ م.    
۱۶. عنان، محمد عبدالله، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۱، ص۴۱۳-۴۰۹، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: کیهان، ۱۳۶۶.
۱۷. دمشقی، ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۱، ۲۲۹، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.    
۱۸. عنان، محمد عبدالله، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۱، ص۴۲۳-۴۲۰، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: کیهان، ۱۳۶۶.
۱۹. خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۴، ص۱۸۳، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ هشتم، ۱۳۷۵ش.    
۲۰. خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۳، ص۲۰۵، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ هشتم، ۱۳۷۵ش.
۲۱. عنان، محمد عبدالله، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۱، ص۴۳۶ ـ ۴۲۴، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: کیهان، ۱۳۶۶.
۲۲. مراکشی، ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۲، ص۲۳۲، تحقیق و مراجعة ج. س. کولان و ا. لیوی پرونسال، بیروت، بی‌نا، ۱۹۸۳ م.    
۲۳. ابن خطیب، لسان الدین محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۲، ص۳۹، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره: ۱۳۹۴ ق/ ۱۹۷۴ م.
۲۴. مقری، احمد، نفخ الطیب، ج۲، ص۶۵، به کوشش احسان عباس، بیروت: ۱۳۸۸ ق/ ۱۹۶۸م.
۲۵. ذهبی، شمس‌الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۲۴، ص۴۶ ۴۷، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، ط الثانیة، ۱۴۱۳/۱۹۹۳.    
۲۶. خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۴، ص۱۸۵، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ هشتم، ۱۳۷۵ش.    
۲۷. خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۳، ص۲۰۷، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ هشتم، ۱۳۷۵ش.
۲۸. ذهبی، شمس‌الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۲۴، ص۴۷، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، ط الثانیة، ۱۴۱۳/۱۹۹۳.    
۲۹. دمشقی، ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۱، ۲۸۸، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.    
۳۰. مقری، احمد، نفخ الطیب، ج۲، ص۱۱۲، به کوشش احسان عباس، بیروت: ۱۳۸۸ ق/ ۱۹۶۸م.
۳۱. فاتحی‌نژاد، عنایت الله، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ص۳۲۸، تهران: مرکز دایره المعارف اسلامی، ۱۳۸۰.
۳۲. مراکشی، ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۲، ص۲۳۲، تحقیق و مراجعة ج. س. کولان و ا. لیوی پرونسال، بیروت، بی‌نا، ۱۹۸۳ م.    
۳۳. عنان، محمد عبدالله، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۱، ص۴۵۶ ـ ۴۵۵، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: کیهان، ۱۳۶۶.
۳۴. مراکشی، ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج۲، ص۱۶۳، تحقیق و مراجعة ج. س. کولان و ا. لیوی پرونسال، بیروت، بی‌نا، ۱۹۸۳ م.
۳۵. خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۴، ص۱۸۵، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ هشتم، ۱۳۷۵ش.    
۳۶. عنان، محمد عبدالله، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج۱، ص۴۵۲، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: کیهان، ۱۳۶۶.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عبدالرحمان الناصر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵//۲۴.    



جعبه ابزار