• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ام المؤمنین خدیجه کبری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



گفته شده او قبل از ازدواج با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ابتدا به همسری ابی‌هاله هند بن نباش درآمد و برای او هند [۱]     را به دنیا آورد، سپس پس از مرگ ابی‌هاله با عتیق بن عابد ازدواج کرد؛ اما پس از مدتی از او طلاق گرفت.
[۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۶-۴۰۷، بیروت، دارالفکر، چاپ اول.
[۲] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
[۳] نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۱۸، ص۱۷۱، قاهره، دارالکتب و الوثائق القومیه، ۱۴۲۳، چاپ اول.

ازدواج با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)
خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) از اشراف مکه و زنی ثروتمند و تاجر پیشه بود. او جهت انجام امور تجاری خویش مردان را اجیر کرده با آن‌ها قرارداد تجاری می‌بست.
[۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم.
[۵] بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۲، ص۶۶، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۵، چاپ اول.
[۶] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۲، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
چون آوازه‌ی فضل و کمال و راستگویی و امانت‌داری محمد امین (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را شنید، به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرضه داشت که جهت تجارت با اموالش به شام سفر کند.
[۷] بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۲، ص۶۶، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دارالتراث، ج۲، ص۲۸۰، ۱۳۸۷، چاپ دوم.
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پذیرفت و در این سفر تجاری میسره غلام خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) نیز همراه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود. پس از بازگشت، از این سفر میسره گزارش سفر و اتفاقات پیش آمده، را برای خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) باز گفت.
[۹] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۸۱، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم،.
خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) که زنی خردمند و شریف بود نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیغام فرستاد و جهت ازدواج با ایشان ابراز آمادگی کرد، این در حالی بود که او به تمامی‌خواستگاران خود از سران قریش و بزرگان‌شان که حاضر بودند، مهریه‌های سنگینی بپردازند، جواب رد داده بود.
[۱۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۸۱، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم. .
[۱۱] ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۹، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
[۱۲] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۵، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
حضرت موضوع را با عموهای خود در میان گذاشت. پس ابوطالب عموی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به همراه خانواده و عده‌ای از عموهای آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جهت خواستگاری نزد عمرو بن اسد عموی خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) رفته، خدیجه را از او خواستگاری کردند
[۱۳] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
[۱۴] ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۰، شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۹۹۳، چاپ نهم.
[۱۵] ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۵، تحقیق مصطفی عبدالواحد، بیروت، دارالمعرفه.
تا این‌که سرانجام ازدواج صورت گرفت و خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) به خانه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وارد شد. این ازدواج دو ماه پس از بازگشت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از سفر شام به وقوع پیوست
[۱۶] ناشناخته، مجمل التواریخ والقصص، ص۲۳۸، تحقیق ملک الشعری بهار، تهران، کلاله خاور، بی‌تا.
[۱۷] مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۷۱، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، ۱۴۰۹، چاپ دوم.

بنابر آن‌چه که در کتب بیشتر مورخین ثبت شده خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) در زمان ازدواج چهل سال و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بیست و پنج سال سن داشتند که البته ملاحظاتی نیز در این باب وارد است. ثمره‌ی این ازدواج قاسم، زینب، ام‌کلثوم، عبدالله ملقب به طیب و طاهر، رقیه و فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) بود.
[۱۸] مقریزی، تقی الدین، امتاع الاسماع، ص۲۹، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰، چاپ اول، عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ص۱۰۰، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۱۹] ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳، تحقیق مصطفی عبدالواحد، بیروت، دارالمعرفه.
[۲۰] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۸، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
[۲۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۶- ۴۰۵، بیروت، دارالفکر، چاپ اول.

پس از ازدواج پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) عده‌ای از قریشیان مبغض وکینه‌توز سرخورده از انتخاب شایسته خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) جهت تحقیر و توهین به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یتیمی‌و تهیدستی ایشان را دست‌آویز خویش قرار داده سیل اتهامات را بر او جاری ساختند، این بی‌حرمتی‌ها نسبت به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) را به شدت آزرده خاطر می‌ساخت، از این‌رو برای درهم شکستن این حربه‌ی پلید پسر عمویش ورقه بن نوفل را به حضور طلبیده، به او وکالت داد که تمامی‌دارایی‌های خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) را یک جا به محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هدیه نماید و به همگان اعلام نماید که همه این اموال و دارایی‌ها‌ از این پس ملک محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده و او می‌تواند هر گونه که بخواهد، در آن تصرف نماید و سپس یادآور شد که از قول من به محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بگو خودم و همه‌ی ثروت و سرمایه‌ام و تمام عمال و کارگزارانی که امر تجارت مرا سامان می‌دادند، همه و همه را به او بخشیدم. ورقه هم در میان جمعیت حاضر در کنار کعبه با صدایی بلند این مطلب را به اطلاع عموم رسانید و آنان را بر این امر شاهد گرفت.
[۲۲] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۶، ص۷۱، تهران، اسلامیه، بی‌تا.

خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) پس از بعثت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)
الف: حمایت‌های معنوی
۱/۱خدیجه اولین مسلمان
بعد از بعثت نبی‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) به همراه علی (علیه‌السّلام) در پیشاپیش سابقین در دین قرار گرفت. او اول کسی بود که به خدا و پیامبرش ایمان آورد و آنچه را که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از سوی خدا آورده بود، تصدیق کرد.
[۲۳] نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ص۱۷۱، قاهره، دارالکتب والوثائق القومیه، ۱۴۲۳، چاپ اول.
[۲۴] ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۴۱، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.

۲/۱پشتیبانی و حمایت از امر رسالت
برخورداری از حمایت‌های بی‌دریغ و دلگرم کننده همسری یک دل و هم عقیده از سعادت‌های یک فرد انقلابی به شمار می‌آید و خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) در این عرصه همدلی و همراهی سرآمد زنان بود. وجود خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) سختی‌های راه رسالت را بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آسان می‌کرد. او وزیری راستین برای اسلام بود و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با مهر و صفای او آرامش می‌یافت.
[۲۵] بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۲، ص۳۵۲، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۲۶] ابن سید الناس، عیون الاثر، ج۱، ص۱۵۱، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۴، چاپ اول.
[۲۷] ذهبی، شمس الدین محمد، تاریخ اسلام، ج۱، ص۲۳۶، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۹۹۳، چاپ دوم.
زمانی که سخنان زشت و ناهنجار مشرکان در تکذیب نبوت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) غبار غم بر چهره‌ی آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌نشاند، این خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) بود که تیرگی‌های غم را از چهره‌ی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌زدود و کار را بر او آسان می‌کرد.
[۲۸] بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۲، ص۳۵۲، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۲۹] ابن سید الناس، عیون الاثر، ج۱، ص۱۵۱، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۴، چاپ اول.
[۳۰] ذهبی، شمس الدین محمد، تاریخ اسلام، ج۱، ص۲۳۶، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۹۹۳، چاپ دوم.
[۳۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۴، ص۱۸۲۰، بیروت، دارالفکر، چاپ اول.

او علاوه بر همراهی‌ها و همدلی‌هایش با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در امر تبلیغ دین نیز مشارکت کرده، در کنار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دست به تبلیغ عملی آیین آسمانی اسلام می‌زد. در اولین روزهای بعثت در اوج غربت اسلام زمانی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یاوری جز خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) و علی (علیه‌السّلام) نداشت، خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) قدم در راه می‌گذاشت و به همراه علی (علیه‌السّلام) در کنار کعبه حاضر می‌شد و نمازش را به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اقتدا می‌کرد و بدین طریق آیین یکتاپرستی را بیش از پیش به مردم مشرک حاضر در مکه می‌نمایاند. عفیف یکی از بازرگانان آن زمان می‌گوید: برای امر تجارت نزد عباس بن عبدالمطلب رفته بودم ناگهان دیدم شخصی وارد مسجدالحرام شد و نگاهی به آسمان و خورشید کرد و سپس رو به کعبه به نماز ایستاد طولی نکشید که نوجوانی پیش آمد و سمت راست او ایستاد، سپس زنی آمد و پشت‌سر آن‌ها ایستاد آن جوان به رکوع رفت، آن جوان و زن هم به رکوع رفتند و.... گفتم‌ای عباس امر عظیمی‌است، عباس گفت بله امر عظیمی‌است، آیا می‌دانی این‌ها چه کسانی هستند، این مرد محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پسر عبدالله برادرزاده من است و این نوجوان علی بن ابیطالب برادرزاده دیگر من است و این زن هم خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) دختر خویلد است.... . او عقیده دارد که خداوند او را برای هدایت انسانها برانگیخته است این دین فعلاً غیر از این سه نفر پیرو دیگری ندارد
[۳۲] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۴، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
[۳۳] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۱۱، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم.

ب: حمایت‌های اقتصادی خدیجه (سلام‌الله‌علیهم)
علاوه بر حمایت‌های معنوی خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فداکاری‌های اقتصادی خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) نیز درخور توجه است. ثروت خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) مشکلات بسیاری را از پیش‌روی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و یاران تازه مسلمانش برداشت و در پیشبرد اهداف متعالی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقشی چشم‌گیر و مؤثر ایفا کرد؛ به طوری که می‌توان بخش عمده‌ای از پیشرفت و قوام اسلام را مرهون ثروت خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) دانست. این اموال در طول ایام تبلیغ از اولین روز بعثت تا آخرین روزهای حضور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مکه به خصوص در روزهای سخت محاصره‌ی همه جانبه شعب ابی‌طالب مایه‌ی قوت و پایداری مسلمانان گردید. در طول محاصره سه ساله پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و یارانش تمام اموال خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) صرف حمایت از محاصره شدگان شد محاصره‌ای سخت و همه جانبه که اگر نبود حمایت‌های مادی خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) که اجناس را به چندین برابر قیمت واقعی‌شان خریداری می‌کرد و آن را به محاصره‌شدگان می‌رساند،
[۳۴] طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۱۲۵-۱۲۸، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۹۰، چاپ سوم.
بعید بود که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و دیگر مسلمانان از آن محاصره سخت گرسنگی     جان بدر برند.
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) درباره حمایت‌های مالی و اقتصادی خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) می‌فرمودند: مانفعنی مال قط ما نفعنی مال خدیجه (سلام‌الله‌علیهم)، هیچ مالی برای من سودمندتر از ثروت خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) نبود.
[۳۵] شیخ طوسی، امالی، ص۴۶۷، قم، انتشارات دارالثقافه، ۱۴۱۴.
[۳۶] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۹، ص۶۳، تهران، اسلامیه، بی‌تا.

وفات خدیجه (سلام‌الله‌علیهم)
سال وفات این بانوی پرهیزگار سالی سخت و طاقت‌فرسا برای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود. در این سال به فاصله سه روز پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دو تکیه‌گاه توانمند و دو اهرم قدرتمند در پیشبرد اهداف الهی و دو یار پر نفوذ و راستین اسلام خود را از دست داد.
[۳۷] ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۱۶، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
[۳۸] حمیری کلاعی، ابو الربیع، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و الثلاثه الخلفاء، ج۱، ص۲۴۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰، چاپ اول.
[۳۹] دولابی، محمد بن احمد، الذریة الطاهره، ص۶۰-۶۱، تحقیق محمد جواد الحسینی الجلالی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۷.

این بانوی فداکار و این محبوبه راستین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در دهم ماه رمضان سال دهم بعثت
[۴۰] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۶، قم، انتشارات اهل بیت (علیه‌السّلام)، قم، انتشارات اهل بیت (ع.
[۴۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۴، ص۴۰۵، بیروت، دارالفکر، چاپ اول.
[۴۲] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۴، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
در سن۶۵ سالگی وفات کرد
[۴۳] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۴، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
[۴۴] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۸، ص۳۶، قم، انتشارات اهل بیت (علیه‌السّلام.
-
[۴۵] این مطلب نیز قابل مناقشه بوده بسیاری از علماء وفات ایشان در سن پنجاه سالگی را اصح اقوال دانسته‌اند از جمله: بیهقی در کتاب بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۲، ص۷۱، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۴۶] (ابن کثیر) در ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۴، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
[۴۷] ابن کثیر، البدایه والنهایه، ج۲، ص۲۹۴، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
ام‌ایمن و ام‌الفضل همسر عباس بن عبدالمطلب او را غسل دادند، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خود در قبر او فرود آمدند و او را به دست خویش در حجون به خاک سپردند.
[۴۸] امتاع الاسماع، ص۳۰، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰، چاپ اول.
[۴۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۴، ص۴۰۶، بیروت، دارالفکر، چاپ اول.
[۵۰] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۵، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.

نقش بی‌بدیل آن بانو در همراهی و حمایت از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و تاثیر مثبت آن بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را می‌توان پس از فقدان این حامی‌ارزشمند به خوبی درک کرد نقل شده، پس از وفات خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) مصیبت‌ها بر حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شدّت گرفت و غم و‌اندوه او بسیار شد تا اینکه به مدینه هجرت کردند. به طوری که مدت زیادی را از مردم کناره گرفته بود.
[۵۱] ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ۴۱۶، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
شدت این مصیبت به حدی بود که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) این سال را سال حزن نامیدند.
[۵۲] امتاع الاسماع، ج۱، ص۴۵، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰، چاپ اول.
[۵۳] طبرسی، اعلام الوری باعلام الهد، ج۱، ص۵۳ی، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۹۰، چاپ سوم.

اوصاف خدیجه (سلام‌الله‌علیهم)
خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) زنی خردمند و با درایت، پارسا و پاکدامن بود و بخاطر شدت عفتش در جاهلیت طاهره
[۵۴] نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۱۸، ص۱۷۰، قاهره، دارالکتب و الوثائق القومیه، ۱۴۲۳، چاپ اول.
[۵۵] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۴، ص۱۸۱۷، بیروت، دارالفکر، چاپ اول.
لقب گرفته بود. بسیاری از مورخان او را به شرافت و جمال
[۵۶] بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۲، ص۶۶، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۵۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم.
[۵۸] عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۹، ص۱۰۰، بیروت، دارالکتب العلمیه.
و خردمندی و دوراندیشی و استواری‌اش
[۵۹] ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۹، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
[۶۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۸۱، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم.
[۶۱] امتاع الاسماع، ج۶، ص۲۹، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰، چاپ اول.
[۶۲] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۰۵، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
ستوده‌اند.
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را یکی از بهترین زنان جهان معرفی فرموده
[۶۳] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۴، ص۱۸۲۱، بیروت، دارالفکر، چاپ اول.
[۶۴] بخاری، صحیح، ج۸، ص۱۹۷، تحقیق عبدالعزیز عبدالله بن باز، بیروت، دارالفکر.
[۶۵] ابن حبان، صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۴۶۹، تحقیق شعیب الارنؤوط، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳.
در وصفش فرمودند: خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) در زیبایی یکی از نیکوترین زنان و در خردورزی از کاملترین زنان و در فرزانگی از داناترین زنان بود. اوعفیف‌ترین، متدین‌ترین، باحیاترین، با شخصیت‌ترین و برازنده‌ترین زنان بود.
[۶۶] انصاری زنجانی خوئینی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا (سلام‌الله‌علیهم)، ج۱۲، ص۳۷۰، قم، دلیل ما، ۱۴۲۸، چاپ اول.
سخنان صریح پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به خوبی از موقعیت ممتاز خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) در نزد ایشان (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و شخصیت‌ والای او در مقایسه با دیگر زنان خبر می‌دهد.
ابوطالب نیز از خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) بعنوان بانویی کامل و پر میمنت و فاضل یاد کرده ساحتش را از هرگونه ننگ و عیب بری می‌دانست.
[۶۷] بکری، احمد بن عبدالله، الانوار فی مولد النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ص۳۰۸، قم، شریف رضی، ۱۴۱۱.
[۶۸] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۶، ص۵۶، تهران، اسلامیه، بی‌تا.

ذهبی هم خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) را چنین می‌ستاید: «خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) از حیث کمال از کامل‌ترین زنان بود او عاقله، جلیله، کریمه و از اهل بهشت بود رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را ثنا گفت و بر دیگر زنانش تفضیل داد و در بزرگداشتش بسیاری سخنان فرمود».
[۶۹] ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۰، شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۹۹۳، چاپ نهم.
[۷۰] السیلاوی، غالب، الانوار الساطعه، ص۱۲۰، بی‌جا، علمیه، چاپ اول، ۱۴۲۱.

از عظمت روحی این بانو همین بس که از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت شده که جبرئیل بر من نازل شد و گفت هم اکنون خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) با ظرفی از غذا و نوشیدنی بر تو وارد می‌شود، پس هر گاه آمد سلام خدا و من را به او برسان.
[۷۱] عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ص۱۰۱، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۷۲] بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ص۳۵۱-۳۵۲، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۷۳] ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۴۱، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.

شخصیت ممتاز و بی‌مانند حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) و محبت‌ها و حمایت‌های بی‌دریغ او از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و نیز اوصاف ممتاز و ارزنده‌اش چنان جاذبه‌ای در رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ایجاد کرده بود که ایشان (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حتی سال‌ها بعد از وفات خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) نیز با تمام وجود به او اظهار عشق و علاقه می‌نمود و لحظه‌ای از یادآوری ارزش‌های وجودی‌اش غافل نمی‌شد و حق‌شناسانه زحمات و خدمات او را یادآوری می‌کرد؛ به طوری که یاد مکرر خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) از سوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) موجبات رشک و حسد بعضی از زنان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را فراهم می‌آورد و گاه با اعتراض آن‌ها مواجه می‌شد، عایشه نقل کرده که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از خانه خارج نمی‌شد؛ مگر آن‌که از خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) یادی می‌کرد و ثنایش می‌گفت روزی غیرت زنانگی‌ام بر من مسلط شد و گفتم: او پیرزنی بیش نبود که خدا[بعد از مرگش] بهترش را نصیب تو کرد، پس حضرت به شدت برآشفت و فرمود: نه به خدا قسم خدا بهتر از او را نصیبم نکرد او به من ایمان آورد، زمانی که مردم کافر بودند و تصدیقم کرد زمانی که مردم تکذیبم می‌کردند و به مالش مرا یاری می‌رساند، زمانی که مردم تحریمم کردند و خدا از او فرزندانی نصیبم کرد که از دیگر زنان نصیبم نکرد.
[۷۴] عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ص۱۰۳، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۷۵] نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ص۱۷۲، قاهره، دارالکتب و الوثائق القومیه، ۱۴۲۳، چاپ اول.
[۷۶] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۴، ص۱۸۲۳، بیروت، دارالفکر، چاپ اول.
[۷۷] دولابی، محمد بن احمد، الذریة الطاهره، ص۵۳، تحقیق محمد جواد الحسینی الجلالی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۷.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به گونه‌ای از خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) یاد می‌کردند که گویی در دنیا زن دیگری جز خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) نبود.
[۷۸] سید بن طاووس، الطرائف، ج۱، ص۲۹۱، قم، چاپخانه خیام، ۱۴۰۰.
[۷۹] ابن کثیر، البدایه والنهایه، ج۳، ص۱۲۸، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
[۸۰] امتاع الاسماع، ج۲، ص۲۲۶، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰، چاپ اول.
[۸۱] العینی، عمدة القاری، ج۱۶، ص۲۸۰، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
یاد و نام خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) برای حضرت چندان عزیز بود که عایشه نیز جهت تقرب به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از نام و یاد خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) بهره می‌برد.
[۸۲] اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۱، ص۵۰۸، تبریز، مکتبة بنی‌هاشمی، ۱۳۸۱.
پیامبر گرامی‌اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بارها به یاد خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) گریستند و می‌فرمود: این مثل خدیجه (سلام‌الله‌علیهم).
[۸۳] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۳۱، تهران، اسلامیه، بی‌تا.
نهایت عشق و علاقه حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) را می‌توان در روز فتح مکه دریافت در آن روز ایشان مسیر حرکت خود را به گونه‌ای تعیین فرمودند که از کنار مزار خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) عبور نمایند، ایشان در حجون در کنار قبر خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) خیمه زده و از آن‌جا لشکر مسلمانان را فرماندهی می‌کردند.
[۸۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۵۶، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم.
[۸۵] ابن کثیر، البدایه والنهایه، بیروت، دارالفکر، بی‌تا، ج۴، ص۲۹۰.
علاقه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) به حدی بود که از هر چیز و هر کسی که به نوعی در زمان حیات خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) یاد و نام خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) را برایش تداعی می‌کرد به شایستگی استقبال می‌کرد.
عشق به خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) موجب شده بود که دوستان خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) نیزمورد توجه ایشان قرار گیرند،
[۸۶] فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ج۲، ص۲۶۹، قم، انتشارات رضی.
[۸۷] اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۱، ص۵۸، تبریز، مکتبة بنی‌هاشمی، ۱۳۸۱.
ایشان می‌فرمود: من هم دوستان خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) را دوست می‌دارم.
[۸۸] الاصابه، ج۸، ص۱۰۳.
نقل است‌، زمانی که ابوالعاص بن ربیع همسر زینب دختر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در بدر به اسارت سپاه اسلام در آمد. زینب جهت فدیه او اموالی از جمله گردنبند یادگاری مادر را به سوی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مدینه فرستاد حضرت با دیدن این گردنبند اشک از چشمانش حلقه بست و از مسلمانان خواستند که اگر صلاح بدانند، اسیر زینب را به احترام خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) رها سازند و اموالی را هم که برای فدیه او فرستاده شده به خودش برگردانند مسلمانان نیز پذیرفتند و چنین کردند.
[۸۹] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۴۹۹، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم.
[۹۰] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۶، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
[۹۱] دولابی، محمد بن احمد، الذریة الطاهره، ص۲۸، تحقیق محمد جواد الحسینی الجلالی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۷.

از عایشه روایت شده که بر احدی از زنان پیغمبر رشک نبردم آن چنان که بر خدیجه حسد ورزیدم با آن‌که او را ندیده بودم و این فقط بدین خاطر بود که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را بسیار یاد می‌کرد و هر گاه گوسفندی را سر می‌برید آن را برای دوستان خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) می‌فرستاد و به آن‌ها هدیه می‌نمود.
[۹۲] نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ص۱۷۲، قاهره، دارالکتب و الوثائق القومیه، ۱۴۲۳، چاپ اول.
[۹۳] مسلم نیشابوری، صحیح، ج۷، ص۱۳۴، بیروت، دارالفکر.
[۹۴] ابن اثیر، اسدالغابه، ج۶، ص۸۴-۸۵، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۹.
[۹۵] طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۳، ص۱۲، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم
[۹۶] دولابی، محمد بن احمد، الذریة الطاهره، ص۶۵، تحقیق محمد جواد الحسینی الجلالی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۷.

ازدواج نکردن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در زمان حیات خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) نیز از دیگر مواردی است که بیانگر جاذبه‌های معنوی فراوان حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) برای رسول خداست جاذبه‌هایی که برخورداری از آن‌ها حقیقتاً در زندگی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقشی مهم و اساسی ایفا نموده است.
حمایت‌های روحی و معنوی او از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قبل و بعد از بعثت پیامبر خاتم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز می‌تواند به وضوح بیانگر عظمت وجودی این زن باشد. ضمن این‌که بخشیدن تمامی‌مال و املاک خود به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز نشانی دیگر از عظمت روحی آن بانو و بی‌توجهی او به زرق و برق دنیا است.
گذران اوقات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در غار حرا جهت پرداختن به امور عبادی و عدم اعتراض خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) به این غیبت‌های یک ماهه یا چند روزه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که توام با مرارت و دشواری‌های بسیار برای خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) بود روح بلندی را طالب است که تنها در وجود همسر فداکاری چون خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) یافت می‌شد. شدت دشواری‌های خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) در این ایام را زمانی می‌توان درک کرد که نقل شده زمانی که به اذن الهی جهت فراهم آمدن زمینه به وجود آمدن یگانه دخت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مامور به کناره‌گیری چهل روزه از خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) گردید در طول این چهل شبانه روز خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) هر روز چندین بار می‌گریست و اشک از چشمانش جاری می‌شد.
[۹۷] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار ج۱۶، ص۷۸-۷۹، تهران، اسلامیه، بی‌تا، .
[۹۸] الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا (سلام‌الله‌علیهم)، ج۱، ص۱۳۳، قم، دلیل ما، ۱۴۲۸.

شخصیت روایی حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیهم)
در کتب روایی خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) از روات حدیث رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر شمرده شده است. ابن عباس
[۹۹] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۸، ص۸۴، تهران، اسلامیه، بی‌تا.
و عبدالله بن حارث
[۱۰۰] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۲، قم، انتشارات اهل بیت (علیه‌السّلام.
و دیگران از او روایاتی را نقل کرده‌اند؛ از جمله این روایات روایتی است که ابن عباس از خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) در خصوص خصائل نه‌گانه‌ علی (علیه‌السّلام) روایت کرده است.
[۱۰۱] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۸، ص۸۴، تهران، اسلامیه، بی‌تا،


فهرست مندرجات

۱ - پانویس
۲ - منبع


۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۶-۴۰۷، بیروت، دارالفکر، چاپ اول.
۲. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
۳. نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۱۸، ص۱۷۱، قاهره، دارالکتب و الوثائق القومیه، ۱۴۲۳، چاپ اول.
۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم.
۵. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۲، ص۶۶، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۵، چاپ اول.
۶. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۲، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
۷. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۲، ص۶۶، بیروت، دارالکتب العلمیه.
۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دارالتراث، ج۲، ص۲۸۰، ۱۳۸۷، چاپ دوم.
۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۸۱، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم،.
۱۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۸۱، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم. .
۱۱. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۹، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
۱۲. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۵، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
۱۳. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
۱۴. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۰، شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۹۹۳، چاپ نهم.
۱۵. ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۵، تحقیق مصطفی عبدالواحد، بیروت، دارالمعرفه.
۱۶. ناشناخته، مجمل التواریخ والقصص، ص۲۳۸، تحقیق ملک الشعری بهار، تهران، کلاله خاور، بی‌تا.
۱۷. مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۷۱، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، ۱۴۰۹، چاپ دوم.
۱۸. مقریزی، تقی الدین، امتاع الاسماع، ص۲۹، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰، چاپ اول، عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ص۱۰۰، بیروت، دارالکتب العلمیه.
۱۹. ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳، تحقیق مصطفی عبدالواحد، بیروت، دارالمعرفه.
۲۰. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۸، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
۲۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۶- ۴۰۵، بیروت، دارالفکر، چاپ اول.
۲۲. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۶، ص۷۱، تهران، اسلامیه، بی‌تا.
۲۳. نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ص۱۷۱، قاهره، دارالکتب والوثائق القومیه، ۱۴۲۳، چاپ اول.
۲۴. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۴۱، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
۲۵. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۲، ص۳۵۲، بیروت، دارالکتب العلمیه.
۲۶. ابن سید الناس، عیون الاثر، ج۱، ص۱۵۱، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۴، چاپ اول.
۲۷. ذهبی، شمس الدین محمد، تاریخ اسلام، ج۱، ص۲۳۶، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۹۹۳، چاپ دوم.
۲۸. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۲، ص۳۵۲، بیروت، دارالکتب العلمیه.
۲۹. ابن سید الناس، عیون الاثر، ج۱، ص۱۵۱، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۴، چاپ اول.
۳۰. ذهبی، شمس الدین محمد، تاریخ اسلام، ج۱، ص۲۳۶، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۹۹۳، چاپ دوم.
۳۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۴، ص۱۸۲۰، بیروت، دارالفکر، چاپ اول.
۳۲. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۴، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
۳۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۱۱، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم.
۳۴. طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۱۲۵-۱۲۸، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۹۰، چاپ سوم.
۳۵. شیخ طوسی، امالی، ص۴۶۷، قم، انتشارات دارالثقافه، ۱۴۱۴.
۳۶. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۹، ص۶۳، تهران، اسلامیه، بی‌تا.
۳۷. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۱۶، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
۳۸. حمیری کلاعی، ابو الربیع، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و الثلاثه الخلفاء، ج۱، ص۲۴۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰، چاپ اول.
۳۹. دولابی، محمد بن احمد، الذریة الطاهره، ص۶۰-۶۱، تحقیق محمد جواد الحسینی الجلالی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۷.
۴۰. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۶، قم، انتشارات اهل بیت (علیه‌السّلام)، قم، انتشارات اهل بیت (ع.
۴۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۴، ص۴۰۵، بیروت، دارالفکر، چاپ اول.
۴۲. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۴، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
۴۳. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۴، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
۴۴. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۸، ص۳۶، قم، انتشارات اهل بیت (علیه‌السّلام.
۴۵. این مطلب نیز قابل مناقشه بوده بسیاری از علماء وفات ایشان در سن پنجاه سالگی را اصح اقوال دانسته‌اند از جمله: بیهقی در کتاب بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۲، ص۷۱، بیروت، دارالکتب العلمیه.
۴۶. (ابن کثیر) در ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۴، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
۴۷. ابن کثیر، البدایه والنهایه، ج۲، ص۲۹۴، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
۴۸. امتاع الاسماع، ص۳۰، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰، چاپ اول.
۴۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۴، ص۴۰۶، بیروت، دارالفکر، چاپ اول.
۵۰. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۵، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
۵۱. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ۴۱۶، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
۵۲. امتاع الاسماع، ج۱، ص۴۵، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰، چاپ اول.
۵۳. طبرسی، اعلام الوری باعلام الهد، ج۱، ص۵۳ی، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۹۰، چاپ سوم.
۵۴. نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۱۸، ص۱۷۰، قاهره، دارالکتب و الوثائق القومیه، ۱۴۲۳، چاپ اول.
۵۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۴، ص۱۸۱۷، بیروت، دارالفکر، چاپ اول.
۵۶. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۲، ص۶۶، بیروت، دارالکتب العلمیه.
۵۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم.
۵۸. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۹، ص۱۰۰، بیروت، دارالکتب العلمیه.
۵۹. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۹، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
۶۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۸۱، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم.
۶۱. امتاع الاسماع، ج۶، ص۲۹، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰، چاپ اول.
۶۲. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۰۵، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
۶۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۴، ص۱۸۲۱، بیروت، دارالفکر، چاپ اول.
۶۴. بخاری، صحیح، ج۸، ص۱۹۷، تحقیق عبدالعزیز عبدالله بن باز، بیروت، دارالفکر.
۶۵. ابن حبان، صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۴۶۹، تحقیق شعیب الارنؤوط، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳.
۶۶. انصاری زنجانی خوئینی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا (سلام‌الله‌علیهم)، ج۱۲، ص۳۷۰، قم، دلیل ما، ۱۴۲۸، چاپ اول.
۶۷. بکری، احمد بن عبدالله، الانوار فی مولد النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ص۳۰۸، قم، شریف رضی، ۱۴۱۱.
۶۸. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۶، ص۵۶، تهران، اسلامیه، بی‌تا.
۶۹. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۰، شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۹۹۳، چاپ نهم.
۷۰. السیلاوی، غالب، الانوار الساطعه، ص۱۲۰، بی‌جا، علمیه، چاپ اول، ۱۴۲۱.
۷۱. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ص۱۰۱، بیروت، دارالکتب العلمیه.
۷۲. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ص۳۵۱-۳۵۲، بیروت، دارالکتب العلمیه.
۷۳. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۴۱، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
۷۴. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ص۱۰۳، بیروت، دارالکتب العلمیه.
۷۵. نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ص۱۷۲، قاهره، دارالکتب و الوثائق القومیه، ۱۴۲۳، چاپ اول.
۷۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۴، ص۱۸۲۳، بیروت، دارالفکر، چاپ اول.
۷۷. دولابی، محمد بن احمد، الذریة الطاهره، ص۵۳، تحقیق محمد جواد الحسینی الجلالی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۷.
۷۸. سید بن طاووس، الطرائف، ج۱، ص۲۹۱، قم، چاپخانه خیام، ۱۴۰۰.
۷۹. ابن کثیر، البدایه والنهایه، ج۳، ص۱۲۸، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
۸۰. امتاع الاسماع، ج۲، ص۲۲۶، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰، چاپ اول.
۸۱. العینی، عمدة القاری، ج۱۶، ص۲۸۰، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۸۲. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۱، ص۵۰۸، تبریز، مکتبة بنی‌هاشمی، ۱۳۸۱.
۸۳. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۳۱، تهران، اسلامیه، بی‌تا.
۸۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۵۶، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم.
۸۵. ابن کثیر، البدایه والنهایه، بیروت، دارالفکر، بی‌تا، ج۴، ص۲۹۰.
۸۶. فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ج۲، ص۲۶۹، قم، انتشارات رضی.
۸۷. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۱، ص۵۸، تبریز، مکتبة بنی‌هاشمی، ۱۳۸۱.
۸۸. الاصابه، ج۸، ص۱۰۳.
۸۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۴۹۹، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم.
۹۰. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۶، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
۹۱. دولابی، محمد بن احمد، الذریة الطاهره، ص۲۸، تحقیق محمد جواد الحسینی الجلالی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۷.
۹۲. نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ص۱۷۲، قاهره، دارالکتب و الوثائق القومیه، ۱۴۲۳، چاپ اول.
۹۳. مسلم نیشابوری، صحیح، ج۷، ص۱۳۴، بیروت، دارالفکر.
۹۴. ابن اثیر، اسدالغابه، ج۶، ص۸۴-۸۵، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۹.
۹۵. طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۳، ص۱۲، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم
۹۶. دولابی، محمد بن احمد، الذریة الطاهره، ص۶۵، تحقیق محمد جواد الحسینی الجلالی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۷.
۹۷. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار ج۱۶، ص۷۸-۷۹، تهران، اسلامیه، بی‌تا، .
۹۸. الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا (سلام‌الله‌علیهم)، ج۱، ص۱۳۳، قم، دلیل ما، ۱۴۲۸.
۹۹. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۸، ص۸۴، تهران، اسلامیه، بی‌تا.
۱۰۰. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۲، قم، انتشارات اهل بیت (علیه‌السّلام.
۱۰۱. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۸، ص۸۴، تهران، اسلامیه، بی‌تا،








جعبه ابزار