ام المؤمنین خدیجه کبری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
گفته شده او قبل از ازدواج با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ابتدا به همسری ابیهاله هند بن نباش درآمد و برای او هند
[۱] را به دنیا آورد، سپس پس از مرگ ابیهاله با عتیق بن عابد ازدواج کرد؛ اما پس از مدتی از او طلاق گرفت.
ازدواج با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
خدیجه (سلاماللهعلیهم) از اشراف مکه و زنی ثروتمند و تاجر پیشه بود. او جهت انجام امور تجاری خویش مردان را اجیر کرده با آنها قرارداد تجاری میبست.
چون آوازهی فضل و کمال و راستگویی و امانتداری محمد امین (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را شنید، به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عرضه داشت که جهت تجارت با اموالش به شام سفر کند.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پذیرفت و در این سفر تجاری میسره غلام خدیجه (سلاماللهعلیهم) نیز همراه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود. پس از بازگشت، از این سفر میسره گزارش سفر و اتفاقات پیش آمده، را برای خدیجه (سلاماللهعلیهم) باز گفت.
خدیجه (سلاماللهعلیهم) که زنی خردمند و شریف بود نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیغام فرستاد و جهت ازدواج با ایشان ابراز آمادگی کرد، این در حالی بود که او به تمامیخواستگاران خود از سران قریش و بزرگانشان که حاضر بودند، مهریههای سنگینی بپردازند، جواب رد داده بود.
حضرت موضوع را با عموهای خود در میان گذاشت. پس ابوطالب عموی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به همراه خانواده و عدهای از عموهای آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جهت خواستگاری نزد عمرو بن اسد عموی خدیجه (سلاماللهعلیهم) رفته، خدیجه را از او خواستگاری کردند
تا اینکه سرانجام ازدواج صورت گرفت و خدیجه (سلاماللهعلیهم) به خانه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد شد. این ازدواج دو ماه پس از بازگشت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از سفر شام به وقوع پیوست
بنابر آنچه که در کتب بیشتر مورخین ثبت شده خدیجه (سلاماللهعلیهم) در زمان ازدواج چهل سال و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیست و پنج سال سن داشتند که البته ملاحظاتی نیز در این باب وارد است. ثمرهی این ازدواج قاسم، زینب، امکلثوم، عبدالله ملقب به طیب و طاهر، رقیه و فاطمه (سلاماللهعلیهم) بود.
پس از ازدواج پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با خدیجه (سلاماللهعلیهم) عدهای از قریشیان مبغض وکینهتوز سرخورده از انتخاب شایسته خدیجه (سلاماللهعلیهم) جهت تحقیر و توهین به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یتیمیو تهیدستی ایشان را دستآویز خویش قرار داده سیل اتهامات را بر او جاری ساختند، این بیحرمتیها نسبت به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، خدیجه (سلاماللهعلیهم) را به شدت آزرده خاطر میساخت، از اینرو برای درهم شکستن این حربهی پلید پسر عمویش ورقه بن نوفل را به حضور طلبیده، به او وکالت داد که تمامیداراییهای خدیجه (سلاماللهعلیهم) را یک جا به محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هدیه نماید و به همگان اعلام نماید که همه این اموال و داراییها از این پس ملک محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده و او میتواند هر گونه که بخواهد، در آن تصرف نماید و سپس یادآور شد که از قول من به محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بگو خودم و همهی ثروت و سرمایهام و تمام عمال و کارگزارانی که امر تجارت مرا سامان میدادند، همه و همه را به او بخشیدم. ورقه هم در میان جمعیت حاضر در کنار کعبه با صدایی بلند این مطلب را به اطلاع عموم رسانید و آنان را بر این امر شاهد گرفت.
خدیجه (سلاماللهعلیهم) پس از بعثت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
الف: حمایتهای معنوی
۱/۱خدیجه اولین مسلمان
بعد از بعثت نبیاکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، خدیجه (سلاماللهعلیهم) به همراه علی (علیهالسّلام) در پیشاپیش سابقین در دین قرار گرفت. او اول کسی بود که به خدا و پیامبرش ایمان آورد و آنچه را که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از سوی خدا آورده بود، تصدیق کرد.
۲/۱پشتیبانی و حمایت از امر رسالت
برخورداری از حمایتهای بیدریغ و دلگرم کننده همسری یک دل و هم عقیده از سعادتهای یک فرد انقلابی به شمار میآید و خدیجه (سلاماللهعلیهم) در این عرصه همدلی و همراهی سرآمد زنان بود. وجود خدیجه (سلاماللهعلیهم) سختیهای راه رسالت را بر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آسان میکرد. او وزیری راستین برای اسلام بود و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با مهر و صفای او آرامش مییافت.
زمانی که سخنان زشت و ناهنجار مشرکان در تکذیب نبوت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) غبار غم بر چهرهی آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مینشاند، این خدیجه (سلاماللهعلیهم) بود که تیرگیهای غم را از چهرهی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میزدود و کار را بر او آسان میکرد.
او علاوه بر همراهیها و همدلیهایش با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در امر تبلیغ دین نیز مشارکت کرده، در کنار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست به تبلیغ عملی آیین آسمانی اسلام میزد. در اولین روزهای بعثت در اوج غربت اسلام زمانی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یاوری جز خدیجه (سلاماللهعلیهم) و علی (علیهالسّلام) نداشت، خدیجه (سلاماللهعلیهم) قدم در راه میگذاشت و به همراه علی (علیهالسّلام) در کنار کعبه حاضر میشد و نمازش را به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اقتدا میکرد و بدین طریق آیین یکتاپرستی را بیش از پیش به مردم مشرک حاضر در مکه مینمایاند. عفیف یکی از بازرگانان آن زمان میگوید: برای امر تجارت نزد عباس بن عبدالمطلب رفته بودم ناگهان دیدم شخصی وارد مسجدالحرام شد و نگاهی به آسمان و خورشید کرد و سپس رو به کعبه به نماز ایستاد طولی نکشید که نوجوانی پیش آمد و سمت راست او ایستاد، سپس زنی آمد و پشتسر آنها ایستاد آن جوان به رکوع رفت، آن جوان و زن هم به رکوع رفتند و.... گفتمای عباس امر عظیمیاست، عباس گفت بله امر عظیمیاست، آیا میدانی اینها چه کسانی هستند، این مرد محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پسر عبدالله برادرزاده من است و این نوجوان علی بن ابیطالب برادرزاده دیگر من است و این زن هم خدیجه (سلاماللهعلیهم) دختر خویلد است.... . او عقیده دارد که خداوند او را برای هدایت انسانها برانگیخته است این دین فعلاً غیر از این سه نفر پیرو دیگری ندارد
ب: حمایتهای اقتصادی خدیجه (سلاماللهعلیهم)
علاوه بر حمایتهای معنوی خدیجه (سلاماللهعلیهم) از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فداکاریهای اقتصادی خدیجه (سلاماللهعلیهم) نیز درخور توجه است. ثروت خدیجه (سلاماللهعلیهم) مشکلات بسیاری را از پیشروی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و یاران تازه مسلمانش برداشت و در پیشبرد اهداف متعالی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقشی چشمگیر و مؤثر ایفا کرد؛ به طوری که میتوان بخش عمدهای از پیشرفت و قوام اسلام را مرهون ثروت خدیجه (سلاماللهعلیهم) دانست. این اموال در طول ایام تبلیغ از اولین روز بعثت تا آخرین روزهای حضور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مکه به خصوص در روزهای سخت محاصرهی همه جانبه شعب ابیطالب مایهی قوت و پایداری مسلمانان گردید. در طول محاصره سه ساله پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و یارانش تمام اموال خدیجه (سلاماللهعلیهم) صرف حمایت از محاصره شدگان شد محاصرهای سخت و همه جانبه که اگر نبود حمایتهای مادی خدیجه (سلاماللهعلیهم) که اجناس را به چندین برابر قیمت واقعیشان خریداری میکرد و آن را به محاصرهشدگان میرساند،
بعید بود که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و دیگر مسلمانان از آن محاصره سخت
گرسنگی جان بدر برند.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره حمایتهای مالی و اقتصادی خدیجه (سلاماللهعلیهم) میفرمودند: مانفعنی مال قط ما نفعنی مال خدیجه (سلاماللهعلیهم)، هیچ مالی برای من سودمندتر از ثروت خدیجه (سلاماللهعلیهم) نبود.
وفات خدیجه (سلاماللهعلیهم)
سال وفات این بانوی پرهیزگار سالی سخت و طاقتفرسا برای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود. در این سال به فاصله سه روز پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دو تکیهگاه توانمند و دو اهرم قدرتمند در پیشبرد اهداف الهی و دو یار پر نفوذ و راستین اسلام خود را از دست داد.
این بانوی فداکار و این محبوبه راستین پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در دهم ماه رمضان سال دهم بعثت
در سن۶۵ سالگی وفات کرد
-
امایمن و امالفضل همسر عباس بن عبدالمطلب او را غسل دادند، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خود در قبر او فرود آمدند و او را به دست خویش در حجون به خاک سپردند.
نقش بیبدیل آن بانو در همراهی و حمایت از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و تاثیر مثبت آن بر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را میتوان پس از فقدان این حامیارزشمند به خوبی درک کرد نقل شده، پس از وفات خدیجه (سلاماللهعلیهم) مصیبتها بر حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شدّت گرفت و غم واندوه او بسیار شد تا اینکه به مدینه هجرت کردند. به طوری که مدت زیادی را از مردم کناره گرفته بود.
شدت این مصیبت به حدی بود که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این سال را سال حزن نامیدند.
اوصاف خدیجه (سلاماللهعلیهم)
خدیجه (سلاماللهعلیهم) زنی خردمند و با درایت، پارسا و پاکدامن بود و بخاطر شدت عفتش در جاهلیت طاهره
لقب گرفته بود. بسیاری از مورخان او را به شرافت و جمال
و خردمندی و دوراندیشی و استواریاش
ستودهاند.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را یکی از بهترین زنان جهان معرفی فرموده
در وصفش فرمودند: خدیجه (سلاماللهعلیهم) در زیبایی یکی از نیکوترین زنان و در خردورزی از کاملترین زنان و در فرزانگی از داناترین زنان بود. اوعفیفترین، متدینترین، باحیاترین، با شخصیتترین و برازندهترین زنان بود.
سخنان صریح پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به خوبی از موقعیت ممتاز خدیجه (سلاماللهعلیهم) در نزد ایشان (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و شخصیت والای او در مقایسه با دیگر زنان خبر میدهد.
ابوطالب نیز از خدیجه (سلاماللهعلیهم) بعنوان بانویی کامل و پر میمنت و فاضل یاد کرده ساحتش را از هرگونه ننگ و عیب بری میدانست.
ذهبی هم خدیجه (سلاماللهعلیهم) را چنین میستاید: «خدیجه (سلاماللهعلیهم) از حیث کمال از کاملترین زنان بود او عاقله، جلیله، کریمه و از اهل بهشت بود رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را ثنا گفت و بر دیگر زنانش تفضیل داد و در بزرگداشتش بسیاری سخنان فرمود».
از عظمت روحی این بانو همین بس که از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده که جبرئیل بر من نازل شد و گفت هم اکنون خدیجه (سلاماللهعلیهم) با ظرفی از غذا و نوشیدنی بر تو وارد میشود، پس هر گاه آمد سلام خدا و من را به او برسان.
شخصیت ممتاز و بیمانند حضرت خدیجه (سلاماللهعلیهم) و محبتها و حمایتهای بیدریغ او از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نیز اوصاف ممتاز و ارزندهاش چنان جاذبهای در رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ایجاد کرده بود که ایشان (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حتی سالها بعد از
وفات خدیجه (سلاماللهعلیهم) نیز با تمام وجود به او اظهار
عشق و علاقه مینمود و لحظهای از یادآوری ارزشهای وجودیاش غافل نمیشد و حقشناسانه زحمات و خدمات او را یادآوری میکرد؛ به طوری که یاد مکرر خدیجه (سلاماللهعلیهم) از سوی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) موجبات رشک و
حسد بعضی از زنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را فراهم میآورد و گاه با اعتراض آنها مواجه میشد، عایشه نقل کرده که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از خانه خارج نمیشد؛ مگر آنکه از خدیجه (سلاماللهعلیهم) یادی میکرد و ثنایش میگفت روزی غیرت زنانگیام بر من مسلط شد و گفتم: او پیرزنی بیش نبود که خدا
[
بعد از مرگش
]
بهترش را نصیب تو کرد، پس حضرت به شدت برآشفت و فرمود: نه به خدا
قسم خدا بهتر از او را نصیبم نکرد او به من
ایمان آورد، زمانی که مردم
کافر بودند و تصدیقم کرد زمانی که مردم تکذیبم میکردند و به مالش مرا یاری میرساند، زمانی که مردم تحریمم کردند و خدا از او فرزندانی نصیبم کرد که از دیگر زنان نصیبم نکرد.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به گونهای از خدیجه (سلاماللهعلیهم) یاد میکردند که گویی در دنیا زن دیگری جز خدیجه (سلاماللهعلیهم) نبود.
یاد و نام خدیجه (سلاماللهعلیهم) برای حضرت چندان عزیز بود که عایشه نیز جهت تقرب به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از نام و یاد خدیجه (سلاماللهعلیهم) بهره میبرد.
پیامبر گرامیاسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بارها به یاد خدیجه (سلاماللهعلیهم) گریستند و میفرمود: این مثل خدیجه (سلاماللهعلیهم).
نهایت عشق و علاقه حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به خدیجه (سلاماللهعلیهم) را میتوان در روز فتح مکه دریافت در آن روز ایشان مسیر حرکت خود را به گونهای تعیین فرمودند که از کنار مزار خدیجه (سلاماللهعلیهم) عبور نمایند، ایشان در حجون در کنار قبر خدیجه (سلاماللهعلیهم) خیمه زده و از آنجا لشکر مسلمانان را فرماندهی میکردند.
علاقه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به خدیجه (سلاماللهعلیهم) به حدی بود که از هر چیز و هر کسی که به نوعی در زمان حیات خدیجه (سلاماللهعلیهم) یاد و نام خدیجه (سلاماللهعلیهم) را برایش تداعی میکرد به شایستگی استقبال میکرد.
عشق به خدیجه (سلاماللهعلیهم) موجب شده بود که دوستان خدیجه (سلاماللهعلیهم) نیزمورد توجه ایشان قرار گیرند،
ایشان میفرمود: من هم دوستان خدیجه (سلاماللهعلیهم) را دوست میدارم.
نقل است، زمانی که ابوالعاص بن ربیع همسر زینب دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در بدر به اسارت سپاه اسلام در آمد. زینب جهت فدیه او اموالی از جمله گردنبند یادگاری مادر را به سوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مدینه فرستاد حضرت با دیدن این گردنبند اشک از چشمانش حلقه بست و از مسلمانان خواستند که اگر صلاح بدانند، اسیر زینب را به احترام خدیجه (سلاماللهعلیهم) رها سازند و اموالی را هم که برای فدیه او فرستاده شده به خودش برگردانند مسلمانان نیز پذیرفتند و چنین کردند.
از عایشه روایت شده که بر احدی از زنان پیغمبر رشک نبردم آن چنان که بر خدیجه حسد ورزیدم با آنکه او را ندیده بودم و این فقط بدین خاطر بود که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را بسیار یاد میکرد و هر گاه گوسفندی را سر میبرید آن را برای دوستان خدیجه (سلاماللهعلیهم) میفرستاد و به آنها هدیه مینمود.
ازدواج نکردن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در زمان حیات خدیجه (سلاماللهعلیهم) نیز از دیگر مواردی است که بیانگر جاذبههای معنوی فراوان حضرت خدیجه (سلاماللهعلیهم) برای رسول خداست جاذبههایی که برخورداری از آنها حقیقتاً در زندگی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقشی مهم و اساسی ایفا نموده است.
حمایتهای روحی و معنوی او از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبل و بعد از بعثت پیامبر خاتم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز میتواند به وضوح بیانگر عظمت وجودی این زن باشد. ضمن اینکه بخشیدن تمامیمال و املاک خود به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز نشانی دیگر از عظمت روحی آن بانو و بیتوجهی او به زرق و برق دنیا است.
گذران اوقات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در غار حرا جهت پرداختن به امور عبادی و عدم اعتراض خدیجه (سلاماللهعلیهم) به این غیبتهای یک ماهه یا چند روزه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که توام با مرارت و دشواریهای بسیار برای خدیجه (سلاماللهعلیهم) بود روح بلندی را طالب است که تنها در وجود همسر فداکاری چون خدیجه (سلاماللهعلیهم) یافت میشد. شدت دشواریهای خدیجه (سلاماللهعلیهم) در این ایام را زمانی میتوان درک کرد که نقل شده زمانی که به اذن الهی جهت فراهم آمدن زمینه به وجود آمدن یگانه دخت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مامور به کنارهگیری چهل روزه از خدیجه (سلاماللهعلیهم) گردید در طول این چهل شبانه روز خدیجه (سلاماللهعلیهم) هر روز چندین بار میگریست و اشک از چشمانش جاری میشد.
شخصیت روایی حضرت خدیجه (سلاماللهعلیهم)
در کتب روایی خدیجه (سلاماللهعلیهم) از روات حدیث رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر شمرده شده است. ابن عباس
و عبدالله بن حارث
و دیگران از او روایاتی را نقل کردهاند؛ از جمله این روایات روایتی است که ابن عباس از خدیجه (سلاماللهعلیهم) در خصوص خصائل نهگانه علی (علیهالسّلام) روایت کرده است.