امام علی دارنده سنتهای انبیای پیشین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مهم این است که قلبمان را متوجه مظلومیت شخصی کنیم که
مظلوم تر از ایشان در طول
تاریخ بشریت وجود نداشته و وجود هم نخواهد داشت. در سیزدهم ماه
رجب مولودی در خانه
کعبه پا بر عرصه هستی نهاد، که زبانها و قلمهای بسیاری همواره پیرامون ایشان، داد سخن دادهاند؛ لیکن هر آنچه گفته یا نوشته شده و یا گفته و نوشته خواهد شد، نسبت به مقام رفیع ایشان همچون نسبت میان بال مگس به عقاب بلندپرواز است! و این سخنی است که نه در مقام
خطابه بلکه با
برهان قابل
اثبات است.
ما میدانیم که
خداوند تعالی «لایدرک ولایوصف» است؛ یعنی نه درک شده و نه قابل توصیف است؛ بلکه حتی بنده مخلوقش که در او
سر «
اسم اعظم» نهفته است نیز برتر از وصف و ادراک افهام بشر است! و تنها راسخین در علماند که این مساله را میفهمند و فقط آنان هستند که میدانند چرا امیرالمؤمنین علیهالسّلام فوق وصف و ادراک بشر است. «وما یعلم تاویله الا اللـه والر اسخون فی العلم:» تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در
علم، نمیدانند.
در کتاب
بصائر الدرجات، (صفحه ۱۳۴) آمده است: عن ابی جعفر علیهالسّلام قال: کانت فی علی سنه الف نبی! در
حضرت علی علیهالسّلام سنت هزار پیامبر وجود دارد.
اینکه حدیث شریف میفرماید: «در امیرالمؤمنین علیهالسّلام سنت هزار نبی وجود دارد» یعنی چه؟
سنت در اینجا به معنای بارزترین ویژگی و صفت هر پیامبر است؛ مثلا صفت
علم در آدم علیهالسّلام «و علم آدم الاسماء کلها»
سپس علم اسماء (علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات) را همگی به آدم آموخت؛ و
صبر و
تقوا در
نوح علیهالسّلام و
خلیل بودن ابراهیم علیهالسّلام و
مناجات موسی بن عمران علیهالسّلام و دوری از دنیا و اشتغال به
عبادت عیسی علیهالسّلام . این معنای سنت هر پیامبر است. با این حساب، اگر عطر هزار نبی و سنتهای آنها در یک شخص جمع شود،
صاحب آن دارای چه درجهای خواهد بود؟ و مقام ایشان چگونه خواهد بود؟
این حدیث شریف علاوه بر این که از حیث سند قوی است و جای هیچ تردیدی در آن نیست، موضوع و محتوای آن نیز برای آشنایان به مصادر اسلام اعم از
شیعه و
سنی، واضح و روشن است، و مقام حضرت علی علیهالسّلام به خوبی از آن فهمیده میشود. البته روایات مشتمل بر چنین مضمونی در مصادر شیعه و سنی موجود بوده و
سند این
روایت در بالاترین مرتبه اعتبار قرار دارد و برخی از «
اصحاب اجماع» جزء راویان این حدیث شریف میباشند. و اما متن روایت مشتمل بر جملهای است که حتی به کمال رسیدگان در خرد و معرفت را به تحیر و شگفتی واداشته است! این حدیث شریف میخواهد این نکته را به ما بفهماند که فهم و شناخت امیرالمؤمنین علیهالسّلام متوقف بر شناخت
نبوت است، اما نه فقط فهم نبوت بلکه متوقف بر فهم و شناخت هزار نبی است که یکی از آن هزار نبی
حضرت آدم علیهالسّلام و یکی از آنها
ابراهیم خلیل الرحمن علیهالسّلام و یکی از ایشان
موسی بن عمران علیهالسّلام و یکی از آن هزار نبی،
عیسی بن مریم، و بقیه
پیامبران اولی العزم علیهالسّلام است؛ و به عبارتی حضرت علی علیهالسّلام عصاره این هزار پیامبر است، با این اوصاف چگونه میتوان از ایشان سخن گفت و یا مطلبی نوشت؟
ما قادر به درک مقام نبوت به معنای مطلق و
عام آن هم نیستیم؛ چرا که نبی موجودی است که دارای دو جنبه است: جنبه ملکوتی و جنبه بشری. جنبه ملکوتی نبی در ارتباط با حق است که با آن وحی الهی را دریافت میکند و جنبه بشری او در ارتباط با
خلق است که با آن به تبلیغ وحی میپردازد. و با این دو جنبه، نبی نبی میشود؛ لذا چگونه درک جنبه الهی نبی برای امثال ما که غرق در جنبه بشری هستیم، با این پایه از علم و معرفتی که داریم میسر میشود؟! البته کسانی که خیال میکنند، مقام نبی را فهمیده و شناختهاند، در واقع این ادعایشان دلیل بر عدم شناخت و فهم نبوت است؛ چرا که اگر اندکی در مورد این موضوع و حکمت نبوت تعمق کنیم، به راحتی متوجه میشویم که قضیه بسیار فراتر از فهم و
درک ماست.
همه اینها مربوط به فهم پایینترین مراتب نبوت بود، تا چه رسد به مراتب عالی نبوت! بنابراین چارهای نیست جز اینکه اعتراف کنیم که نه تنها ما بلکه تمامی انسانها از اولین تا آخرین، قادر به درک حتی مقامی شبیه به مقام نبوت نیز نیستند؛ چرا که نبوت حقیقتی از
عالم ملکوت و دور از دسترس ما ـ که جدا از آن عالم و غرق در عالم ملک هستیم ـ میباشد. ما چگونه میتوانیم بفهمیم که معنای اتصال شخص به ملکوت چیست؟ نبی، انسانی از این نوع است که خداوند متعال درباره اش میفرماید: «و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات والارض و لیکون من الموقنین.»
و این گونه، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین کنندگان باشد.
حقیقت اتصال نبی به عالم ملکوت، مقوله متفاوتی است که از اولین درجات ارتباط شروع و به اعلی درجات ارتباط ختم میگردد! و چگونه است ابتدای آن و وسط آن و انتهای آن؟! در حالیکه ما حتی از ادراک پایینترین درجات ارتباط نبی با ملکوت عاجزیم، چگونه قادر به درک درجات متوسط این ارتباط میباشیم تا چه رسد به درجات عالی آن که نقطه نهایت قوس صعود و نزول است! نقطهای که هرم وجود از آن آغاز گشته و کمال هر موجودی به آن منتهی میشود؛ یعنی درجه: ... «ولکن رسول الله و خاتم النبیین و کان الله بکل شی ء علیما.».
.. ولی او فرستاده خدا و خاتم پیامبران است و خدا همواره بر هر چیزی داناست. حال که تا حدودی دایره عالم نبوت با درجات مختلف از ادنی تا اعلای آن را تصور نمودیم به بررسی معنای (سنت) میپردازیم.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به بیانهای مختلفی از شباهت حضرت علی علیهالسّلام و عدهای از انبیا علیهالسّلام سخن گفتهاند؛ ولی فعلا مجال بحث درباره آنها وجود ندارد، لذا تنها یکی از آنها را انتخاب کردهایم تا به اندازه توانتان برای احقاق حق این مظلوم تلاش و کرامت خویش را نزد پروردگارتان حفظ کنید؛ در حالیکه بر سفره علی علیهالسّلام روزی میخورید و امید شفاعت حضرت را در فردای قیامت دارید. برای فهم این روایت شریف به نکتهای اشاره میکنم تا اینکه در آن تامل کنید و این حق ضایع شده را یاری کنید. چنان حق ضایع شدهای که تا کنون مثل آن رخ نداده و مظلومی همانند ایشان دیده نشده است! سخن ابوذر رحمه اللهعلیه را ملاحظه کنید: بینما انا ذات یوم من الایام بین یدی رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم اذ قام و رکع و سجد شکرا لله تعالی، ثم قال: یا جندب من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه، و الی نوح فی فهمه، و الی ابراهیم فی خلته، و الی موسی فی مناجاته و الی عیسی فی سیاحته، و الی ایوب فی صبره و بلائه، فلینظر الی هذا الرجل المقبل، الذی هو کالشمس والقمر الساری والکوکب الدری. اشجع الناس قلبا، و اسخی الناس کفا، فعلی مبغضه لعنه الله و الملائکه والناس اجمعین. قال: فالتفت الناس ینظرون من هذالمقبل، فاذا هو علی بن ابی طالب! به همراه عدهای از
اصحاب در محضر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نشسته بودم که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم جهت شکرگزاری به درگاه الهی برخاستند و به رکوع و سجود پرداختند. آنگاه فرمودند: ای
ابوذر، هر کس میخواهد علم آدم؛ فهم نوح؛ خلیل الرحمان بودن ابراهیم؛ مناجات موسی؛ زهد و عبادت عیسی و
صبر و ابتلای
ایوب را مشاهده کند پس باید به مردی که هم اکنون خواهد آمد، بنگرد؛ مردی که همچون
خورشید و
ماه سیر کننده و ستاره درخشان است؛ شجاعترین انسانها و بخشندهترین آنهاست. پس بر دشمنانش
لعنت خدا و
ملائکه و جمیع مردم باد! ابوذر میگوید: مردم منتظر بودند که ببینند این فرد که وارد خواهد شد کیست؟ که در این هنگام
علی بن ابیطالب علیهالسّلام وارد گشت.
هنگامی که ما از رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم سخن نقل میکنیم باید در تک تک کلمات و حرکات و سکنات ایشان دقت و تامل به خرج دهیم؛ چرا که شخصی که خداوند تعالی خود را به خاطر سیر دادن ایشان از
مسجدالحرام به
مسجدالاقصی، تنزیه و
تسبیح کرده و فرموده است: سبحان الذی اسری بعبده... .
و شناخت چنین شخصی با این مقام رفیع ممکن نیست مگر اجمالا، همانطور که خداوند متعال اشاره کرده با سخن خویش: فاوحی الی عبده ما اوحی.
مثل چنین فردی شایسته نیست که رفتار و گفتارش را همانند رفتار و گفتار سایر مردم تلقی کنیم؛ زیرا کلیه حرکات و سکنات ایشان دارای حساب و کتاب است. در این روایت میفرماید: هر کس که میخواهد به آدم در عطر وجودش که همان علم است بنگرد، و به نوح در عطر وجودش که فهم است بنگرد و به سایر انبیای عظام علیهالسّلام در عالیترین صفتشان بنگرد، پس به مردی که خواهد آمد نگاه کند. و نیز این سخن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم جزء اعجازهای نبوی است؛ چرا که در واقع خداوند بود که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را به این صفات انبیای سابق آگاه کرد و همچنین خبر داد که دارنده چنین صفاتی در راه است و خداوند امر نمود که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ، مسلمین را به مقام عظیم امیرالمؤمنین علیهالسّلام قبل از ورودشان آگاه کند تا اینکه مسلمین او را بزرگ دانسته و منتظر ورودش باشند و با خود بیندیشند که این شخص ربانی که خدا و رسولش چنین او را مدح میکنند، چه کسی است؟
و آنچه که عقول را بیشتر گرفتار حیرت میکند افزون بر آن صفات بی نظیری که حضرت علی علیهالسّلام را بدان توصیف نمود این جمله ایشان است: «الذی هو کالشمس والقمر الساری، والکوکب الدری! » و ما میدانیم که اجرام سماوی بر سه قسماند:
ستارگان درخشانی که نورشان از خویش است و قمرهای نورانی که نورشان از ستاره هاست و
نجوم و حال آنکه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ، امیرالمؤمنین علیهالسّلام را به هر سه این صفات توصیف نمود. و این کلامی نیست که از یک
عارف یا
فیلسوف یا
منجم صادر شده باشد تا بتوان آن را به عالم آنها حمل کنیم. و همینطور گوینده آن موسی و عیسی علیهالسّلام هم نیست؛ بلکه قائل آن خاتم الانبیاء والمرسلین و
عقل کل و نقطه اتصال پروردگار و جمیع آفریدههای ایشان است. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به ما میفرماید اگر میخواهید به شخصی بنگرید که حامل علم آدم، فهم نوح، خله ابراهیم، مناجات موسی، زهد و عبادت عیسی و صبر ایوب علیهمالسّلام ... است پس به علی بن ابی طالب علیهالسّلام بنگرد و هم چنین اضافه میفرماید که علی فوق خورشید درخشان و ماه تابان و ستارگان پر فروغ است. و این معنای این سخن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است که فرمودند: علی خورشید و ماه و ستاره است. اما کوکب فرمود؛ چرا که در علی صبر ایوب است و ایوب کوکب است. اما قمر فرمود؛ چرا که در علی شباهت موسی و عیسی و ابراهیم است و اینان همچون ماهاند. اما علی با این وجود شمس است؛ چرا که او از من است و من از او هستم. بنابراین علی دارای خصلتهای هر سه است؛ شمس و قمر و کوکب درخشان.
کلمه «اشجع الناس» عامترین لفظ در دلالت بر تفضیل است، یعنی هیچ کس از ایشان شجاع تر نیست مگر آنکه خداوند به او خبر داده که او سید خلق و خاتم انبیاء است! آیا این کلام بلیغ رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم دلیل روشنی بر این مطلب نیست که آنچه درباره حضرت علی علیهالسّلام گفته و نوشته شده و یا گفته و نوشته خواهد شد به اندازه بال مگسی در مقابل قله رفیع ربانی است؟ بله، این سخنی است فوق شرح شارحان و تفسیر مفسران و قول قائلان.
احمد بن حنبل در
فضائل الصحابه (ج۲، ص۶۲۲) روایت کرده است که: عن النبی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم انه قال: خلقت انا و علی بن ابی طالب من نور واحد، قبل ان یخلق الله تعالی آدم باربعه عشره الف عام، فلم یزل فی شی ء واحد، یسبح الله ذلک النور و یقدسه، فلما خلق الله تعالی آدم اسکن ذلک النور فی صلبه، الی ان افترقنا فی صلب عبدالمطلب، فجزء فی صلب عبدالله، و جزء فی صلب ابی طالب!
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: من و علی بن ابی طالب از یک نور واحد
خلق شدهایم، که چهار هزار سال قبل از خلقت آدم بوده است. همواره در یک شی ء واحد بوده و آن
نور به تسبیح و تقدیس خدا مشغول بوده است تا آنگاه که خداوند تعالی آدم را خلق کرد، آن
نور را در
صلب او قرار داد، تا اینکه در صلب
عبدالمطلب از هم جدا شدیم و جزئی از آن نور در
صلب عبدالله و جزء دیگر در صلب ابوطالب قرار گرفت. این روایتی بود که امام حنبلیها درباره منقبت حضرت علی علیهالسّلام ذکر کرده است. تعبیر چهار هزار سال که در حدیث آمده است، منظور سالهای دنیوی نیست که از
محرم شروع و به
ذی الحجه ختم میشود، بلکه منظور سالهای ربانی است که هر روز آن طولانی تر از آن چیزی است که ما فکر میکنیم؛ پس در این کلام نبوی و مقام عجیب سیدالانبیاء و سیدالاوصیاء صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و جریان نورشان در وجود، دقت کنید. این روایت میخواهد به ما انسانها این سخن خداوند تعالی را بفهمانند که فرمود: «و انفسنا و انفسکم».
همانا من و علی وجود واحدی هستیم که ابتدا و انتهای آن واحد است و تقسیم آن نور بعد از عبدالمطلب به خاطر سری عظیم است تا اینکه بعد از من و علی و فاطمه در حسن و حسین و ائمه معصومین علیهالسّلام متحد شود.
در منابع
شیعه نیز چنین حدیثی را با اندکی اختلاف ذکر کردهاند، و شاید اختلاف عدد سالها در این روایات ناشی از مراحل وجود آن نور قبل از قرار گرفتن در صلب آدم علیهالسّلام باشد. در
علل الشرائع (ج۱، ص۱۳۴) از
ابوذر رحمه اللهعلیه چنین نقل شده است: قال سمعت رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و هو یقول: خلقت انا و علی بن ابی طالب من نور واحد، نسبح الله یمنه العرش قبل ان یخلق آدم بالفی عام، فلما ان خلق الله آدم جعل ذلک النور فی صلبه، و لقد سکن الجنه و نحن فی صلبه، و لقد هم بالخطیئه و نحن فی صلبه، و لقد رکب نوح فی السفینه و نحن فی صلبه، و لقد قذف ابراهیم فی النار و نحن فی صلبه، فلم یزل ینقلنا الله عزوجل من اصلاب طاهره الی ارحام طاهره، حتی انتهی بنا الی عبدالمطلب فقسمنا بنصفین، فجعلنی فی صلب عبدالله و جعل علیا فی صلب ابی طالب، و جعل فی النبوه والبرکه، و جعل فی علی الفصاحه والفروسیه، و شق لنا اسمین من اسمائه، فذو العرش محمود و انا محمد، والله الاعلی و هذا علی.
ابوذر گفت: از رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم شنیدم که فرمودند: من و علی از یک نور واحد خلق شدهایم، دو هزار سال قبل از خلقت آدم به
تسبیح خدا در جانب راست
عرش مشغول بودیم. پس آنگاه که خداوند، آدم را خلق نمود، آن نور را در صلب او قرار داد و آدم ساکن
جنت شد در حالی که ما در صلبش بودیم و نیز آنگاه که مرتکب خطا شد ما در صلب وی بودیم و چون نوح بر
کشتی نشست ما در صلبش بودیم و وقتی ابراهیم در
آتش افکنده گشت، ما در صلب وی بودیم و همواره خداوند عزوجل ما را از صلبهای مطهر به رحمهای پاکیزه منتقل مینمود تا اینکه وارد صلب عبدالمطلب گشتیم و در آنجا بود که به دو نصف تقسیم شدیم، مرا در صلب
عبدالله و علی را در صلب
ابوطالب قرار داد و در من نبوت و برکت و در علی فصاحت و مهارت در سوارکاری قرار داد و برای ما دو اسم از اسماء خویش مشتق نمود، پس خداوند ذوالعرش محمود و من محمد و خدای عزوجل اعلی و این علی است.
این مظلومی که
دنیا همانندش را سراغ ندارد... آیا درست است، طرف مقایسه فردی قرار بگیرد که چهار نفر ادعای پدری او را کردهاند، و باز هم معلوم نیست پدرش یکی از آن چهار نفر باشد یا غیر آنها؟ و آیا درست است که همچون علی علیهالسّلام پای منبر شخصی بنشیند که خود میگوید: همه مردم از من داناتر و فقیه ترند حتی زنان پرده نشین؟ و آیا مظلوم تر از علی علیهالسّلام دیدهاید که
امانت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ؛ یعنی دخترش صدیقه طاهره را دریافت نمود، آنگاه آن امانت را در حالی تسلیم رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نمود که تلخیهای ظلم و
ستم روا داشته شده بر ایشان جسد طاهرش را آب کرده و همچون شبحی نموده بود. و بر
جنازه مطهرش
نماز گزارد و شبانه او را
دفن نمود و بر جنازه اش جز چند تن حاضر نبودند، سپس فرمودند: الآن انهدم رکنای!. (در مورد مصادر این حدیث از کتب شیعه میتوان به
بحارالانوار ،
کمال الدین و تمام النعمه ،
امالی شیخ طوسی و از منابع سنی میتوان به
بیهقی ،
فضائل الصحابه ؛
خوارزمی ،
المناقب ، اشاره کرد.)
الان دو ستون بدنم فرو ریخت. البته مسئولیت تک تک شماست که با تمام توان خود؛ با قلم و بیان خویش برای زدودن این پرده تاریک مظلومیت رفع ابرها از جلوی جمال خورشید تلاش نمایید.
دانشنامه کلام و عقاید، برگرفته از مقاله «امام علی دارنده سنتهای انبیای پیشین».