امضای پیمان تحمیلی سه جانبه بین انگلستان، شوروی و ایران در مجلس شورای ملی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امضای پیمان تحمیلی سه جانبه بین
انگلستان،
شوروی و
ایران در
مجلس شورای ملی (۹ بهمن ۱۳۲۰ ش)، یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی ایران در آن دوره بود. پس از تجاوز نیروهای شوروی و انگلستان به ایران در شهریور ۱۳۲۰ و نقض بیطرفی ایران در
جنگ جهانی دوم و فروپاشی حکومت پهلوی اول،
محمدرضا پهلوی بر تخت نشست و پیمان اتحاد سه جانبه بین ایران، انگلستان و شوروی در نهم بهمن ۱۳۲۰ به امضا رسید.
بر اساس این پیمان تحمیلی، دولت وقت ایران به نخست وزیری
محمدعلی فروغی به ناچار پذیرفت که راهها و وسایل ارتباط زمینی، هوایی و دریایی خود را در اختیار
متفقین قرار دهد تا آنان با ارسال تجهیزات از طریق ایران، جبهه شوروی را در برابر آلمان نازی تقویت کنند. در برابر، دولتهای شوروی و انگلستان، تمامیت ارضی ایران را به رسمیت شناختند و متعهد شدند که حداکثر شش ماه پس از پایان جنگ، خاک ایران را ترک کنند.
انگلستان و شوروی با اشغال ایران، نه تنها خساراتی جبرانناپذیر به کشور وارد کردند، بلکه پس از پایان جنگ نیز بر خلاف پیمان، ارتش شوروی حاضر به ترک ایران نبود. حتی اتحاد جماهیر شوروی تلاش کرد با تأسیس دولتی دست نشانده در شمال غربی ایران، زمینه های تجزیه این بخش از خاک ایران را فراهم کند. اما این توطئه با مقاومت مردم مسلمان ایران، به ویژه مبارزان و آزادیخواهان آذربایجان شکست خورد و ارتش شوروی در نهایت، مجبور به ترک خاک ایران شد.
پس از حمله آلمان به شوروی در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱/اول تیر ۱۳۲۰ و اتحاد انگلیس و شوروی به دنبال آن، دولت ایران در تاریخ ۵ تیر ۱۳۲۰ بیطرفی خود را در جنگ بین آلمان و شوروی اعلام کرد.
اما شوروی و انگلیس در مجموع سیاست خارجی ایران را در حد رضایتبخش و همسو با خود نمیدیدند و چیزی جز تسلیم کامل ایران به متفقین و قرار دادن همه قلمرو و امکانات کشور بدون قید و شرط در اختیار آنها را قبول نداشتند. در حقیقت انگلیسیها و شورویها دنبال بهانهای برای خارج کردن ایران از حالت بیطرفی و کشاندن آن به جبهه متفقین بودند. بهترین بهانه برای آنان، حضور آلمانیها و فعالیت
ستون پنجم آلمان بر ضد متفقین در ایران بود. از طرفی موقعیت راهبردی ایران به دلیل قرار گرفتن بین شوروی و
خلیج فارس، و ذخایر نفت ایران و پالایشگاه بزرگ آبادان که سوخت لازم متفقین را میتوانست تأمین کند، موقعیتهای ویژهای بود که ادامه سیاست بیطرفی ایران را در برابر دولتهای انگلیس و شوروی، غیرممکن مینمود.
سرانجام با وجود اعلام آمادگی ایران برای اخراج آلمانیها، سفیران شوروی و انگلیس ساعت چهار و پانزده دقیقه بامداد ۳ شهریور ۱۳۲۰ به دیدار نخستوزیر ایران رفتند و طی یادداشتهای مشابهی اعلام کردند ارتشهای شوروی و انگلیس از مرزها گذشته و وارد خاک ایران شدهاند. در روزهای پس از اشغال نیز با وجود اعلام رسمی ترک مخاصمه از سوی دولت ایران، نیروهای شوروی و انگلیس تا زمانی که به مناطق از پیش تعیین شده نرسیدند، به پیشروی خود ادامه دادند.
با هجوم نیروهای انگلیس و شوروی و فروریختن حکومت پهلوی اول، ایران به اشغال متفقین درآمد. حضور تحمیلی نیروهای متفقین در کشور، تبعات مختلفی در زمینههای اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی در پی داشت و علاوه بر اینکه از لحاظ روانی و ذهنی، موجب نارضایتیهای مردمی میشد، آثار عملی خود را نیز در امور عینی جامعه بر جا مینهاد.
با هجوم متفقین و اشغال ایران، پادشاه ایران مجبور به ترک تاج و تخت و
تبعید از کشور شد و حتی محل تبعیدش را نیز انگلیسیها انتخاب نمودند. این موضوع به خودی خود بارزترین دلیل و نشانه ضعف حکومت مرکزی و تحمیلی بودن اوضاع پدید آمده برای کشور ایران بود.
بر اساس
حقوق بینالملل تغییر رئیس حکومت یک کشور مستقل به دست قوای خارجی اقدامی غیرقانونی است و هر نوع قرارداد یا معاهدهای با کشوری در این شرایط غیرقانونی و تحمیلی است. این بند از حقوق بینالملل کاملاً در مورد ایران زمان اشغال متفقین صدق میکند.
محمدعلی فروغی نیز در زمان بررسی طرح پیمان اتحاد در مقابل اعتراضهای نمایندگان گفت، بخشهای مهمی از متن پیمان قبل از تصویب از سوی انگلیسیها اجرا شده است. در اسناد، گزارشها و نیز مکاتبات تقیزاده (وزیرمختار ایران در لندن) به تحمیلی بودن پیمان سهگانه و ادبیات تحمیلی و استعماری حاکم بر اظهارنظرها و مکاتبات مقامات انگلیسی اشاره شده است. در حالی که پیمان اتحاد در مجلس ایران بررسی میشد، روسها در قلمرو اشغالی خود به هر نوع تجاوز و تعدی دست میزدند و اقدام به مداخله آشکار در امور ایران میکردند. علاوه بر این قبل از انعقاد و تصویب پیمان اتحاد، ایران را وادار به اخراج اعضای سفارت آلمان و متحدین آن، یعنی رومانی، ایتالیا و مجارستان نمودند.
مقاومت انگلیسیها در برابر درخواستهای اصلاحی نمایندگان مجلس شورای ملی و عدم پذیرش خواستهای به حق و قانونی آنها دلیل دیگری بر ضعف حکومت و تحمیل پیمان مزبور است. در جریان بررسی لایحه مربوط به پیمان سهگانه در مجلس نیز گرچه به دلیل ساختار مجلس و فضای حاکم بر روابط ایران با متفقین، عده کمی از نمایندگان ابراز مخالفت کردند، اما انگلیسیها زیر بار همان اعتراضها و تذکرات اندک نیز نرفتند، و خواستار تصویب سریع پیمان در مجلس بودند و حتی با دو شوری بودن لایحه مربوط به پیمان در مجلس نیز مخالف بودند.
تحمیلی بودن پیمان اتحاد سهگانه و ضعف حکومت مرکزی ایران در برابر بیگانگان، بیش از هر سند و مدرکی در مفاد و روح پیماننامه مندرج و مستتر است. از میان فصول نهگانه قرارداد نیز، فصلهای سوم و چهارم بیش از سایر قسمتها بیانگر تحمیل خواستهای متفقین، به ویژه انگلیس بر ایران است:
-شاه ایران متعهد میشوند که:الف: به جمیع وسایلی که در دست دارند و به هر وجه ممکن شود با دول متحده همکاری کنند تا تعهد فوق (دفاع از ایران در مقابل حمله آلمان و یا دولتهای دیگر) انجام یابد و لیکن معاضدت قوای ایرانی محدود به حفظ امنیت داخلی در خاک ایران خواهد بود.
ب: برای عبور لشکریان یا مهمات از یک دولت متحد به دولت متحد دیگر یا برای مقاصد مشابه دیگر برای دول متحده حق غیرمحدود بدهند که آنها جمیع وسایل ارتباطی را در خاک ایران به کار ببرند و نگاهداری کنند و حفظ بنمایند و در صورتی که ضرورت نظامی ایجاب نماید به هر نحوی که مقتضی بدانند در دست بگیرند. راههای آهن و راهها و رودخانهها و میدانهای هواپیمایی و بنادر و لولههای نفت و تأسیسات تلفنی و تلگرافی و بیسیم مشمول این فقره میباشد... .
ج: به اتفاق دول متحده هرگونه عملیات سانسوری که نسبت به وسایل ارتباطیه مذکور در فقره (ب) لازم بدانند برقرار کنند و نگاه بدارند... .
- دول متحده میتوانند در خاک ایران قوای زمینی و دریایی و هوایی به عدهای که لازم بدانند نگاه دارند و تا جایی که مقتضیات استراتژیک اجازه بدهد نقاطی که این قوا آن جا نگاه داشته خواهند شد، با موافقت دولت ایران تعیین خواهد شد. جمیع مسائل مربوط به روابط بین قوای دول متحده و ادارات ایران حتیالامکان با همکاری ادارات ایران تسویه خواهد شد به نحوی که مأمونیت قوای مزبور محفوظ باشد... .
- هرچه زودتر ممکن شود بعد از اعتبار یافتن این پیمان یک یا چند قرارداد راجع به تعهدات مالی که دول متحده به سبب مقررات این فصل و فقره (ب، ج، د) از بند دوم فصل سوم بر عهده خواهند داشت در اموری از قبیل خریدهای محلی و اجاره ابنیه و تأسیسات صنعتی و به کار گرفتن کارگران و مخارج حمل و نقل و امثال آن فی ما بین منعقد خواهد شد... .
در مقابل، انگلیسیها و شورویها متعهد شده بودند حقالسهم ایران را از نفت جنوب، و عایدات ایران را از شیلات بپردازند و همچنین لوازم مورد احتیاج اقتصادی ایران را فراهم سازند و نیز جلوی پیشروی بیشتر نیروهای خود را بگیرند.
چنان که ملاحظه میشود همه اختیاراتی که در چهارچوب حاکمیت یک دولت میگنجد، در این پیمان اجباراً از حکومت ایران گرفته شده و در مقابل دولت ایران متعهد است تمام امکانات و مقدورات کشور را در اختیار اشغالگران قرار دهد.
در واقع یکی از مهمترین لوایح و تصمیمات مجلس سیزدهم، بررسی و تصویب پیمان اتحاد سهگانه میباشد که با رسمیت بخشیدن به اشغال و حضور و مداخله تمامعیار بیگانگان در امور کشور، در سرنوشت آینده مردم و کشور تأثیرات منفی فراوان کوتاه مدت و بلندمدت بر جای گذاشت و نتیجه چند ماه تطویل و بررسی پیمان در دولت و مجلس و اعتراضهای اقشار مختلف مردم، افزودن یک ضمیمه به متن تقدیمی پیماننامه به مجلس بود که تغییر چندانی را پدید نیاورد و از تحمیلی بودن پیمان چیزی نکاست.
سرانجام متن قراردادی مشتمل بر ۹ ماده و ۴ نامه ضمیمه در ۲۴ آذر سال ۱۳۲۰ بین نمایندگان سه دولت یعنی «سهیلی» وزیر امور خارجه ایران، «اسمیرونوف» سفیر کبیر روسیه و «بولارد» وزیر مختار انگلیس در محل وزارت امور خارجه با حضور نخست وزیر ایران یعنی «محمد علی فروغی»، امضاء و برای حفظ ظاهر در اختیار نمایندگان فرمایشی مجلس شاهی قرار گرفت و در نهایت در تاریخ ۹ بهمن سال ۱۳۲۰ هجری شمسی پیمان اتحاد بین ایران و دولتین انگلیس و شوروی در کاخ وزارت امور خارجه امضاء شد.
بر اساس شواهد تاریخی و اسناد موجود خصوصا مفاد قرارداد، باید گفت که این پیمان اساسا پیمان اتحاد نبوده است. چون این پیمان در شرایطی منعقد گردید که ایران توسط طرفین پیمان از شمال و جنوب تحت اشغال نظامی بود؛ از سوی دیگر تعداد بسیاری از مردم عادی و نظامیان ایرانی، در این اشغال کشته و یا مجروح شده بودند؛ به علاوه تمام تاسیسات حیاتی و اقتصادی ایران در اشغال متفقین بود و بسیاری از آنها تخریب شده و یا از بین رفته بودند مثلا نیروی دریایی ایران در این دوره توسط اشغالگران کاملا از بین رفت و بنادر تجاری ایران به بنادر نظامی تبدیل گردید. حتی انگلیسیها مناطقی از اهواز و جنوب ایران را منطقه ممنوعه نظامی اعلام کردند و مردم را به اجبار از آنجا کوچ دادند، در شمال هم روسها فجایعی به مراتب بدتر از انگلیسیها بوجود آوردند.
دلیل دیگر بر اجباری و تحمیلی بودن این پیمان، این است که بخشهای زیادی از این پیمان قبل از تصویب اجرا شده بود و اشغالگران فقط میخواستند به تجاوزشان و اشغال سرزمین ما، لباس قانونی بپوشانند و مسئله اشغال را به اتحاد دولتها بدل کرده تا بتوانند در جبهه شوروی از امکاناتی که دارند، استفاده کنند.
نکته مهمتر این است که متفقین با استناد به مفاد پیمان، قراردادها و موافقتنامههای گوناگونی هم با ایران منعقد کردند که همچون فصول ذکر شده پیمان سهگانه، یکطرفه و تحمیلی بوده و ایران هیچ نیازی بدانها نداشته و هیچ سودی از آنها نمیبرد. از جمله میتوان به موافقتنامه مالی ایران و انگلیس در تاریخ ۵ مرداد ۱۳۲۱، موافقتنامه مالی ایران و شوروی به تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۲۱ و قرارداد مالی ایران و آمریکا در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۳۲۲ اشاره کرد.
http://kayhan.ir/fa/news/۱۴۴۷۷۵/%D۹%BE%DB%۸C%D۹%۸۵%D۸%A۷%D۹%۸۶-%D۸%AA%D۸%AD%D۹%۸۵%DB%۸C%D۹%۸۴%DB%۸C
https://psri.ir/?id=isaocrx۸hj