• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ام‌سلمه(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جلد: ۱۰ شماره مقاله:۳۹۴۴
اُم سَلَمه، كنیه هند (ذهبى محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۱-۲۰۲؛ زبیری مصعب، نسب قریش، ج۱، ص۳۳۷؛ ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۹۲۰) دختر ابو امیة بن مغیرة، همسر پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله ). ابوامیه یكى از بخشندگان عرب بود، از این رو، او را «زاد الراكب» مى نامیدند (ذهبى محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۱-۲۰۲). مادرش عاتكه دختر عامر ابن ربیعه كنانى بود (ابن سعد محمد، الطبقات الكبری، ج۸، ص۸۶؛ ابن حبیب محمد، المحبر، ج۱، ص۸۳).
از تاریخ ولادت ام سلمه اطلاعى در دست نیست و سال مرگ او نیز محل اختلاف است، چنانكه آن را از ۵۹ تا ۶۲ق گفته اند (واقدی محمد، المغازی، ج۱، ص۳۴۴؛ ابن سعد محمد، الطبقات الكبری، ج۴، ص۳۴۱؛ ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۹۲۱؛ ذهبى محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۷؛ ذهبى محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۱۰؛ ابن جوزی عبدالرحمان، صفة الصفوة، ج۲، ص۴۲)، ولى به نظر مى رسد كه تاریخ اخیر درست تر است، زیرا وی پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) نیز زنده بوده است (ذهبى محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۷؛ حرعاملى محمد، وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۱۴۳). درباره سن او، از پسرش عمر نقل شده كه وی هنگام مرگ ۸۴ سال داشته است (ابن سعد محمد، الطبقات الكبری، ج۸، ص۹۶؛ ذهبى محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۲). مقبره ام سلمه در بقیع در كنار بزرگان صدر اسلام است (ذهبى محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۹؛ ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۹۲۱).
ام سلمه پیش از ازدواج با پیامبر(صلی الله علیه وآله )، همسر برادر رضاعى آن حضرت، ابوسلمة بن عبدالاسد مخزومى بود (ذهبى محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۲) و همراه او به حبشه هجرت كرد (بخاری محمد، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۸) و كنیه اش را نیز از سلمه پسر خود از همین شوهر گرفته است. همه روایات مربوط به سفیران قریش در حبشه و مناظرات ایشان با جعفربن ابى طالب در حضور نجاشى از طریق ام سلمه نقل شده است (اسحاق بن محمد همدانى، ترجمه و انشای سیرة النبى (سیرت رسول الله)، ج۱، ص۳۱۶-۳۲۴).
ابوسلمه نخستین زن مهاجر از قریش بود كه به سبب مخالفت خانواده شوهرش با مهاجرت ابوسلمه، به تنهایى به مدینه هجرت كرد و چون از شوهر و فرزند جدا مانده بود، حدود یك سال در «ابطح» مى نشست و مى گریست (ابن هشام عبدالملك، السیرة النبویة، ج۲، ص۱۱۲-۱۱۳؛ ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۹۲۱). پس از درگذشت ابوسلمه در ۴ق بر اثر جراحتى كه در جنگ احد برداشته بود، پیامبر(صلی الله علیه وآله) با ام سلمه ازدواج كرد. گفته اند، پس از انقضای عده، ابوبكر و سپس عمر از او خواستگاری كردند، و ام سلمه نپذیرفت. آنگاه پیامبر(صلی الله علیه وآله) خواستگار فرستاد و وی قبول كرد و به روایتى پیامبر خود از او خواستگاری نمود (ذهبى محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۳-۲۰۴). ام سلمه از جمال بهره كافى داشت، چنانكه محسود عایشه و مایه اندوه او شد (ذهبى محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۹).
ام سلمه در غزوات متعددی چون مُرَیسیع، خیبر، حدیبیه، خندق، فتح مكه و حنین، رسول خدا را همراهى كرد (واقدی محمد، المغازی، ج۲، ص۴۶۷). بعدها هر ماه به میدان جنگ احد مى رفت و بر شهیدان سلام مى فرستاد (واقدی محمد، المغازی، ج۱، ص۳۱۴). وی احادیث فراوانى از حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) نقل كرده است و در كتب اهل سنت آورده اند كه «مسند» او بر ۳۷۸ حدیث مشتمل است (ذهبى محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۱۰؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۲۸۹- ۳۲۴)، اما هنوز چنین فهرستى از احادیث منقول از ام سلمه در منابع شیعه تهیه و منتشر نشده است. از احادیث او كه در كتب فریقین آمده است، مى توان به شأن نزول آیه تطهیر (احزاب/ سوره۳۳، آیه۳۳)، حدیث كساء (كتاب سلیم بن قیس، ج۱، ص۵۹ -۶۰؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۲۹۲؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۲۹۶؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۲۹۸؛ طبرانى سلیمان، المعجم الكبیر، ج۳، ص۴۶-۴۹؛ حاكم نیشابوری محمد، المستدرك على الصحیحین، ج۳، ص۱۴۶) و نیز روایت نبوی درباره وقایع كربلا و شهادت امام حسین (علیه السلام) (احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۲۹۴؛ خصیبى حسین، الهدایة الكبری، ج۱، ص۲۰۳- ۲۰۴؛ مسعودی على، اثبات الوصیة، ج۱، ص۱۴۱؛ ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، ج۴، ص۳۸۳؛ یعقوبى احمد، تاریخ، ج۲، ص۱۸۲-۱۸۳) اشاره كرد. گفته اند كه تربیت امام حسین (علیه السلام) - در دوران كودكى - به او محول شده بود (ابن حمزه عبدالله، الثاقب فى المناقب، ج۱، ص۳۳۰).
ام سلمه همچنین از ابوسلمة بن عبدالاسد و حضرت فاطمه (علیهاالسلام) حدیث روایت كرده است و گروهى از او استماع حدیث كرده اند كه نام آنان در منابع مختلف آمده است (ابن حجر عسقلانى احمد، تهذیب التهذیب، ج۱۲، ص۴۵۶؛ حكیمى محمدرضا، اعیان النساء، ج۱، ص۶۲۷ - ۶۲۸؛ ابن عساكر عبدالرحمان، كتاب الاربعین فى مناقب امهات المؤمنین، ج۱، ص۷۱؛ ابن عساكر عبدالرحمان، كتاب الاربعین فى مناقب امهات المؤمنین، ج۱، ص۷۴؛ ابن عساكر عبدالرحمان، كتاب الاربعین فى مناقب امهات المؤمنین، ج۱، ص۱۰۴). فهرستى كامل از راویان ام سلمه در معاجم رجالى شیعه دیده نشده است.
بنابر روایات، ام سلمه پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله )، یكى از مدافعان اهل بیت (علیه السلام) به شمار مى رفت؛ چنانكه از حضرت فاطمه (علیهاالسلام) در برابر انكار ابوبكر نسبت به میراث پیامبر (صلی الله علیه وآله)، دفاع كرد و در آن سال خود از «عطاء» محروم ماند (ابن رستم طبری محمد، دلائل الامامة، ج۱، ص۳۹). همچنین پس از قتل عثمان نیز طلحه و زبیر به مكه رفتند و عایشه را به جنگ با على (علیه السلام) تشویق كردند و عایشه هم ام سلمه را برانگیخت، اما وی عایشه را از این كار بر حذر داشت (یعقوبى احمد، تاریخ، ج۲، ص۷۸؛ الامامة و السیاسة، منسوب به ابن قتیبه، ج۱، ص۵۷ - ۵۸؛ ابن ابى طاهر طیفور احمد، بلاغات النساء، ج۱، ص۱۵-۱۶؛ ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، ج۴، ص۳۱۶-۳۱۷؛ ابن بابویه محمد، معانى الاخبار، ج۱، ص۳۵۷). سپس كه از عایشه مأیوس شد، امام على (علیه السلام) را از قصد اصحاب جمل آگاهانید و پسرش عمر بن ابى سلمه را به خدمت آن حضرت گسیل داشت. امیرالمؤمنین (علیه السلام) بعداً این پسر را والى بحرین، سپس والى فارس و به قولى والى حلوان و ماه و ماسبذان كرد (بلاذری احمد، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۰؛ طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۵۱-۴۵۲).
با آنكه گفته اند كه او جابربن عبدالله انصاری و برادرزاده اش را از بیم جانشان توصیه به بیعت با معاویه كرد (بخاری محمد، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۱۴۱؛ ثقفى ابراهیم، الغارات، ج۱، ص۴۱۵؛ الاختصاص، منسوب به شیخ مفید، ج۱، ص۱۱۳-۱۱۶)، ولى چون به دستور معاویه، على (علیه السلام) بر روی منبر لعن شد، ام سلمه نامه ای به معاویه نوشت و سخت سرزنشش كرد (ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، ج۴، ص۳۶۶؛ خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۷، ص۴۰۱). در دوران یزید پس از شهادت حضرت حسین (علیه السلام) ام سلمه به عزاداری پرداخت (ابن اثیر على، اسد الغابة، ج۲، ص۲۲) و به هنگام بازگشت امام زین العابدین (علیه السلام)، كتاب های علم امیرالمؤمنین (علیه السلام ) و ذخایر نبوت و خصایص امامت را كه نزد او به ودیعت نهاده شده بود، به آن حضرت سپرد و از اینجا مى توان به توثیق او - كه نیاز به ذكر دلیل ندارد - استظهار كرد (حرعاملى محمد، وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۱۴۳).

فهرست مندرجات

۱ - فهرست منابع


(۱) ابن ابى طاهر طیفور احمد، بلاغات النساء، بیروت، دارالنهضة الحدیثه؛
(۲) ابن اثیر على، اسد الغابة، تهران، المطبعة الاسلامیه؛
(۳) ابن بابویه محمد، معانى الاخبار، به كوشش محمد مهدی حسن خرسان، قم، منشورات مكتبة المفید؛
(۴) ابن جوزی عبدالرحمان، صفة الصفوة، به كوشش محمود فاخوری و محمد رواس قلعه جى، بیروت، ۱۴۰۶ق؛
(۵) ابن حبیب محمد، المحبر، به كوشش ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد دكن، ۱۳۶۱ق /۱۹۴۲م؛
(۶) ابن حجر عسقلانى احمد، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دكن، ۱۳۲۷ق؛
(۷) ابن حمزه عبدالله، الثاقب فى المناقب، به كوشش نبیل رضا علوان، قم، ۱۴۱۲ق؛
(۸) ابن رستم طبری محمد، دلائل الامامة، نجف، ۱۳۸۳ق /۱۹۶۳م؛
(۹) ابن سعد محمد، الطبقات الكبری، بیروت، دارصادر؛
(۱۰) ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، به كوشش على محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق /۱۹۶۰م؛
(۱۱) ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، به كوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق /۱۹۸۲م؛
(۱۲) ابن عساكر عبدالرحمان، كتاب الاربعین فى مناقب امهات المؤمنین، به كوشش محمد مطیع حافظ و غزوه بدیز، بیروت، دارالفكر؛
(۱۳)ابن قتیبه عبدالله، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، ۱۹۶۰م؛
(۱۴) ابن هشام عبدالملك، السیرة النبویة، به كوشش مصطفى سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق / ۱۹۳۶م؛
(۱۵) احمد بن حنبل، مسند، بیروت، دارصادر؛
(۱۶) الاختصاص، منسوب به شیخ مفید، به كوشش محمد مهدی حسن خرسان، قم، مكتبه بصیرتى؛
(۱۷) اسحاق بن محمد همدانى، ترجمه و انشای سیرة النبى ( سیرت رسول الله )، به كوشش اصغر مهدوی، تهران، ۱۳۶۱ش؛
(۱۸) الامامة و السیاسة، منسوب به ابن قتیبه، قاهره، ۱۳۵۶ق /۱۹۳۷م؛
(۱۹) بخاری محمد، التاریخ الصغیر، به كوشش محمود ابراهیم زاید، بیروت، ۱۴۰۶ق /۱۹۸۶م؛
(۲۰) بلاذری احمد، انساب الاشراف، به كوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م؛
(۲۱) ثقفى ابراهیم، الغارات، به كوشش عبدالزهرا حسینى، بیروت، ۱۴۰۷ق /۱۹۸۷م؛
(۲۲) حاكم نیشابوری محمد، المستدرك على الصحیحین، بیروت، ۱۳۹۸ق /۱۹۷۸م؛
(۲۳) حرعاملى محمد، وسائل الشیعة، به كوشش محمد رازی، بیروت، ۱۳۸۹ق؛
(۲۴) حكیمى محمدرضا، اعیان النساء، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م؛
(۲۵) خصیبى حسین، الهدایة الكبری، بیروت، مؤسسة البلاغ؛
(۲۶) خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق؛
(۲۷) ذهبى محمد، سیراعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق؛
(۲۸) زبیری مصعب، نسب قریش، به كوشش لوی پرووانسال، قاهره، ۱۹۵۳م؛
(۲۹) طبرانى سلیمان، المعجم الكبیر، به كوشش حمدی عبدالمجید سلفى، بغداد، الدارالعربیة للطباعه؛
(۳۰) طبری، تاریخ؛
(۳۱) قرآن كریم؛
(۳۲) كتاب سلیم بن قیس، به كوشش علوی حسنى نجفى، بیروت، ۱۴۰۰ق /۱۹۸۰م؛
(۳۳) مسعودی على، اثبات الوصیة، قم، ۱۴۰۴ق؛
(۳۴) واقدی محمد، المغازی، به كوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م؛
(۳۵) یعقوبى احمد، تاریخ، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، تهران، ۱۳۵۶ش؛



جعبه ابزار