• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اندرابی(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جلد: ۱۰شماره مقاله:۴۰۳۹
اَنْدَرابى، احمد بن ابى عمر، از مُقریان بزرگ خراسان در میانه سده ۵ق /۱۱م و صاحب كتاب الایضاح فى القراءات. از آغاز زندگى و تحصیلات مقدماتى او اطلاعى در دست نیست. حتى شهرت انتساب او به اندراب، به سبب تعدّد مكان هایى به این نام، نمى تواند روشنگر زادگاه و خاستگاه او بوده باشد (جنابى احمد نصیف، ج۱، ص۱۳).
اندرابى شاگرد عده ای از محدثان و مقریان بزرگ روزگار خویش بوده، و از آنان روایت كرده است (ابن جزری محمد، ج۱، ص۹۳). در زمینه قرائات بیش از همه نزد ابوالحسن على بن محمد فارسى، مُقری نیشابور (ابن جزری محمد، ج۱، ص۵۷۲) شاگردی كرده است و بیشتر طرق و روایات را از او فرا گرفته، و در اسانید قرائات، هر جا كه عبارت «قرأت علیه» را آورده، وی را منظور داشته است (اندرابى احمد، ج۱، ص۳۲؛ ابن جزری محمد، ج۱، ص۹۳؛ جنابى احمد نصیف، ج۱، ص۲۰)، همچنین سال ها در حوزه درس ابوعبدالله محمد ابن ابى الحسن خبازی (ابن جزری محمد، ج۲، ص۲۰۷) حاضر مى شده است (صریفینى ابراهیم، ج۱، ص۱۳۸؛ جنابى احمد نصیف، ج۱، ص۲۱-۲۲). برخى از قرائات را نیز از ابوبكر احمد بن حسن كرمانى (جنابى احمد نصیف، ج۱، ص۱۷- ۱۸)، و برخى را از ابوبكر محمد بن عبدالعزیز حیری، شاگرد حاكم نیشابوری روایت كرده است (جنابى احمد نصیف، ج۱، ص۲۱).
گذشته از این ۴ تن استادان اندرابى كه ابن جزری نام برده است (اندرابى احمد، ج۱، ص۹۳)، در سلسله سندهای مندرج در باب ۳۲ از الایضاح به نام دیگر استادان قرائت اندرابى دست مى یابیم كه برخى از آنان عبارتند از: ابوجعفر احمد بن احمد مرورودی، ابوعلى حسن بن حسین بخاری، ابوعثمان سعید بن محمد بحیری، ابوالقاسم عبدالرحمان بن احمد عطار و ابومنصور نصر بن بكر بن احمد بن حسین بن مهران، نوه پسری و شاگرد مستقیم ابن مهران (جنابى احمد نصیف، ج۱، ص۲۰؛ جنابى احمد نصیف، ج۱، ص۲۲-۲۳). همچنین، شیوخ حدیث اندرابى را مى توان از اسانید مندرج در دیگر ابواب الایضاح بازشناخت.
همچنانكه ابن مهران به عنوان قطب قرائت خراسان در نیمه دوم سده ۴ق شناخته شده است (ذهبى محمد، ج۱، ص۳۴۸)، اندرابى را باید قطب قرائت خراسان در نیمه دوم سده ۵ق دانست (جنابى احمد نصیف، ج۱، ص۱۶). معاصرانش از وی به وثاقت، زهد و عبادت یاد كرده اند، چنانكه در نیمه دوم زندگانیش همه جا با عنوان «زاهد» شناخته مى شده است (صریفینى ابراهیم، ج۱، ص۱۳۸)، و چه بسا از برخى قراین و شواهد بتوان دریافت كه وی همسر، فرزند و خانه و كاشانه ای - چه در نیشابور و چه در جای دیگر - نداشته است. حتى، گویا از روی زهد و پارسایى، با آنكه یاران و شاگردان بسیار داشته -چنانكه در خطبه كتابش الایضاح با عنوان «معشر اَصحابى» آنان را مخاطب ساخته است- شاگردان نامداری با عناوین روایت و اجازه و امثال این ها، به خویشتن منسوب نگردانیده است. ابن جزری با وسعت اطلاعش از طبقات قاریان و مقریان، مى گوید: «كسى را به عنوان شاگرد قرائت او نمى شناسم» (ابن جزری محمد، ج۲، ص۲۰۷؛ جنابى احمد نصیف، ج۱، ص۱۴). همچنین صریفینى به رغم آنكه از نمازگزاردن بزرگ محدثان نیشابور بر پیكر وی، و نیز خاك سپاری وی در جوار آرامگاه محدثان بزرگ شهر، سخن به میان مى آورد، نامى از شاگردان یا راویان او نمى برد (صریفینى ابراهیم، ج۱، ص۱۳۸). گفتنى است كه در عین تصریح صریفینى بر وفات اندرابى در روز پنجشنبه ۲۱ ربیع الاول ۴۷۰ق /۱۲ اكتبر ۱۰۷۷م، ابن جزری خاطر نشان كرده كه وی پس از ۵۰۰ق /۱۱۰۷م از دنیا رفته است (ابن جزری محمد، ج۲، ص۲۰۷).
اندرابى، به ویژه بیرون از خِطّه خراسان، بیش از آنكه با عنوان «اندرابى» یا «خراسانى» شناخته شده باشد، با لقب «صاحب الایضاح» یا «صاحب كتاب الایضاح» شناخته شده بوده است، چنانكه ابن جزری در جای جای كتاب طبقات خویش، تنها با همین عنوان از او یاد كرده است (اندرابى احمد، ج۱، ص۲۰۲؛ اندرابى احمد، ج۱، ص۵۷۲؛ اندرابى احمد، ج۲، ص۲۷۴). جای شگفتى است كه صریفینى از «تألیفات نیكوی اندرابى در علم قرائات» سخن به میان آورده، اما از كتاب الایضاح نامى نبرده است. به هر حال، ظاهراً اندرابى گذشته از این كتاب، تألیف دیگری نداشته، و اصولاً اهل تصنیف و تألیف نبوده است، چنانكه الایضاح را نیز بر اثر اصرار یاران و مریدانش نوشته است. از كتاب الایضاح فى القراءات تنها یك نسخه خطى، در ۲۰۶ برگ، در كتابخانه دانشگاه استانبول (شم ۳۳۳) نگاهداری مى شود (سید فؤاد، ج۱، ص۷). باب ۳۲ از این كتاب به كوشش احمد نصیف جنابى با عنوان قراءات القرّاء المعروفین، برگرفته از عنوان باب مذكور، منتشر شده است.
الایضاح فى القراءات نامى است كه اندرابى خود برای این فرهنگ بزرگ قرائت برگزیده است، و از محتوای خطبه كتاب چنین برمى آید كه بر این عنوان اصرار و تأكید داشته، و عنوان دیگری، مثلاً «الایضاح فى علوم القرآن» را برای این كتاب نمى پسندیده است (جنابى احمد نصیف، ج۱، ص۱۴). نكته موردنظر در این شیوه نام گذاری، تأكید بر این مطلب بوده است كه علوم قرآنى جزء لاینفك علم قرائاتند؛ به همین سبب، وقتى كه به اصرار یاران، تألیف كتابى در فنون قرائات را مى پذیرد، ضمیمه كردن این ۵۳ باب در علوم قرآنى را پیش از ورود به اصل كتاب شرط مى كند، و در پایان هر باب از «ابواب كثیره» مقدمه، فایده ای را كه آن باب برای قاریان و مقریان در بر دارد، و باید مورد توجه آنان قرار گیرد، گوشزد مى كند، و برای آنكه، ضمن تأكید بیشتر بر اهمیت مطلب، عذر اطاله مقدمه را خواسته باشد، بر خویشتن الزام مى كند كه از گزارش اصول و مبانى در هر باب فراتر نرود و از قول خود و به رأی خود چیزی بر آنها نیفزاید.
جنبه نقد و بررسى الایضاح كه از عنوان گذاری و خطبه كتاب آغاز مى شود و در سراسر كتاب، جلوه های نظری و عملى آن مشهود است، بر جنبه عرضه و ارائه قرائات در این كتاب رجحان فراوان دارد. به عنوان مثال، عنوان كامل باب ۳۲ كه تحقیق شده، و به چاپ رسیده است، چنین است: «الباب الثانى و الثلاثون، فى ذكر الاسانید التى نقلت الینا قراءات القُرّاء المعروفین بروایات الرواة المشهورین». جایگزین كردن صفت «معروف» به جای «مشهور» برای اصل قرائات و قاریان بزرگ - مثلاً قراء سبعه - و انتقال دادن صفت مشهور به روایات و راویان، در بر دارنده این نكته است كه قاریان و قرائات مشهور را در واقع راویان با روایات مشهورشان به شهرت رسانیده اند، و این «راویان» هستند كه میدان دار حوزه های پُر طول و تفصیل قرائات شده اند، نه قاریان و صاحبان قرائت.
اندرابى معتقد است، علاوه بر قرائات و روایاتى كه وی از طرق صحیح، استقصا كرده، و اسانید آنها را در كتاب خود گرد آورده است كه جمعاً ۱۰ «قرائت» و ۳ «اختیار» (گزیده قرائات گوناگون) را شامل مى شود (جنابى احمد نصیف، ج۱، ص۲۷- ۲۸)، هر آنچه با عنوان قرائت و روایت و اختیار از هر سویى مطرح گردد - كه مى تواند بى شمار و نامحدود نیز باشد - فاقد اعتبار به عنوان قرائت است و بر حفظ و فراگیری آنها فایده ای مترتب نخواهد بود (جنابى احمد نصیف، ج۱، ص۲۷- ۲۸). با این ترتیب، نمى توان پذیرفت كه نگرش و انگیزش اندرابى در راستای تألیف كتاب الایضاح، همان دیدگاه و انگیزه تدوین كنندگان كتاب های مشتمل بر ۷ قرائت یا ۱۰ قرائت یا ۱۴ قرائت و مانند آن، بوده باشد. وی قرائت كسایى كوفى را ضمن آنكه بر «اختیار» بودن آن تصریح مى كند، بنا به ملاحظات دقیق و عمیق دیگری، در عِداد قرائات نگاه مى دارد (اندرابى احمد، ج۲، ص۲۷۴) و قرائت خلف بغدادی را از مجموعه «قرائات عشر» بیرون مى كشد و در زمره اختیارات جای مى دهد (جنابى احمد نصیف، ج۱، ص۲۸). این نكته و امثال آن بیانگر طبیعت نقاد و بررسى كننده كتاب الایضاح و مؤلف آن است.
اندرابى در عین آنكه ضمن استقصای قرائات و اختیارات شایسته و بایسته و طرق صحیح آنها، در آنچه وی در الایضاح گرد آورده، و روایت كرده است، معتقد به امكان و لزوم اجتهاد در قرائات و اختیارات منقول و مقبول است، وقاری و مقری را همواره مختار مى داند كه قرائت یا اختیار مروی و منقولى را در عمل نیز بپذیرد و در مقام اداء و تلاوت به كار گیرد، یا قرائت و اختیاری را جزئاً یا كلاً در مقام قرائت و تلاوت به كار نگیرد. وی در جای جای اصل كتاب كه از آغاز تا پایان قرآن كریم، به ترتیب مصحف شریف، اختلاف قرائات را مى آورد و پس از آن، كتاب را با گشودن فصلى در فضیلت ختم قرآن به پایان مى بَرَد، با عبارات «قَرأت» و «لَم اَقرأ بِه»، یا «لم اقرأ بذلك»، ارزیابى خود را از قرائات و اختیارات منقول و مقبول ارائه مى دهد.
------------------------------------------------------------

فهرست مندرجات

۱ - فهرست منابع


(۱) ابن جزری محمد، غایة النهایة، به كوشش برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق / ۱۹۳۲م؛
(۲) اندرابى احمد، الایضاح فى القراءات، نسخه عكسى موجود در كتابخانه مركز؛
(۳) جنابى احمد نصیف، مقدمه بر قرائات القراء المعروفین، بیروت، ۱۴۰۷ق /۱۹۸۶م؛
(۴) ذهبى محمد، معرفة القراء الكبار، به كوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، ۱۴۰۸ق /۱۹۸۸م؛
(۵) سید فؤاد، فهرس المخطوطات المصورة، قاهره، ۱۹۵۴م؛
(۶) صریفینى ابراهیم، تاریخ نیسابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسى )، به كوشش محمدكاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق؛



جعبه ابزار