• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

انس بن مالک خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



انس‌ بن‌ مالك‌
جلد: ۱۰

شماره مقاله:۴۰۵۲
اَنَس‌ِبْن‌ِمالِك‌، ابوحمزه‌ (د ۹۳ق‌/۷۱۲م‌)، صحابى‌ پيامبر(ص‌). وي‌ از انصار و از طايفة خزرجى‌ بنى‌نجّار بود (كلبى‌، ۲/۴۹؛ ابن‌سعد، ۷/۱۷). پس‌ از مهاجرت‌ رسول‌ اكرم‌(ص‌) به‌ مدينه‌، مادرش‌ و به‌ قولى‌ شوهر مادرش‌ ابوطلحه‌، او را به‌ حضور پيامبر آورد و خواست‌ كه‌ آن‌ حضرت‌ وي‌ را به‌ خدمت‌ بپذيرد (همو، ۷/۱۹؛ ذهبى‌، سير...، ۳/۳۹۸). وي‌ از آنگاه‌ تا پايان‌ زندگى‌ پيامبر(ص‌) در خدمت‌ آن‌ حضرت‌ بود. به‌ روايتى‌، او خود گفته‌ است‌ كه‌ در جنگ‌ بدر حاضر بود و به‌ خدمت‌ پيامبر(ص‌) اشتغال‌ داشت‌ (ابن‌ عساكر، ۲/۲۱۸؛ ذهبى‌، تاريخ‌...، ۲۹۲)؛ با اينهمه‌، نام‌ او را در شمار شركت‌ كنندگان‌ در پيكار بدر نياورده‌اند (نيز نك: همو، سير، ۳/۳۹۷- ۳۹۸؛ ابن‌ حجر، ۱/۷۱). به‌ روايت‌ ديگري‌ منقول‌ از انس‌، مربوط به‌ غزوات‌ نخستين‌ مسلمانان‌ - كه‌ ممكن‌ است‌ دال‌ّ بر حضور او در آن‌ جنگها تلقى‌ شود - بايد با كمال‌ دقت‌ و احتياط نگريست‌، مانند سخن‌ گفتن‌ او دربارة جنگ‌ احد (بلاذري‌، ۱/۳۲۰؛ طبري‌، ۲/۵۱۵)؛ اما در ديگر غزوات‌ مانند حديبيه‌، فتح‌ مكه‌، حنين‌ و خيبر، چنانكه‌ خود گفته‌، همراه‌ پيامبر(ص‌) بوده‌ است‌ (ابن‌ حجر، همانجا).
پس‌ از وفات‌ حضرت‌ رسول‌ (ص‌)، ابوبكر، انس‌ را با مشورت‌ عمر، براي‌ ستاندن‌ صدقات‌ به‌ بحرين‌ فرستاد (همو، ۱/۷۲). چون‌ عمر خلافت‌ يافت‌، انس‌ با او بيعت‌ كرد (ابن‌سعد، ۷/۲۱) و زمانى‌ كه‌ خليفه‌ ولايت‌ بصره‌ را به‌ ابوموسى‌ اشعري‌ سپرد، انس‌ و برادرش‌ براءبن‌ مالك‌ را نيز همراه‌ او بدانجا گسيل‌ داشت‌ (بلاذري‌، ۱/۴۹۱). در جنگ‌ شوشتر، در حوادث‌ مربوط به‌ فتوحات‌ كه‌ منجر به‌ تسليم‌ هرمزان‌ فرمانده‌ ايرانى‌ شد، انس‌ از فرماندهان‌ سپاه‌ مسلمانان‌ بود (دينوري‌، ۱۳۰) و همو هرمزان‌ و همراهان‌ او را با عده‌اي‌ سوار به‌ مدينه‌ برد (همو، ۱۳۲؛ نيز نك: طبري‌، ۴/۸۶). به‌ هنگام‌ شورش‌ بر ضد عثمان‌ در مدينه‌، انس‌ در بصره‌ از جمله‌ كسانى‌ بود كه‌ مردم‌ را به‌ ياري‌ عثمان‌ فرا مى‌خواند (همو، ۴/۳۵۲؛ نيز نك: ابن‌ ابى‌ الحديد، ۲/۱۴۱). از جزئيات‌ زندگى‌ او در دوران‌ خلافت‌ اميرالمؤمنين‌ على‌(ع‌) آگاهى‌ چندانى‌ در دست‌ نيست‌، گرچه‌ از مواضع‌ او در برابر جنگ‌ جمل‌ مى‌توان‌ حدس‌ زد كه‌ در اين‌ حوادث‌، از جانبداري‌ خاصى‌ پرهيز مى‌كرده‌ است‌ (نك: همو، ۲۰/۲۰).
پس‌ از اين‌ دوران‌، از رفتن‌ او نزد معاويه‌ در روايتى‌ ياد شده‌ است‌ (ابن‌ عساكر، ۲/۲۰۷). در خلافت‌ يزيدبن‌ معاويه‌، هنگامى‌ كه‌ سر امام‌ حسين‌(ع‌) را نزد ابن‌ زياد آوردند، او در مجلس‌ حضور داشت‌ (بخاري‌، ۴/۲۱۶). در دوران‌ چيرگى‌ ابن‌ زبير بر بصره‌، مدتى‌ امامت‌ جماعت‌ بر عهدة وي‌ بود (طبري‌، ۵/۵۲۸). پس‌ از قتل‌ ابن‌ زبير، حجاج‌ ابن‌ يوسف‌ ثقفى‌ - والى‌ مكه‌ و مدينه‌ - در مدينه‌ بر دستهاي‌ گروهى‌ از صحابه‌ كه‌ با ابن‌ زبير مخالفتى‌ نكرده‌ بودند، از آن‌ جمله‌ انس‌ بن‌ مالك‌، براي‌ استخفاف‌ ايشان‌ مهر زد (يعقوبى‌، ۲/۲۷۲). همچنين‌ بنابر مجموعة روايات‌ مشهوري‌، ميان‌ انس‌ و حجاج‌ بعدها نيز اختلاف‌ پيدا شد. به‌ روايتى‌، اين‌ اختلاف‌ پس‌ از شورش‌ ابن‌ جارود در بصره‌ و پس‌ از كشته‌ شدن‌ عبدالله‌ فرزند انس‌ كه‌ در سپاه‌ ابن‌ جارود بود، روي‌ داد و بر اثر آن‌ انس‌ مغضوب‌، و اموالش‌ ضبط شد (ابن‌اثير، الكامل‌، ۴/۳۸۵- ۳۸۶). اما بنابر روايات‌ ديگري‌، ماجراي‌ اختلاف‌ ميان‌ انس‌ و حجاج‌ پس‌ از شورش‌ ابن‌ اشعث‌ روي‌ داد كه‌ حجاج‌، انس‌ را به‌ سبب‌ همراهى‌ باابن‌ زبير، مختار و ابن‌ اشعث‌ سخت‌ تحقير كرد و دشنام‌ داد و سپس‌ هم‌ بر دست‌ يا به‌ قولى‌ برگردن‌ او مهر زدند. در پى‌ اين‌ ماجرا، انس‌ به‌ عبدالملك‌ بن‌ مروان‌ از حجاج‌ شكايت‌ كرد. خليفه‌ به‌ حجاج‌ دستور داد تا جانب‌ اين‌ صحابى‌ پيامبر(ص‌) را نگه‌ دارد و حجاج‌ هم‌ پياده‌ به‌ خانة انس‌ رفت‌ و از او دلجويى‌ كرد (نك: زبير، ۳۲۸-۳۳۱؛ بلاذري‌، ۱/۲۴۹؛ طبري‌، ۶/۱۹۵؛ دينوري‌، ۳۲۳-۳۲۴؛ ذهبى‌، سير، ۳/۴۰۴).
دربارة تاريخ‌ مرگ‌ انس‌ اختلاف‌ هست‌: برخى‌ آن‌ را در ۹۱ يا ۹۲ق‌ آورده‌اند (ابن‌ سعد، ۷/۲۵-۲۶؛ بلاذري‌، ۱/۲۴۸؛ ابو نعيم‌، ۲/۲۰۴- ۲۰۵)، اما به‌ گفتة ذهبى‌، ۹۳ق‌ براي‌ سال‌ مرگ‌ او درست‌تر است‌ (همان‌، ۳/۴۰۶؛ براي‌ ديگر اقوال‌ در اين‌ باب‌، نك: ابن‌ اثير، اسدالغابة، ۱/۱۲۸- ۱۲۹). انس‌ به‌ هنگام‌ مرگ‌ بيش‌ از ۱۰۰ سال‌ داشت‌ و واپسين‌ صحابى‌ پيامبر(ص‌) در بصره‌ بود (ابن‌سعد، ۷/۲۶؛ ابن‌ قتيبه‌، ۳۰۹). وي‌ بسيار ثروتمند بود و خانواده‌اي‌ بزرگ‌ شامل‌ شمار بسياري‌ فرزند پسر و دختر داشت‌ و برخورداري‌ از نعمتهايى‌ چون‌ ثروت‌، طول‌ عمر و كثرت‌ عائله‌ را به‌ سبب‌ دعايى‌ مى‌دانست‌ كه‌ پيامبر(ص‌) در حق‌ او فرموده‌ بود (ابن‌سعد، ۷/۱۹-۲۰؛ ذهبى‌، تاريخ‌، ۲۹۱؛ ابن‌ حجر، همانجا). به‌ قول‌ جاحظ (ص‌ ۸۰) از ميان‌ فرزندان‌ او، عده‌اي‌ در فقه‌ و زهد و خطابه‌ به‌ مقامى‌ شامخ‌ رسيدند.
انس‌ يكى‌ از صحابيانى‌ است‌ كه‌ احاديث‌ فراوانى‌ از پيامبر(ص‌) نقل‌ كرده‌ است‌، چندان‌كه‌ گفته‌اند در كثرت‌ نقل‌ حديث‌ پس‌ از ابوهريره‌ و عبدالله‌ بن‌ عمر، جاي‌ دارد و شمار احاديث‌ او را ۲۸۶ ،۲مورد آورده‌اند (ابن‌ حزم‌، ۲۷۵-۲۷۶). از اين‌ ميان‌، ۱۶۸ حديث‌ را بخاري‌ و مسلم‌، و ۸۳ حديث‌ را تنها بخاري‌، و ۷۱ حديث‌ را تنها مسلم‌ نقل‌ كرده‌اند (نووي‌، ۱(۱)/۱۲۷). با اينهمه‌ برخى‌ گفته‌اند، او احاديث‌ اندكى‌ از پيامبر(ص‌) نقل‌ كرده‌، و ظاهراً احاديث‌ ديگر را به‌ واسطة ديگر صحابه‌ نقل‌ مى‌كرده‌ است‌ (نك: حاكم‌، ۳/۵۷۴). انس‌ از صحابيان‌ ديگري‌ همچون‌ ابوبكر، عمر، عثمان‌، معاذبن‌ جبل‌، ابوهريره‌ و جز آنان‌ حديث‌ نقل‌ مى‌كرد (ابن‌ سعد، ۷/۲۶) و گروه‌ بسياري‌ از تابعين‌ همچون‌ ابن‌ سيرين‌، شعبى‌، مكحول‌، قتاده‌ و ديگران‌ از او حديث‌ شنيدند. شمار راويان‌ از انس‌ را تا ۲۰۰ تن‌ برشمرده‌اند (ذهبى‌، سير، ۳/۳۹۷؛ نيز نك: مزي‌، ۳/۳۵۳ بب). گفتنى‌ است‌ كه‌ بر پاية برخى‌ روايات‌، ابوحنفيه‌، انس‌ و چند تن‌ ديگر از صحابه‌ مانند ابوهريره‌ را «عادل‌» نمى‌شمرد (ابن‌ ابى‌الحديد، ۴/۶۸).
در منابع‌ اماميه‌، برخى‌ چون‌ شيخ‌ طوسى‌ (ص‌ ۳)، تنها به‌ ذكر اينكه‌ او خادم‌ پيامبر(ص‌) بوده‌ است‌، بسنده‌ كرده‌اند، ولى‌ در ديگر منابع‌ او را به‌ طور كلى‌ از منحرفان‌ از امام‌ على‌(ع‌) شمرده‌اند. مشهورترين‌ سبب‌ شهرت‌ او در انحراف‌ از امام‌ على‌(ع‌) - گذشته‌ از كناره‌گيري‌ او در آن‌ دوران‌ - روايت‌ معروف‌ به‌ «مناشده‌» است‌ كه‌ او حديثى‌ را در مناقب‌ امام‌(ع‌) به‌ بهانة پيري‌ و فراموشى‌ كتمان‌ كرد و امام‌ على‌(ع‌) او را به‌ همين‌ سبب‌ نفرين‌ فرمود (كشّى‌، ۴۵؛ ابن‌ بابويه‌، امالى‌، ۱۰؛ نيز نك: ابن‌ قتيبه‌، ۵۸۰). همچنين‌ بنابر روايتى‌ منقول‌ از حضرت‌ صادق‌(ع‌)، انس‌ يكى‌ از ۳ تنى‌ بود كه‌ بر پيامبر (ص‌) دروغ‌ مى‌بستند (ابن‌ بابويه‌، الخصال‌، ۱۹۰).
مآخذ: ابن‌ ابى‌ الحديد، عبدالحميد، شرح‌ نهج‌ البلاغة، به‌ كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌، ۱۳۷۸ق‌/۱۹۵۹م‌؛ ابن‌ اثير، على‌، اسدالغابة، قاهره‌، ۱۲۸۰ق‌؛ همو، الكامل‌؛ ابن‌ بابويه‌، محمد، امالى‌، بيروت‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌؛ همو، الخصال‌، به‌ كوشش‌ على‌اكبر غفاري‌، قم‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۳۶۲ش‌؛ ابن‌ حجر عسقلانى‌، احمد، الاصابة، قاهره‌، ۱۳۲۸ق‌؛ ابن‌ حزم‌، على‌، جوامع‌ السيرة، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌ و ناصرالدين‌ اسد، قاهره‌، دارالمعارف‌؛ ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الكبري‌، بيروت‌، دار صادر؛ ابن‌ عساكر، على‌، تاريخ‌ مدينة دمشق‌، نسخة خطى‌ كتابخانة احمد ثالث‌، شم ۲۸۸۷؛ ابن‌ قتيبه‌، عبدالله‌، المعارف‌، به‌ كوشش‌ ثروت‌ عكاشه‌، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌؛ ابونعيم‌ اصفهانى‌، احمد، معرفة الصحابة، به‌ كوشش‌ محمد راضى‌ حاج‌ عثمان‌، رياض‌، ۱۴۰۸ق‌؛ بخاري‌، محمد، صحيح‌، بولاق‌، ۱۳۸۵ق‌؛ بلاذري‌، احمد، انساب‌ الاشراف‌، به‌ كوشش‌ محمد حميدالله‌، قاهره‌، ۱۹۵۹م‌؛ جاحظ، عمرو، البرصان‌ و العرجان‌، به‌ كوشش‌ محمد مرسى‌ خولى‌، قاهره‌، ۱۹۷۲م‌؛ حاكم‌ نيشابوري‌، محمد، المستدرك‌، بيروت‌، ۱۳۹۸ق‌/ ۱۹۷۸م‌؛ دينوري‌، احمد، الاخبار الطوال‌، به‌ كوشش‌ عبدالمنعم‌ عامر، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌؛ ذهبى‌، محمد، تاريخ‌ الاسلام‌ (حوادث‌ و وفيات‌ ۸۱ -۱۰۰ق‌)، به‌ كوشش‌ عمر عبدالسلام‌ تدمري‌، بيروت‌، ۱۴۰۹ق‌/۱۹۸۹م‌؛ همو، سير اعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ شعيب‌ ارنؤوط و ديگران‌، بيروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌؛ زبير بن‌ بكار، الاخبار الموفقيات‌، به‌ كوشش‌ سامى‌ مكى‌ عانى‌، بغداد، ۱۹۷۲م‌؛ شيخ‌ طوسى‌، محمد، رجال‌، نجف‌، ۱۳۸۰ق‌؛ طبري‌، تاريخ‌؛ كشى‌، محمد، معرفة الرجال‌، اختيار شيخ‌ طوسى‌، به‌ كوشش‌ حسن‌ مصطفوي‌، مشهد، ۱۳۴۸ش‌؛ كلبى‌، هشام‌، نسب‌ معد و اليمن‌ الكبير، به‌ كوشش‌ محمود فردوس‌ عظم‌، دمشق‌، داراليقظة العربيه‌؛ مزي‌، يوسف‌، تهذيب‌ الكمال‌، به‌ كوشش‌ بشار عواد معروف‌، بيروت‌، ۱۴۱۲ق‌/۱۹۹۱م‌؛ نووي‌، يحيى‌، تهذيب‌ الاسماء و اللغات‌، بيروت‌، دارالكتب‌ العلميه‌؛ يعقوبى‌، احمد، تاريخ‌، بيروت‌، ۱۳۷۹ق‌/۱۹۶۰م‌.
عبدالامير سليم‌



جعبه ابزار