• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اهداف تکلیف(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



برخى از مذاهب کلامى، از جمله اشعریان، هدفمند بودن تکالیف الهى را منکرند و برآن اند که جست و جوى غرض براى افعال الهى، از جمله تکالیف، ناممکن و بیهوده و دست کم امرى بى اهمیت است(العلامة الحلى، نهج، ص۸۸)، براین اساس، برخى از آنان با استناد به ادله اى مانند آیه ۵۴ اعراف(اعراف:۵۴)که خلقت و تکلیف کردن را حق خداوند شمرده: «اَلا لَهُ الخَلقُ والاَمرُ» ، تشریع تکالیف را مقتضاى الوهیت خداوند و عبودیت بنده شمرده و گفته اند: خداوند هرچه بخواهد مى تواند بر بندگان تکلیف کند و ضرورتى ندارد که تکالیف او داراى حُسن باشد(الرازى، تفسیر، ج۱۴، ص۱۲۶-۱۳۵)، حتى شمارى از آنان گفته اند که تکلیف کردن خداوند بندگانش را به امور قبیح یا امورى که کیفر اُخروى در پى دارد، جایز است.(العلامة الحلى، نهج، ص ۱۳۵ ـ ۱۳۶)
در برابر، امامیان و معتزلیان، تکالیف الهى را امرى ضرورى(العلامة الحلى، کشف، ص۴۴۱؛ الطوسى، الاقتصاد، ص۶۱؛ الطوسى، لاقتصاد، ص۶۵) و داراى هدف دانسته(طوسى، اندیشه، ص۲۲۱؛ جامعى، ص۱۹۵-۱۹۶؛العلامة الحلى، کشف، ص ۴۴۱)و برآن اند که لازمه نفى غرض از تکالیف الهى، عبث بودن افعال خداوند است، در حالى که این امر بر خداوند قبیح است و قرآن کریم نیز آن را مردود شمرده است(العلامة الحلى، نهج، ص ۸۹):«وما خَلَقنَا السَّماءَ والاَرضَ وما بَینَهُما لـعِبین» (انبیاء:۱۶)؛ «رَبَّنا ما خَلَقتَ هـذا بـطِلاً»(آل عمران:۱۹۱)؛ همچنین اینان تشریع تکالیف از سوى خداوند را امرى نیکو دانسته، صدور تکلیف قبیح و مُنکر را بر خداوند ناروا شمرده اند(الطوسى، الاقتصاد، ص ۶۱)، چنان که آیه ۲۸ اعراف(اعراف:۲۸) به این واقعیت اشاره دارد: «اِنَّ اللّهَ لا یأمُرُ بِالفَحشاءِ».
بر پایه آموزه هاى قرآنى، عمده ترین اهداف در تکالیف عبارت اند از:
۱. جلب منفعت:
مهم ترین هدف تکالیف الهى منفعت رساندن به بشر(الطوسى، الاقتصاد، ص ۶۲؛ الرسائل العشر، ج ۳، ص ۱۳؛ قوشچى، ص۳۴۵) و بهره مند ساختن او از ثواب الهى(الطوسى، التبیان، ج۵، ص۳۷۵؛ المجلسى، ج۵۲، ص۹۸؛ النعمانى، ص۱۷۷) است: «و مَن یعَظِّم حُرُمـتِ اللّهِ فَهُوَ خَیرٌ لَهُ».(حج:۳۰) به نظر مفسران، مراد از «حُرُمـتِ اللّهِ»اوامر و نواهى الهى است.(الطریحی، مجمع، ج۱، ص۴۹۳؛ الاردبیلى، زبدة، ص۲۲۸-۲۲۹؛ النحاس، ج۴، ص۴۰۴) منافع تکالیف الهى گاه دنیوى است و گاه اخروى؛ گاهى براى خود شخص و گاه براى دیگران سودمند است؛ نمونه آنکه: أ. تکلیف الهى حج، هم منافع مادى دارد و هم منافع معنوى(الکلینى، الکافی، ج۴، ص۲۶۳-۲۶۵؛ الصدوق، من لا، ج۲، ص۴۰۳؛ الطوسى، تهذیب، ج۵، ص۱۲۲): «واَذِّن فِى النّاسِ بِالحَجِّ • لِیشهَدوا مَنـفِعَ لَهُم». (حجّ:۲۷ ـ ۲۸) منافع مادى حج، سود حاصل از تجارت در ایام حج است(الطبرى، جامع، ج۱۷، ص۱۹۲-۱۹۳؛ الطریحی، مجمع، ج ۷، ص ۱۴۶؛ ابن کثیر، تفسیر، ج۳، ص۲۲۶) و منافع معنوى آن، عفو و مغفرت الهى و ثواب اُخروى است.(الطریحی، مجمع، ج۷، ص۱۴۶؛الکاشانى، ج۳، ص۳۷۴؛ القرطبى، الجامع، ج۱۲، ص۴۱) ب. روزه، افزون بر سلامت جسمانى بدن(النورى، مستدرک، ج۷، ص۵۰۲؛ ابن ابى جمهور،ج۱،، ص۲۶۸؛ الهندى، ج۸، ص۴۵۰)، موجب تقویت تقواست. (بقره:۱۸۳)(العظیم آبادى، ج۲، ص۱۳۹؛ القرطبى، ج ۲، ص ۲۷۵ ـ ۲۷۶) ج. نماز سبب نزول آرامش بر انسان (رعد:۲۸) و وسیله نیل او به مقامات معنوى و تکامل است: «اَقِمِ الصَّلوةَ ... • و مِنَ الَّیلِ فَتَهَجَّد ... عَسى اَن یبعَثَک رَبُّک مَقامـًا مَحمودا».(اسراء:۷۸ ـ ۷۹) د. زکات و انفاق در راه خدا از یک سو براى فقرا سودمند است (توبه:۶۰) و از سوى دیگر تقرب به خداوند و رحمت الهى را براى انفاق کننده در پى دارد: «اَلا اِنَّها قُربَةٌ لَهُم سَیدخِلُهُمُ اللّهُ فى رَحمَتِهِ».(توبه:۹۹)
۲. دفع ضرر و مفسده:
هدف دیگر تکالیف الهى، دفع مفاسد دنیوى و عذاب هاى اخروى
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۸، صفحه ۵۹۱
است؛ مانند أ. حرمت گوشت خوک، مردار و خون، که دلیل آن نجاست و پلیدى و زیانبار بودن آن هاست: «مَیتَةً اَو دَمـًا مَسفوحـًا اَو لَحمَ خِنزیر فَاِنَّهُ رِجسٌ اَو فِسقـًا». (انعام:۱۴۵) ب. نهى انسان ها از شرابخوارى و قمار از آن روست که این دو عمل مایه دشمنى و کینه میان انسان ها و مانع ذکر خدا مى شود: «اِنَّما یریدُالشَّیطـنُ اَن یوقِعَ بَینَکمُ العَدوةَ والبَغضاءَ فِى الخَمرِ والمَیسِرِ و یصُدَّکم عَن ذِکرِ اللّهِ و عَنِ الصَّلوةِ فَهَل اَنتُم مُنتَهون».(مائده:۹۱) در احادیث نیز زیان هاى پرشمارى براى شراب ذکر شده است.(کلینى، ج ۶ ، ص ۲۴۳؛ الحرالعاملى، ج۲۵، ص۳۰۳؛ الصدوق، علل، ج ۲، ص ۴۷۶؛ ) ج. فلسفه مهم تشریع نماز، دورى از گناه و کارهاى ناپسند: «اِنَّ الصَّلوةَ تَنهى عَنِ الفَحشاءِ والمُنکرِ»(عنکبوت:۴۵) و پاک شدن از گناهان گذشته است (هود:۱۱۴)، چنان که در روایات نیز آمده است.(الصدوق، من لا، ج ۱، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۵؛ الصدوق، علل، ج ۲، ص ۳۱۷؛ الحرالعاملى، ج ۴، ص ۹) د. در آیه ۱۰۳ توبه(توبه:۱۰۳)پاک شدن انسان از رذایل اخلاقى مانند بخل، از اغراض تکلیف زکات دانسته شده است(المجلسی، ج ۶ ، ص ۱۰۴؛ شیرازى، ج۸، ص۱۱۷؛ عاشور، ج۴، ص۲۰۴؛ الاسترآبادى، ص۸۷): «خُذ مِن اَمولِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم و تُزَکیهِم».انجام دادن تکالیف الهى انسان را از عقاب اخروى و آتش دوزخ نیز حفظ مى کند. (براى نمونه: نساء ۱۰(نساء:۱۰)، ۲۹(نساء:۲۹)؛ صفّ(صف:۱۰-۱۱)۱۰ ـ ۱۱)
۳. آزمایش مکلفان:
هدف مهم دیگر تشریع تکالیف شرعى، آزمودن انسان هاست(الطوسی، التبیان، ج ۳، ص ۵۴۶؛ الطبری، جامع، ج ۸ ، ص ۱۵۱؛): «لِکلّ جَعَلنا مِنکم شِرعَةً و مِنهاجـًا و لَو شاءَ اللّهُ لَجَعَلَکم اُمَّةً وحِدَةً و لـکن لِیبلُوَکم فى ما ءاتـکم». (مائده:۴۸) برخى مفسران مراد از «ما ءاتـکم»را تکالیف الهى و عبادات دانسته اند.(الطوسی، التبیان، ج ۳، ص ۵۴۶؛ الطبرسی، مجمع، ج ۳، ص ۳۵۰) در پرتو این آزمایش صفوف مؤمنان از مشرکان و منافقان جدا مى شود و بر اساس آن خداوند منافقان و مشرکان را عذاب و مؤمنان را مورد آمرزش خود قرار خواهد داد(الطبرسی، مجمع، ج ۸، ص ۱۸۸ ـ ۱۸۹؛ القرطبى، ج ۱۴، ص ۲۵۸): «اِنّا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَى السَّمـوتِ ... و حَمَلَهَا الاِنسـنُ اِنَّه کانَ ظَـلومـًا جَهولا • لِیعَذِّبَ اللّهُ المُنـفِقینَ والمُنـفِقـتِ والمُشرِکینَ والمُشرِکـتِ و یتوبَ اللّهُ عَلَى المُؤمِنینَ والمُؤمِنـتِ وکانَ اللّهُ غَفورًا رَحیما».(احزاب:۷۲ ـ ۷۳) به نظر برخى مراد از «الاَمانَةَ»، در این آیه تکالیف الهى است.(طوسی، الرسائل، ص ۳۱۲؛ المجلسی، ج ۵، ص ۳۱۱؛ فورى، ج۶، ص۳۳۶)در آیاتى دیگر نیز حکمت برخى تکالیف آزمودن مکلفان ذکر شده است؛ مانند حکم تغییر قبله براى جداسازى فرمانبرداران از نافرمانان (بقره:۱۴۳) یا جهاد در راه خدا براى جداسازى افراد شکیبا از دیگران. (آل عمران:۱۴۲)
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۸، صفحه ۵۹۲
گاه تکالیف امتحانى خداوند براى ارتقاى انسان هاست، چنان که براى اعطاى مقام امامت به حضرت ابراهیم(علیه السلام)، وى با تکالیفى آزموده شد: «و اِذِ ابتَلى اِبرهیمَ رَبُّهُ بِکلِمـت فَاَتَمَّهُنَّ قالَ اِنّى جاعِلُک لِلنّاسِ اِمامـًا».(بقره:۱۲۴) مراد از «کلمات» در این آیه را تکالیف الهى دانسته اند.(ابن کثیر، تفسیر ، ج ۱، ص ۱۷۰؛ المجلسی، ج ۱۲، ص ۵۹؛ المحلى، ص۱۴؛ الراوندى، ج۱، ص۲۸۰) برخى مراد از آن را نماز و مناسک حج(الطوسی، التبیان، ج ۱، ص ۴۴۶؛ الطبری، جامع، ج ۱، ص ۷۳۳؛ )و شمارى دیگر مأموریت به ذبح حضرت اسماعیل(علیه السلام) ذکر کرده اند.(القمى، ج۱، ص۵۹؛ الکاشانی، ج ۱، ص ۱۸۶؛ الطبری، جامع، ج ۱، ص ۷۳۴)
۴. کیفر گناهکاران:
برپایه برخى آیات، غرض از تشریع شمارى از تکالیف، مجازات گناهکاران است. از آن جمله است تحریم برخى خوراکى هاى حلال بر بنى اسرائیل به سبب ارتکاب گناهانى مانند ظلم به دیگران، رباخوارى و خوردن اموال دیگران: «فَبِظُـلم مِنَ الَّذینَ هادوا حَرَّمنا عَلَیهِم طَیبـت اُحِلَّت لَهُم وبِصَدِّهِم عَن سَبیلِ اللّهِ کثیرا • واَخذِهِمُ الرِّبوا وقَد نُهوا عَنهُ واَکلِهِم اَمولَ النّاسِ بِالبـطِـل».(نساء:۱۶۰ ـ ۱۶۱؛انعام:۱۴۶؛ نحل:۱۱۸) از همین قبیل است مکلف شدن آنان به قتل یکدیگر به سبب ارتداد و انحراف از دین( الطبری، ج ۱، ص ۴۰۸؛ الطبرسی، مجمع، ج ۱، ص ۲۱۸؛ الکاشانی، ج ۱، ص ۱۳۲): «اِنَّکم ظَـلَمتُم اَنفُسَکم بِاتِّخاذِکمُ العِجلَ فَتوبوا اِلى بارِئِکم فَاقتُلوا اَنفُسَکم».(بقره:۵۴) از آیات مربوط به احکام کیفرى نیز برمى آید که یکى از اغراض تشریع آن ها، مجازات بزهکاران بوده است؛ مانند احکام مربوط به حد زنا (نور:۲)، قذف (نور:۴) و سرقت: «والسّارِقُ والسّارِقَةُ فاقطَعوا اَیدِیهُما جَزاءً بِما کسَبا نَکـلاً مِنَ اللّهِ واللّهُ عَزیزٌ حَکیم». (مائده:۳۸) تکالیف مربوط به کفارات را نیز مى توان به نوعى کیفر براى جبران خطا یا گناه انجام گرفته برشمرد؛ مانند کفاره ظِهار (مجادله:۳ـ۴)، کفاره صید در حال احرام (مائده:۹۵) و کفاره سوگند نابجا. (مائده:۸۹)
منابع:
(۱)قرآن کریم؛
(۲)العلامة الحلى (م. ۷۲۶ ق.)، نهج الحق و کشف الصدق، به کوشش الحسنى الارموى، قم، دارالهجرة، ۱۴۰۷ ق؛
(۳)الفخر الرازى (م. ۶۰۶ ق.)، التفسیر الکبیر، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۱ ق؛
(۴)العلامة الحلى (م. ۷۲۶ ق.)، کشف المراد، به کوشش حسن زاده آملى، قم، نشر اسلامى، ۱۴۱۹ ق؛
(۵)الطوسى (م. ۴۶۰ ق.)، الاقتصاد الهادى، به کوشش حسن سعید، تهران، مکتبة جامع چهل ستون، ۱۴۰۰ ق؛
()شیخ طوسى، اندیشه هاى کلامى، جمعى از پژوهشگران گروه فلسفه و کلام اسلامى، مشهد، دانشگاه علوم اسلامى رضوى، ۱۳۷۸ ش؛
(۷)على رضا مسجد جامعى، پژوهشى در معارف امامیه، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، ۱۳۸۰ ش؛
(۸)شیخ طوسی، الرسائل العشر؛
(۹)قوشچى، شرح تجرید، چاپ سنگى؛
(۱۰)الطوسى (م. ۴۶۰ ق.)، التبیان، به کوشش احمد حبیب العاملى، بیروت، دار احیاء التراث العربى؛
(۱۱)المجلسى (م. ۱۱۱۰ ق.)، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۱۴۰۳ ق؛
(۱۲)النعمانى (م. ۳۸۰ ق.)، الغیبه، به کوشش غفارى، تهران، مکتبة الصدوق؛
(۱۳)الطریحى (م. ۱۰۸۵ ق.)، مجمع البحرین، به کوشش احمد الحسینى، تهران، فرهنگ اسلامى، ۱۴۰۸ ق؛
(۱۴)المقدس الاردبیلى (م. ۹۹۳ ق.)، زبدة البیان، به کوشش بهبودى، تهران، المکتبة المرتضویه
(۱۵)النحاس (م. ۳۳۸ ق.)، معانى القرآن، به کوشش الصابونى، عربستان، جامعة ام القرى، ۱۴۰۹ ق؛
(۱۶)الکلینى (م. ۳۲۹ ق.)، الکافى، به کوشش غفارى، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛
(۱۷)الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)، من لا یحضره الفقیه، به کوشش غفارى، قم، نشر اسلامى، ۱۴۰۴ ق؛
(۱۸)الطوسى (م. ۴۶۰ ق.)، تهذیب الاحکام، به کوشش موسوى و آخوندى، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ ش؛
(۱۹)الطبرى (م. ۳۱۰ ق.)، جامع البیان، به کوشش صدقى جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛
(۲۰)ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)، تفسیر القرآن العظیم، به کوشش مرعشلى، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۹ ق؛
(۲۱)الفیض الکاشانى (م. ۱۰۹۱ ق.)، تفسیر الصافى، بیروت، اعلمى، ۱۴۰۲ ق؛
(۲۲)القرطبى (م. ۶۷۱ ق.)، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق؛
(۲۳)النورى (م. ۱۳۲۰ ق.)، مستدرک الوسائل، بیروت، آل البیت(علیهم السلام) لاحیاء التراث، ۱۴۰۸ ق؛
(۲۴)ابن ابى جمهور (م. ۸۸۰ ق.)، عوالى اللئالى، به کوشش عراقى، قم، سیدالشهداء، ۱۴۰۳ ق؛
(۲۵)المتقى الهندى (م. ۹۷۵ ق.)، کنزالعمال، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق؛
(۲۶)العظیم آبادى (م. ۱۳۲۹ ق.)، عون المعبود، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق؛
(۲۷)الحرالعاملى (م. ۱۱۰۴ ق.)، وسائل الشیعه، قم، آل البیت(علیهم السلام) لاحیاءالتراث، ۱۴۱۲ ق.
(۲۸)الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)، علل الشرایع، به کوشش بحرالعلوم، نجف، مکتبة الحیدرى، ۱۳۸۵ ق؛
(۲۹)مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛
(۳۰)عبدالفتاح عاشور، منهج القرآن فى تربیة المجتمع، مصر، دارالجیل، ۱۳۹۹ ق؛
(۳۱)التبیان، الطوسى (م. ۴۶۰ ق.)، به کوشش احمد حبیب العاملى، بیروت، دار احیاء التراث العربى؛
(۳۲)شرح الرضى على الکافیه، رضى الدین الاسترآبادى (م. ۶۸۶ ق.)، به کوشش حسن عمر، تهران، جامعة قاریونس، ۱۳۹۵ ق؛
(۳۳)تحفة الاحوذى، المبارک فورى (م.۱۳۵۳ ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ ق؛
(۳۴)تفسیر الجلالین، جلال الدین المحلى (م. ۸۶۴ ق.)، جلال الدین السیوطى (م. ۹۱۱ ق.)، بیروت، دارالمعرفه؛
(۳۵)فقه القرآن، الراوندى (م. ۵۷۳ ق.)، به کوشش حسینى، قم، کتابخانه نجفى، ۱۴۰۵ ق؛
(۳۶)تفسیر القمى، القمى (م. ۳۰۷ ق.)، به کوشش الجزائرى، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ ق؛



جعبه ابزار