• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اهل فتوت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اهل فتوّت، منشا اخلاق خود را در صفات کمالیه خداوند جستجو می‌کنند. درباره اخلاق فتوت و آیین جوانمردی، پژوهش‌گران و نویسندگان مقاله‌ها و کتاب‌های متعددی نوشته‌اند از این رویکرد اخلاقی در متن‌های صوفیانه هم چون رساله قشیریه، کشف المحجوب، اسرارالتوحید، تذکرة الاولیاء و از همه بیشتر در طبقات الصوفیة ابوعبدالرحمن سلمی سخن رفته است.



دانشمندان و پژوهش‌گران معاصر نیز، متاثر از جذبه‌های اخلاقی اجتماعی جوانمردان و اهل فتوت، تحقیقات ارزشمندی را ارائه نموده، هرکدام این رویکرد عرفانی را از منظرها و زوایای مختلفی بررسی و ارزیابی کرده‌اند؛ به عنوان نمونه دکتر محمدجعفر محجوب در مقدمه فتوت‌نامه سلطانی عمدتاً در این قسمت، متاثر از مقاله تحقیقی دکتر مصطفی جواد در مقدمه کتاب الفتوة ابن المعمار
[۱] الحنبلی، محمد بن المعمار، کتاب الفتوة، با مقدمه استاد مصطفی جواد و همکاران، به نقل از احوال و آثار و اشعار میرسیدعلی همدانی، دکتر محمد ریاض، ص۳۳۲.
خاستگاه سیاسی تاریخی بروز این جریان را با تاکید بر نقش دولت عباسی بررسی کرده است.
[۲] واعظ کاشفی سبزواری، ملاحسین، فتوت نامه سلطانی، تحقیق محمد جعفر محجوب.



عبدالحسین زرین‌کوب در کتاب جستجو در تصوف ایران ربط و نسبت فتوت و ملامت را توضیح داده
[۳] زرین‌کوب، عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران، ص۳۵۷۳۳۵.
که در تکمیل پژوهشی از این دست می‌توان اثر دکتر ابوالعلاء عفیفی را ذکر کرد که به بیان موارد تشابه و اختلاف میان تعالیم و معانی اساسی تصوف، فتوت و ملامت پرداخته و ارتباط و پیوستگی فتوت و تصوف را تا ظهور ملامتیه، یعنی اوایل قرن سوم هجری، آشکار نموده است و در این تحقیق به تحلیل و نقد و بررسی رساله ملامتیه ابوعبدالرحمن سلمی نظر دارد.
[۴] عفیفی، ابوالعلاء، ملامتیه، صوفیه و فتوت، ترجمه نصرت الله فروهر.

در این میان عبد الباقی گولپینارلی نیز عنایت ویژه‌ای به مقایسه، تحلیل و نقد فتوت نامه‌ها و دیگر تشکیلات فتیان در کشورهای اسلامی به ویژه فلات آناتولی داشته است.
[۵] گولپینارلی، عبدالباقی، فتوت در کشورهای اسلامی و مآخذ آن، ترجمه توفیق سبحانی، تهران، انتشارات روزنه، ۱۳۷۹.

مرتضی صرّاف در مجموعه‌ای تحت عنوان رسائل جوانمردان هفت‌رساله فتوت‌نامه را گردآوری کرده
[۶] صراف، مرتضی، رسایل جوانمردان، با تصحیحات و مقدمه دکتر مرتضی صرّاف.
که با الهام از کار وی برخی دیگر از پژوهش‌گران چهارده رساله در باب فتوت و اصناف را تصحیح و منتشر نموده‌اند؛ که برخی از این رساله‌ها عبارتند از: رساله شاطران، رساله نمدمالی، رساله خبّازان، رساله کرباس بافتن و سنگ و ترازو، رساله قصّابان و سلاّخان و رساله حمامیان و سلمانیان.
[۷] افشاری، مهران، چهارده رساله در باب فتوت و اصناف.
[۸] مقدمه، تصحیح و توضیح مهران افشاری و مهدی مداینی.



برخی از نویسندگان نیز نقد و ارزیابی صوفیه و فتیان را موضوع پژوهش خود قرار داده‌اند که از این میان به اثر‌ هاشم معروف الحسنی
[۹] معروف‌الحسنی،‌هاشم، تصوف و تشیع، ترجمه سیدمحمدصادق عارف.
و محمدکاظم یوسف پور
[۱۰] یوسف‌پور، محمدکاظم، نقد صوفی، ص۱۳۰۱۱۹.
می‌توان اشاره کرد؛‌هاشم معروف الحسنی در مقام رد نظریات مصطفی کامل شیبی در دو کتاب الفکر الشیعی والنزعات الصوفیة و الصّلة بین التصوف والتشیع از جمله به نقد پیوند و ارتباط فتوت با تشیع پرداخته است.
[۱۱] معروف‌الحسنی،‌هاشم، تصوف و تشیع، ترجمه سیدمحمدصادق عارف، ص۴۳۵۴۲۸.

عده‌ای دیگر از نویسندگان به معرفی اجمالی ماهیت و آداب این جریان بسنده کرده‌اند.
[۱۲] سجادی، سیدضیاءالدین، مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوف، تهران: انتشارات سمت، ۱۳۷۲، ص۲۴۸-۲۴۴.
[۱۳] حلبی، علی‌اصغر، مبانی عرفانی و احوال عارفان، تهران: اساطیر، ۱۳۷۶، ص۲۳۳۲۲۹.
محی الدین ابن عربی در کتاب خود فتوت را به اخلاق حسنه، بذل نعمت‌های خدا به بندگان، تخلق به اخلاق خداوندی و ترجیح اوامر دین بر خواسته‌های نفس تعریف کرده و به بیان ترک فتوت که در بعضی موارد پیش می‌آید پرداخته است. نیز می‌نویسد که مقام و احکام اهل فتوت را به تفصیل در رساله اخلاق به فخر رازی نوشته است.
[۱۴] عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، دارالکتب العربیه مصر، ۱۳۲۹، باب‌های ۴۲ و ۱۴۶ و ۱۴۷.

در میان نویسندگانی از این دست که در صدد معرفی فتیان بوده‌اند مکتوبی که گزارش نسبتاً جامع‌تری را از ماهیت، آداب، سیر تحولات تاریخی سیاسی و تاثیرات فرهنگی اجتماعی فتوت ارائه نموده است مقدمه مبسوط محمدریاض پاکستانی بر رساله فتوتیه میرسیدعلی همدانی است
[۱۵] ریاض، محمد، احوال و آثار و اشعار میرسیدعلی همدانی، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، ۱۳۶۴ش، ص۳۳۴۲۴۵.
که به لحاظ جامعیت آن، در تنظیم این نوشتار استفاده شایانی از آن شده است.


فتوّت در لغت به معنای جوانمردی و سخاوت همراه با بزرگواری و بزرگ منشی است.
[۱۶] مسعود، جبران، الرائد، ص۱۱۰۳.
اما در اصطلاح، جریانی اجتماعی است که دارای شرایط، مراسم و آداب مخصوص بوده و اهداف خیرخواهانه انسانی را توام با خدمتگذاریِ صادقانه به فرد و جامعه دنبال می‌کرده است.
کلمه «فتی» (جوانمرد) به معنای اصطلاحی مذکور قبل از اسلام نیز در میان عرب‌ها به کار می‌رفته است و شخصی را که به عقیده ایشان در اخلاق، انسانیت و فضیلت به کمال می‌رسید و یا دست‌کم دارای دو صفت سخاوت و شجاعت (که عرب‌ها بزرگ می‌شمردند) بوده، تا جایی که در اثر سخاوت خود زیر بار قرض و فقر و تنگدستی می‌رفت و یا در اثر شجاعت جان عزیز خود را فدای دیگران می‌کرد، «فتی» می‌نامیدند.
اما در دنیای اسلام، فتوّت یا جوانمردی، به صورت یک اصطلاح دینی و صوفیانه و اجتماعی، عنوان مسلکی خاص است که «پس از تصوف بیش از هر طریقه‌ای در کشورهای اسلامی رواج داشته است».
[۱۷] نفیسی، سعید، سرچشمه تصوف در ایران، ص۱۳۴.
این مسلک جنبه اخلاقی دین مبین اسلام را نمایان‌تر کرد و تصوف اسلامی را فعّال‌تر و غنی‌تر ساخت و از جنبه اجتماعی نیز وسیله‌ای برای کمک به درماندگان و موجب استیصال جابران و ستم‌گران گشت.
اهل فتوّت منشا اخلاق خود را در صفات کمالیه خداوند متعال جستجو می‌کنند، خدای تعالی نمونه‌های کرم و جوانمردی را به ما نشان می‌دهد تا ما هم به مقتضای «تخلّقوا باخلاق اللّه»، آن نمونه‌ها را سرمشق قرار دهیم.
[۱۸] مجموعه عکسی رسائل حکمت و تصوف و فتوّت، به شماره ۱۱۷۱/۶ در کتاب خانه مرکزی دانشگاه.



همه حضرات انبیا از آدم (علیه‌السّلام) تا محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) «فتی» و جوانمرد بودند ولی به فحوای آیه مبارکه «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض» بعضی از انبیا در فتوت هم از دیگران برترند، حضرت ابراهیم خلیل الرحمن ابوالفتیان است و حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سید الفتیان. فتوّت و ایثار فوق‌العاده حضرت ابراهیم این بود که در قربانی ساختن پسر عزیز خود کوشید و بعد از آن‌که در آتش سوزان‌ انداخته شد حتی از حضرت جبرئیل هم کمک نخواست. مهمان‌نوازی ابراهیم هم شهرت جهانی دارد و داستانی هم درباره پذیرایی او از یک میهمان کافر، همراه با دعوت وی به آیین حق، آورده‌اند که شیخ سعدی آن را از دیگران گرفته و با تصرفات چند، در ضمن حکایتی در باب دوم بوستان نقل کرده است. (کلیات سعدی که با این بیت آغاز می‌شود:
شنیدم که یک هفته ابن السبیل •••••• نیامد به مهمان سرای خلیل)
[۲۰] سعدی، ابومحمّد، کلیات سعدی، بوستان باب دوم حکایت اول، ص۲۷۴ـ۲۷۳.
[۲۱] قشیری، عبدالکریم بن هوازن، رسالة القشیریه، ص۱۰۴.
[۲۲] حنبلی، ابن معمار، کتاب الفتوة ابن المعمار، ص۲۷۹۲۸۰.

خلاصه ابراهیم حنیف در توحید و ایثار و ثبات و صبر بر بلاها نمونه و «ابوالفتیان» است.
[۲۳] السیوری، مقداد بن عبدالله، (مخطوط)، رسالة الفتوة، کتاب خانه مجلس، شماره ۴۹۷۶.

حضرت یوسف صدّیق (علیه‌السّلام) هم در بلای شدیدی که، به سبب گریز او از معصیت، به وسیله زن عزیز مصر و زنان دیگر بر سرش آمد، معصوم و ثابت قدم ماند و زندان را بر عصیان و گناه ترجیح داد. برادران او در هلاک و نابودی و بدنامی او کوشیدند، ولی آن صدّیق همه‌گونه جفاکاری‌های آنان را عفو کرد و اعلام داشت که (لاتثریب علیکم الیوم) در قرآن نمونه‌های زیادی از جوانمردی سایر انبیا و صالحین مانند اصحاب کهف نیز ذکر شده است.
[۲۵] افشار، ایرج، فرهنگ ایران زمین، شماره ۱۰، سال ۱۳۴۱ شمسی.
[۲۶] ناصری سیواسی، علاءالدین، فتوّت نامه منظوم، ص۲۴۰۲۴۳.
[۲۷] مجلسی، محمدباقر، حیات القلوب، ج۱، ص۲۹۹۳۰۴.



در میان انبیای الهی، فضایل اخلاقی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، نمونه و خارج از شماره است و نمونه‌هایی از فتوّت او در لابه‌لای کتاب‌های تاریخ و سیره و حدیث و تفسیر آمده است و بر مبنای آنها همان‌گونه که دیگر فرقه‌های اسلامی و نحله‌ها و جماعت‌های گوناگون، طریقت و برنامه خود را برگرفته از زندگانی پیامبر می‌دانند، فتیان هم مکتب خود را به آن حضرت استناد می‌دهند. البته پاره‌ای از اقوال رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که در بسیاری از کتاب‌های تصوف و فتوّت مذکور است در متون معروف حدیث دیده نمی‌شود، ولی چون اکثر صوفیه و اصحاب فتوّت، آنها را مقبول انگاشته‌اند به نقل آن پرداخته‌اند.
حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قبل از بعثت هم در حلف الفضول (پیمان جوانمردان) شرکت داشت که جوانمردان مکه برای دادرسی بی‌نوایان تشکیل داده بودند. شجاعت، سخاوت، مهمان‌نوازی، رفق، مدارا، مردم‌نوازی، عیب‌پوشی، عفو، بخشایش، اخلاص، دل‌سوزی، حمایت از مظلومان، مقاومت در برابر سفاکان، ترحم بر ضعیفان، اعانت بینوایان و امثال آنها صفاتی است که جوانمردان، بسیار به آن علاقه داشته‌اند. روشن است که حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همه این صفات را در حد اعلا داشته است؛ از همین رو فتیان اعمال خود را به پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، نسبت داده‌اند.


در میان پیروان حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در فتوت بهترین مثال یک فتای حقیقی و کامل، امیرموءمنان علی (علیه‌السّلام) است که همه سلسله‌های فتوّت اسلامی به او می‌پیوندد و شخص آن رادمرد «منبع عین فتوّت و معدن جود و مروت»
[۲۸] همدانی، میرسیدعلی، رساله فتوّتیه، مقدمه.
و «قطب مدار فتوّت» شمرده می‌شود. اهل فتوّت وقایع بسیاری را در زندگی حضرت امیر (علیه‌السّلام) ذکر می‌کنند که دلالت بر ظهور صفت فتوّت در بالاترین درجه در وجود آن حضرت دارد. از جمله می‌گویند: در جنگ اُحد زمانی که حضرت علی (علیه‌السّلام) شجاعانه، خالصانه و به طرزی شگفت می‌جنگید،‌هاتف غیبی آواز داد: لافتی الاّ علی لاسیف الاّ ذوالفقار و از آن پس پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چندین بار این جمله را درباره علی (علیه‌السّلام) به کار برد و سپس این جمله شعار فتیان گردید و از این رو علی (علیه‌السّلام) را «شاه مردان» می‌خواندند.
[۲۹] حنبلی، ابن المعمار، کتاب الفتوه، ص۱۴۲.



ارباب فتوّت برای ورود به آیین فتوّت علاوه بر هفت شرط عمومی (مردانگی، بلوغ، عقل، دین اسلام، استقامت احوال، مروت و حیا) پنج شرط ویژه را ضروری می‌دانستند: توبه صادقانه، ترک علائق و اشتغال دنیوی، دل با زبان راست داشتن، اقتدای درست به بزرگان فتوّت و درِ همه مرادات را بر خود بستن.
[۳۰] کاشفی سبزواری، ملا حسین واعظ، فتوّت نامه سلطانی.
البته در دوران بعدی شرایط فتوّت را تا هفتاد و دو رسانده‌اند که این شرایط گاه به عنوان «صفات» خوانده می‌شوند، که تعدادی از آنها به قرار ذیل است:
راستی، کمک به دیگران، آزادی از هوای نفس، پاکی دامن و چشم، وفاپیشگی، بخشودن به دوست و دشمن، احتراز از دشنام و یاوه‌گویی، خود را مانند مورچه ضعیف دیدن، مرادات نامرادان و بی‌نوایان را به سعی خود بر آوردن، پرهیز از خودستایی و اظهار اعمال خوب خود (مگر برای تشویق دیگران)، احتراز از خودبینی و تکبر، حلم و بردباری ورزیدن، عدم شکایت از دیگران، پارسا مشربی، حذر از تزویر، دل را از کینه پاک داشتن، پرهیز از بزرگداشت خود، در سخن ملایم و خلیق بودن، به فرایض خود اعتنای کافی داشتن و آنها را انجام دادن، مروت به دیگران، ریاضت ورزیدن، ناخوانده به جایی نرفتن، مدارا با پیران و بخشایش با جوانان، به دوستان و دل‌سوزان در تنهایی نصیحت کردن، نگاه داری ادب، دیگران را جز به نکویی یاد نکردن، گرد معاصی نگشتن، تربیت کردن دیگران به صورتی که خجل نشوند (چه پیر باشند و چه جوان)، لباس خرقه خود را به هر ناسزا ندادن، قناعت ورزیدن، عبادت و نیایش خداوندی را بر همه چیز مقدم داشتن، مردم را به احسان و مروت به چنگ آوردن، در راه احسان چالاک بودن، مانند شمع در میان جمع دل‌سوزی نمودن و....


به عقیده فتیان اولیه، دوازده کس شایسته ورود در سلک فتیان نیست؛ کاهن، خوگرفته به شراب‌خواری، دلاک، دلال، جولا، قصاب، جراح، صیاد، کارگزار دیوان دولتی و محتکر. (کتابخانه دانشکده ادبیات تهران، رساله‌ای در مجموعه عکسی شماره ۱۱۷۱ موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به عنوان فتوّت، رسالة الفتوة از شیخ مقداد نسخه خطی شماره ۴۹۷۶ کتابخانه مجلس، فتوّت نامه منظوم ناصری.)
[۳۱] کاشفی سبزواری، ملا حسین واعظ، فتوّت نامه سلطانی، کتاب الفتوة ابن العمار، ص۲۶۱ـ۲۵۶.
[۳۲] سلمی، ابوعبدالرحمن، منتخب کتاب الفتوة (سلمی) خطی به شماره ۹۰ د.
به دلیل همین شرایط سخت در ورود به جرگه فتیان اولیه بود که بعدها «فتوّتِ اصنافی» به وجود آمد و همه اصناف پیشه‌وران به‌ویژه از اواخر قرن هشتم هجری در همه‌جا خود را به شاخه‌ای از آن منسوب داشتند و هر یک از پیشه‌وران سعی کردند تا پیشه و صنعت خود را از دیگران بهتر و برتر قلمداد کنند.


بیست کار زشت را نیز فتیان، موجب خروج از قلمرو فتوّت می‌دانستند که بایستی همه فتیان از آن برحذر باشند (و بعضی از این امور از همان اوصاف هفتاد و دوگانه فتیان که قبلاً ذکر گردیده استخراج شده است)؛ می‌خواری، زنا، لواط، غمازی و نمامی، نفاق، تکبر، ترس (جز از خدا)، حسد، کینه، دروغ، مخالفت و عدم تعاون در کار خوب، خیانت، نگاه شهوت‌آمیز به نامحرم، عیب‌جویی، بخل، غیبت، بهتان، دزدی، حرام‌خواری، و عدم توجه به تربیت و نصیحت دیگران. چنان‌که خواهیم دید فتیانِ دوره انحطاط، بعضی از این اعمال ممنوعه را انجام می‌داده‌اند.


جوانمردان، سلسله مراتب ویژه‌ای داشتند: داوطلب ورود به سلک فتوّت را «طالب» یا «صغیر» می‌گفتند. پس از آن‌که برای ورود پذیرفته می‌شد او را «ابن» می‌نامیدند. سابقه‌داران را «اب» و رئیس و سرسلسله خود را «اخی» خطاب می‌کردند. آنان به جای خرقه «سراویل» (جمع سروال یا شلوار) می‌پوشیدند. مهم‌ترین رسم به اعتقاد آنان پوشیدن شلوار بود که جزوی از لباس اهل فتوّت است. در لباس اهل فتوّت، کلاه یا عمامه برای احترام و بزرگداشت مقام فتیان است و سراویل علامت عفاف و پاک‌دامنی و تقواست. این لباس بعدها در زورخانه‌های ایران مرسوم شد. هر یک از جوانمردان کمربندی به نام «شدّ» یا «محزم» یا «بند» داشته‌اند و سندِ سراویل و کمربند خود را به «شاه مردان» متصل می‌نموده‌اند.
جریان فتوّت اسلامی با آمیخته شدن به تصوف و عرفان رنگ و بوی خاصی گرفته و تشکیلات و آداب و رسوم ویژه‌ای پیدا کرده است. فتیان، هم‌چون خانقاه که مرکز اجتماع صوفیان است، «لنگر» و «زاویه» داشته‌اند که نام مکانی بوده که پایگاه و محل اجتماع و مراسم آنان محسوب می‌شده است.


فتوّت، دوشادوش تصوف مورد استقبال و توجه بوده و اساساً می‌توان گفت روش تربیتی و اخلاقی تصوف را طریق فتوّت رونق بسیار بخشیده است (این مطلب را با مراجعه به کتاب‌های متعدد عربی و فارسی عرفا و صوفیه می‌توان دریافت؛ از آن جمله است شرح تعرّف مستملی بخاری، کشف المحجوب هجویری، کتاب الفتوة ابوعبدالرحمن سلمی (که قدیمی‌ترین کتاب مستقل و مخصوص درباره فتوّت است)، تذکرة الاولیاء شیخ عطار، کتاب الفتوة شهاب الدین عمر سهروردی، جوامع الحکایات و لوامع الروایات محمد عوفی، کتاب الفتوة ابن المعمار الحنبلی، فتوّت نامه منظوم ناصری، رساله فتوّتیه میرسیدعلی همدانی و فتوّت‌نامه سلطانی.) .
پیشرفت و جهش اصلی مسلک جوانمردی را در بین سده‌های پنجم تا نهم هجری می‌توان مشاهده کرد. دوره انحطاط آن هم مقارن با دوره انحطاط تصوف است. هم اکنون نیز اگر تصوف به صورت زوال پذیرفته‌ای باقی است، فتوّت و جوانمردی آن مقدار از بین نرفته و در ایران تشریفات مربوط به فتوّت شاید از تصوف پایدارتر بوده و تا اواخر قرن گذشته با همان نحو آداب و رسوم، کم و بیش باقی بوده است.


مهم‌ترین علل اولیه انحطاط و زوال آنان، همانا بی‌عملی و تظاهرات ریایی صاحبان این مسلک بوده است. بدعملی‌ها و ضعف‌های نفسانی، نخست در چند گروه از متصوفه و فتیان آشکار گردید و کم‌کم به دیگران و خصوصاً نو‌واردان سرایت کرد تا به صورت کارهای ننگ‌آوری نمودار گشته و موجب بدنامی و رسوایی همگنان شد.
برخی از افراد به صورت‌های گوناگون از نام و تشکیلات فتوّت سوء استفاده کرده، حق را با باطل آمیختند. خلیفه الناصرالدین‌الله عباسی در قرن ششم و هفتم هجری به تطهیر و تمرکز نظام فتوّت پرداخت و این نهضت به وسیله او در سراسر عالم اسلام نشر یافت.
علیرغم فعالیت‌های خراب‌کارانه بعضی از «عیّاران» و «شطّاران»، این دو دسته از فتیان در مبارزه با حکومت‌های ستم‌کار و ثروت‌اندوزان یغماگر نقش قابل توجهی داشته‌اند. چنان‌که سهم «جوانمردان» در دست‌گیری از مردم ضعیف و بینوا و در جنگ علیه اشغال‌گران صلیبی را نیز نمی‌توان منکر شد.
فتوّت اسلامی به سرزمین اروپا نیز راه یافت و نه تنها مسلمانان آن دیار را در قرون وسطی به سوی خود جذب کرد، بلکه تمدن و فرهنگ نامسلمانان آن سامان را نیز تحت تاثیر شدید قرار داد.


مراکز معروف نهضت فتوّت در جهان اسلام، خراسان و ماوراءالنهر، آناتولی (در ترکیه فعلی)، دمشق، قاهره و بغداد بوده است.
نهضت فتوّت کم‌کم از حمایت دولت‌های اسلامی محروم شد و به علت ورود حساب نشده همه گروه‌ها و افراد در تشکیلات فتیان و رواج پاره‌ای مفاسد اخلاقی دچار بدنامی گردید و جاذبه سابق خود را از دست داد و مردم کمتر بدان اقبال نمودند. کسانی‌که در این اواخر خود را به فتیان منسوب می‌کنند، مدّعیانی دروغین‌اند و به واقع از اخلاق فتیان محروم‌اند.
با وجود از میان رفتن تشکیلات فتوّت، تاثیر آن بر اخلاق و فرهنگ بسیاری از مردم جهان و به ویژه مسلمانان هنوز هم باقی است و تحت تاثیر مفاهیم و اهداف آن است که بسیاری از اعمال خیر به وسیله افراد یا گروه‌ها یا سازمان‌های مختلف اجتماعی انجام می‌گیرد.
فتوّت در آثار ادبی و صوفیانه‌ای که به زبان‌های فارسی و عربی و ترکی به نظم یا نثر به وجود آمده تاثیر زیادی گذاشته و فهم بسیاری از بخش‌ها و مطالب این آثار جز با شناخت نهضت فتوّت و آشنایی با مصطلحات و مقاصد فتیان ممکن نیست.
به عقیده خاورشناس آلمانی «فراتنز تیشنر»
[۳۳] مجله دانشکده ادبیات، شماره ۲، سال ۴، ص۹۴.
زوال نهایی «فتوّتِ اصنافی» به علت توسعه اقتصاد مغرب زمین و ورود اجناس و مصنوعات اروپایی به ممالک اسلامی است که در قرن گذشته (سیزدهم هجری/نوزدهم میلادی) صورت پذیرفته است، هم چنین دیگر تشکیلات دولتی از اهمیت این گروه کاسته است (مثلاً تشکیلات قشون و ژاندارمری و نظارت دقیق دولت‌ها بر افعال گروه‌های مختلف و غیره به کمک پلیس). شکی نیست که عوامل مذکور در تضعیف بنیه اخلاقی مسلمانان و بعضی از تشکیلات آنان تاثیر داشته و فتوّت هم از این عوامل صدمه خورده است. ولی این امر را تنها معلول تحولات اقتصادی و اجتماعی نمی‌توان دانست و عوامل متعدد دیگر نیز در این مورد دخالت داشته است که به بعضی از آنها قبلاً اشاره کردیم.


نزدیک‌ترین تشکیلات فتوّت در روزگار ما فتیان یا داش‌مشدی‌های تهرانی هستند. فعالیت‌های نیکوکارانه این داش‌مشدی‌ها در ایران تا اوایل قرن پیش به صورت مرتبی ادامه داشته است. مستوفی که خود در ۱۲۵۵ش متولد شده، درباره موقعیت این گروه در دوره ناصرالدین‌شاه قاجار بر طبق مشاهدات خود، گزارش مبسوطی نگاشته است.
[۳۴] مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، ج۱، ص۴۰۸-۴۱۸.



۱. الحنبلی، محمد بن المعمار، کتاب الفتوة، با مقدمه استاد مصطفی جواد و همکاران، به نقل از احوال و آثار و اشعار میرسیدعلی همدانی، دکتر محمد ریاض، ص۳۳۲.
۲. واعظ کاشفی سبزواری، ملاحسین، فتوت نامه سلطانی، تحقیق محمد جعفر محجوب.
۳. زرین‌کوب، عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران، ص۳۵۷۳۳۵.
۴. عفیفی، ابوالعلاء، ملامتیه، صوفیه و فتوت، ترجمه نصرت الله فروهر.
۵. گولپینارلی، عبدالباقی، فتوت در کشورهای اسلامی و مآخذ آن، ترجمه توفیق سبحانی، تهران، انتشارات روزنه، ۱۳۷۹.
۶. صراف، مرتضی، رسایل جوانمردان، با تصحیحات و مقدمه دکتر مرتضی صرّاف.
۷. افشاری، مهران، چهارده رساله در باب فتوت و اصناف.
۸. مقدمه، تصحیح و توضیح مهران افشاری و مهدی مداینی.
۹. معروف‌الحسنی،‌هاشم، تصوف و تشیع، ترجمه سیدمحمدصادق عارف.
۱۰. یوسف‌پور، محمدکاظم، نقد صوفی، ص۱۳۰۱۱۹.
۱۱. معروف‌الحسنی،‌هاشم، تصوف و تشیع، ترجمه سیدمحمدصادق عارف، ص۴۳۵۴۲۸.
۱۲. سجادی، سیدضیاءالدین، مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوف، تهران: انتشارات سمت، ۱۳۷۲، ص۲۴۸-۲۴۴.
۱۳. حلبی، علی‌اصغر، مبانی عرفانی و احوال عارفان، تهران: اساطیر، ۱۳۷۶، ص۲۳۳۲۲۹.
۱۴. عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، دارالکتب العربیه مصر، ۱۳۲۹، باب‌های ۴۲ و ۱۴۶ و ۱۴۷.
۱۵. ریاض، محمد، احوال و آثار و اشعار میرسیدعلی همدانی، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، ۱۳۶۴ش، ص۳۳۴۲۴۵.
۱۶. مسعود، جبران، الرائد، ص۱۱۰۳.
۱۷. نفیسی، سعید، سرچشمه تصوف در ایران، ص۱۳۴.
۱۸. مجموعه عکسی رسائل حکمت و تصوف و فتوّت، به شماره ۱۱۷۱/۶ در کتاب خانه مرکزی دانشگاه.
۱۹. بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.    
۲۰. سعدی، ابومحمّد، کلیات سعدی، بوستان باب دوم حکایت اول، ص۲۷۴ـ۲۷۳.
۲۱. قشیری، عبدالکریم بن هوازن، رسالة القشیریه، ص۱۰۴.
۲۲. حنبلی، ابن معمار، کتاب الفتوة ابن المعمار، ص۲۷۹۲۸۰.
۲۳. السیوری، مقداد بن عبدالله، (مخطوط)، رسالة الفتوة، کتاب خانه مجلس، شماره ۴۹۷۶.
۲۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۲.    
۲۵. افشار، ایرج، فرهنگ ایران زمین، شماره ۱۰، سال ۱۳۴۱ شمسی.
۲۶. ناصری سیواسی، علاءالدین، فتوّت نامه منظوم، ص۲۴۰۲۴۳.
۲۷. مجلسی، محمدباقر، حیات القلوب، ج۱، ص۲۹۹۳۰۴.
۲۸. همدانی، میرسیدعلی، رساله فتوّتیه، مقدمه.
۲۹. حنبلی، ابن المعمار، کتاب الفتوه، ص۱۴۲.
۳۰. کاشفی سبزواری، ملا حسین واعظ، فتوّت نامه سلطانی.
۳۱. کاشفی سبزواری، ملا حسین واعظ، فتوّت نامه سلطانی، کتاب الفتوة ابن العمار، ص۲۶۱ـ۲۵۶.
۳۲. سلمی، ابوعبدالرحمن، منتخب کتاب الفتوة (سلمی) خطی به شماره ۹۰ د.
۳۳. مجله دانشکده ادبیات، شماره ۲، سال ۴، ص۹۴.
۳۴. مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، ج۱، ص۴۰۸-۴۱۸.



پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «اخلاق فتوت و آیین جوانمردی»، تاریخ بازیابی ۹۶/۶/۸.    



جعبه ابزار