• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بابانورالدین رشی(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بابانورالدّين‌ِ رِشى‌ (۷۷۹-۸۴۲ق‌/۱۳۷۷- ۱۴۳۸م‌)، عارف‌ و شاعر كشميري‌ كه‌ به‌ «شيخ‌ نورالدين‌ ولى‌» نيز مشهور است‌. اجداد او از فرمانروايان‌ هندو، و ساكن‌ كشتوار بودند و پدرش‌ بعدها در كشمير به‌ دست‌ سيد حسين‌ سمنانى‌ - يا به‌ قولى‌ ياسمن‌ رشى‌ - اسلام‌ آورد (آزاد، تذكره‌، ج۱، ص۷۳- ۷۵؛ محب‌ الحسن‌، ص۲۲۴ ؛ داوود، ص۸۹) و گويا از اين‌ زمان‌ سالار الدين‌ نام‌ گرفت‌. نورالدين‌ در روستاي‌ كيمو در جنوب‌ شرقى‌ سرينگر در ۷۷۹ق‌، يا به‌ قولى‌ در ۷۵۷ق‌ (غلام‌ سرور، ج۲، ص۳۱۲- ۳۱۳) زاده‌ شد (داوود، ص۸۹)
نورالدين‌ بيشتر تحت‌ تأثير تعاليم‌ زاهدانة سادهو۱ها و حكماي‌ هندو بود، تا عارفان‌ و علماي‌ مسلمان‌، و به‌ همين‌ سبب‌، هندوها او را «نانداريشى‌۲» و «نونده‌ريشى‌» (ريشى‌ (يا رشى‌) در سنسكريت‌ به‌ معنى‌ حكيم‌ و فرزانه‌ است‌، نك: ويليامز، مى‌خواندند. اما برخى‌ او را از عارفان‌ طريقت‌ كبرويه‌ و مريد ميرمحمد همدانى‌، فرزند سيدعلى‌ همدانى‌ (د ۷۸۶ق‌/۱۳۸۴م‌)، يا به‌ اشتباه‌، از مريدان‌ خود سيدعلى‌ همدانى‌ دانسته‌اند (آزاد، تذكره‌، ج۱، ص۷۷؛ رياض‌، ص۸۵ - ۸۶)؛ اما رضوي‌ با توجه‌ به‌ اختلاف‌ نظر و طريقت‌ بابانورالدين‌ با طريقة كبرويه‌، در وجود چنين‌ ارتباطى‌ بين‌ آنها، ترديد كرده‌ است‌ (محب‌ الحسن‌، ص۲۲۴ ).
ظاهراً لَلَّه‌ دد، عارفة مشهوركشمير، درتربيت‌ او تأثيري‌ بسزا داشته‌ است‌ (غلام‌ سرور، ج۲، ص۳۱۳؛آزاد، تذكره‌، ج۱، ص۷۵؛راشدي‌، ج۲، ص۹۱۳)برخى‌ازپيروان‌بابانورالدين‌، او را اويسى‌ گونه‌، مريد پيامبر اكرم‌ (ص‌) دانسته‌، و گفته‌اند كه‌ از روح‌ پيامبر (ص‌) استمداد مى‌كرده‌ است‌.
شيخ‌ نورالدين‌ در حدود سال‌ ۸۰۹ق‌ در ۳۰ سالگى‌ به‌ زهد و رياضت‌ و عزلت‌ گرايش‌ يافت‌ و در غاري‌ در نزديكى‌ كيمو به‌ عبادت‌ و تفكر و رياضتهاي‌ سخت‌ پرداخت‌ (غلام‌ سرور، ج۲، ص۳۱۲ -۳۱۳؛ محب‌ الحسن‌، ص۲۲۴ )؛ آنگاه‌ به‌ نشر اسلام‌ و تربيت‌ مريدان‌ همت‌ گمارد (غلام‌ سرورج۲، ص۳۱۲ -۳۱۳؛ داوود، ص۸۹).
از مشهورترين‌ شاگردان‌ او بايد از شيخ‌ بام‌الدين‌، شيخ‌ زين‌الدين‌ و شيخ‌ لطف‌الدين‌ ياد كرد كه‌ هر ۳تن‌ به‌ دست‌ خود شيخ‌، اسلام‌ آوردند (داوود، ص۸۹ -۹۰؛آزاد، تذكره‌، ج۱، ص۸۵ -۱۰۳). بابا نورالدين‌ در ۶۳سالگى‌ درگذشت‌ و در روستاي‌ شرار شريف‌، واقع‌ در جنوب‌ غربى‌ سرينگر، دفن‌ شد. وي‌ در كشمير ميان‌ مسلمانان‌ و هندوها محترم‌ بود. آرامگاه‌ او، همواره‌ زيارتگاه‌ مشتاقان‌ و علاقه‌مندان‌ است‌ (غلام‌ سرور، ج۲، ص۳۱۳؛محب‌ الحسن‌، ص۲۴۴ ؛ داوود،ص۸۹ -۹۰؛ آزاد، تذكره‌، ج۱، ص۷۳).
بعد از درگذشت‌ شيخ‌، مريدانش‌ طريقه‌ و انديشه‌هاي‌ او را دنبال‌ كردند و به‌ زهد و رياضت‌ و تحمل‌ سختيها بيش‌ از كسب‌ دانش‌ گرايش‌ يافتند. آنان‌گوشت‌نمى‌خوردند و تنها به‌گياهان‌ خودرو، قناعت‌مى‌كردند و همواره‌ به‌ خدمت‌ مردم‌ مى‌پرداختند(محب‌ الحسن‌، ص۲۴۴ ). اساس‌ زندگانى‌ متفكرانة آنها بر «پاس‌ انفاس‌» مبتنى‌ بود. هر چند در هفت‌ اقليم‌ (رازي‌، ج۲، ص۱۰۹) از اهل‌ و عيال‌ ريشيان‌ سخن‌ به‌ ميان‌ آمده‌، اما آنان‌ تجرد را ترجيح‌ مى‌دادند، زيرا برآن‌ باور بودند كه‌ تأهل‌ سد بزرگى‌ در نيل‌ به‌ زندگى‌ زاهدانه‌ است‌. در توزك‌ جهانگيري‌ در وصف‌ آنان‌ آمده‌ است‌ كه‌ گرچه‌ علمى‌ و معرفتى‌ ندارند، ليكن‌ هيچ‌ كس‌ را بد نمى‌گويند، زبان‌ خواهش‌ و پاي‌ طلب‌ كوتاه‌ دارند، گوشت‌ نمى‌خورند و زن‌ نمى‌خواهند و پيوسته‌ درخت‌ ميوه‌ در صحرا مى‌نشانند، به‌ اين‌ نيت‌ كه‌ مردم‌ از آن‌ بهره‌ور شوند و خود از آن‌ تمتع‌ نمى‌گيرند ابوالفضل‌، شيخ‌ زين‌الدين‌ از مريدان‌ نورالدين‌، براي‌ تمايز ريشيان‌، شنل‌ پشمى‌ منقوش‌ به‌ رنگهاي‌ سياه‌ و سفيد را، زي‌ّ خاص‌ آنان‌ قرار داد.
بابانورالدين‌ صاحب‌ تأليف‌ نبود، اما اشعاري‌ به‌ او نسبت‌ داده‌، و او را در زمرة نخستين‌ شعراي‌ كشمير دانسته‌اند و اشعار او را در كنار اشعار لله‌ دد، آورده‌اند (آزاد، تذكره‌، ج۱، ص۷۸-۷۹؛آزاد، تاريخ‌، ج۱، ص۱۶۹-۱۷۰؛محب‌ الحسن‌، ص۱۵) شماري‌ از اشعار او توسط كول‌۱جمع‌آوري‌ و تصحيح‌ شده‌ است‌. به‌ گفتةطالب‌ اشعار و سخنان‌ او در كتاب‌ رشى‌نامه‌ ( ريشى‌نامه‌) ذكر شده‌، ليكن‌ وي‌ در انتساب‌ تمامى‌ اشعار به‌ شيخ‌ نورالدين‌ ترديد كرده‌، و معتقد است‌ كه‌ برخى‌ از آن‌ سروده‌ها متعلق‌ به‌ نويسندگان‌ بعد از اوست‌.
اشعار بابانورالدين‌ نشانگر شيفتگى‌ و عشق‌ او به‌ خداست‌ و همواره‌ سعى‌ كرده‌ در پرتو اين‌ عشق‌، به‌ رازهاي‌ نهفته‌ دست‌ يابد. او نيز مانند ساير عارفان‌، علماي‌ ظاهر را مورد انتقاد قرار داده‌ است‌.
بهاءالدين‌ متو كتابى‌ منظوم‌ به‌ فارسى‌ به‌ نام‌ رشى‌ نامه‌ ( ريشى‌نامه‌)در شرح‌ احوال‌ بابانورالدين‌، پيروان‌ و دراويش‌ رشى‌، نگاشته‌ است‌ كتاب‌ ديگري‌ نيز با عنوان‌ نورنامه‌ (يا رشى‌ نامه‌ ) به‌ زبان‌ فارسى‌ به‌ قلم‌ بابا نصيب‌ كشميري‌ (د ۱۰۴۷ق‌) در شرح‌ احوال‌ شيخ‌، وجود دارد.برخى‌ احتمال‌ داده‌اند كه‌ اثر اخير از نورنامة بهاءالدين‌ متو اقتباس‌ شده‌ باشد (احمد، ج۳، ص۳۵۴- ۳۵۶)
مآخذ:
(۱)آزاد، محمود، تاريخ‌ كشمير، مظفرآباد، ۱۹۹۰م‌؛
(۲) آزاد، محمود، تذكرة اولياء كشمير، مظفرآباد، ۱۹۹۳م‌؛
(۳) احمد، ظهورالدين‌، پاكسان‌ مين‌ فارسى‌ ادب‌، لاهور، ۱۹۷۷م‌؛
(۴) توزك‌ جهانگيري‌، به‌ كوشش‌ محمد هاشم‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌؛
(۵) داوود، نورالدين‌، محنة فى‌ الفردوس‌، بغداد، ۱۳۶۹ق‌/۱۹۵۰م‌؛
(۶) رازي‌، امين‌ احمد، هفت‌ اقليم‌، به‌ كوشش‌ جواد فاضل‌، تهران‌، ۱۳۴۰ش‌؛
(۷) راشدي‌، حسام‌الدين‌، تذكرة شعراي‌ كشمير، لاهور، ۱۳۴۶ش‌؛
(۸) رياض‌، محمد، احوال‌ و آثار واشعار مير سيد على‌ همدانى‌، اسلام‌ آباد، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌؛
(۹) غلام‌ سرور لاهوري‌، خزينةالاصفياء، لكهنو، ۱۲۹۰ق‌؛



جعبه ابزار