بحار الأنوار خام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بِحارُ الاْنْوار، مشهورترين، مهم ترين و مفصلترين اثر علمى محمد باقر مجلسى (۱۰۳۷-۱۱۱۰ يا ۱۱۱۱ق/۱۶۲۸- ۱۶۹۸ يا ۱۶۹۹م) كه مجموعهای گسترده از احاديث اماميه است و گاه «دائرة المعارف بزرگ احاديث شيعه» لقب گرفته است.
نام كامل اين اثر بحارالانوار الجامعه لدرراخبار ائمة الاطهار(ع) است. عزم مؤلف بر نگاشتن اين كتاب از ۱۰۷۰ق/۱۶۶۰م، پس از نگارش كتاب فهرس مصنفات الاصحاب جزم شده است و اولين تاريخ ثبت شده در خود كتاب ۱۰۷۲ق است (محمد باقر مجلسى، ج۱۰۳، ص۲۵۵) و سواد نامه آن در ۱۱۰۴ يا ۱۱۰۶ق به پايان رسيده است، هر چند پاك نويس كتاب تا پس از فوت مؤلف و توسط شاگردان او همچنان ادامه داشته است (امين، ج۹، ص۱۸۳؛ مشار، ج۲، ص۲۵_۲۶؛ المعجم ...، ج۱، ص۱۰۲).
همزمان با كار ۳۶ ساله او، كتابهای مهم ديگر حديثى شيعه نيز نگاشته شده است: نخست الوافى از مولى محسن فيض كاشانى (د۱۰۹۱ق/۱۶۸۰م) و ديگر وسائل الشيعه از محمد بن حسن حرعاملى (د ۱۱۰۴ق/۱۶۹۳م). شروع كار تأليف بحار الانوار در زمان شاهسليمان اول صفوی (سال ۱۰۷۷- ۱۱۰۵ق) بود و اتمام كار به دوره سلطنت شاه سلطان حسين اول (سال ۱۱۰۵- ۱۱۳۵) بر مىگردد. اين در حالى است كه مجلسى در ۱۰۸۹ق/۱۶۷۸ماز طرف شاه سليمان به شيخالاسلامى منصوب شد (مارچنكوفسكى، ص۳۲۸_۳۲۹) و پس از مرگ وی، شاه سلطان حسين نيز وی را در اين سمت ابقا كرد (بحرانى، ص۵۵).
پس از ورود محقق كركى در ۹۱۶ق/۱۵۱۰م به ايران و ايجاد بستر تشكيل حكومتى شيعى، زمينهای نيز برای رويكرد اخباری ايجاد شد كه زير بنای آن توسط ابنابى جمهور احسايى (زنده در ۹۰۴ق) در رسالهای با عنوان العمل باخبار اصحابنا به وجود آمده بود و توسط ميرزا احمد بن على استرابادی (د ۱۲۰۸ق) و محمد امين استرابادی (د۱۰۳۶ق) ادامه يافت. اين فضا تا نگارش الفوائد الحائريه توسط محمدباقر بهبهانى در ۱۲۰۸ق در رد الفوائد المدنيه محمد امين استرابادی، همچنان جو چيره بر تفكر شيعى دوران خويش بوده است و اين حكايت از آن دارد كه شرايط حاكم بر حوزههای دينى آن زمان نگارش احاديث را مىپسنديده، و فيض كاشانى و حرعاملى در همين فضا اقدام به تدوين مجموعههای حديثى شيعه نمودهاند. مجلسى نيز كه خود گرايش هر چند معتدل اخباری داشت (مهاجر، ص۱۵۱؛ ملكى، ص۲۶۱)، به نگارش بحار الانوار پرداخت. چنانكه وی درجواب سؤالى كه از او درباره حكما، فلاسفه، مجتهدين و اخباريون و فقها و صوفيه شده است، استفاده عقل را برای فهم احاديث، آن هم به شيوه حكما جايز نمىداند و خود را اخباری دور از افراط و تفريط در تقليد محض به عنوان درايت، يا اجتهاد آزاد بر اساس گرايشهای عقلى معرفى مىكند (زين العابدين شيروانى، ص۶۱۸ _۶۲۱).
مؤلف در مقدمه كتاب، عنوان مىكند كه پس از آشنايى و تفحص در علوم ديگر به اين نتيجه رسيده كه راهى برای علم جز در كتاب الهى و اخبار ائمه طاهرين (ع) وجود ندارد و راههای ديگر را هر چند بىبهره نمىداند، اما دور افتاده از مسير معرفى مىكند (محمد باقر مجلسى، ج۱،ص۲_۳). مؤلف در جای ديگر اين اثر، گرايش اخباری خود را نشان مىدهد و حتى با مسائل و شبهات عقلى مطرح شده، به شيوه روايى برخورد مىكند (محمد باقر مجلسى، ج۲، ص۳۱۴؛ محمد باقر مجلسى، ج۳، ص۲۳۴؛ محمد باقر مجلسى، ج۱۱، ص۲۵۹؛ محمد باقر مجلسى، ج۶۷، ص۲۵۴) و جايى به صراحت نظر اخباريان را بهترين نظر در بحث بيان كرده است و ترك مسألهای غامض را به دليل عجز عقول بر احاطه به عمق آن، اولى مىداند (محمد باقر مجلسى، ج۵، ص۲۶۰؛ المعجم، ج۱، ص۸۴_۸۶).
اما آنچه مجلسى به عنوان انگيزه شخصى بيان مىكند، حفظ آثار گذشتگان و جلوگيری از نابودی آنهاست، متونى كه به واسطه غرض ورزی فاسدان، بىتوجهى جاهلان، استيلای سلاطين گمراه و مخالف با اهل بيت (ع)، رواج علوم باطل و نيز كماعتنايى به احاديث، در حال از بين رفتن بوده، و جامعه آن روز برای هدايت و استفاده به آنها نيازی مبرم داشته است (محمد باقر مجلسى، ج۱، ص۳_۴).
روش كار مجلسى هر چند به نظر مىرسد نوعى برداشت از كارهای گذشته نيز باشد، اما ابتكارات شخصى نيز دارد. او ابتدا عناوين مجلدات كتاب خود را انتخاب مىكرد و سپس برای هر عنوان بابهايى مىگشود. در ذيل هر باب پيش از هر چيز آيات قرآنى متناسب آن را فهرست مىكرد كه اين كار او بسيار به كار الوافى فيض كاشانى نزديك است. آنگاه برای هر آيه، تفسيری مناسب با استفاده از نظرات مفسران و توضيحات خود مىنگاشت، اين كار را از جلد ۵ به صورت جدی آغاز كرده، و در جزء ۷ و ۹ به مناسبت بحث توحيد و صفات الهى به اوج خود رسانده است (محمد باقر مجلسى، ج۷، ص۶۷؛ محمد باقر مجلسى، ج۷، ص۹۸؛ محمد باقر مجلسى، ج۸، ص۱۷۳).
در مرحله بعدی، روايات متناسب با هر باب را در ذيل عنوان گنجانده، و سندهای آن را نيز با رعايت اختصار نقل كرده است. هدف او از اين اختصار جلوگيری از پركردن و افزودن حجم ابواب يا مزين كردن كتاب است، اما آنها را به كلى حذف نكرده است تا تحليل سند ناممكن شود (محمد باقر مجلسى، ج۱، ص۴۸). آنگاه توضيحات و شرح خود را بر روايات نگاشته، و در اين قسمت از نظرات ديگر صاحب نظران نيز ياری گرفته، و به نقل و گاه نقد اقوال آنان پرداخته است. وی در انتخاب روايات، اساس كار را بر تناسب كل يا جزء روايت با عنوان باب قرار داده است و البته آنجا كه روايت را تقطيع كرده، وعده آوردن متن كامل آن را در جای ديگر داده است (محمد باقر مجلسى، ج۶، ص۵۴؛ محمد باقر مجلسى، ج۶، ص۱۱۸؛ محمد باقر مجلسى، ج۶، ص۱۵۲). اين توضيحات او در ۱۰ جلد آخر كتاب ديده نمىشود؛ زيرا ۱۰ جلد آخر توسط شاگردش ميرزا عبدالله افندی، يا به قولى توسط مير محمد صالح حسينى پاك نويس شد و از سوادنامه به بياض آمد، برای اينكه عمر مجلسى به انجام اين كار كفاف نداده بود، هر چند برخى نيز اين نظر تاريخى را نپذيرفتهاند (محمد باقر مجلسى، ج۱، ص۴_۵؛ بحرانى، ص۵۷؛ تنكابنى، ص۲۰۸_۲۰۹؛ المعجم، ج۱، ص۷۵_۷۶).
وی برای اجرای چنين كار عظيمى از همكاران و شاگردان بسياری كمك گرفته كه در برخى منابع شمار آنها را بالغ بر هزار نفر دانستهاند (قمى، الكنى...، ج۳، ص۱۴۷) و كسانى چون ميرزا عبدالله افندی، ميرمحمد صالح حسينى، ملا ذوالفقار، ملا محمد رضا، عبدالله بن نورالدين بحرينى، نعمت اللهجزايری وآمنهخاتون خواهرش راجزوهمكاران وی شمردهاند ( المعجم، ج۱، ص۹۸_۹۹).
كار گروهى او كه از ابتكارات تأليف به حساب مىآيد، شباهتى نيز به كار نگارش دائرة المعارف فلسفى توسط گروه اخوان الصفا دارد (سبحانى، ص۳۶۰)؛ با اين تفاوت كه وی تسلط كامل و يك تنه بر همه مراحل كار داشت و شاگردانش فقط به جمعآوری و نگارش آيات و احاديث، ذيل عنوانهای طراحى شده توسط خود او مىپرداختند و كليه گزينشها از متن، سند،... و همچنين تنظيم توسط خود وی صورت مىگرفته است ( المعجم، ج۱، ص۷_۸).
ابتكارات تأليف بحار الانوار به همين اندازه محدود نمىشود؛ نوعى تفسير موضوعى برای قرآن با بيش از ۹۰۰ موضوع اصلى و ۴۰۰ موضوع فرعى و سبك تبويب آن كه گونهای از فهرست موضوعى برای احاديث شيعى است، نيز قابل توجه است (سبحانى، ص۳۵۵_۳۶۱؛ المعجم، ج۱، ص۸؛ پاكتچى، ص۳۹_۴۸).
فهرستبندی و تبويب مجلسى از نقاط قوت و قابل تأمل در تأليف بحار الانوار است؛ وی در«فصل رابع» مقدمه كتابش (محمد باقر مجلسى، ج۱، ص۷۹_۸۰)، فهرست مجلدات ۲۵ گانه خود را عنوان مىكند. اين فهرست از لحاظ رده بندی و محتوای عناوين معرف مناسبى برای كار اوست. خود مؤلف عناوين «العدل و المعاد»، «ضبط تواريخ انبياء و ائمه (ع)» و «السماء و العالم» را كه مشتمل بر احوال عناصر و مواليد و ... است، از ابتكارات منحصر به فرد كتاب خود كه پيشينيان به آن نپرداختهاند، مىداند (محمد باقر مجلسى، ج۱، ص۵).
عنوانهای كتب ۲۵گانه اينهاست:
۱. كتابالعقلوالجهل.
۲. كتابالتوحيد و الصفات و الاسماء الحسنى.
۳. كتاب العدل و المشية والارادة و القضاء و القدر.
۴. كتاب الاحتجاجات و المناظرات.
۵. كتاب فى احوال الانبياء و قصصهم.
۶. كتاب فى احوال نبينا الاكرم (ص) و احوال جملة من آبائه.
۷. كتاب فى مشتركات احوال الائمه(ع).
۸. كتاب فىالفتن بعد النبى (ص).
۹. كتاب فى احوال اميرالمؤمنين (ع) من ولادته الى شهادته.
۱۰. كتاب فى احوال سيدة النساء(ع) و الامامين الهمامين الحسن المجتبى(ع) و ابى عبدالله الحسين (ع).
۱۱. كتاب فى احوال الائمة الاربعه بعد الحسين(ع).
۱۲. كتاب فى احوال الائمة الاربعه قبل الحجه المنتظر (ع).
۱۳. كتاب فى احوال الحجة المنتظر(ع).
۱۴. كتاب فى السماء و العالم.
۱۵. كتاب فى الايمان و الكفر، كه در طرح اوليه مجلسى، اين كتاب شامل ۱۰بخش در آداب نيز بوده است، اما در هنگام تأليف اين دو مبحث، جدا و به كتاب مستقل تبديل شده است كه برخى آن را جلد ۱۶ و برخى كتاب مستقلى با عنوان «كتاب العشره» دانستهاند، بىآنكه در شمارش كتاب خللى وارد آيد (نوری، ص۳۹_۴۰؛ آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۲۳).
۱۶. كتاب الزی و التجمل فى الاداب و السنن.
۱۷. كتاب الروضه.
۱۸. كتاب فى الطهارة و الصلاة.
۱۹. كتاب فى فضائل القرآن والذكر.
۲۰. كتاب فى الزكاة و الصدقة و الخمس و الصوم.
۲۱. كتاب فى الحج و العمره، شامل جهاد، امر به معروف و نهى از منكر.
۲۲. كتاب فى المزار.
۲۳. كتاب فى العقود و الايقاعات.
۲۴. كتاب فى الاحكام الشرعيه.
۲۵. كتاب فى الاجازات.
علاوه بر حجم قابل ملاحظه روايات، انتخاب موضوعات متنوع نيز، اهميت و ارزش بحار الانوار را بالا برده است، چنانكه ديده مىشود، مباحث اعتقادات، احكام، جهان غيب، اخلاق و آداب و حتى طبيعيات و علوم طبيعى، تاريخ و فرهنگ شيعه و ادبيات عاميانه آن و... از چشم او دور نمانده است. مؤلف همچنين در مباحث فقهى، به مسائلى كه مردم بدان احتياج مستمر داشتهاند و مورد پرسش بوده، حجم بيشتری اختصاص داده است (محمد باقر مجلسى، ج۸۰، ص۳۲۷؛ محمد باقر مجلسى، ج۸۲، ۲۳۱؛ محمد باقر مجلسى، ج۸۸، ص۲۵۸) كه همه اينها شناخت كافى او از مقتضيات عمومى جامعه را مىرساند.
تنوع موضوعى از سويى و هدف اصلى مؤلف برای حفظ ميراث شيعه از سويى ديگر، او را واداشته تا از منابع بسيار و متنوعى استفاده كند كه به يقين از حيث آمار كمنظيرترين مجموعه حديثى تأليف شده است. بجز اين آمار، تنوع فراوانى هم در موضوعات منابع ديده مىشود. هر چند منابع او بيش از همه جنبه حديثى و فقهى دارند، اما موضوعات تفسيری، تاريخى، كلامى و ادبى، لغت، سياست مدن، اخلاق و حتى علوم طبيعى، پزشكى، نجوم و رياضى، جغرافيا و ... نيز در منابع او يافت مىشود. كوشش فراوان او برای جمع آوری منابع زبانزد شده است. بنا به روايتى برای به دست آوردن كتاب مدينة العلم ابنبابويه كه تصور مىشد در يمن وجود دارد، گروهى را با هدايای فراوان به سراغ حاكم آنجا مىفرستد تا كتاب را به دست آورد (نوری، ص۳۳).
مؤلف خود در آغاز كتاب (محمد باقر مجلسى، ج۱، ص۶_۲۴) ابتدا منابع شيعى خود، بيش از ۳۸۷ اثر از ۲۵ نويسنده را معرفى مىكند و سپس به سراغ منابع اهل سنت مىرود كه براي حجت آوردن يا رد كردن يا نقد كردن يا تتميم فايده و تأييد روايات شيعى مورد استفاده قرار داده، و شمار آنها به ۸۵ منبع بالغ شده است (محمد باقر مجلسى، ج۱، ص۲۴_۲۵)؛ و سپس برای تصحيح الفاظ يا تعيين معانى به سراغ كتب لغت يا شروح اخبار عامه مىرود و ۲۰ كتاب لغوی و ۱۳ كتاب شرح را برمىشمارد، هر چند اين تنها منابع وی نيست و او به صراحت منابعى را نيز در حين كار معرفى مىكند (محمد باقر مجلسى، ج۱، ص۲۴)، به گونهای كه مجموعه كتب مورد استفاده او به حدود ۶۳۰ مىرسد.
در فصل دوم مقدمهاش (محمد باقر مجلسى، ج۱، ص۳۶_۴۸) به بيان وثوق و اختلاف نسخ منابع مىپردازد و به صراحت بيان مىكند كه آنچه را به نظر خودش وثاقت داشته، و از لحاظ متن و سند بىاشكال بوده، در كتابش آورده است. شاگردان او نيز اين نظر را تأييد مىكنند. چنين نظری با ديدگاه رايج كه هدف مجلسى را صرفاً گردآوردن مجموعهای حديثى بدون اعتبار صحت اسناد و متن مىداند (دوانى، ص۶۱)، در تضاد است. گفتنى است كه مؤلف در مواردی نيز برخى احاديث را به عنوان حديث ضعيف يا غيرقابل اعتماد معرفى مىكند (محمد باقر مجلسى، ج۱، ص۱۰؛ محمد باقر مجلسى، ج۱۲، ص۳۵۶؛ محمد باقر مجلسى، ج۱۴، ص۴۴۷؛ محمد باقر مجلسى، ج۱۵، ص۳۵۷؛ محمد باقر مجلسى، ج۱۵، ص۴۱۴؛ محمد باقر مجلسى، ج۱۸، ص۷۷).
جالب توجه اينجاست كه درباره روايات غريب كه پذيرش صحت متن آنها در مرحله اول دشوار به نظر مىرسد، به توجيه و تأويل پرداخته است، در حالى كه اگر صدور آن را نمىپذيرفت، طبعاً نقلشان نمىكرد ( المعجم، ج۱، ص۸۱). البته هيچ يك از اين موشكافیها، نقش كار او در جلوگيری از تحريف و برساختن احاديث جديد را در حوزه روايى شيعه انكار نمىكند (رحمان ستايش، ص۲۵۴_۲۵۵). نقدهای فراوانى - علاوه بر تأييدات بىشماری كه بر كار اوست - پيرامون كتاب او را گرفته است و اين نظرات يا به ضعف احاديث، يا به كم فايده و پراشتباه بودن توضيحات او بر مىگردد (آشتيانى، ص۹۲۸؛ امين، ج۹، ص۱۸۳).
براي بررسى جايگاه بحار الانوار در دورانهای پس از مجلسى، توجه به نكاتى لازم است:
۱. استفاده محدود مؤلف از كتب اربعه شيعه است كه او هدف خود را در اينباره حفظ و خارج نشدن آنها از حوزههای علمى جهان تشيع اعلام مىكند (محمد باقر مجلسى، ج۱، ص۴۸) و همين، اهميت كتاب او را از لحاظ فقهى كم كرده، و به رغم اينكه در ديگر زمينهها سيطره كامل و بسيار واضحى در حوزه فرهنگ تشيع پس از خود پيدا كرده، در مباحث فقهى، مرجع متداول محسوب نشده است.
۲. استفاده از نهج البلاغه نيز اندك است، هر چند صاحب رياض العلما، قائل به عدم استفاده مؤلف از نهج البلاغه مىشود (افندی، ج۵، ص۳۹). خود مجلسى نهج البلاغه را به عنوان منبع معرفى مىكند و از آن بهره مىجويد. با اينهمه، اين سخن نيز صحيح است كه بسياری از احاديث نهج البلاغه از طريق منابع ديگری در كتاب او آمده است.
سوم، نوع تحليلها و توضيحاتى كه درباره احاديث مىدهد، در فضايى اخباری صورت مىگيرد و حتى آنجا كه با مسائل عقلى برخورد مىكند، با استفاده از ابزار كلام، يعنى استناد به نقل و ظواهر، آن را نقد مىكند، نه با استفاده از ابزار عقلى؛ هر چند اين خود نوعى درايت به حساب مىآيد، اما مخالفت با عقل گرايى و فلسفه در جای جای آثار او ديده مىشود. وی در كتاب خود (محمد باقر مجلسى، ج۸، ص۳_۶) وعده نوشتن كتابى مستقل بر ضد فيلسوفان با عنوان فى نقد كلمات الفلاسفه لاصول الشرايع را داده است. او بر آن بود كه مسائل عقلى را در كتاب نياورد (محمد باقر مجلسى، ج۲۷، ص۳۴۷؛ محمد باقر مجلسى، ج۳۵، ص۱۳۳؛ محمد باقر مجلسى، ج۵۱، ص۳۱۳؛ محمد باقر مجلسى، ج۶۸، ص۳۰۹)، اما به مناسبتهايى متعرض مسائل عقلى نيز شده است (محمد باقر مجلسى، ج۱۱، ص۲۰۳؛ محمد باقر مجلسى، ج۳۵، ص۱۰۸؛ محمد باقر مجلسى، ج۵۷، ص۲۳۳؛ محمد باقر مجلسى، ج۵۸، ص۳۱۱). تقيد او به ظواهر دينى و احاديث منقول، نه تنها در كتابش، كه در سياست مدنى او نيز بازتاب داشته، و برای همين، مخالفت با فلاسفه، طرد صوفيه و تضييق بر اقليتهای دينى در كارنامه فعاليتهای اجتماعى مؤلف ثبت شده است (بحر العلوم، ص۴۰). در عين حال، در حيطه ديدگاه خود با جرأت و شهامت خاصى علاوه بر اشاره بر آراء و اقوال فقها و ساير دانشمندان و اشاره به علوم اوايل و...، شديداً آنها را نقد مىكند، هر چند نقد او از نوع شرح لغت و وصف حالت است، نه از نوع تدبرات عقلى مصطلح، همراه با حفظ احتياط و رعايت علما، و بيشتر درصدد تصحيح و توجيه برآمده است و تعارضها را از اين مىداند كه عقل ما بدان نمىرسد ( المعجم، ج۱، ص۷۵_۷۷).
از گرايشهای ديگر مؤلف در اين كتاب، پاسداری از حريم معتقدات شيعه و تثبيت جايگاه بزرگان مذهب است؛ نمونه اين نوع تلاش بيش از همه در شرح زندگانى حضرت فاطمه زهرا (ع) يا در شرح خطبه شقشقيه پيداست. مسأله تقيه نيز از مواردی است كه توجه او را به صورت خاص به خود جلب كرده است.
جايگاه خاص بحار الانوار در فرهنگ تشيع، بالاخص حوزه ايرانى آن باعث شده كه كارهای فراوانى چه به فارسى و چه به عربى درباره آن صورت گيرد. در يك دسته بندی كلى مىتوان اين فعاليتها را معرفى كرد:
تعليقات و تصحيحات: تعليق خود او بر بخشهايى از كتاب (محمد باقر مجلسى، ج۱، ص۹۸؛ محمد باقر مجلسى، ج۸، ص۹۲؛ محمد باقر مجلسى، ج۸، ص۱۰۰؛ محمد باقر مجلسى، ج۸، ص۱۰۷؛ محمد باقر مجلسى، ج۸، ص۲۰۹) و در عصر حاضر تعليقات و توضيحات از سوی علامه طباطبايى و ديگران چون ربانى شيرازی، مصباح يزدی، بهبودی، غفاری صفت، مسترحمى، موسوی ميانجى، خرسان، عابدی و زنجانى كه در اين ميان بهبودی جمع بيشتری از تصحيحات را به خود اختصاص مىدهد.
ترجمهها:
۱. ترجمه ج۱، شاهزاده سلطان محمد بلند اختر هندی (آقابزرگ تهرانی، ج۴، ص۸۲).
۲. ترجمه ج ۲ با عنوان جامع المعارف (آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۱۸).
۳. ترجمه فارسى ج ۶ (آقابزرگ تهرانی، ج۴، ص۱۰۷).
۴- ۵. ترجمه ج ۸ (كتاب الفتن) از محمد نصير بن مولى عبدالله، برادر زاده مجلسى (نوری، ص۵۷)، و ترجمه ديگری از همان كتاب با عنوان مجاری الانهار از محمد مهدی ابن محمد شيخ استرابادی (آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۲۰؛ آقابزرگ تهرانی، ج۴، ص۶۲).
۶. ترجمه ج ۹ از آقا رضى بن محمد نصير بن مولى عبدالله (آقابزرگ تهرانی، ج۴، ص۸۱؛ آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۲۰؛ نوری، ص۶۰).
۷. ترجمه ج ۱۰، از مير محمد عباس تستری لكهنوی و محمد على مازندرانى (آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۲۰؛ آقابزرگ تهرانی، ج۴، ص۱۱۵؛ نوری، ص۵۸).
۸. و ترجمه حسن هشترودی (آقابزرگ تهرانی، ج۴، ص۶۰).
۹-۱۱. ترجمه فارسى ج ۱۳، از على اكبر ارومى و حسن بن محمد ولى ارومى (آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۲۱؛ آقابزرگ تهرانی، ج۴، ص۹۲)، و ترجمه ديگری از علىاكبر ارومى (نوری، ص۵۸) و نيز ترجمه ديگری از على دوانى با عنوان مهدی موعود كه در تهران (۱۳۴۵ش) به چاپ رسيده است.
۱۲. ترجمه ج ۱۴، با عنوان السماء و العالم، از آقا نجفى اصفهانى (آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۲۱_۲۲؛ آقابزرگ تهرانی، ج۴، ص۱۰۷).
۱۳. ترجمه ج ۱۷، با عنوان حقايق الاسرار (آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۲۴).
خلاصهها و گزيدهها:
۱. دررالبحار الملقب بنور الانوار، منتخب بحار الانوار، از نورالدين محمد بن مرتضى اخباری كه در ۱۰۸۰ق مشغول نوشتن آن بود (نوری، ص۵۸ -۵۹).
۲. مختصر ج ۷، توسط آقا رضى بن محمد نصير بن مولى عبدالله (نوری، ص۶۰؛ آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۱۹).
۳. جنة المأوی، از ميرزا حسين نوری، در استدراك ج ۱۳، مشتمل بر داستانهايى در باب رؤيت حضرت حجت (ع).
۴. جوامع الحقوق، منتخب كتاب العشره (آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۲۲؛ آقابزرگ تهرانی، ج۵، ص۲۴۹).
۵. مختصر ج ۲۲ (كتاب المزار) جمعى از فضلای استراباد (نوری، ص۶۰؛ آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۲۵).
۶. بحار الانوار فى التفسير المأثور للقرآن از كاظم مرادخانى، كه تنظيم مجدد مباحث تفسيری اين كتاب است، بر اساس آيات قرآنى (چ تهران، ۱۴۱۱ق).
مقايسهها و راهنماها:
۱. الشافى فى الجمع بين البحار و الوافى، از محمدرضا ابن عبدالمطلب تبريزی، در ۷ جلد با حذف مكررات هر دو كتاب كه كاری مقايسهای ميان وافى فيض كاشانى و بحار الانوار است (آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۲۷؛ قمى، فوائد...، ص۵۳۲).
۲. سفينة البحار و مدينة الحكم و الاثار، اثر شيخ عباس قمى .
۳. مستدرك سفينة البحار، از على نمازی شاهرودی (چ تهران، ۱۴۰۹ق).
۴. التطبيق بين السفينة و البحار، اثر جوادی مصطفوی (چ مشهد، آستان قدس).
۵. دليل الايات المفسره و اسماء السور فى احاديث بحار الانوار (چ قم، ۱۴۱۲ق).
۶. المعجم المفهرس لالفاظ احاديث بحار الانوار (چ قم، ۱۴۱۳ق).
۷. المعجم المفهرس لالفاظ ابواب البحار، از كاظم مرادخانى (چ تهران، ۱۳۶۵ش).
۸. المعجم المفهرس لالفاظ احاديث بحار الانوار، از علىرضا برازش (چ تهران، ۱۳۷۳ش).
۹. معرفى و روش استفاده از بحار الانوار، از حسن صفری نادری (چ تهران، ۱۳۶۷ش).
۱۰. مستدرك البحار، نگاشته خود علامه مجلسى كه فهرست كاملتری بر ابواب و كتب بحار است (نوری، ص۶۰).
چاپها: از بحار الانوار ۳ چاپ اصلى سنگى صورت گرفته است: اولين آنها در هند (۱۲۴۸ق) كه شامل يك جلد از اين كتاب بوده است. ديگری در تبريز، در فاصله سالهای ۱۲۷۵ تا ۱۳۳۲ق كه يك دوره كامل را در بر مىگرفته است و سرانجام چاپ مشهور به كمپانى در تهران بهكوشش محمد حسين كمپانى، امين دارالضرب تهران، در فاصله سالهای ۱۳۰۳ تا ۱۳۱۵ق (مشار، ج۲، ص۲۶_۳۱). دو دوره جديد ۱۱۰ جلدی نيز از آن به چاپ رسيده است، يكى در ايران (تهران، ۱۳۷۶ق) و ديگری به صورت افست در بيروت (مؤسسه الوفاء و داراحياء التراث العربى). چاپ اخير بارها در قالب نرم افزارهای گوناگون نشر الكترونيكى شده است (سرخهای، ص۳۷۳).
فهرست منابع:
(۱) جلالالدين آشتيانى، شرح مقدمه قيصری بر فصوص الحكم، تهران، ۱۳۷۰ش؛
(۲) آقا بزرگ تهرانی، الذريعه؛
(۳) عبدالله افندی، رياض العلماء، قم، ۱۴۰۱ق؛
(۴) محسن امين، اعيان الشيعه، بيروت، دارالتعارف؛
(۵) يوسف بحرانى، لؤلؤة البحرين، قم، مؤسسه آلالبيت؛
(۶) محمد بحرالعلوم، «تدوين الحديث عند الاماميه المجلسى فى بحاره»، يادنامه مجلسى، تهران، ۱۳۷۹ش؛
(۷) احمد پاكتچى، «ويژگیهای رده بندی موضوعى بحار الانوار و فرآيند شكل گيری آن»؛
(۸) محمد تنكابنى، قصص العلماء، تهران، كتابخانه اسلاميه؛
(۹) على دوانى، مهدی موعود، تهران، ۱۳۴۵ش؛
(۱۰) محمد كاظم رحمان ستايش، «جوامع حديثى شيعه و بحار »، يادنامه مجلسى؛
(۱۱) زين العابدين شيروانى، رياض السياحه، تهران،۱۳۳۹ق؛
(۱۲) جعفر سبحانى، «ابتكارات علامهمجلسى»؛
(۱۳) احسان سرخهای، «بررسى نرم افزارهای مرتبط با بحار الانوار»؛
(۱۴) عباس قمى، الكنى و الالقاب، تهران، ۱۳۹۷ق؛
(۱۵) عباس قمى، فوائد الرضويه، تهران، ۱۳۲۷ش؛
(۱۶) محمداسماعيل مارچنكوفسكى، «علامه مجلسى و منصب شيخالاسلامى»، يادنامه مجلسى؛
(۱۷) محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، بيروت، ۱۴۰۳ق؛
(۱۸) خانبابا مشار، فهرست كتابهای چاپى فارسى، تهران، ۱۳۵۰ش؛
(۱۹) المعجم المفهرس لالفاظ احاديث بحار الانوار، قم، ۱۴۱۳ق؛
(۲۰) على ملكى ميانجى، «علامه مجلسى اخباری يا اصولى»، يادنامه مجلسى، تهران، ۱۳۷۹ش؛
(۲۱) جعفر مهاجر، « لماذا الّف المجلسى بحار الانوار»، يادنامه مجلسى؛
(۲۲) حسين نوری، «الفيض القدسى فى ترجمه العلامه المجلسى»؛