• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بزیغیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بَزیغیّه (یا بَزیعیّه)، پیروان بَزیغ (یا بَزیع) بن موسی، و یکی از فرق غلات خطابیه می‌باشد.




نام او در مقالات الاسلامیین اشعری و الفَرقُ بَینَ الفِرَق بغدادی و البَدءُ والتّاریخ مقدسی ، با «غ» و در کتب شیعه و ملل و نحل شهرستانی با «ع» آمده است. اشعری
[۱] علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۱۲، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
بزیغیه را فرقه سوم از خطّابیّه و فرقه هشتم از غالیه یا غُلات خوانده است.



به گفته اشعری ، اعتقادات این فرقه چنین است :
۱) امام صادق علیه‌السلام را خدا می‌دانند؛
۲) خدا بدان صورت که در امام صادق دیده می‌شود نیست، بلکه برای مردم به این صورت در آمده است (تَشَبَّهَ لِلنّاس) و یا امام صادق آن نیست که مردم می‌بینند بلکه برای مردم به این صورت در آمده است؛
۳) هر چه به دل آن‌ها می‌رسد و می‌آید وحی است و همه مؤمنان چنین‌اند و از جانب خداوند به ایشان وحی می‌رسد، و برای این اعتقاد آیه ۱۴۵ سوره آل عمران را دلیل آورده اند: وَ ماکانَ لِنفسٍ اَن تَموتَ اِلاّ بِاذِنِ اللّه (برای هیچ‌کس مرگ نیست مگر به اذن خدا). شاید وجه استدلال این باشد که ظاهر آیه شریفه، مرگ را در اختیار انسان می‌گذارد و می‌گوید هیچ نفسی نباید بمیرد، مگر آن‌که خداوند به او رخصت دهد و رخصت یا اجازه‌ای که خداوند به انسان می‌دهد به صورت وحی است؛ و نیز می‌فرماید: وَ اِذ اَوحَیتُ اِلی الحوارییّنَ... که چون حواریون عیسی مؤمن بودند خداوند بر ایشان وحی کرده است؛
۴) معتقد بودند که در میان ایشان، کسانی از جبرئیل و میکائیل و محمد صلی اللّه علیه وآله وسلّم بهترند؛
۵) نیز معتقد بودند که کسی از ایشان نمی‌میرد و اگر یکی از ایشان به مرحله کمال عبادت رسید به عالم ملکوت می‌رود ( تأویلی که از آیه «و ما کان لنفس ان تموت الا باذن اللّه» کرده‌اند این اعتقاد را تأیید می‌کند)؛
۶) مدعی بودند که مردگانِ خود را هر بامداد و شام می‌بینند.



شهرستانی
[۳] محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۳۰۰، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸/۱۹۴۸ـ ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت (بی تا).
بزیغیه (بزیعیه) را ذیل خطّابیه آورده و گفته است که عده ای پس از کشته شدن ابوالخطّاب ، محمدبن ابی زینب الاسدی الاَجدَع ، «بَزیع» را امام دانستند و گفتند که خداوند به صورت جعفربن محمد علیه‌السلام بر مردم ظاهر شد. شهرستانی
[۴] محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۳۰۰ـ۳۰۱، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸/۱۹۴۸ـ ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت (بی تا).
این عقیده را که جعفربن محمد (یا خداوند) آن شخصِ محسوس مرئی نیست بلکه ظهور او در این صورت است به خودِ ابوالخطّاب نسبت می‌دهد.
همین مطلب را نوبختی
[۵] حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعه، ص۴۳، چاپ محمد صادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۵۵/۱۹۳۶.
نیز آورده است.



مقدسی
[۶] مطهربن طاهر مقدسی، کتاب البَدءُ و التاریخ، ج۵، ص۱۳۰ـ۱۳۱، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ ـ ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
شغل بزیغ را حائک (بافنده) گفته و افزوده است که بزیغ مدعی شد که به آسمان رفته و خداوند دستی بر سرش کشیده و آب در دهانش انداخته است و نیز مدعی شد که حکمت از دل او مانند قارچ از زمین می‌روید و علی علیه‌السلام را دیده که بر دست راست خداوند نشسته است.



بنا به روایاتی، حضرت صادق علیه‌السلام بریغ را لعنت کرده و بنا به روایتی دیگر، پس از شنیدن خبر قتل بزیع، خدا را شکر کرده است
[۷] محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، ج۱، ص۳۰۵، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ ش.
این روایت، حضرت صادق علیه‌السلام را از مُغیریّه ، اصحاب مُغیرة بن سعید عِجْلی ، خوانده است. در کافی روایتی با سندی قوی موجود است که براساس آن، حضرت به کسی که شنیده بود خود را نبیّ می داند، فرموده بود که اگر بار دیگر این ادعا را از او شنید وی را بکشد.



(۱) علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۲) عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محی الدین عبدالحمید، بیروت (بی تا)، ص۲۴۸.
(۳) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸/۱۹۴۸ـ ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۴) محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ ش.
(۵) محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.
(۶) مطهربن طاهر مقدسی، کتاب البَدءُ و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ ـ ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
(۷) حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعه، چاپ محمد صادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۵۵/۱۹۳۶.


 
۱. علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۱۲، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۲. مائده/سوره۵، آیه۱۱۱.    
۳. محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۳۰۰، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸/۱۹۴۸ـ ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت (بی تا).
۴. محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۳۰۰ـ۳۰۱، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸/۱۹۴۸ـ ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت (بی تا).
۵. حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعه، ص۴۳، چاپ محمد صادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۵۵/۱۹۳۶.
۶. مطهربن طاهر مقدسی، کتاب البَدءُ و التاریخ، ج۵، ص۱۳۰ـ۱۳۱، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ ـ ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
۷. محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، ج۱، ص۳۰۵، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ ش.
۸. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۲۵۸، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.    




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بزیغیه»، شماره۱۲۹۷.    



جعبه ابزار