بغض خدا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در آیات
قرآن خداوند نسبت به برخی افعال و حالات ابراز
برائت و بغض شدیدی دارد که آنها را ذکر میکنیم.
بغض شدید خداوند نسبت به کسانی که بدون هیچ دلیل و برهانی به ستیزه جویی در
آیات الهی میپردازند:
«الذین یجـدلون فی ءایـت الله بغیر سلطـناتـیهم کبر مقتا عند الله...» «کسانی که درباره آیات خدا بدون حجتی که برای آنان آمده باشد مجادله میکنند (این ستیزه) در نزد خدا عداوت بزرگی است...»
بی آنکه هیچ دلیل روشنی از
عقل و نقل برای سخنان خود داشته باشند، در برابر آیات بینات الهی موضعگیری میکنند و با احتمالات نیش غولی و وسوسههای بی اساس و بهانه جوئیها به مخالفت خود ادامه میدهند.
سپس برای نشان دادن زشتی این عمل میافزاید: " اینگونه جدال بی اساس در مقابل حق، خشم عظیمی نزد خداوند و نزد کسانی که ایمان آوردهاند برمی انگیزد" (کبر مقتا عند الله و عند الذین آمنوا).
چرا که" جدال به باطل" و موضعگیری بی دلیل و بی منطق در برابر آیات الهی هم مایه گمراهی مجادله کنندگان و هم اسباب ضلالت دیگران است، نور حق را در محیط خاموش میکند و پایههای حاکمیت باطل را محکم میسازد.
بغض خداوند در دنیا نسبت به کافران، شدیدتر از بغض آنان نسبت به خودشان در
قیامت :
«ان الذین کفروا ینادون لمقت الله اکبر من مقتکم انفسکم اذ تدعون الی الایمـن فتکفرون.» «کسانی که کافر بودهاند مورد ندا قرار میگیرند که قطعا دشمنی خدا از دشمنی شما نسبت به همدیگر سخت تر است آنگاه که به سوی ایمان فرا خوانده میشدید و انکار میورزیدید.»
کلمه" مقت" به معنای شدیدترین مرحله
خشم است. خدای تعالی بعد از آنکه پارهای از آثار ایمان مؤمنین را برشمرد، اینک به سراغ کفار برگشته، پارهای از آثار سوئی که از جهت کفر دارند، برمی شمارد.
و ظاهر این آیه و آیه بعدش این است که: ندایی که در این آیه حکایت میکند، ندایی است که کفار در آخرت و بعد از داخل شدن در آتش به آن نداء میشوند. آن هنگامی که عذاب کفر خود را میچشند و میفهمند که کفرشان در دنیا در حقیقت خشم گرفتن بر خودشان بوده است، آن روزی که از طرف
انبیا دعوت میشدند به سوی ایمان و آن دعوت را مسخره میکردند، به دست خود این آتش را برای خود افروختند و خویشتن را به هلاکت دایمی دچار کردند.
در آن روز از جانب خدای سبحان این ندا را میشنوند: سوگند میخورم که شدت خشم خدا برای شما خیلی بزرگتر و بیشتر از شدت خشمی است که خودتان بر خود گرفتید، آن هنگام که دعوت میشدید- اگر مضارع آورده به اعتبار حکایت حال گذشته معنای گذشته را میدهد- به سوی ایمان، یعنی انبیا شما را بدان دعوت میکردند و شما کفر میورزیدید.
بغض شدید خداوند نسبت به کافران حق ناپذیر، پس از اتمام حجت و دعوت مکرر آنان به
ایمان :
«ان الذین کفروا ینادون لمقت الله اکبر من مقتکم انفسکم اذ تدعون الی الایمـن فتکفرون.» «کسانی که کافر بودهاند مورد ندا قرار میگیرند که قطعا دشمنی خدا از دشمنی شما نسبت به همدیگر سخت تر است آنگاه که به سوی ایمان فرا خوانده میشدید و انکار میورزیدید.»
اینکه منظور از خشم و عداوت کفار نسبت به خودشان چیست؟ در اینجا دو
تفسیر وجود دارد:
نخست اینکه آنها بزرگترین دشمنی را در حق خود در دنیا انجام دادهاند، چرا که دست رد بر سینه منادیان توحید زدند، نه تنها از چراغهای هدایت الهی روی برتافتند بلکه آنها را در هم شکستند، آیا دشمنی با خویشتن از این شدیدتر میشود که انسان به خاطر پیروی هوای نفس و بهره گیری از متاع چند روزه دنیا راه سعادت جاویدان را به روی خویش ببندد و درهای عذاب ابدی را بگشاید.
مطابق این تفسیر جمله" اذ تدعون الی الایمان فتکفرون"
(در آن زمان که به ایمان دعوت میشدید و شما کفر میورزیدید) در واقع بیان کیفیت خشم و عداوت آنها با خودشان است.
تفسیر دیگر اینکه مراد دشمنی و خشم آنها بر خویشتن در قیامت است، چرا که وقتی نتیجه کار خود را در آنجا مشاهده میکنند سخت پشیمان و ناراحت میشوند، ناله و نعره آنها بلند میشود، از شدت ناراحتی دو دست خود را گاز میگیرند: " و یوم یعض الظالم علی یدیه".
اینجاست که ندا داده میشود: " دشمنی و خشم خدا بر شما از این هم بیشتر است، چرا که داعیان حق و فرستادگان خدا شما را به ایمان دعوت کردند و شما راه کفر پیش گرفتید و به آن ادامه دادید".
مطابق این تفسیر جمله" اذ تدعون الی الایمان فتکفرون"
بیان دلیل عظمت خشم خدا نسبت به آنان است.
هر دو تفسیر مناسب است اما تفسیر اول از جهاتی مناسبتر به نظر میرسد.
«کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لاتفعلون.» «نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید.»
ازدواج با همسر پدر، موجب بغض خداوند:
«ولاتنکحوا ما نکح ءابآؤکم من النسآء الا ما قد سلف انه کان فـحشة ومقتا وسآء سبیلا.» «و با زنانی که پدرانتان به ازدواج خود درآوردهاند نکاح مکنید مگر آنچه که پیشتر رخ داده است چرا که آن زشتکاری و (مایه) دشمنی و بد راهی بوده است.»
(مقصود از «مقتا» بغض خداست.)
جدال بدون دلیل در آیات الهی، باعث مبغوضیت شدید
انسان در پیشگاه خدا و
مؤمنان :
«الذین یجـدلون فی ءایـت الله بغیر سلطـناتـیهم کبر مقتا عند الله...» «کسانی که درباره آیات خدا بدون حجتی که برای آنان آمده باشد مجادله میکنند (این ستیزه) در نزد خدا عداوت بزرگی است...»
رد دعوت
انبیا و
کفر کافران، سبب مبغوضیت آنان در نزد خداوند:
«ان الذین کفروا ینادون لمقت الله اکبر من مقتکم انفسکم اذ تدعون الی الایمـن فتکفرون.» «کسانی که کافر بودهاند مورد ندا قرار میگیرند که قطعا دشمنی خدا از دشمنی شما نسبت به همدیگر سخت تر است آنگاه که به سوی ایمان فرا خوانده میشدید و انکار میورزیدید.»
گفتار بدون عمل، عامل بغض خداوند:
«یـایها الذین ءامنوا لم تقولون ما لاتفعلون کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لاتفعلون.» «ای کسانی که ایمان آوردهاید چرا چیزی میگویید که انجام نمیدهید نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید.»
گرچه مطابق
شان نزول، این آیات در مورد گفتگوهای
جهاد و سپس فرار در روز
جنگ احد نازل شده، ولی میدانیم هیچگاه شان نزولها مفهوم گسترده آیات را محدود نمیکند، بنابراین هر گونه گفتار بی عمل درخور سرزنش و ملامت است، خواه در رابطه با پایمردی در میدان جهاد باشد و یادر هر عمل مثبت و سازنده دیگر.
بعضی از مفسران، مخاطب را در این آیات مؤمنان ظاهری و منافقان واقعی دانستهاند، در حالی که خطاب" یا ایها الذین آمنوا" و تعبیرات آیات بعد همگی نشان میدهد که مخاطب مؤمنان واقعی هستند اما مؤمنانی که هنوز به سر حد کمال ایمان نرسیده و گفتار و کردارشان هماهنگ نشده است.
سپس در ادامه همین سخن میافزاید: " این کار موجب خشم عظیم نزد خدا است که سخنانی بگوئید که عمل نمیکنید" (کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون).
در مجالس انس مینشینید و داد سخن میدهید، اما هنگامی که میدان عمل فرا میرسد هر کس به گوشهای فرار کند.
از نشانههای مهم مؤمنان راستین این است که گفتار و کردارشان صد در صد هماهنگ باشد، و هر قدر انسان از این اصل دور شود از حقیقت ایمان دور شده است.
کفر کافران، عامل مبغوضیت آنها در نزد خداوند:
«... فمن کفر فعلیه کفره ولایزید الکـفرین کفرهم عند ربهم الا مقتا...» «... پس هر کس کفر ورزد کفرش به زیان اوست و کافران را کفرشان جز دشمنی نزد پروردگارشان نمیافزاید...»
" فمن کفر فعلیه کفره"
یعنی پس خدای سبحان رب آدمی است نه غیر او. پس هر کس به این حقیقت کافر شود و آن را بپوشاند و ربوبیت را به غیر خدا نسبت دهد، علیه خود کفر ورزیده است.
" و لا یزید الکافرین کفرهم عند ربهم الا مقتا و لا یزید الکافرین کفرهم الا خسارا"
این قسمت از آیه بیان میکند که کفر کفار بر ضرر خود ایشان است، چون کفرشان باعث خشم و عذاب خدا میشود و کلمه" مقت" به معنای شدت خشم است، چون کفر باعث میشود انسان از عبودیت خدا سر برتابد و ساحت مقدس او را خوار بشمارد، و نیز این عمل باعث میشود که کافران در نفس خود خسارت بینند، چون نفس خود را که قابلیت داشت از سعادت انسانیت برخوردار گردد، مبتلا به شقاوت و بلا کردند، که به زودی در مسیر انتقال خود به سوی دار جزا با آن روبرو میشوند.
و اگر از اثر کفر تعبیر به زیادت کفر کرد، بدان جهت است که
فطرت انسان بسیط و ساده است، و در معرض استکمال و کسب زیادت قرار دارد تا اینکه ببینی فطرت در چه مسیری قرار گیرد، اگر در مسیر اسلام و ایمان به خدا قرار گیرد، روز به روز همین ایمان و اسلامش کامل و زیاد میشود و به خدا نزدیک تر میگردد و اگر در مسیر کفر قرار گیرد، باز فطرت او در این مسیر استکمال میکند، یعنی روز به روز کفرش زیادتر شده و در نتیجه خشم خدا از او بیشتر و خسران او زیادتر میگردد.
«ان الذین کفروا ینادون لمقت الله اکبر من مقتکم انفسکم اذ تدعون الی الایمـن فتکفرون.» «کسانی که کافر بودهاند مورد ندا قرار میگیرند که قطعا دشمنی خدا از دشمنی شما نسبت به همدیگر سخت تر است آنگاه که به سوی ایمان فرا خوانده میشدید و انکار میورزیدید.»
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «بغض خدا».