بلغ (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَلغ (به فتح باء) از
واژگان قرآن کریم به معنای بلوغ و بلاغ، یعنی رسیدن به انتهاء مقصد است.
بَلغ به معنای بلوغ و بلاغ، یعنی رسیدن به انتهاء مقصد است اعمّ از آنکه مکان باشد یا زمان یا امری معیّن و گاهی نزدیک شدن بمقصد مراد باشد هر چند بآخر آن نرسد (مفردات) در صحاح آمده: «بَلَغْتُ المکانَ بُلُوغاً وصلت الیه و کذلک اذا شارفت علیه... و الْاِبْلَاغُ الایصال و کذلک التَّبْلِیغُ و الاسم منه الْبَلَاغُ و الْبَلَاغُ ایضا الکِفَایَة».
راغب با آنکه بلاغ را مصدر ثلاثی گرفته، بمعنی تبلیغ و کفایت نیز گفته است.
(وَ لَمَّا بَلَغَ اَشُدَّهُ آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً) چون بجوانی رسید باو حکم و علم عطا کردیم.
(وَ اِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ اَجَلَهُنَّ فَاَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ اَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ)در اینجاست که گفتهاند:
«بلغن» بمعنی نزدیک شدن بپایان اجل است و گر نه بعد از تمام شدن اجل رجوع جایز نیست. ولی این سخن درست نیست و ظاهرا مراد از
(بلغن اَجَلَهُنَّ) تمام شدن اجل است، در این باره در «اجل» بتفصیل سخن گفتهایم.
(وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللَّهَ بالِغُ اَمْرِهِ) هر که بخدا توکّل کرد خدا برای او کافی است، حقّا که خدا بکار خود میرسد و کسی او را منع نمیکند. ضمیر «اَمْرِهِ» به «اللَّهِ» بر میگردد و «بالِغُ» لازم است نه متعدّی.
(فَاِنْ تَوَلَّوْا فَاِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ) گفتیم که بلاغ بمعنی تبلیغ است خواه اسم مصدر باشد چنانکه جوهری گفته و خواه مصدر از باب تفعیل همانطور که از راغب نقل شد.
علی هذا معنای آیه این است:
پس اگر رو گردانند وظیفه تو فقط تبلیغ و رساندن است.
(اِنَّ فِی هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِینَ) طبرسی و بیضاوی و راغب «بلاغ» را در آیه کفایت معنی کردهاند، یعنی در اینکه گفته شد بر اهل اخلاص کفایت است.
و شاید این از باب تسمیه مسبّب باسم سبب است زیرا کفایت مسبّب از تبلیغ است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «بلغ»، ج۱، ص۲۲۸.