بنت (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بِنْت (به کسر باء و سکون نون) از
واژگان قرآن کریم به معنای دختر است.
بِنْت به معنای دختر است. بنت و ابنة هر دو بمعنی دختر است مثل
(وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِی اَحْصَنَتْ فَرْجَها) جمع آن بنات است نظیر
(اَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَکُمُ الْبَنُونَ)[
۱-
(وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ الْجِنَّ وَ]
خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِینَ وَ بَناتٍ بِغَیْرِ عِلْمٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یَصِفُونَ بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ اَنَّی یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ)این آیه از چند جهت مورد دقت است. اوّل اینکه عدهای از مردم جنّ را در کارهای عالم شریک خدا قرار دادهاند مثل عقیده مجوس که بیزدان و اهریمن قائل بودند و هر خیر را از یزدان و هر شرّ را از اهریمن میدانستند و مثل یزیدیّه که بالوهیّت ابلیس قائلاند.
دوّم: بنین و بنات که فرموده:
(خَرَقُوا لَهُ بَنِینَ وَ بَناتٍ) آیا از ملائکهاند یا از جنّ و یا از ملائکه و بشر؟.
در المیزان فرموده: گفتهاند که قریش گویند خدا از جنّ زن گرفت (نعوذ باللَّه) و در اثر این ازدواج ملائکه بوجود آمدند و این بسیاق آیه
(وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ الْجِنَّ) انسب است، علی هذا بنین و بنات همه از ملائکهاند.
این سخن در المیزان بطور احتمال و تردید گفته شده ولی نمیشود درست باشد زیرا آیات دیگر نظیر
(وَ جَعَلُوا الْمَلائِکَةَ الَّذِینَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ اِناثاً) و آیه
(اَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِکَةَ اِناثاً وَ هُمْ شاهِدُونَ) صریحاند در اینکه مشرکان ملائکه را دختران خدا میدانستند نه پسران و دختران.
و در مقام ردّ آنها آمده
(اَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَکُمُ الْبَنُونَ)بنظر میاید که
(خَرَقُوا لَهُ بَنِینَ وَ بَناتٍ) مطلبی جدا گانه باشد و نیز جاعلین شرکاء غیر از خارقین بنین و بنات باشند، یعنی عدّهای هم برای خدا پسران و دختران جعل کردند، امّا دختران که جعل کردند همان ملائکهاند که گفته شد و امّا پسران را باحتمال قوی از جنّ جعل کردهاند، مؤیّد این مطلب آیه
(وَ جَعَلُوا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً) است: یعنی میان خدا و جنّ نسب قرار دادند، بنا بر این احتمال گفتند: ملائکه دختران خدا و جنّ پسران خدایند.
اگر گویند: شاید مراد از «بنین» همان است که یهود عزیر را پسر خدا خواندند و نصاری مسیح را! گوئیم «بنین» جمع ابن است و نصاری و یهود دو پسر بیشتر نگفتهاند علی هذا لازم بود «بنین» تثنیه گفته شود نه جمع وانگهی آیه در بیان اوضاع مشرکین است نه اهل کتاب.
ما در اینجا آیاتی از سوره صافّات را نقل میکنیم تا مزید توضیح شود...
(فَاسْتَفْتِهِمْ اَ لِرَبِّکَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ. اَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِکَةَ اِناثاً وَ هُمْ شاهِدُونَ. اَلا اِنَّهُمْ مِنْ اِفْکِهِمْ لَیَقُولُونَ وَلَدَ اللَّهُ وَ اِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ. اَصْطَفَی الْبَناتِ عَلَی الْبَنِینَ. ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ... وَ جَعَلُوا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ اِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ)در این آیات، بعد از نقل و ردّ این سخن که ملائکه دختران خدایند میفرماید: میان خدا و جنّ نسب قرار دادند! این آیه با ملاحظهی «وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِینَ وَ بَناتٍ بِغَیْرِ عِلْمٍ» روشن میکند که: بنین را از جنّ و بنات را از ملائکه تراشیدهاند.
و در این صورت
(اَ لِرَبِّکَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ) در باره ملائکه است که چرا آنها را فقط دختران خدا میدانید و با آنکه پسران در نزد شما بهتر است پس چرا پسران نمیدانید، نه اینکه چرا پسر را فقط بخود نسبت میدهید زیر آنها بخدا نیز پسر قائل بودند منتها از جنّ.
و اللَّه العالم مخفی نماند: مضمون آیه
(اَلا اِنَّهُمْ مِنْ اِفْکِهِمْ لَیَقُولُونَ وَلَدَ اللَّهُ) و آیه
(وَ جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبادِهِ جُزْءاً اِنَّ الْاِنْسانَ لَکَفُورٌ) آنست که مشرکان در باره بنین و بنات عقیده داشتند که آنها بطور توالد از خدا بوجود آمدهاند! ولی آیه
(وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ) و آیه
(لَوْ اَرادَ اللَّهُ اَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً لَاصْطَفی مِمَّا یَخْلُقُ ما یَشاءُ) و همچنین آیات ۶۸ یونس
و ۴ کهف
و ۸۸ مریم
و ۲۶ انبیاء
و سایر آیات، همه از اتخاذ ولد صحبت میکنند و آن بظاهر غیر از ولد حقیقی است.
آیا عدّهای هم قائل باتّخاذ ولد بوده و میگفتند: خدا ملائکه و جنّ و عزیر و غیره را نزائیده ولی بفرزندی خود انتخاب کرده است؟! و یا این عدّه همان عدّه سابقاند ولی قرآن بعنوان اتخاذ ولد آنرا بازگو میکند؟! ممکن است پیشینیان هر گروه که از عهد پیامبران چندان دور نبودهاند، قائل باتخاذ ولد از باب تشریف بودهاند و پسینیان آنها معتقد بتوالد شدهاند و قرآن مجید هر دو را ردّ میکند.
آنچه از آیه
(وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ الْجِنَّ...) و سایر آیات بدست آمد بقرار ذیل است.
۱- عدّهای جنّ را شریک خدا دانستهاند در خلقت و تدبیر عالم.
۲- نادانان برای خدا پسران و دختران جعل کرده و از جانب خود و بدون مدرک این سخن گفتهاند.
۳- گفتهاند: ملائکه دختران خدا و جنّ پسران خدایند.
۴- آنانکه عقیده بپسران و دختران حقیقی داشتند غیر از معتقدین باتّخاذ ولد بودهاند.
۵- همه این حرفها باطل و بیاساس است و خدا از آنچه گفتهاند منزّه میباشد.
نا گفته نماند افسانه اتخاذ ولد و غیره که در میان مشرکان رواج داشت غیر از خرافات یهود و نصاری است نه اینکه مراد از هر دو یکی است، قرآن اکثر این عقاید سخیف را در بیان حالات مشرکان نقل میکند و بحساب گفته یهود و نصاری جداگانه میرسد. و بنظرم گاهی هم مشترکا نقل و ردّ میکند.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «بنت»، ج۱، ص۲۳۵.