بندار اصفهانی خام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُنْدارِ اِصْفَهانى، ابوعمرو بن عبدالحميد كَرخى يا كَرَجى اصفهانى، لغوی، راوی و نحوی سده ق/م بود. برخى او را مَنداد خواندهاند،(ابننديم،ص۱) حاشيه و كنيهاش به صورتهای ابنلِرّه، ابنلُرّه، ابنلَزّه و نيز ابنلُدّه ثبت شده است. (قالى، ص۲۰؛ قالى، ص۱۵؛ آمدی، ص۱۵؛ آمدی، ص۵۰؛ ياقوت، ص۲۸؛ سيوطى، ص۷۶)
تاريخ تولد او در منابع معلوم نيست، اما از آنجا كه از شاگردان و راويان نَضر بن شُمَيل د ۰۴ق/۱۹م، ابوعبيده معمر بن مثنّى د ح ۱۰ق، فرّاء د ۰۷ق و ابوعبيد قاسم بن سلام د ۲۴ق/۳۸م بوده است، (ابنماكولا، ص۵۶؛ ياقوت، ص۲۸؛ فيروزآبادی، ص۲) مىتوان سال تولد او را اواخر سده ق حدس زد.
از سير زندگى وی، اطلاع چندانى در دست نيست، جز آنكه در كرخ يا كرج، رحل اقامت افكند، سپس به عراق رفت و در آنجا شهرت يافت. (ياقوت، ص۲۹) بندار با اطلاعات وسيعى كه از اشعار، اخبار و انساب عرب داشت، توجه متوكل، خليفه عباسى حك ۳۲- ۴۷ق/۴۷ -۶۱م را به خود جلب كرد و به دستگاه خلافت راه يافت.(ياقوت، ص۳۰؛ سيوطى، ص۷۶) وی هر هفته يك بار بر متوكل وارد مىشد و با علمای نحو به مباحثه مىپرداخت.(ياقوت، ص۳۰؛ سيوطى، ص۷۶)
بندار در سامرا، با مبرّد دوستى يافت و او را به متوكل معرفى كرد. (ياقوت، ص۳۰) داستان اين معرفى - اگر صحت داشته باشد - سهم بسزايى در پيشرفت مبرد داشته است. بندار با ابنسكيت د ۴۴ق/ ۵۸م نيز ملاقاتهايى داشته است.(ابننديم،ص۱) از شاگردان وی مىتوان به محمد بن ابى الازهر (ابنماكولا، ص۵۶) و ابنكيسان (زبيدی، ص۸۰؛ ياقوت، ص۲۸؛ قفطى، ص۵۶؛ صفدی، ص۹۱) اشاره كرد. ابنكيسان در شرح خود بر معلقة امرؤالقيس، یک بار از بندار، و تنها دو بار از اصمعى نام برده است.
عالمى به نام طوسى كه شاگرد و ملازم ابناعرابى نيز بود، بر كسب دانش از وی تأكيد مىكرد و بندار را عالمتر از خود مىدانست. (ياقوت، ص۲۹؛ فيروزآبادی، ص۲) درباره قدرت حافظه و شمار ابيات و قصايدی كه او از برداشته است، سخنان مبالغه آميزی آوردهاند،چنانكه گفتهاند: وی ۱۰۰ قصيده از حفظ داشت كه با «بانت سعاد» آغاز مىشد. (ياقوت، ص۹۷؛ ياقوت، ص۳۰؛ زبيدی، ص۸۰) نقل است كه وی بيشتر اشعار جاهلى و اسلامى را در حفظ داشت و در لغتشناسى از همه مردم آگاهتر بود. (ياقوت، ص۳۰؛ سيوطى، ص۷۶) بندار را تلفيق كننده دو مكتب نحوی كوفى و بصری دانستهاند. (ابننديم، ص۱؛ قفطى، ص۵۷)
از ماجرای مباحثه ويی با بردعه مُوَسْوِس - كه در كتاب عقلاء المجانين، تأليف ابوبكر بن محمد ازهری به آن اشاره شده است - چنين برمىآيد كه او سالهای پايانى عمر خويش را در مرو سپری نموده است.(ياقوت، ص۳۲) بندار در حدود سال ۸۰ق/۹۳م پس از عمری طولانى درگذشت.
آثار:
۱. معانى الشعر.
۲. شرح معانى الباهلى.
۳. جامع اللغة و الوحوش، به او منسوب است.(ابننديم، ص۱؛ قفطى، ص۵۷) از آثار ياد شده، هيچ يك برجای نمانده است.
فهرست منابع:
(۱) حسن آمدی، المؤتلف و المختلف، به كوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۳۸۱ق/ ۹۶۱م؛
(۲) ابنماكولا، الاكمال، به كوشش عبدالرحمان معلمى، حيدرآباد دكن، ۹۷۲م؛
(۳) ابننديم، الفهرست؛
(۴) محمد زبيدی، طبقات النحويين و اللغويين، به كوشش محمدابوالفضل ابراهيم، قاهره، ۳۹۲ق/۹۷۳م؛
(۵) سيوطى، بغية الوعاه، به كوشش محمدابوالفضل ابراهيم، قاهره، ۳۸۴ق/۹۶۴م؛
(۶) خليل صفدی، بالوفيات، به كوشش ژاكلين سوبله و على عماره، بيروت، ۴۰۰ق/ ۹۸۰م؛
(۷) محمد فيروزآبادی، البلغه، به كوشش محمد مصری، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م؛
(۸) اسماعيل قالى، ذيل الامالى و النوادر، بيروت، دارالكتب العلميه؛
(۹) على قفطى، انباه الرواة، به كوشش محمدابوالفضل ابراهيم، قاهره، ۳۶۹ق/۹۵۰م؛
(۱۰) ياقوت حموی، ادبا؛