• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنی شیبه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پرده‌داران و کلیدداران کعبه از صدر اسلام تا کنون می باشند.



بنی‌شیبه فرزندان شیبة بن عثمان (اوقص ) بن عبدالله (ابی‌طلحه) از زیرمجموعه‌های بنی‌عبدالدار، از تیره‌های قریش، بودند. آن‌ها را به سبب انتساب به پدرشان شیبه، شَیِِِبیو جد اعلایشان عبدالدار، عبدریو به سبب منصب حجابت (پرده‌داری)، حَجَبیمی‌گویند. بنی‌شیبه در جد چهارمشان قصی بن کلاب، با پیامبر(ص) و در عبدالعزی با حضرت خدیجه۳ نسب مشترک دارند.
[۹] تاریخ یعقوبی، ابن یعقوب، ج۲، ص۱۱۸.
فرزندان شیبة بن عثمان، عبدالرزاق، جبیر، عبدالله اکبر، عبدالله اصغر (الأعجم)، عبیدالله، عبدالرحمن، مصعب، مسافع ، ام جمیل،صفیه و ام حجر/حُجیر هستند که بنی‌شیبه را تشکیل می‌دهند.گروهی از بنی‌شیبه که ساکن عراق بودند، به کلیدداری حرم امام جواد و امام کاظم علیه السلام به دست سلطان سلیم عثمانی در ۹۷۸ق. رسیدند و این مقام در خاندانشان ادامه یافت.
[۱۹] موسوعة العتبات المقدسه، ج۱۰، ق۲، ص۱۲۷.



بنی‌شیبه در همسایگی کعبه می‌زیستند. از این رو، یکی از باب‌های مسجدالحرام به نام بنی‌شیبه شهرت یافت. این نشانگر جایگاه معنوی و اجتماعی آن‌ها از دوران پیش از اسلام است. آن‌ها به مناطق پیرامون جزیرة العرب مهاجرت کردند و از میان آن‌ها تیره‌هایی پدید آمد که از مشهور‌ترین آن‌ها در عراق می‌توان به بنی‌جبیر، آل حمزه، آل عجینه، آل شقافی، آل مؤذن، آل ساعجی، آل عبداللطیف، آل أبوالرک و آل حاج محمد صالح اشاره کرد. برخی نیز در مصر ساکن شدند.<[http://sh.lib.eshia.ir/41176/21/139/شيبة نهایة الارب، النویری، ج21، ص139.] بر پایه دیدگاه مشهور نسب‌شناسان، نسل بنی‌شیبه هیچ گاه در مکه گسسته نشده است.


به موجب گزارشی، پس از ظهور اسلام، شیبه و فرزندانش همانند بسیاری از تیره‌های قریش در برابر پیامبر و مسلمانان ایستادند. آن‌ها که از دوران جاهلیت منصب لواء و پرچم‌داری قریش را در اختیار داشتند، با حمل پرچم مشرکان نقشی مهم را در نبرد‌های بدر و احد عهده‌دار بودند؛ چنان‌که پرچم مسلمانان در بدر را نیز مصعب بن عمیر از بنی‌عبدالدار بر دوش کشید. شیبه با مسلمانان سخت‌گیر بود و تا فتح مکه (۸ق.) مسلمان نشد. او در همان سال همراه دیگر تازه مسلمانان قریش در غزوه حنین شرکت کرد. از نقش شیبه و فرزندانش در دوران مدنی پیامبر و همراهی آن‌ها با قریش در نبردهای این دوره گزارشی در دست نیست. اما بر پایه گزارش‌هایی، پدر و برخی از برادرانش در اُحد کشته شدند.


پرده‌داری کعبه به عنوان یکی از مناصب مکه پس از قصی بن کلاب به فرزندش عبدالدار
[۳۶] الاعلام، ج۳، ص۲۹۲.
رسید و پس از او در تبارش تداوم یافت. گزارشی که با قراین تاریخی سازگار نیست، از پرده‌داری شیبة بن عثمان در روزگار حمله ابرهه به مکه (۴۰ سال پیش از بعثت) خبر می‌دهد. از پرده‌داری شیبه تا عصر اسلامی خبری در دست نیست. اخبار تاریخی حکایت دارند که در آغاز اسلام، عثمان بن طلحة بن ابی‌طلحه پرده‌دار بوده است
[۴۵] شرف النبی، الخركوشى، ج۱، ص۴۰۱-۴۰۲.
؛ اما با توجه به نبود شواهدی بر این مدعا، نمی‌توان مسؤولیتی را برای بنی‌شیبه یاد کرد. عثمان را پسر عمو ، عمو، برادر یا پدر شیبه دانسته‌اند. بر پایه گزارش‌ها، در فتح مکه، پیامبر(ص) کلید درِ کعبه را از عثمان گرفت و با ورود به خانه خدابه شست‌وشوی درون آن و زدودن آثار شرک و بت‌پرستی پرداخت. او پس از نزول آیه (إِنَّ اللهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها) که مضمون آن فرمان خداوند به بازگرداندن امانت‌ها به صاحبانشان است ، کلید کعبه را در خطاب به عثمان بن طلحه و شیبة بن عثمان بن طلحه، با خطاب «یا بنی‌ابی طلحه» تا روز قیامت در اختیار این خاندان گذاشت و آن‌ها را به محترم شمردن کعبه سفارش کرد. برخی مخاطب رسول خدا را بنی‌شیبه دانسته‌اند که فرمود:«هاکم المفتاح یا بنی‌شیبه.»
[۶۵] منائح الکرم، السنجاري، ج۱، ص۳۸۶.
به گزارشی دیگر، پیامبر(ص) کلید را در اختیار عثمان و شیبه قرار داد و فرمود:«خذاها خالدة تالدة لا ینزعها بنی‌ابی طلحة     منکم إلا ظالم.» بر این اساس، بنی‌شیبه باور دارند که آن‌ها مورد خطاب پیامبر قرار گرفتند و تا قیامت صاحبان منصب کلیدداری کعبه هستند. از این رو، جایگاه معنوی بس والایی برای خود باور داشته و از این رهگذر، در طول تاریخ، موقعیت اجتماعی و دینی بالا و نیز ثروت فراوان کسب کرده‌اند. جنبه معنوی این منصب موجب شده تا شیبی‌ها در طول تاریخ مورد توجه ویژه خلفا، سلاطین، امیران و مردم باشند.
اما با توجه به مشروعیت و موقعیت اجتماعی و اقتصادی رهاورد این مقام برای بنی‌شیبه، احتمال جعلی بودن این روایت وجود دارد؛ به رغم ادعای بنی‌شیبه و گزارش غیر مشهور یاد شده، گزارش‌ها حکایت دارند که بنی‌شیبه تا عصر خلفا عهده‌دار پرده‌داری کعبه نبوده‌اند.


بنی‌شیبه پس از رسیدن به مقام کلیدداری کعبه بیشتر مورد تکریم خلفا بودند. بر پایه گزارشی، شیبه در دوران خلافت عمر بن خطاب (حک:۱۳-۲۳ق.) به وی که می‌خواست اشیای گرانبهای کعبه را تقسیم کند، سفارش کرد تا با عمل به سیره پیامبر(ص) و ابوبکر از این اقدام سر باز زند و عمر این سفارش را پذیرفت.
[۷۴] التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۲، ص۴۷۰.
در این گزارش، به پرده‌داری شیبه تصریح نشده است؛ در گسترش مسجدالحرام در دوران خلافت عثمان (۲۶ق.) کسانی که نزدیک مسجدالحرام خانه داشتند و گویا بنی‌شیبه هم در میانشان بودند، درباره خرید خانه‌ها به خلیفه اعتراض کردند که به زندانی شدنشان انجامید و سرانجام ماجرا با میانجیگری عبدالله بن خالد بن اسید پایان یافت.
[۷۵] تاریخ یعقوبی، ابن یعقوب، ج۲، ص۱۶۴-۱۶۵.



شیبة بن عثمان در روزگار علی علیه السلام مدتی کوتاه از سوی بسر بن ارطاة که از سوی معاویه برای سرکوب شیعیان مکه و مدینه
[۷۸] الغارات، ابو اسحاق کوفی اصفهانی، ج۲، ص۵۰۸.
مأمور شده بود، پس از گریختن قثم بن عباس، کارگزار امام علی علیه السلام، امیر مکه شد.
[۷۹] الغارات، ابو اسحاق کوفی اصفهانی، ج۲، ص۶۰۸.
برخی نیز گویند که خود مردم مکه او را به عنوان امیر برگزیدند.
[۸۲] الغارات، ابو اسحاق کوفی اصفهانی، ج۲، ص۶۲۰.
همچنین به سال ۳۹ق. هنگام ستیز قثم با یزید بن شجره رهاوی، فرستاده معاویه، درباره سالاری حج، مردم بر شیبة بن عثمان توافق کردند.
[۸۳] مروج الذهب، مسعودي، ج۴، ص۳۰۲.



از روابط بنی‌شیبه با امویان آگاهی‌های اندکی در دست است. هنگامی که معاویه به سال ۴۴ق. دارالندوه• را از فردی عبدری خرید و حق شفعه شیبه را مراعات نکرد، شیبه سوگند یاد کرد که هرگز با معاویه سخن نگوید و در سفر بعد معاویه به مکه، از بازکردن در کعبه برایش خودداری کند و مسؤولیت این کار را به نوه خردسالش شیبة بن جبیر بسپارد.
[۸۷] اتحاف الوری، ابن فهد، ج۲، ص۳۴.
[۸۸] اتحاف الوری، ابن فهد، ج۲، ص۳۷.


۷.۱ - پرده‌داری و کلیدداری

بر پایه گزارش‌های مشهورتر، شیبة بن عثمان به سال ۴۲ق. پس از درگذشت عثمان بن طلحه که عقیم بود
[۸۹] منائح الکرم، السنجاري، ج۱، ص۳۹۷.
، کلیدداری را بر عهده گرفت
[۹۱] تاریخ خلیفه، خلیفة ابن خیاط، ج۱، ص۱۲۵.
و تا حکومت یزید به سال ۶۱ق. عهده‌دار این منصب بود. در حقیقت از این هنگام به بعد با رسیدن جبیر بن شیبه به این مقام، بنی‌شیبه به منصب پرده‌داری و کلیدداری دست یافتند؛ در برابر، برخی عقیم بودن عثمان را انکار و برای وی فرزندی به نام عبدالله یاد کرده‌اند که وی و فرزندانش پرده‌دار کعبه بودند. بر این اساس، شاید وا‌گذاری این منصب به شیبه به سببی دیگر چون کهولت سن و جایگاه اجتماعی‌اش بوده است. برخی منابع از عمر طولانی شیبه سخن گفته و درگذشت وی را در روزگار حکومت یزید (۶۱-۶۴ق.) دانسته‌اند.

۷.۲ - تکریم خلفا از بنی‌شیبه

بنی‌شیبه معمولاً مورد تکریم خلفا بودند. از روابط آن‌ها با خلفای اموی گزارشی در دست نیست؛ جز آن که شیبه هنگام عطرآگین نمودن دیوارهای کعبه در روزگار معاویه شرکت داشت.
[۹۹] کعبه و جامه آن، محمد دقن، ج۱، ص۲۷۸.
نیز در دوره یزید بن معاویه، یکی از نوادگان ابی‌طلحه به نام یزید بن مسافع بن طلحه در قیام حره (۶۳ق.) در مدینه به دست نیروهای شامی کشته شد. بر پایه گزارشی، ولید بن عبدالملک (حک:۸۶-۹۶ق.) ادعا نمود که هزینه‌های کعبه بر عهده او است و نباید بنی‌شیبه هدایای کعبه را دریافت کنند. از این رو، تصمیم گرفت تا بنی‌شیبه را از تملک هدایای کعبه محروم کند. اما بنی‌شیبه با همکاری و مساعدت حجاج بن یوسف، ولید را قانع نمودند تا مانند پدرش عبدالملک آن‌ها را همچنان از هدایای کعبه بهره‌مند سازد.

۷.۳ - حکومت خالد بن عبدالله قسری

در حکومت خالد بن عبدالله قسری بر مکههنگامی که یکی از شخصیت‌های بنی‌شیبه او را از رفتار نادرستش بازداشت و نهی از منکر کرد، حکمران با وی تندی نمود و با نادیده گرفتن فرمان خلیفه درباره وی، او را ۱۰۰ضربه تازیانه زد. با شکایت عبدالله به سلیمان بن عبدالملک (حک:۹۶-۹۹ق.) وی دستور داد تا خالد را قصاص و دستانش را قطع کنند.
برخی از منابع، خودداری پرده‌دار از باز کردن در کعبه در هنگام غیر معمول برای خالد یا سرقت اموال حاجیان به دست آن‌ها را دلیل خشم خالد دانسته‌اند. از رابطه بنی‌شیبه با دیگر خلفای اموی گزارشی در دست نیست؛ جز آن که آورده‌اند که نبیه بن وهب شیبی، یکی از فقیهان، در فتنه دوران خلافت ولید بن یزید (۱۲۶ق.) کشته شد.

۷.۴ - فتاوای امام باقر علیه السلام

در این زمان، بنی‌شیبه امام باقر علیه السلام را که با فتواهایش درباره دست اندازی آن‌ها به هدایا و نذورات کعبه واکنش نشان می‌داد، به گمراهی و بدعت‌گذاری متهم کردند. در برابر، امام آنان را سارقانی دانست که اگر قدرت یابد، دستان آن‌ها را به جرم سرقت اموال کعبه قطع خواهد کرد.


گزارش‌های گوناگون حاکی از همکاری نزدیک میان بنی‌شیبه و زبیریان در دولت ده ساله ابن زبیر در مکه است. جبیر بن طلحه شیبی، کلیددار کعبه به سال ۶۵ق.
[۱۱۳] تاریخ الکعبة المعظمه، حسين عبدالله، ج۱، ص۸۵.
یکی از اعضای گروه مشورتی ابن زبیربود که وی بدون نظرخواهی از آن‌ها کاری نمی‌کرد.
[۱۱۴] الطبقات، ابن سعد، خامسة۲، ص۴۹.
او در حمایت از ابن زبیربا عمرو بن زبیر که از سوی یزید مأمور دستگیری برادرش شده بود، مذاکره کرد و وی را نکوهش نمود.وی در نبرد ابن زبیر با سپاه یزید، او را یاری می‌کرد.خانه بنی‌شیبه هنگام بازسازی کعبه در روزگار ابن زبیر(۶۴-۶۵ق.) محل نگهداری اموال و پرده خانه کعبه از سوی زبیریان شد. با همکاری جبیر بن شیبه در بازسازی کعبه در دوران خلافت ابن زبیر، وی توانست باترفندی، هنگام نماز جماعت، افتخار نصب حجرالاسود در جای خود را نصیب خود یا پسرانش حمزه یا عباد
[۱۲۲] محاضرة الابرار، ابن عربی، ج۱، ص۱۹۱.
، از خاندان پرده‌داران کعبه، کند که این کار اعتراض بسیاری را بر انگیخت.
[۱۲۴] تاریخ یعقوبی، ابن یعقوب، ج۲، ص۲۶۰.
حجاج بن یوسف در نبرد با ابن زبیر(۷۳ق.) خانه بنی‌شیبه و حارث بن خالد را به عنوان خانه امن اعلام کرد و زبیریان با پناه بردن به آن در امان ماندند.


بنی‌شیبه از آغاز خلافت عباسیان با آن‌ها رابطه‌ای دوستانه داشتند؛ چنان‌که در روزگار خلافت منصور عباسی (۱۳۶-۱۵۸ق.) و هنگام حکمرانی زیاد بن عبیدالله حارثی، دایی سفاح، بر مکه (۱۳۸ق.) عبدالعزیز بن عبدالله شیبی رئیس شرطه او شد.نیز بنی‌شیبه به سرکردگی ابوالرزام شیبی در قیام محمد بن عبدالله بن حسن (نفس زکیه) به سال ۱۴۵ق. با پنهان کردن سری بن عبدالله، امیر مکه (۱۴۳-۱۴۵ق.) از عباسیان حمایت کردند.عبدالله بن شعیب و محمد بن اسماعیل بن ابراهیم از بنی‌شیبه، در دوران خلافت مهدی عباسی(۱۵۸-۱۶۹ق.) برای ترمیم مقام ابراهیم علیه السلام
[۱۲۹] شرف النبی، الخركوشى، ج۱، ص۴۰۶.
و نیز نو‌سازی جامه کعبه (۱۶۰ق.) با او همکاری کردند. در روزگار هارون الرشید (حک:۱۷۰-۱۹۳ق.) چند تن از بنی‌شیبه، از جمله عبدالکریم بن شعیب حجبی رئیس شرطه مکه، و عبدالعزیز بن عبدالله بن مسافع به‌ عنوان پرده‌داران کعبه، شاهد عهدنامه هارون برای ولایت‌عهدی فرزندانش بودند و از این عهدنامه تا هنگام خلافت امین (۱۹۳-۱۹۸ق.) پاسداری کردند. محمد بن عبدالله بن عثمان شیبی که خود نیز از شاهدان عهدنامه بود، در در‌گیری امین و مأمون، عهدنامه هارون را به فضل بن ربیع، وزیر امین، برای ابطال تحویل داد و در برابر آن پاداشی هنگفت دریافت کرد.

۹.۱ - دوران خلافت مأمون

در دوران خلافت مأمون، هنگامی که مردم مکه با محمد دیباج (۱۹۸-۲۰۰ق.) از فرزندان امام جعفر صادق(ع) بیعت کردند، محمد پنج هزار دینار از پرده‌دار کعبه برای انجام امور حکومتی وام گرفت که پس از مصالحه آن‌ها با مأمون (۱۹۸-۲۱۸ق.) بازپرداخت شد.آن‌ها هنگام حمله ابراهیم بن موسی علوی (۲۰۰ق.) از سوی یمنی‌ها به مکه، با اندوخته‌های طلای کعبه که مأمون اهدا کرده بود، یزید بن محمد، عامل مأمون، را یاری کردند.
[۱۳۴] تاریخ یعقوبی، ابن یعقوب، ج۲، ص۴۴۴.
از این هنگام تا حکمرانی اشراف حسنی بر مکه (۳۵۸-۱۳۴۳ق.) از بنی‌شیبه گزارشی در دست نیست.


در این عصر که حدود ده سده به طول انجامید، مقام سنتی بنی‌شیبه چون گذشته حفظ شد. البته اشراف گاه با زیاده‌خواهی آن‌ها رویارویی می‌کردند؛ چنان‌که شریف ابو‌هاشم محمد بن جعفر به سال ۴۳۷ق. به همین سبب با پرده‌دار کعبه برخورد کرد.
[۱۳۵] عمدة الطالب، احمد بن علی بن حسین حسینی ، ج۱، ص۱۱۳.
[۱۳۶] عمدة الطالب، احمد بن علی بن حسین حسینی ، ج۱، ص۱۲۵.
نیز امیر مُکْثِر حسنی (م.۵۸۹ق.) فرمان دستگیری و مصادره اموال محمد بن اسماعیل شیبی را صادر و وی را از شغل پرده‌داری بیت الحرام برکنار کرد.
[۱۳۸] اتحاف الوری، ابن فهد، ج۲، ص۵۴۸.
همچنین به سال ۹۹۶ق. بر پایه آیین همه ساله، روز ۲۷ رمضان هنگامی که در کعبه به دست شیخ عبدالواحد شیبی به روی زنان گشوده شد، به دلیل بی‌دقتی او،کلید کعبه را از دامنش ربودند.
[۱۳۹] مرآة الحرمین، منشی، ج۱، ص۲۹۹.
در محکمه شرعی اثبات شد که عبدالواحد برخی از قنادیل کعبه را به شریف احمد داده است. از این رو، امیر مکه شریف محسن (م.۱۱۰۱ق.)کلید کعبه را از او گرفت و به برادرش عبدالله سپرد.
[۱۴۰] تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۳۹۴.
شریف عبدالله بن سعید نیز هنگام امارتش بر مکه (۱۱۳۶ق.) در شورش گروهی از اشراف، محمد بن عبدالمعطی شیبی کلیددار کعبه را به جرم حمایت از مخالفانش دستگیر نمود و غرامتی سنگین از وی گرفت و کلیدداری را به یکی از عموزادگانش سپرد.
[۱۴۱] تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۴۲۱.
عون الرفیق امیر مکه (م.۱۲۹۹ق.) نیز شیخ عبدالرحمن شیبی را از وظیفه سدانت کعبه برکنار کرد و سپس او را از مکه تبعید نمود و این منصب را به شخصی دیگر از همان خاندان سپرد.
[۱۴۲] مرآة الحرمین، منشی، ج۲، ص۲۷۷-۲۷۸.
[۱۴۳] مرآة الحرمین، منشی، ج۲، ص۶۴۴.


۱۰.۱ - منصب پرده‌داری در انحصار بنی‌شیبه

این گزارش‌ها نشان می‌دهند که امیران مکه اجازه عزل و نصب پرده‌داران را به خود می‌دادند؛ اما این منصب را از خاندان بنی‌شیبه بیرون نمی‌ساختند. نبود گزارشی درباره برکناری بنی‌شیبه از سوی قدرت‌های مجاور صاحب نفوذ در مکه، نشان می‌دهد که امیران مکه بر کار پرده‌داران اشراف داشته‌اند؛ از نقش برخی از بنی‌شیبه در تحولات و رخدادهای مکه گزارش‌هایی در دست است. محمد شیبی در فتنه‌ای هنگام حکمرانی شریف یحیی بن سرور (۱۲۲۸ق.) به سبب کشته شدن شریف شنبر، امیر عرب بادیه‌نشین، به دست یحیی که موجب هجوم فرمانده منصوب از سوی محمد علی پاشا، دوست مقتول، به قصر امیر یحیی شد، میانجیگری کرد.
[۱۴۴] تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۵۱۶.
شیبی‌ها گاهی نیز با مخالفان اشراف همدست می‌شدند؛ چنان‌که به سال ۱۳۱۱ق. شیخ عمر بن جعفر شیبی همراه گروهی از شخصیت‌های مکه، در اختلاف میان امیر مکه شریف بن الرفیق بن محمد و حکمران عثمانی حجاز، جانب عثمان نوری پاشا، والی حجاز، راگرفت. پس از رفع این ستیز، سلطان عبدالحمید عثمانی افزون بر حکمران حجاز، همه همراهان او از جمله شیخ عمر را از مناصبشان برکنار و از حجاز تبعید کرد. البته این حکم درباره پرده‌دار کعبه با تخفیف اجرا شد و وی تنها از مکه بیرون رانده شد و تا هنگام مرگ به سال ۱۳۲۰ق. در قریه هدا در ۷۰ کیلومتری شرق مکه مسکن گزید.
[۱۴۵] التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۴، ص۱۹۹-۲۰۰.

بنی‌شیبه افزون بر پرده‌داری، گاهی از سوی اشراف به مناصب دیگر گماشته می‌شدند. انتخاب شیخ حسن عبدالقادر شیبی به دست امیر مکه شریف حسین بن علی به سال ۱۳۲۷ق. برای نمایندگی مجلس، از آن جمله است که پس از همکاری آن دو انجام شد.
[۱۴۶] تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۶۵۶.
[۱۴۷] تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۶۶۱.



آل سعود پس از سلطه بر حجاز از سال ۱۳۴۳ق. بنی‌شیبه را همچنان بر پرده‌داری کعبه ابقا نمودند و جامه کعبه و ضمایم آن را در اختیار آن‌ها قرار دادند.
[۱۴۸] التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۴، ص۱۵.
اما اکنون آل سعود به دلیل تحریم تبرک جستن مردم به اشیای کعبه و به بهانه این که پرده‌های کعبه در شمار آثار تاریخی به شمار می‌روند، از فروش آن‌ها پیشگیری می‌کنند و در برابر، مبلغی به پرده‌داران کعبه می‌پردازند.
[۱۴۹] اعلام الانام، محمد صالح بن احمد شیبی، ج۱، ص۴۷.
[۱۵۰] کعبه و جامه آن، محمد دقن، ج۱، ص۲۸۵.
بنی‌شیبه همچنین از سوی آل سعود مناصبی همانند ریاست بر برخی از شوراهای دولتی و نیابت دوم مجلس شورای مکه و ریاست کمیته پیگیری اوقاف حرمین شریفین و ریاست کمیته امداد پزشکی را بر عهده دارند.
[۱۵۱] التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۴، ص۲۰۱.
شیخ عبدالقادر شیبی مورد توجه ملک عبدالعزیز بود و همراه پرده‌داری به مدت ۱۶سال، برخی از مناصب دولتی را نیز بر عهده داشت.
[۱۵۲] التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۴، ص۲۰۱.



همه امیران و حکومت‌ها پرده‌داری بنی‌شیبه را به رسمیت شناخته‌اند و هر چند گاهی به برکناری برخی از آنان می‌پرداختند، هرگز پرده‌داری را از خاندان آن‌ها بیرون نساختند. حتی هنگامی که برخی از پرده‌داران عقیم بودند و یا فرزندشان خردسال بود، امیر مکه کفالت او را بر عهده می‌گرفت تا بزرگ شود؛ چنان‌که پس از درگذشت عبدالقادر شیبی که عقیم بود و فرزند پسری نیز از نسل شیبه وجود نداشت، منصب پرده‌داری به محمد بن زین العابدین که کودک بود، رسید و شریف غالب بن مسعود، امیر مکه، به سال ۱۲۱۰ق. کفالت او را بر عهده گرفت و چون وی بزرگ شد، او را رسماً به عنوان وظایف تعیین کرد. او به مدت ۴۳ سال تا هنگام درگذشتش (۱۲۵۳ق.) پرده‌دار بود.
[۱۵۳] التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۴، ص۱۹۹.
انتخاب پرده‌دار معمولاً از میان کهنسالان بنی‌شیبه انجام می‌گیرد
[۱۵۴] منائح الکرم، السنجاري، ج۱، ص۳۸۵.
و بزرگ‌ترین فرد خانواده به این منصب انتخاب می‌گردد. این مسؤولیت تنها بر عهده مردان بنی‌شیبه نهاده می‌شود؛ بنا بر یک گزارش، شمار افراد خانواده شیبی در دوران کنونی حدود ۸۲ تن است که نیمی از آن را مردان تشکیل می‌دهند. نزار عبدالعزیز شیبی از پرده‌داران اخیر خانه خدا است. از وی تا کنون ۵۸ کلید خانه خدا به ثبت رسیده که در موزه‌های گوناگون نگهداری می‌شوند.
[۱۵۵] کعبه و مسجد الحرام در گذر تاریخ، محمدطاهر کردی، ج۱، ص۱۳۲.

اهمیت منصب پرده‌داری و اختصاصی بودن آن در بنی‌شیبه، موجب شده تا اشخاصی ادعای نسب بردن به آن‌ها را داشته باشند؛ چنان‌که در یمن فردی مدعی چنین نسبی شد و حتی دو تن در مکه بر ادعای او صحه گذاشتند؛ اما وی نتوانست به مقصود خود نائل آید.
[۱۵۶] تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۶۶۵.



از وظایف آن‌ها می‌توان به محافظت از پرده کعبه،ترمیم و تعویض آن، محافظت از رکن‌ها و مقام‌ها
[۱۵۷] شرف النبی، الخركوشى، ج۱، ص۴۰۶.
، نگهداری از در کعبه وکلید آن و پوشش در، ترمیم وتزیین آن، و عطرآگین کردن کعبه و شست‌وشوی آن
[۱۵۸] کعبه و جامه آن، محمد دقن، ج۱، ص۲۷۸.
اشاره کرد. بنی‌شیبه کیسه‌ای برای کلید در کعبه ساخته، آن را همراه کلید نزد بزرگ خاندان بنی‌شیبه می‌نهادند.
[۱۵۹] کعبه و جامه آن، محمد دقن، ج۱، ص۲۲۴.
به روایتی، پیامبر(ص) آن‌ها را به پنهان کردن کلید فرمان داد و خود نیز با جامه‌اش کلید را پوشاند. شاید از همین رو، آن‌ها هنگام گشودن در کعبه، پرده‌ها را فرومی‌افکنند؛ بنی‌شیبه باز و بسته کردن در کعبه را پس از نصب پلکان انجام داده، به مردم اجازه ورود به درون بیت را می‌دادند. این کار در دو نوبت جمعه و دوشنبه جداگانه برای زنان و مردان انجام می‌شد که بعدها به روزهای خاص سال منحصر گشت.
[۱۶۲] منائح الکرم، السنجاري، ج۱، ص۳۸۹-۳۹۰.
گاهی شاید به سبب ازدحام جمعیت برای ورود به درون کعبه، با حاجیان بدرفتاری می‌کردند.
[۱۶۳] التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۳، ص۵۳۴.
از این رو، برخی از امیران مکه همانند خالد بن عبدالله قسری، پرده‌دار را توبیخ کردند که در کعبه را در هنگام غیر معمول باز کرده بود.بنی‌شیبه گاهی ورود حاجیان به درون کعبه را آسان‌تر می‌ساختند و در را در طول ایام حج، شب و روز باز می‌گذاشتند؛ چنان‌که هنگام حضور مسعود، حاکم یمن، در مکه (۶۱۹-۶۲۶ق.) در برابر دریافت کمک‌های مالی چنین کردند.
[۱۶۵] تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۲۹۳.



پرده کعبه همه ساله تعویض می‌گردد. پرده کهن را بنی‌شیبه به خود اختصاص داده، با قطعه قطعه کردن، آن را به حاجیان می‌فروختند.
[۱۶۶] مرآة الحرمین، منشی، ج۱، ص۲۹۰.
تعویض آن در نهم ذی‌حجه و هنگامی که حاجیان به عرفات می‌روند، انجام می‌شود و بنی‌شیبه کنار حاکمان حضور دارند؛ محافظت برخی از اشیاء متعلق به کعبه در اختیار بنی‌شیبه قرار می‌گرفت؛ چنان‌که به سال ۱۱۲۷ق. پلکان کعبه اهدایی حسین حمدان هندی که امیر مکه آن را به بهانه عدم اجازه از دولت عثمانی پس از نصب چند روزه برداشته بود، برای محافظت به خانه شیخ عبدالقادر شیبی انتقال یافت.
[۱۶۷] التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۴، ص۱۴۱.
هنگام درگیری آل زبیر با حُصین بن نمیر فرمانده سپاهیان یزید (۶۴ق.)که کعبه به منجنیق بسته شد وحجرالاسود آسیب دید، جبیر بن شیبه تکه‌های آن را در پارچه‌ای قرار داد. پس از بازسازی کعبه به دست ابن زبیر، حجر را در جای خود نهادند.
[۱۶۹] مصباح الحرمین، شکویی، ج۱، ص۷۲.

نیز جمع‌آوری تکه‌های حجر و مرمت آن که در فتنه مصری‌ها در روز یازدهم ذی‌حجه سال ۴۱۳ق.
[۱۷۰] الارج المسکی، علی بن عبدالقادر طبری، ج۱، ص۱۱۵.
آسیب دید و چسباندن آن با خمیری از مشک و لاک
[۱۷۱] مرآة الحرمین، منشی، ج۱، ص۳۰۴.
و همچنین چسباندن تکه‌های حجر به یکدیگر در فتنه قرمطیان (۳۱۷ق.) از جمله همین اقدامات است. بنی‌شیبه گاهی برای ترمیم مقام ابراهیم از خلفا کمک مالی دریافت می‌کردند.
[۱۷۳] شرف النبی، الخركوشي، ج۱، ص۴۰۱.
بنی‌شیبه در شست‌وشوی درون کعبه که به تأسی از رسول خدا(ص)
[۱۷۴] منائح الکرم، السنجاري، ج۱، ص۴۹۸.
انجام می‌گیرد، کنار امیر مکه و رئیس امور مسجدالحرام و سفرای دول خارجی حضور می‌یابند. این آیین در هر سال دو بار، یکی ماه شعبان و دیگری ذی‌حجه، انجام می‌گیرد و در آن، کعبه با آب زمزم آمیخته با گلاب و مشک شست‌وشو می‌شود.


بیشتر درآمد آن‌ها از نذورات و هدایای کعبه و فروش آن‌ها از جمله پرده کعبه بود
[۱۷۶] الارج المسکی، علی بن عبدالقادر طبری، ج۱، ص۱۵۵-۱۵۶.
[۱۷۷] تحصیل المرام، محمد بن احمد المالکی المکی، ج۱، ص۲۷۸.
که از این راه، اموال بسیار کسب می‌کردند.
[۱۷۸] مرآة الحرمین، منشی، ج۱، ص۲۹۰.
[۱۷۹] التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۲، ص۵۶۰.
آن‌ها در طول تاریخ به پشتوانه اجازه دانشوران و سیره گذشتگان، تصرف در اموال و پوشش کعبه را حق خود دانسته، همواره از فروختن آن‌ها به حاجیان کسب درآمد می‌کردند.
[۱۸۰] اعلام الانام، محمد صالح بن احمد شیبی، ص۴۷.

بنی‌شیبه باور داشتند که اگر کسی به مال کعبه (ابرق) دست‌درازی کند، کیفر این خیانت را در دنیا با گرفتار شدن به فقر و از میان رفتن مال و مکنت و سختی جان دادن خواهد دید.با این حال، دست‌اندازی‌های کلان از آن‌ها گزارش شده است.
[۱۸۲] التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۴، ص۴۹۷.
آنان نقره‌ها و چوب‌های پلکان کعبه، اهدایی کلب علیخان نایب السلطنه رامفور هند به سال ۱۳۰۰ق. را به خود اختصاص دادند.
[۱۸۳] التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۲، ص۱۴۲-۱۴۳.
نیز مظفر امیر یمن به سال ۶۵۹ق. هنگام ادای مناسک حج، دری را با ورقه‌هایی از نقره به وزن ۶۰ رطل به کعبه اهدا کردکه بنی‌شیبه آن را تصاحب کردند.
[۱۸۴] مرآة الحرمین، منشی، ج۱، ص۲۹۰.


۱۵.۱ - کمک‌های مالی حاکمان

در کنار این موارد، بنی‌شیبه از کمک‌های برخی از حاکمان بهره‌مند می‌شدند. از جمله هنگام حضور حاکم یمن در مکه، از جمله مسعود حاکم یمن در مکه (۶۱۹-۶۲۶ق.) در برابر دریافت کمک‌های مالی، ورود حاجیان به درون کعبه را آسان‌تر ساختند و در طول ایام حج، شب و روز درِ آن را باز گذاشتند. اما پس از رفتن ملک مسعود، باز به همان روش گذشته برگشتند.
[۱۸۵] تاریخ مکه، ابن الضیاء، ص۲۹۳.
این شیوه در دوران حکمرانی ممالیک نیز ادامه یافت. جامه‌ای که سلطان ناصر محمد بن قلاوون به سال ۷۲۶ق. از مصر به مکه معظمه
[۱۸۶] کعبه و جامه آن، محمد دقن، ج۱، ص۱۱۰.
فرستاد و نیز هدایا و جامه‌هایی که برای کعبه از سوی دیگر حاکمان مصر و یمن به سال ۷۴۹ق. ارسال شد، در اختیار بنی‌شیبه قرار گرفت و آن‌ها جامه‌های پیشین کعبه را میان خود تقسیم کردند.
[۱۸۸] کعبه و جامه آن، محمد دقن، ج۱، ص۱۱۱.
[۱۸۹] کعبه و جامه آن، محمد دقن، ج۱، ص۲۸۵.


۱۵.۲ - ناودان طلا و ناودان نقره‌

هنگامی که به دستور سلطان سلیمان عثمانی (۹۶۴ق.) در کعبه را با ورقه‌ای از نقره تزیین کردند، هزار اشرفی در برابر نقره‌ای که از روی در کهن آن برداشته شده بود، به بنی‌شیبه داده شد.
[۱۹۰] مرآة الحرمین، منشی، ج۱، ص۲۷۶.
نیز به سال ۹۶۲ق. شیبی‌ها ناودان طلای ارسالی حاکم مصر را جایگزین ناودان نقره‌ای کردند و ناودان نقره‌ای را در برابر ۲۰۰ اشرفی به خزانه سلطنتی استامبول ارسال نمودند.
[۱۹۱] منائح الکرم، السنجاري، ج۳، ص۳۵۰.
[۱۹۲] مرآة الحرمین، منشی، ج۱، ص۲۷۶-۲۷۷.
[۱۹۳] تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۶۲۸.
افزون بر این درآمد، پرداختن به تجارت و بهره‌برداری از نخلستانی بزرگ به نام ریمه نزدیک مدینه و باغ‌هایی در طائف، همواره موقعیت اقتصادی این طایفه را استحکام می‌بخشید.


از میان بنی‌شیبه، برخی راوی حدیث پیامبر بودند ؛ از جمله:شیبة بن عثمان، عطاء شیبی عبدری ، صفیه بنت شیبه که از عایشه، ام سلمه و ام حبیبه همسران پیامبر(ص) حدیث روایت نمود، عبدالملک حجبی، عبدالحمید بن جبیر بن شیبه، موسی بن عبدالملک ، و احمد بن دیلم شیبی.
[۲۰۷] العقد الثمین، محمد الفاسی، ج۳، ص۱۰۹.



سکونت بنی‌شیبه در مکه تا کنون ادامه دارد.
[۲۰۸] تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۶۶۵.
برخی از شیبی‌ها افزون بر داشتن منصب حجابت کعبه و قضاوت مکه، صاحب تألیف نیز بودند؛ از جمله جمال الدین ابوالمحاسن شافعی در قرن هشتم ق. که در دانش تاریخ صاحب نظر بود و کتاب طیب الحیاة، مختصر حیاة الحیوان از تألیفات او است.


درباره بنی‌شیبه تک‌نگاری‌هایی نگارش یافته که از آن جمله به این موارد می‌توان اشاره کرد:طبقات حجبة الکعبه از سید حسین بن حیدر هاشمی، السلسلة الذهبیة فی الشجرة الشیبیة از عبدالستار دهلوی صدیقی، الفرائد العجیبة فی نسب بنی‌شیبه از سید ابی‌الحسین علی بن احمد علوی تریمی (م.۹۷۱ق.). باسلامه نسب‌نامه‌ای از بنی‌شیبه را در مکه یافته و همراه تطبیق آن با کتاب حجبة الکعبه این دو را افزوده و منتشر ساخته است. جدول زیر برگرفته از کوشش باسلامه است. البته در نسب‌نامه‌ها، نام برخی از پرده‌داران نیامده است. غانم و علی فرزندان غانم بن محمد بن مفرّج و نیز محمد بن علی که نسب آن‌ها به یحیی بن عبیدة بن حمزه می‌رسد و همچنین احمد الطیّب از فرزندان سراج الدین بن علی از آن جمله هستند.
[۲۱۰] کعبه و مسجد الحرام در گذر تاریخ، محمد طاهر الكردي، ج۱، ص۱۳۲.



۱. انساب الاشراف، البلاذری، ج۹، ص۴۰۳.    
۲. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۷۱۲.    
۳. معجم قبائل العرب، عمر رضا کحالة، ج۲، ص۶۲۲.    
۴. انساب الاشراف، البلاذری، ج۹، ص۴۰۴.    
۵. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ج۱، ص۱۲۷.    
۶. الانساب، السمعانی، ج۸، ص۲۰۸.    
۷. الانساب، السمعانی، ج۹، ص۱۸۴.    
۸. الانساب، السمعانی، ج۸، ص۲۰۸.    
۹. تاریخ یعقوبی، ابن یعقوب، ج۲، ص۱۱۸.
۱۰. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ج۱، ص۱۴.    
۱۱. نسب قریش، الزبیری، ج۱، ص۲۵۳.    
۱۲. انساب الاشراف، البلاذری، ج۹، ص۴۰۴.    
۱۳. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ج۱، ص۱۲۷.    
۱۴. الطبقات، ابن سعد، ج۵، ص۳۳۰.    
۱۵. الطبقات، ابن سعد، ج۶، ص۳۴.    
۱۶. الانساب، السمعانی، ج۴، ص۷۰.    
۱۷. الطبقات، ابن سعد، ج۶، ص۲۳.    
۱۸. انساب الاشراف، البلاذری، ج۹، ص۴۰۴.    
۱۹. موسوعة العتبات المقدسه، ج۱۰، ق۲، ص۱۲۷.
۲۰. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۱۱۶.    
۲۱. احسن التقاسیم، المقدسی البشاری، ج۱، ص۷۳.    
۲۲. انساب الاشراف، البلاذری، ج۹، ص۴۱۴.    
۲۳. معجم قبائل العرب، عمر رضا کحالة، ج۲، ص۷۹۴.    
۲۴. تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۱۵۵.    
۲۵. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۵۴.    
۲۶. المنتظم، ابن الجوزی، ج۳، ص۱۰۶.    
۲۷. المغازی، الواقدی، ج۳، ص۹۰۹.    
۲۸. انساب الاشراف، البلاذری، ج۹، ص۴۰۴.    
۲۹. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۷۱۲.    
۳۰. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۳۸۲.    
۳۱. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۷۱۲.    
۳۲. تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۴، ص۲۳۸.    
۳۳. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص ۱۲۷.    
۳۴. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۶، ص۴۹۱.    
۳۵. المحبر، ابن حبیب، ج۱، ص۱۶۷.    
۳۶. الاعلام، ج۳، ص۲۹۲.
۳۷. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۳۰.    
۳۸. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۵۳.    
۳۹. تاریخ طبری، ابو جعفر طبری، ج۲، ص۲۶۰.    
۴۰. سیره ابن اسحاق، محمد ابن اسحاق، ج۱، ص۶۲.    
۴۱. دلائل النبوه، بیهقی، ج۱، ص۱۱۸-۱۱۹.    
۴۲. السیرة الحلبیه، نور الدین الحلبی، ج۳، ص۱۴۴.    
۴۳. الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۱۰۴.    
۴۴. شفاء الغرام، التقی الفاسی، ج۲، ص۱۷۷.    
۴۵. شرف النبی، الخركوشى، ج۱، ص۴۰۱-۴۰۲.
۴۶. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص ۵۳.    
۴۷. الجوهرة فی نسب النبی، محمد البری، ج۱، ص۶۴.    
۴۸. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص ۵۳.    
۴۹. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ج۱، ص۱۲۷.    
۵۰. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۶، ص۸۵.    
۵۱. قلائد الجمان، القلقشندی، ج۱، ص۱۴۷.    
۵۲. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ج۱، ص۱۲۷.    
۵۳. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۳۶۱.    
۵۴. المغازی، الواقدی، ج۲، ص۸۳۴.    
۵۵. تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۲، ص۵۵۱.    
۵۶. نساء/سوره ۴، آیه۵۸.    
۵۷. تفسیر سمرقندی، السمرقندی، ج۱، ص۳۱۱.    
۵۸. عین العبره، أحمد آل طاووس، ج۱، ص۱۲.    
۵۹. البرهان، زرکشی، ج۱، ص۱۸۸.    
۶۰. التفسیر المظهری، المظهری، ج۲، ق۲، ص۱۴۷.    
۶۱. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۶۵.    
۶۲. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۲۳، ص۲۵۹.    
۶۳. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۲۸۱.    
۶۴. تهذیب الکمال، المزی، ج۱۹، ص۳۹۶.    
۶۵. منائح الکرم، السنجاري، ج۱، ص۳۸۶.
۶۶. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۰۳۴.    
۶۷. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۲۸۱.    
۶۸. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۶۵.    
۶۹. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۲۹-۱۳۰.    
۷۰. المنمق، ابن حبیب، ج۱، ص۱۹۰.    
۷۱. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۴۵.    
۷۲. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۲۳، ص۲۵۹- ۲۶۰.    
۷۳. تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج۱، ص۴۴۰.    
۷۴. التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۲، ص۴۷۰.
۷۵. تاریخ یعقوبی، ابن یعقوب، ج۲، ص۱۶۴-۱۶۵.
۷۶. تاریخ طبری، ابو جعفر طبری، ج۴، ص۲۵۱.    
۷۷. اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۶۹.    
۷۸. الغارات، ابو اسحاق کوفی اصفهانی، ج۲، ص۵۰۸.
۷۹. الغارات، ابو اسحاق کوفی اصفهانی، ج۲، ص۶۰۸.
۸۰. انساب الاشراف، البلاذری، ج۲، ص۴۶۲.    
۸۱. الفتوح، ابن اعثم، ج۴، ص۲۳۳.    
۸۲. الغارات، ابو اسحاق کوفی اصفهانی، ج۲، ص۶۲۰.
۸۳. مروج الذهب، مسعودي، ج۴، ص۳۰۲.
۸۴. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۶۳.    
۸۵. اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۱۱۰.    
۸۶. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۶۹-۲۷۰.    
۸۷. اتحاف الوری، ابن فهد، ج۲، ص۳۴.
۸۸. اتحاف الوری، ابن فهد، ج۲، ص۳۷.
۸۹. منائح الکرم، السنجاري، ج۱، ص۳۹۷.
۹۰. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۶۷-۲۶۸.    
۹۱. تاریخ خلیفه، خلیفة ابن خیاط، ج۱، ص۱۲۵.
۹۲. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۳، ص۲۹۹.    
۹۳. انساب الاشراف، البلاذری، ج۹، ص۴۰۵.    
۹۴. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۳، ص۲۹۹-۳۰۰.    
۹۵. انساب الاشراف، البلاذری، ج۹، ص۴۰۴.    
۹۶. تاریخ طبری، ابو جعفر طبری، ج۸، ص۳۷۷.    
۹۷. تاریخ خلیفه، خلیفة ابن خیاط، ص ۲۵۱.    
۹۸. انساب الاشراف، البلاذری، ج۹، ص۴۰۴.    
۹۹. کعبه و جامه آن، محمد دقن، ج۱، ص۲۷۸.
۱۰۰. انساب الاشراف، البلاذری، ج۹، ص۴۰۴.    
۱۰۱. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ج۱، ص۱۲۸.    
۱۰۲. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۶، ص۵۲۷.    
۱۰۳. انساب الاشراف، البلاذری، ج۸، ص۷۳.    
۱۰۴. مسالک الابصار، ابن فضل الله العمری، ج۲۴، ص۴۰۱.    
۱۰۵. انساب الاشراف، البلاذری، ج۹، ص۷۶.    
۱۰۶. اخبار مکه، فاکهی، ج۳، ص ۱۲۹.    
۱۰۷. انساب الاشراف، البلاذری، ج۹، ص۴۰۵.    
۱۰۸. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ج۱، ص۱۲۷.    
۱۰۹. اخبار مکه، فاکهی، ج۳، ص۱۲۹- ۱۳۰.    
۱۱۰. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۲۹، ص۱۷۱-۱۷۲.    
۱۱۱. انساب الاشراف، البلاذری، ج۹، ص۴۱۴.    
۱۱۲. الکافی، المقدسی، ج۴، ص ۷۲.    
۱۱۳. تاریخ الکعبة المعظمه، حسين عبدالله، ج۱، ص۸۵.
۱۱۴. الطبقات، ابن سعد، خامسة۲، ص۴۹.
۱۱۵. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۲۸، ص۲۰۸.    
۱۱۶. تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۵، ص۴۴۲.    
۱۱۷. تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۵، ص۴۴۲.    
۱۱۸. انساب الاشراف، البلاذری، ج۵، ص۳۴۷.    
۱۱۹. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۷.    
۱۲۰. سبل الهدی، الصالحی الشامی، ج۱، ص۱۶۷.    
۱۲۱. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۸.    
۱۲۲. محاضرة الابرار، ابن عربی، ج۱، ص۱۹۱.
۱۲۳. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۸.    
۱۲۴. تاریخ یعقوبی، ابن یعقوب، ج۲، ص۲۶۰.
۱۲۵. انساب الاشراف، البلاذری، ج۷، ص۱۲۶.    
۱۲۶. اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۷۲.    
۱۲۷. تاریخ طبری، ابو جعفر طبری، ج۷، ص۵۷۵.    
۱۲۸. اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۳۶.    
۱۲۹. شرف النبی، الخركوشى، ج۱، ص۴۰۶.
۱۳۰. اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۷۲.    
۱۳۱. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۳۹.    
۱۳۲. تاریخ طبری، ابو جعفر طبری، ج۸، ص۳۷۷.    
۱۳۳. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۴۸.    
۱۳۴. تاریخ یعقوبی، ابن یعقوب، ج۲، ص۴۴۴.
۱۳۵. عمدة الطالب، احمد بن علی بن حسین حسینی ، ج۱، ص۱۱۳.
۱۳۶. عمدة الطالب، احمد بن علی بن حسین حسینی ، ج۱، ص۱۲۵.
۱۳۷. سفرنامه ابن جبیر، ابن جبیر، ج۱، ص۱۲۷.    
۱۳۸. اتحاف الوری، ابن فهد، ج۲، ص۵۴۸.
۱۳۹. مرآة الحرمین، منشی، ج۱، ص۲۹۹.
۱۴۰. تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۳۹۴.
۱۴۱. تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۴۲۱.
۱۴۲. مرآة الحرمین، منشی، ج۲، ص۲۷۷-۲۷۸.
۱۴۳. مرآة الحرمین، منشی، ج۲، ص۶۴۴.
۱۴۴. تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۵۱۶.
۱۴۵. التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۴، ص۱۹۹-۲۰۰.
۱۴۶. تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۶۵۶.
۱۴۷. تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۶۶۱.
۱۴۸. التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۴، ص۱۵.
۱۴۹. اعلام الانام، محمد صالح بن احمد شیبی، ج۱، ص۴۷.
۱۵۰. کعبه و جامه آن، محمد دقن، ج۱، ص۲۸۵.
۱۵۱. التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۴، ص۲۰۱.
۱۵۲. التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۴، ص۲۰۱.
۱۵۳. التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۴، ص۱۹۹.
۱۵۴. منائح الکرم، السنجاري، ج۱، ص۳۸۵.
۱۵۵. کعبه و مسجد الحرام در گذر تاریخ، محمدطاهر کردی، ج۱، ص۱۳۲.
۱۵۶. تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۶۶۵.
۱۵۷. شرف النبی، الخركوشى، ج۱، ص۴۰۶.
۱۵۸. کعبه و جامه آن، محمد دقن، ج۱، ص۲۷۸.
۱۵۹. کعبه و جامه آن، محمد دقن، ج۱، ص۲۲۴.
۱۶۰. امتاع الاسماع، المقریزی، ج۱، ص۳۹۲.    
۱۶۱. سبل الهدی، صالحی شامی، ج۵، ص۲۴۵.    
۱۶۲. منائح الکرم، السنجاري، ج۱، ص۳۸۹-۳۹۰.
۱۶۳. التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۳، ص۵۳۴.
۱۶۴. اخبار مکه، فاکهی، ج۳، ص۱۲۹.    
۱۶۵. تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۲۹۳.
۱۶۶. مرآة الحرمین، منشی، ج۱، ص۲۹۰.
۱۶۷. التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۴، ص۱۴۱.
۱۶۸. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۸.    
۱۶۹. مصباح الحرمین، شکویی، ج۱، ص۷۲.
۱۷۰. الارج المسکی، علی بن عبدالقادر طبری، ج۱، ص۱۱۵.
۱۷۱. مرآة الحرمین، منشی، ج۱، ص۳۰۴.
۱۷۲. الاستبصار، مراکشی، ج۱، ص۱۷.    
۱۷۳. شرف النبی، الخركوشي، ج۱، ص۴۰۱.
۱۷۴. منائح الکرم، السنجاري، ج۱، ص۴۹۸.
۱۷۵. آثار البلاد، القزوینی، ج۱، ص۱۱۵.    
۱۷۶. الارج المسکی، علی بن عبدالقادر طبری، ج۱، ص۱۵۵-۱۵۶.
۱۷۷. تحصیل المرام، محمد بن احمد المالکی المکی، ج۱، ص۲۷۸.
۱۷۸. مرآة الحرمین، منشی، ج۱، ص۲۹۰.
۱۷۹. التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۲، ص۵۶۰.
۱۸۰. اعلام الانام، محمد صالح بن احمد شیبی، ص۴۷.
۱۸۱. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۴۷.    
۱۸۲. التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۴، ص۴۹۷.
۱۸۳. التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۲، ص۱۴۲-۱۴۳.
۱۸۴. مرآة الحرمین، منشی، ج۱، ص۲۹۰.
۱۸۵. تاریخ مکه، ابن الضیاء، ص۲۹۳.
۱۸۶. کعبه و جامه آن، محمد دقن، ج۱، ص۱۱۰.
۱۸۷. آثار البلاد، القزوینی، ج۱، ص۱۱۵.    
۱۸۸. کعبه و جامه آن، محمد دقن، ج۱، ص۱۱۱.
۱۸۹. کعبه و جامه آن، محمد دقن، ج۱، ص۲۸۵.
۱۹۰. مرآة الحرمین، منشی، ج۱، ص۲۷۶.
۱۹۱. منائح الکرم، السنجاري، ج۳، ص۳۵۰.
۱۹۲. مرآة الحرمین، منشی، ج۱، ص۲۷۶-۲۷۷.
۱۹۳. تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۶۲۸.
۱۹۴. معجم البلدان، الحموی، ج۳، ص۱۱۴.    
۱۹۵. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۵.    
۱۹۶. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۳۶۹.    
۱۹۷. الانساب، السمعانی، ج۸، ص۲۰۸.    
۱۹۸. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۱، ص۵۱۵.    
۱۹۹. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۸، ص۱۵۵.    
۲۰۰. تاریخ طبری، ابو جعفر طبری، ج۱۱، ص۵۵۶.    
۲۰۱. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۲۴۰.    
۲۰۲. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۵، ص۲۰۹.    
۲۰۳. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۸، ص۲۱۳.    
۲۰۴. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۴۰۶.    
۲۰۵. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۳۶۹.    
۲۰۶. امتاع الاسماع، المقریزی، ج۲، ص۲۷۷.    
۲۰۷. العقد الثمین، محمد الفاسی، ج۳، ص۱۰۹.
۲۰۸. تاریخ مکه، ابن الضیاء، ج۱، ص۶۶۵.
۲۰۹. شذرات الذهب، ابن العماد الحنبلی، ج۹، ص۳۲۵.    
۲۱۰. کعبه و مسجد الحرام در گذر تاریخ، محمد طاهر الكردي، ج۱، ص۱۳۲.



حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«بنی‌ شیبه».    



جعبه ابزار