بنی عامر بن صعصعه(اصلی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنی عامر بن صعصعه از قبایل بزرگ عدنانی نجد بود.
بنی عامر از قبایل بزرگ و مهم شبه جزیره و از فرزندان عامربن صعصعة بن معاویة بن بکر بن هوازن، از قبایل عدنانی بودند که از شاخه قیس بن عیلان منشعب شدند.
منسوبان به آنان را عامری میگفتند.
ریاست در قبایل قیس بن عیلان پس از عَدوانیها و بنی فَزاره و عبس، در اختیار بنی عامر بود.
مُرّه، غالب و ربیعه از دیگر فرزندان صعصعه بودند که در عرض بنی عامر سر منشا قبایل و بطون مهمی شدند. از عامر بن صعصعه که در جد نهم خود (عیلان) به جد هفدهم پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم میرسد ۴ پسر به نامهای هلال، ربیعه، نُمَیر و سوائه باقی ماند که از آنها تیرههایی چون بنی کلاب بن ربیعه، بنی نمیر بن عامر، بنی جعفر بن کلاب، بنی سوائة بن عامر، بنی قُشیربن کعب، بنی هلال بن عامر شکل گرفت. در مجموعههای منتسب به بنی عامر بیشترین آمار جمعیتی به ربیعة بن عامر تعلق دارد. از یهودیان بنی نضیر،
بنی قریظه
و همچنین قبایل و تیرههای بنی غنی بن اعصر،
بجیله،
ثقیف
و ایاد
به عنوان متحدان بنی عامر یاد شده است. بنی عامر همچنین از سخنوران و شاعران بنامی در عرب برخوردار بودند که از آنها خطابهها و اشعار ماندگاری موجود است.
گستردگی و پراکندگی بنی عامر تعیین دقیق مناطق مسکونی آنان را دشوار میسازد؛ ولی میتوان عمده حضور آنان را در منطقه جنوب نجد و بین منازل قبایل هوازن، سُلیم و ثقیف دانست. اینان همچنین در برههای از زمان در طائف، در ۱۲ فرسخی مکه
سکنا داشتند. منابع در این خصوص آوردهاند که وقتی بنی عامر به سبب جمعیت انبوه خود توانستند بر عدوانیهای هوازنی ساکن در طائف چیره شوند و آنان را از طائف بیرون رانند این شهر را مسکن تابستانی خود، در کنار نجد به عنوان مسکن زمستانی خود قرار دادند؛ ولی پس از آنکه حاضر شدند در برابر نیمی از محصولات کشاورزی سالانه طائف، شهر را به ثقیف و اطرافیان او واگذارند به واقع طائف را از دست دادند و از لشکرکشی بر ضدّ ثقیف نیز چیزی عایدشان نشد.
در منابع جغرافیایی از نجد به عنوان عمده منطقه مسکونی بنی عامر یاد کردهاند و در کنار آن از مناطق بسیاری نام بردهاند که از مهمترین آنها میتوان به «یمامه»؛ «تربه» در نزدیک مکه، «حرّه بنی هلال» در شرق طائف، «حِمَی ضریّه» که عبارت بود از حِمَی رَبَذَه و حمی کلیب در اطراف مدینه (در جهات مدینه، فدک و عوالی) اشاره کرد،
چنان که برخی از بنی عامر چون تیره بنی عقیل در بحرین ساکن بودند
؛ همچنین از ذویقن، شرَف، شُریف، بئر معونه همگی در نجد و اطراف آن، خرّاء در غرب یمامه، نامیه، ابرقان و صُفیّه در وسط حمی بنی کلاب به عنوان برخی از مهمترین آبهای بنی عامر نام برده شده است.
از کوههای آنان نیز میتوان به «نبکاء» در نجد، «اَخرجان»؛ «جَبَلّه» و «جشر» در ضریه و همچنین «ذات السواس» و «بدومان» یاد کرد.
«قرماء» از حواشی یمامه، «اُضاح» در یمامه، «اُسن» چسبیده به یمن، «تربه» در نزدیکی مکه و «جلذان» در شرق طائف از وادیهای بنی عامر، و «ملهم» و «قران» در نجد، و «اُکمه» و «صداره» در یمامه از روستاهای بنی عامراند.
درگیریها و جنگهای فراوان و مهم بنی عامر تا قبل از ظهور اسلام را که خود بیانگر گستردگی و قدرت آنان میتواند باشد، میتوان در سه گروه اصلی جنگ با کانونهای قدرت در شمال، در جنوب و همچنین نبردهای داخلی دسته بندی کرد.
=== جنگهای جاهلی گروه اول =
گروه اول که شامل جنگهای متعدد بنی عامر با بنی تمیم، غطفان و همچنین نُعمان بن منذر حاکم حیره است عبارتند از:
۱. «یوم شعب جَبَله»؛ در این جنگ، که به نظر برخی منابع از سختترین و بزرگترین ایام جنگی عرب بود و ۵۷ سال قبل از اسلام رخ داد، بر بنی تمیم غالب آمدند.
۲. «یوم ذی نَجَب»؛ در این جنگ که یک سال پس از شعب جَبَله روی داد بنی تمیم انتقام شکست پیشین خود را گرفت.
۳. «لیلة الوَتِدَه»؛ در این جنگ نیز بنی تمیم ضمن غلبه بر بنی عامر ۸۰ تن از بزرگان بنی هلال بن عامر را کشتند.
۴. از «یوم المروت» نیز به عنوان یکی دیگر از جنگهای دو قبیله نام بردهاند.
۵-۷. «یوم قَرَن»،
«یوم ساحوق»
و «یوم النباه» یا «النباءه»
که هر سه در رویارویی با غطفانیان بود.
۸. «یوم منعج» که در آن بنی عامر با حمایت از بنی غنیّ ابن اعصر به عنوان قاتل شاس بن زهیر بن جذیمه عَبْسی به جنگ با عبسیهای غطفانی پرداخت.
۹. «یوم السُلان»؛ در این جنگ که در پی تجاوز بنی عامر به کالای تجاری نعمان بن منذر حاکم حیره رخ داد سپاه نُعمان رو در روی بنی عامر قرار گرفت.
ابو عبیده از این جنگ با عنوان یوم القرنتین نام برده است.
در گروه دوم نیز میتوان از این جنگها یاد کرد:
۱. «یوم خزاز»؛ بطون ربیعة بن عامر بن صعصعه و مُضر در انتخاب حاکمی از میان خود اختلاف کردند، پس تصمیم گرفتند که حاکمی از یمن از فرزندان شراحیل بن حارث آکل المرار را انتخاب کنند؛ ولی هریک برای خود فرزندی از فرزندان مرار را برگزیدند و پس از مدتی حاکمان خود را کشتند. در پی مرگ حاکمان یمنی، یمنیها به خونخواهی آنان سپاهی به سوی مضریان و بنی عامر به راه انداختند؛ ولی این سپاه با تحمل خسارات سنگین به یمن بازگشت.
برخی از منابع «یوم خزاز» را با شرحی متفاوت آوردهاند
۲. جنگ با سپاه یمنی اعزامی از سوی ابرهه به فرماندهی بشر بن حصن رهبر بنی سعد وابوجابر رهبر کنده که در منطقه «تربه» صورت گرفت. این نبرد در ۵۴۷ میلادی یعنی ۱۶ سال قبل از اعزام سپاه ابرهه برای تخریب کعبه روی داد. عامریان در این نبرد دچار شکست سنگینی شدند. البته برخی گمان دارند که این جنگ در ارتباط با سپاه فیل است.
۳. از «یوم سفوان» بین تیرههای عامری بنی جعده و بنی قشیر با لخمیان یمن به عنوان دیگر جنگ بنی عامر با یمنیها یاد کردهاند.
۴. از دیگر جنگهای بنی عامر به «جنگ فجار» (که در مقابله با قریش و بنی کنانه روی داد)
میتوان اشاره کرد.
در گروه سوم نیز میتوان به جنگهای درون قبیلهای بنی عامر اشاره کرد:
بنی عامر در درون بطون و تیرههای خود شاهد جنگهای متعددی بود که «یوم الفتاة»
(روز غلبه بنی عامر بر بنی خالد بن جعفر بن کلاب)؛ «یوم الهرامیث»
و «یوم حرابیب»
(هر دو بین بنی ضباب و بنی جعفر بن کلاب) و «یوم فیف الریح»
(روز غلبه بنی عامر بر بنی حارث بن کعب) از جمله آنهاست.
بنی عامر نیز مانند بسیاری از قبایل شبه جزیره بت پرست بودند. اینان متولی نگهداری بتی به نام «ذواللبا» بودند
؛ همچنین در کنار قریش، کنانه، خزاعه، ثقیف و... از حُمْسیها بودند.
این قبایل که بر اثر تعصب و اهتمام فراوان در مناسک حج به حُمْس مشهور شده بودند، برای خود عاداتی ویژه، چون ترک وقوف در عرفات و عریان طواف کردن داشتند، ضمن آنکه برای دیگران نیز احکامی خاص چون حرمت خوردن غذایی که از بیرون حرم به داخل میآوردند یا وجوب طواف در لباس تهیه شده در حرم جعل کرده بودند.
خداوند با نزول آیه ۲۶ اعراف
اینان را از طواف عریان برحذر داشت و لباس را وسیله ستر عورت و تقوا را برترین لباس دانست:
«یـبَنی ءادَمَ قَد اَنزَلنا عَلَیکُم لِباسـًا یُوری سَوءتِکُم وریشـًا و لِباسُ التَّقوی ذلِکَ خَیرٌ ذلِکَ مِن ءایـتِ اللّهِ لَعَلَّهُم یَذَّکَّرون». حمسیها همچنین مقرر کرده بودند که فرد محرم حق ندارد از درِ خانه وارد آن شود، بلکه باید از پشت خیمه یا بالای سقف وارد خانه شود. خداوند با نزول آیه ۱۸۹ بقره
ضمن رد این سنت جاهلی از همه مسلمانان میخواهد که ضمن رعایت تقوا بر خلاف سنت گذشتگان از درِ خانهها وارد آنها شوند:
«و لَیسَ البِرُّ بِاَن تَاتوا البُیوتَ مِن ظُهورِها و لـکِنَّ البِرَّ مَنِ اتَّقی وَاتوا البُیوتَ مِن اَبوبِها واتَّقوا اللّهَ لَعَلَّکُم تُفلِحون». از دیگر اعتقادات بنی عامر و قبایلی چون ثقیف و خزاعه حرمت خوردن قسمتی از زراعت خود و همچنین گوشت برخی از حیوانات بود؛ مانند بحیره (ناقهای که پس از دهمین زایمان خود گوشش را میشکافتند و رهایش میکردند) یا سائبه (شتری که بر اثر نذری آن را رها میکردند یا چون ۱۰ بچه ماده زاییده بود آن را رها میکردند و دیگر نه بر آن سوار میشدند و نه از شیر آن میخوردند) یا وصیله (بچه هفتم گوسفند اگر نر بود آن را نذر بتها میکردند) یا حام (حیوانی نر که ۱۰ فرزند داشت و از آن پس بر پشت آن بار نمیبردند). خداوند با نزول آیه ۱۶۸ بقره
با رد این گونه عقاید، مردم را به استفاده صحیح و حلال از نعمتهای خود توصیه میکند:
«یـاَیُّهَا النّاسُ کُلوامِمّا فِی الاَرضِ حَلـلاً طَیِّبـًا ولا تَتَّبِعوا خُطُوتِ الشَّیطـنِ اِنَّهُ لَکُم عَدُوٌّ مُبین» برخی با عطف ضمیر «هُم» در آیه ۱۷۰ بقره
به مخاطبان آیه ۱۶۸ این آیه را نیز در شان بنی عامر میدانند.
خداوند در این آیه ضمن بیان گفتار این افراد که با رد احکام خداوند عمل به سنتها و گفتههای پیشینیان خود را لازم میدانستند اعمال و گفتار گذشتگان آنان را مردود و آنان را گمراه خوانده است: «واذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعوا ما اَنزَلَ اللّهُ قالوا بَل نَتَّبِعُ ما اَلفَینا عَلَیهِ ءاباءَنا اَولَو کانَ ءاباؤُهُم لایَعقِلونَ شَیــًا و لا یَهتَدون».
با بعثت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بنی عامر نیز مانند بسیاری از قبایل حجاز و شبه جزیره عربستان از ظهور دین جدید آگاه شده، عکس العملهای متفاوتی از خود نشان دادند؛ برخی از عامریان اسلام آوردند و گروهی عناد ورزیده، به توهین و ایذای آن حضرت و مسلمانان پرداختند؛ ولی بسیاری نیز موضع بی طرفانه اتخاذ کردند و به احتمال در انتظار روشن شدن ارتباط پیامبر و قریش بودند. با توجه به گستردگی قبیله بنی عامر و حضور آنان در نقاط گوناگون میتوان نوع واکنش آنان به ظهور اسلام را با توجه به شرایط زیست محیطی و منطقه سکونت آنان بررسی کرد.
حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم پس از اعلام علنی دعوت به اسلام، از موسم حج و حضور قبایل مختلف در مکه بهره میجست و به تبیین و تبلیغ دین خود میپرداخت. بنی عامر نیز از این دعوت پیامبر بی نصیب نماندند، زیرا در یکی از این اوقات حضرت با حضور در میان تیره بنی کعب بن ربیعه، اصول و اعتقادات اسلامی را به اطلاع آنان رساند؛ ولی این دعوت که در ابتدا با اقبال بنی عامر آغاز شده بود در پی حضور بیحرة بن فراس از بنی قشیر و توهین وی به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بی نتیجه ماند.
برخی منابع با پرداختن جزئی تر به این واقعه آوردهاند که پس از بی ادبی بیحره به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم زنی از بنی عامر بنام ضباعه دختر عامربن قرط که از زنان مسلمان بود بنی عامر را به حمایت از حضرت فرا خواند. پس سه تن از جوانان عامری به نامهای غطیف و غطفان (از فرزندان سهل) و عروه یا عذره (فرزند عبدالله بن سلمه) به مقابله با بیحره برخاستند؛ ولی در آن سو دو نفر از مردان تیره بنی قشیر و بنی عقیل در حمایت از بیحره با اینان درگیر شدند که به شهادت یاوران پیامبر انجامید. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در این خصوص فرمود: «اللهم بارک هؤلاء والعن هؤلاء»
؛ همچنین آوردهاند که این تیره عامری در بازگشت به سرزمین خود اخبار موسم حج و حضور پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را برای پیری از مردمان خود نقل کردند. پیرمرد با شنیدن سخنان آن حضرت از زبان راویان، ضمن شهادت بر حقانیت پیامبر به نکوهش کسانی پرداخت که به آن بی حرمتی کرده بودند.
این اخبار خود مؤیدی بر اسلام برخی از بنی عامر تا قبل از هجرت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به مدینه است.
تاریخ نگاران همچنین به دفعات از حضور مردان و بزرگانی از بنی عامر در نزد پیامبر و پرسش از دعوت آن حضرت و دین جدید و حتی درخواست معجزه
خبر دادهاند. در این خصوص آمده است که بزرگی از بنی عامر نزد پیامبر آمد و از آن جناب در خصوص ماهیت و حقیقت دینش در مقایسه با دینهای ابراهیم، عیسی و موسی علیهمالسّلام و... پرسید پیامبر نیز با تشریح دعوت خود به یکایک پرسشهای او پاسخ گفت. آن مرد نیز با پذیرش اسلام و اعلام آن، مجلس را ترک گفت.
با هجرت پیامبر به مدینه و گسترش و تقویت اسلام، رویکرد بنی عامر به پیامبر شکل گسترده تر و منسجم تری به خود گرفت، به نحوی که در سال چهارم هجرت، ابوبراء عامربن مالک بن جعفر ملقب به ملاعب الاسنّه از بزرگان بنی عامر و تیره بنی کلاب با حضور در مدینه و ملاقات با حضرت، از پیامبر درخواست اعزام مسلمانانی برای تبلیغ اسلام در بنی عامر مستقر در نجد کرد و ضمن قبول حمایت از مبلغان، نگرانی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را از احتمال وقوع خطر جانی برای آنان برطرف کرد.
این حرکتِ رئیس و بزرگ بنی عامر خود میتواند بیانگر پدید آمدن زمینه گسترش اسلام در بنی عامر در سال چهارم هجری باشد. از سوی دیگر برخی از عامریان نیز با آنکه اسلام نیاورده بودند در جوار و حمایت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم قرار گرفتند که در این رابطه میتوان به داستان دو عامری اشاره کرد که به دست عمروبن امیه ضمری پس از واقعه بئر معونه کشته شدند
و این امر موجب شد که حضرت برای پرداخت دیه آنان از بنی نضیر (متحد بنی عامر) کمک بگیرد.
در مقابل این گروه از عامریان مسلمان یا متمایل به اسلام، افراد و تیرههایی نیز از آنان تمام توان خود را در رویارویی با اسلام و مسلمانان صرف کردند. اگرچه این برخوردهای منفی حتی در سال نهم هجری و در جریان اعزام هیئت به مدینه نیز گزارش شده؛ اما گستردگی آن به حدی نبوده که بتوان در گزارشی کلی بنی عامر را به طور غالب، معاند اسلام معرفی کرد، در هر صورت به اسارت درآمدن دو تن از اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به دست بنی عامر که در جواب آن، حضرت نیز مردی از ثقیف، متحد بنی عامر را اسیر کرد،
تهییج و تحریک بنی عامر به وسیله عامربن طفیل (از بزرگان بنی عامر و از تیره بنی جعفر بن کلاب) برای قتل مبلغان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
و شرکت بنی هلال بن عامر در جنگ حنین در کنار هوازن در سال هشتم هجری
نمونههایی از عنادورزی عامریان با اسلام و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است؛ همچنین برخی از اینان در واکنش به اسلام قبایلی چون غفار، اسلم و جهینه ضمن انکار خداوند و تکذیب پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مدعی میشدند که اگر در این دین خیر و نفعی بود ما خود زودتر به آن ایمان میآوردیم. خداوند با نزول آیه ۱۱ احقاف
به این امر اشاره میکند:
«قالَ الَّذینَ کَفَروا لِلَّذینَ ءامَنوا لَو کانَ خَیرًا ما سَبَقونا اِلَیهِ و اِذ لَم یَهتَدوا بِهِ فَسَیَقولونَ هـذا اِفکٌ قَدیم»؛ همچنین در منابع از تدارک دو سریه یکی به فرماندهی ابوبکر به سوی بنی کلاب در ناحیه ضریه
و دیگری به فرماندهی ضحاک بن سفیان کلابی به سوی تیره قرطاء از بنی کلاب
گزارش شده است. ضمن آنکه از سریههای عمربن خطاب
و شجاع بن وهب
به تربه و رکبه از اراضی بنی عامر سخن به میان آمده است؛ ولی در گزارشها هیچ اشارهای به بنی عامر نشده، از این رو این احتمال وجود دارد که این اعزامها با هدف برخورد با ساکنان غیر عامری این مناطق بوده باشد.
با فتح مکه در سال هشتم هجری گروهی از بزرگان تازه مسلمان شده بنی عامر در کنار پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در حنین رو در روی خویشاوندان هوازنی خود قرار گرفتند. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با هدف نرم کردن قلبهای این دسته از عامریان پس از به دست آوردن غنایم حنین مقداری از آن را به برخی از بزرگان و سران بخشید
که بدانان مؤلفة القلوب میگفتند. مفسران آیه ۶۰ توبه/۹ را در این خصوص میدانند: «اِنَّمَا الصَّدَقـتُ لِلفُقَراءِ والمَسـکینِ والعـمِلینَ عَلَیها والمُؤَلَّفَةِ قُلوبُهُم و...».
ابن هشام به افرادی از تیره بنی ربیعة بن عامربن صعصعه چون علقمة بن علاثه، لبیدبن ربیعه و خالد بن هوزه در میان تالیف قلوب شدگان اشاره کرده است.
با شروع سال نهم هجری و ورود هیئتهای متعدد قبایل به مدینه ـ با هدف اعلام اسلام و تابعیت از حکومت مدینه ـ قبیله بنی عامر و تیرههای متعدد آن نیز هریک جداگانه هیئتهایی را اعزام داشتند که در آن میان میتوان به هیئتهای تیرههایی چون بنی رواس بن کلاب، بنی عقیل بن کعب، بنی جعدة بن کعب، بنی بکاء، بنی نمیربن عامر، بنی قشیر بن کعب و بنی کلاب اشاره کرد.
پیامبر نیز پس از اعلام اسلام از سوی هر گروه افرادی از آنها را مامور جمع آوری زکات قبیله خود میکرد
و به برخی از بزرگان آنها هدایایی میداد
؛ همچنین به دستور آن حضرت نامههایی در تایید اسلام آنان نوشته و در اختیار آنان قرار میگرفت تا به قبیله خود عرضه کنند.
در میان هیئتهای بنی عامر، هیئتی که به وفد بنی عامربن صعصعه معروف شده و ریاست آن را عامر بن طفیل و اربد بن قیس و جبار بن سَلَمی که هر سه از تیره بنی جعفر بن کلاب بودند بر عهده داشتند، قابل توجه است، زیرا عامربن طفیل وقتی با درخواست مردم خود مبنی بر رو آوردن به اسلام روبه رو شد ضمن اعلام عدم تبعیت ازپیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با هدف کشتن آن حضرت با کمک اربدبن قیس در قالب هیئتی وارد مدینه شد و چون به نزد رسول خدا رسیدند عامر گفت: ای محمد! با من خلوت کن؛ ولی پیامبر این امر را مشروط به ایمان عامر کرد. عامر تقاضای خود را تکرار میکرد، به این امید که اربد از فرصت بهره جوید و با شمشیر خود حضرت را بکشد.
به گفته برخی منابع عامر خواهان جانشینی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و دریافت یک چهارم غنایمی بود که در جاهلیتئ «مرباع» خوانده میشد
و چون حضرت برای او هیچ سهمی در این امر قائل نشد با تهدید پیامبر مبنی بر اینکه مدینه را پر از سواره و پیاده خواهد کرد از محضر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم خارج شد. با خروج عامر بن طفیل پیامبر از خداوند هدایت بنی عامر و دفع شر عامر بن طفیل را خواست.
برخی از گزارشها نیز از نفرین پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در خصوص عامر بن طفیل خبر دادهاند،
به هر روی عامر در راه بازگشت به سرزمین خود بر اثر غدهای که در گردن او پدیدار شد در منزل زنی از بنی مسلول مُرد.
اربد نیز وقتی به نزد قوم خود بازگشت بر اثر صاعقهای هلاک شد.
از زنان معروف بنی عامر چند تن را میتوان یاد کرد؛ از جمله همسران پیامبر از این قبیله چون زینب دختر خزیمة بن حارث از بنی هلال، معروف به امّ المساکین که در سال سوم هجری خود را به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بخشید
و خداوند با حلال شمردن این زنان برای آن حضرت چنین ازدواجهایی را فقط در خصوص پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم جایز دانست،
میمونه دختر حارث بن حزن که در سال هفتم پس از عمرة القضاء در منطقه سَرِف به ازدواج حضرت درآمد.
وی از جمله زنانی بود که گاه با درخواستهای خود برای زیاد شدن نفقه، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را در وضعیتی سخت قرار میدادند، به نحوی که خداوند از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم میخواهد زنانی را که تنها خواهان زندگانی دنیوی هستند به وجهی نیکو رها سازد.
میمونه از آن دسته همسرانی بود که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از سوی خداوند مجاز بود که هرگاه بخواهد موعد آنان را به تاخیر اندازد.
؛ همچنین ضُباعه دختر عامر بن قُرْط از بنی کعب که از حمایت او از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در سالهای حضور در مکه سخن به میان آمده است
و کلابیه که در سال هشتم به ازدواج حضرت درآمد
و همچنین شاعه دختر رفاعه از بنی کلاب.
از دیگر زنان این قبیله باید بهام البنین همسر علی بن ابی طالب و مادر ابوالفضل العباس (علیهما السلام) ،
امّ سعید همسرعقیل بن ابی طالب،
صفیّه همسر عبدالمطّلب،
ام الفضل همسر عباس بن عبدالمطلب
و لیلی الاخیلیه شاعره عرب
اشاره کرد.
در میان مردان عامری نیز باید از اینان یاد کرد: ابوبراء عامر بن مالک رئیس بنی عامر در جنگ فجار بر ضدّ قریش و کنانه
و حامی مبلغان اعزامی پیامبر به نجد در واقعه بئر معونه،
قُرّة بن هُبیره عامل جمع آوری زکات از سوی پیامبر در بنی کعب از تیرههای بنی عامر
که پس از رحلت حضرت از دادن زکات قوم خود امتناع ورزید،
عامر بن طفیل از بزرگترین خطیبان عرب
و از دشمنان سرسخت پیامبر و عامل قتل مبلغان پیامبر در حادثه بئر معونة،
لبید بن ربیعه از شعرای بزرگ عرب و از کسانی که پیامبر در تقسیم غنایم حنین برای متمایل ساختن قلب او به اسلام غنایم بیشتری به او داد
(مؤلفة القلوب)؛ ابومطرّف عبدالله بن الشِّخِّیر از بزرگان بنی عامر و از راویان احادیث پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم،
علقمة بن عُلاثه از اشراف بنی ربیعه و از مؤلفة القلوب که پس از بازگشت پیامبر از طائف و بنابر نقلی پس از رحلت پیامبر مرتد شد و به شام گریخت.
وی را از بزرگترین سخنوران عرب میدانند که خطابه اش نزد قیصر روم مشهور است،
ضحاک بن سفیان مامور تبلیغ اسلام تیره بنی جعفر بن کلاب
و عامل جمع آوری زکات آنان،
نابِغَه جَعْدِی که به سبب نبوغش در شعر به نابغه مشهور شد. وی را پیش از اسلام از حنفاء میدانند،
وهب بن عبدالله از تیره بنی سوائه که پس از مهاجرت به کوفه در شمار یاران علی علیهالسّلام قرار گرفت و حضرت او را وهب الخیر نامید
و همچنین لیلی و مجنون که داستان عشق آنان در منابع ادبی شهره گردید از بنی عامر بودند.
در پی رحلت پیامبر و ارتداد دینی و سیاسی بسیاری از نو مسلمانان در شبه جزیره، گروهی از بنی عامر پس از تردید بسیار بین باقی ماندن بر اسلام و بازگشت از آن، سرانجام با پیروی از طلیحة بن خویلد اسدی، پیامبر دروغینِ سرزمین نجد، از اسلام روی گردانیدند و ضمن نالایق شمردن ابوبکر
از دادن زکات به حکومت مدینه سرباز زدند. گروهی از آنان حتی از کشتن و سوزاندن برخی از کارگزاران پیامبر نیز خودداری نکردند.
ابوبکر با شنیدن خبر ارتداد بنی عامر ضمن نامهای به خالد بن ولید او را مامور سرکوب آنان کرد و به او فرمان قتل عام بنی عامر و سوزاندن آنان را داد.
خالد نیز در مسیر حرکت خود جهت سرکوب بنی عامر ابتدا با طلیحه مواجه شد. قرة بن هبیره عامل جمع آوری زکات بنی قشیر بن کعب، از تیرههای بنی عامر، که خود از ارسال زکات قوم خود به مدینه خودداری کرده بود و رهبری مرتدان بنی کعب را عهده دار بود با دیدن سپاه خالد از کرده خود هراسناک شد و از بنی عامر نیز خواست تا از ارتداد دست بردارند و در حمایت از طلیحه جان خود را به خطر نیندازند؛ ولی عامریان گفتههای او و قرة بن سلمه را رد کرده، همچنان تا روشن شدن وضعیت طلیحه، بنی اسد، غطفان و فزاره به اقدامات خود ادامه دادند.
با شکست سپاهیان طلیحه و بازگشت پیروان او به اسلام، بنی عامر نیز چارهای جز اظهار اسلام ندیدند. پس به دنبال تسلیم کردن آن دسته از مرتدان خود که به کشتن و سوزاندن مسلمانان اقدام کرده بودند با اعلام اسلام، با حکومت مدینه بیعت کردند. سپاه خالد نیز که به فرماندهی هشام بن عاصی به سرزمین بنی عامر وارد شده بود با به اسارت گرفتن قرة بن هبیره و اطرافیانش به مدینه بازگشتند
و بدین شکل شورش و ارتداد بنی عامر دفع گردید. در این میان علقمة بن علاثه نیز که رهبری تیره بنی کلاب را در ماجرای ارتداد برعهده داشت متواری شد و خانواده او پس از تبرّی جستن از اعتقادات و اقدامات او از اسارت مسلمانان آزاد شدند.
پس از آن بنی عامر را میتوان در بسیاری از رخدادهای دوران پس از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم؛ حاضر دید. از برخی از آنان به عنوان عمّال و حکّام منصوب از سوی خلفا نام برده شده
و گروههایی از آنان در فتوحات دوره خلفا و پس از آن حضور داشتند.
با شروع حکومت علی علیهالسّلام و درگیری حضرت با معاویه در هر دو سو افرادی از بنی عامر دیده میشوند.
در حوادث قیام امام حسین علیهالسّلام نیز حضور بنی عامر با فردی چون شمر بن ذی الجوشن از بنی ضباب که از تیرههای بنی عامر بود کاملا مشهود است.
منابع:
اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ الاغانی؛ ایام العرب قبل الاسلام؛ البدایة والنهایه؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ تاریخ خلیفة بن خیاط؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تاریخ المدینة المنوره؛ تاریخ الیعقوبی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر مبهمات القرآن؛ التنبیه والاشراف؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جمهرة النسب؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ سیر اعلام النبلاء؛ السیرة النبویه، ابن هشام؛ الطبقات الکبری؛ فتوح البلدان؛ الکامل فی التاریخ؛ کتاب الثقات؛ کتاب الرده؛ کتاب الفتوح؛ کتاب النسب؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المحبر؛ مسند ابی یعلی الموصلی؛ المعارف؛ معجم ما استعجم من اسماء البلاد والمواضع؛ معجم البلدان؛ معجم قبائل العرب القدیمة والحدیثه؛ المعجم الکبیر؛ المغازی و السیر؛ المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام؛ المنتخب من کتاب ذیل المذیل من تاریخ الصحابة والتابعین؛ المنتظم فی تاریخ الملوک والامم؛ المنمق فی اخبار قریش.