• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بهاریه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بَهاریّه، اشعاری در وصف بهار و زیبایی‌های آن است. به طور کلی، طبیعت در اشعار نیمۀ اول سدۀ ۴ق ساده و زنده است و در نیمۀ دوم سدۀ ۵ق مصنوع می‌باشد. بهاریه در دورۀ بازگشت ادبی که همانا بازگشت شاعران به شیوۀ استادان سبک خراسانی در قصیده‌سرایی و استادان سبک عراقی در غزل‌سرایی است، به بهاریه‌سرایی در سبک خراسانی می‌ماند.



این مقاله در دو بخش تنظیم شده است: از آغاز تا عصر مشروطه؛ از مشروطه تا امروز.
در این بخش، بهاریه بر اساس سبک‌های شعر فارسی بررسی می‌شود:

۱.۱ - در سبک خراسانی

سبک خراسانی سبکی غالباً واقع‌گرا، برون‌گرا و طبیعت‌گرا و آفاقی.
[۱] شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۳۱۷، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۲] شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۳۲۱-۳۲۲، تهران، ۱۳۷۲ش.
و گاه در پاره‌ای موارد درون‌گرا و انفسی است. بنابراین، می‌توان بهاریه را در این سبک از دو منظر نگریست: اکثری یا آفاقی و اقلی یا انفسی.

۱.۱.۱ - اکثری

از این منظر، وصف بهار و طبیعت با استفاده از تشبیهات حسی و مرکّب صورت می‌گیرد و شاعران با طبیعت برخوردی مستقیم دارند و بهاریه‌های خود را با تشبیه‌های محسوس به محسوس و مرکب می‌آرایند.
[۳] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۲۷، تهران، ۱۳۷۵ش.
در نگرش آفاقی، دو هدف دنبال می‌شود: مدیحه‌سرایی و رزم‌آرایی.
یک- مدیحه‌سرایی: در این بهاریه‌ها وصف بهار- که اغلب در تشبیبِ قصیده (نک‌: ه‌ د، تشبیب، نیز قصیده) جلوه‌گر می‌شود.
[۴] همایی، جلال‌الدین، ج۱، ص۱۱۵-۱۱۶، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
مقدمه‌ای است بر مدیحه‌سرایی و مدح ممدوح؛
[۵] بهار، محمدتقی، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۶] جمال‌زاده، محمدعلی، «بهار ایران و بهاریه در شعر فارسی»، وحید، تهران، ۱۳۴۶ش، س۴، شم‌ ۴.
[۷] جمال‌زاده، محمدعلی، ج۱، ص۲۸۹-۲۹۰، «بهار ایران و بهاریه در شعر فارسی»، وحید، تهران، ۱۳۴۶ش، س۴، شم‌ ۴.
که به قول حافظ بهار چونان عمر، ناپایدار و کوتاه است و «ایام گل چو عمر به رفتن شتاب» می‌کند (غزل ۳۸۷، بیت۴) و شاعران به گفتۀ عابد علی‌خان
[۸] خان، عابدعلی، ج۱، ص۲۸، «اشعار بهاریه در شبه قارۀ پاک و هند»، هلال، کراچی، ۱۳۴۵ش، شم‌ ۵۶.
بر این اساس از بهار و لوازم آن، مضمون‌ها می‌پردازند.
[۹] خان، عابدعلی، ج۱، ص۲۸، «اشعار بهاریه در شبه قارۀ پاک و هند»، هلال، کراچی، ۱۳۴۵ش، شم‌ ۵۶.

رودکی
[۱۰] رودکی، دیوان، ج۱، ص۳۲۹ق/۹۴۱م، به کوشش منوچهر دانش پژوه، تهران، ۱۳۷۳ش، ص۳۶.
نخستین بهاریۀ موجودِ مشهور در ادب فارسی را با روحی حماسی
[۱۱] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۲۷، تهران، ۱۳۷۵ش.
و با تصویرگریهایی که لازمۀ صف‌آرایی دو سپاه در یکدیگر است، سروده،
[۱۲] سلطانی گردفرامرزی، علی، ج۱، ص۲۶، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶.
و کسایی مروزی،
[۱۳] کسایی مروزی، دیوان، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۷ش.
شاعر شیعی که تشبیهاتِ وی نسبت به معاصرانش پیشرفته‌تر و هنرمندانه‌تر است،
[۱۴] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۳۲، تهران، ۱۳۷۵ش.
در وصف بهار و طبیعت استادی خود را در گونه‌ای شعر - که به پیشنهاد شمیسا باید آن را شعر «لحظه‌ها و نگاهها» نامید
[۱۵] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۷۵-۷۶، تهران، ۱۳۷۵ش.
نشان می‌دهد.
[۱۶] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۸۶، تهران، ۱۳۷۵ش.
[۱۷] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۸۷، تهران، ۱۳۷۵ش.
[۱۸] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۹۷، تهران، ۱۳۷۵ش.
در این‌گونه شعرـ که معمولاً یک دوبیتیِ مبتنی بر تشبیه، و خاص شاعران مشرق ایران در عهد سامانی است ـ شاعر با استفاده از تشبیه مرکب به وصف حالت خاصی از پدیده‌های طبیعت می‌پردازد و فی‌المثل قطرۀ باران را بر برگی، یا سرگردانی برف دانه‌ها را در هوا وصف می‌کند.
[۱۹] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۹۷، تهران، ۱۳۷۵ش.
[۲۰] صفا، ذبیح‌الله، ج۱، ص۴۴۸، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۷۱ش.

به طور کلی، طبیعت در اشعار نیمۀ اول سدۀ ۴ق ساده و زنده است و در نیمۀ دوم سدۀ ۵ق مصنوع، چنان‌که در مدایح منوچهری خصایل روانی و نفسانی ممدوح، با طبیعت و عناصر طبیعی سنجیده می‌شود و فی‌المثل از «بهارنصرت»، و «ریاحین اخلاق» سخن در میان می‌آید
[۲۱] شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۳۲۱-۳۲۲، تهران، ۱۳۷۲ش.
و بدین سان، تصاویر طبیعت وارد حماسه می‌شود؛ یا فی‌المثل منوچهری ـ که نمایندۀ برجستۀ این دوران در تصویرسازیهای شعری است
[۲۲] شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۵۰۱، تهران، ۱۳۷۲ش.
ـ رزم بهار و زمستان را با زیبایی تمام بیان می‌کند و از عوامل طبیعت در سامان بخشیدن به این رزمِ تماشایی بهره‌ می‌گیرد و سپاهی گرد می‌آورد که افراد آن به جای جوشن، دیبای سبز برتن، و کمربندِ ارغوان و زرهِ ضمیران در بردارند.
[۲۳] شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۲۹-۳۲، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۲۴] سلطانی گردفرامرزی، علی، ج۱، ص۲۶، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶.
بهار و لوازم آن در شعر عنصری (د ۴۳۲/۱۰۴۱م) ـ که قصایدش مُقتضَب (بدون تشبیب) است
[۲۵] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۴۴، تهران، ۱۳۷۵ش.
[۲۶] شمس قیس، المعجم فی معاییر اشعار العجم، ج۱، ص۳۵۶-۳۵۸، به کوشش سیروس شمیسا، تهران، ۱۳۷۳ش.
به استادی تمام جلوه‌گراست.
[۲۷] صفا، ذبیح‌الله، ج۱، ص۵۶۴-۵۶۵، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۲۸] صفا، ذبیح‌الله، ج۱، ص۵۶۷، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۲۹] شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۲۹۵، تهران، ۱۳۷۲ش.
قصیده‌های فرخی سیستانی
[۳۰] فرخی سیستانی، دیوان، به کوشش محمد دبیرسیاق، تهران، ۱۳۴۹ش، ص۱۰۳۸.
که شاعری است شاد و روستایی با روحیۀ ایرانی و با تغزلات لطیف
[۳۱] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۴۵، تهران، ۱۳۷۵ش.
اغلب با وصف بهار آغاز می‌شود که مشهورترین آن‌ها قصیدۀ «داغگاه» است
[۳۲] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۱۷۵، تهران، ۱۳۷۵ش.
[۳۳] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص۶۰.
[۳۴] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص۸۵.
[۳۵] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص۱۰۷.
[۳۶] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص۱۳۶.
[۳۷] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص۱۴۵.
[۳۸] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص۱۶۶.
[۳۹] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص۳۰۶.
[۴۰] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص ۳۷۵.
[۴۱] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص۴۴۰.
[۴۲] یوسفی، غلامحسین، فرخی سیستانی (بحثی در شرح احوال و روزگار و شعر او)، مشهد، ۱۳۴۱ش، ص ۳۶۳.
[۴۳] یوسفی، غلامحسین، فرخی سیستانی (بحثی در شرح احوال و روزگار و شعر او)، مشهد، ۱۳۴۱ش، ص ۴۷۲-۴۷۳.
در میان شاعران مدیحه‌سرا، وصف بهار در شعر امیر معزی (۴۴۱-۵۲۱ق/۱۰۴۹-۱۱۲۷م) با تشبیهِ کوتهی شبِ زلف معشوق بر رخسارِ چون بهار روز او
[۴۴] صفا، ذبیح‌الله، ج۲، ص۵۲۲- ۵۲۳، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۷۱ش.
حاکی از توفیق شاعر در تصویر زیبایی‌های طبیعت، و مقدمه‌ای برای ورود وی به مدح ممدوح است.
[۴۵] زرین کوب، عبدالحسین، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۲، با کاروان حله، تهران، ۱۳۷۲ش.

دو- رزم‌آرایی، یا حماسه‌سرایی: وصف بهار در شعر فردوسی
[۴۶] فردوسی، شاهنامه، به کوشش ی ا برتلس، مسکو، ۱۹۶۳م.
و اسدی طوسی
[۴۷] اسدی طوسی، علی، گرشاسب‌نامه، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۱۲۵.
ابزاری است برای حماسه‌سرایی و رزم‌آرایی و توصیف سپاه و صحنه‌های کارزار، چنان‌که فردوسی پدیده‌های زیبا و دلنواز بهاری، مثلاً لاله را با خشونت‌آمیزترین صحنه‌های جنگ، مثلِ درخشیدن تیغ پیوند می‌دهد.
[۴۸] سلطانی گردفرامرزی، علی، ج۱، ص۱۴-۱۵، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶
و سپاه را در سازندگی
[۴۹] سلطانی گردفرامرزی، علی، ج۵، ص۲۴۴، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶
و برازندگی به خورشید بهاری مانند می‌کند.
[۵۰] سلطانی گردفرامرزی، علی، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶.
فردوسی در جریان وصف بهار نه از بزم غافل است، نه از عشق و زندگی؛ چنان که در توصیف بالاترین حد زیبایی، از مفهوم بهار بهره‌ می‌گیرد
[۵۱] سلطانی گردفرامرزی، علی، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۵، ص۱۶.
و زنِ سام را به «بهار پر از رنگ و بوی»
[۵۲] سلطانی گردفرامرزی، علی، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۵، ص۱۳۹.
، رودابه را به «خرّم بهار»
[۵۳] سلطانی گردفرامرزی، علی، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۵، ص۲۳۳.
و فریدون پیر را به «باغ بهاری گرد بر چهره نشسته»
[۵۴] سلطانی گردفرامرزی، علی، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۵، ص۹۱.
تشبیه می‌کند. این جنبه از توجه فردوسی به بهار را می‌توان در داستان‌های عاشقانۀ شاهنامه مثل بیژن و منیژه (ه‌ م) و زال و رودابه (ه‌ م) ملاحظه کرد. اسدی طوسی، سرایندۀ منظومۀ حماسی گرشاسب‌نامه که تحت‌تأثیر شدید فردوسی است، نیز همانند او از بزم غافل نیست؛ و تشبیهات و توصیفات او را هم می‌توان به رزمی و بزمی یا حماسی و غیرحماسی تقسیم کرد. هر دو گونۀ تشبیه و هر دو گونۀ توصیف را در سراسر گرشاسب‌نامه می‌توان دید.
[۵۵] فردوسی، شاهنامه، ج۱، ص۱۲۶، به کوشش ی ا برتلس، مسکو، ۱۹۶۳م.
[۵۶] سلطانی گردفرامرزی، علی، ج۱، ص۲۶، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶.


۱.۱.۲ - اقلی

در جنبه گرایش آفاقی در وصف بهار در سبک خراسانی که گرایش اکثری به شمار می‌آید، گرایش انفسی نیز درخور توجه است، چنان‌که ناصر خسرو (ناصر خسرو، ۳۹۴-۴۸۱ق/۱۰۰۴-۱۰۸۸م) از آن جهت که شعرش حکمت و تحقیق است، نه مدح و هزل و هجو و غزل،
[۵۷] زرین کوب، عبدالحسین، ج۱، ص۹۹، با کاروان حله، تهران، ۱۳۷۲ش.
نگاهی درون‌گرایانه و انفسی به بهار دارد
[۵۸] زرین کوب، عبدالحسین، ج۱، ص۱۴۴-۱۴۶، با کاروان حله، تهران، ۱۳۷۲ش.
و فی‌المثل در بهار، تحول و دگرگونی می‌بیند و از بهار عدم ثبات احوال روزگار را در می‌یابد و نه یک سلسله رنگ و بوی ظاهری.
[۵۹] زرین کوب، عبدالحسین، ج۱، ص۱۰۸-۱۱۰، با کاروان حله، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۶۰] فروزانفر، بدیع‌الزمان، ج۱، ص۱۵۵، سخن و سخنوران، تهران، ۱۳۵۰ش.
بر این اساس است که بهار را بی‌قدر و قیمت می‌شمارد، نه موسم عیش و طرب، و هرسالش را چون پار می‌بیند
[۶۱] فروزانفر، بدیع‌الزمان، ج۱، ص۱۳۹-۱۴۱، سخن و سخنوران، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۶۲] فروزانفر، بدیع‌الزمان، ج۱، ص۱۵۵، سخن و سخنوران، تهران، ۱۳۵۰ش.
غرش ابر را به عصیان دوزخیان تشبیه می‌کند و شکستِ دی‌ماه را از بهاران به شکست عمروعاص از حضرت علی (علیه‌السّلام) مانند می‌سازد و شکوفه‌های بهاری را گواه صادق رستاخیز می‌داند؛
[۶۳] ناصرخسرو، دیوان، به کوشش مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۶۴] دادبه، اصغر، ج۱، ص۱۰۵-۱۱۰، «ناصرخسرو و حکایت ایران‌گرایی»، نامۀ پارسی، تهران، ۱۳۸۲ش.
و سلطۀ درون‌گرایی و برون‌گرایی و نگرش از منظر انفسی به جای آفاقی است. به همین سبب، بهارِ ناصرخسرو بهاری برآمده از تجربۀ خود اوست و چون به طبیعت و بهار از همان دیدگاهی که باید بنگرد، می‌نگرد، لاجرم طبیعت را با دید مستقل و صور خیالِ تازه و بیش و کم شخصی نمایش می‌دهد
[۶۵] شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۵۵۵، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۶۶] شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۵۶۲، تهران، ۱۳۷۲ش.
و این منظر انفسی و این سلطۀ درون‌گرایی واقعیتی است تلخ که به دنبال سلطۀ ترکان غزنوی و سلجوقی بر ایران، بر اذهان اندیشمندان و شاعران حاکم می‌شود و سبک مسلط دوران بعد، یعنی سبک عراقی پدید می‌آید. به همین سبب است که حتی در ورای شادی و شادخواری ظاهری خیام (خیام، د ۵۱۱یا۵۱۷ق/۱۱۱۷یا۱۱۲۳م) و آن همه تأکید بر فرصت‌جویی و عشرت‌طلبی و لذت عاجل،
[۶۷] زرین کوب، عبدالحسین، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷، با کاروان حله، تهران، ۱۳۷۲ش.
تلخی اندوهی جان‌کاه نهفته است که خردمندان اهل درد، آن را با ذائقۀ جان می‌چشند و از زبان او در وصف بادۀ تلخ خوش می‌شنوند که «... تلخ است، چرا که زندگانی من است»
[۶۸] هدایت، صادق، ج۱، ص۱۷-۱۸، ترانۀ خیام، تهران، ۱۳۳۴ش.
تا باور کنند که دورانی دیگر آغاز شده است.

۱.۲ - در سبک عراقی

از نیمۀ دوم سدۀ ۵ق، هم‌زمان با رواج عرفان در شعر و گسترش غزل ـ که غالباً شکل تحول‌یافتۀ همان تغزل قصاید پیشینیان است
[۶۹] شمیسا، سیروس، ج۱، ص۲۷۵، انواع ادبی، تهران، ۱۳۷۵ش.
[۷۰] شاعر آینه‌ها (بررسی سبک هندی و شعر بیدل)، تهران، ج۱، ص۱۹۴-۲۰۷، ۱۳۶۸ش.
ـ بهار با رنگ‌و‌بو حال‌و‌هوای روحانی، شبیه بهار روحانی ناصرخسرو جلوه‌گر می‌شود. این بهار نه فقط با بهار آفاقی در سبک خراسانی نسبتی ندارد، بلکه با بهار در شعر انوری
[۷۱] انوری ابیوردی، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۷۲ش، ص۹.
که سبکش واسطۀ سبک خراسانی و عراقی است و بهارش نگارندۀ چهرۀ باغ به زیبایی و نیکویی است
[۷۲] انوری ابیوردی، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۷۲ش، ص۷۹.
[۷۳] انوری ابیوردی، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۷۲ش، ص۱۰۶.
[۷۴] انوری ابیوردی، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۷۲ش، ص۱۰۹.
نیز فرقها دارد، به سبب آن‌که در این دوران، دید انفسی بر آفاقی چیره گشته است و شاعران تحت تأثیر اندیشه‌های عرفانی، به تعبیر حافظ نه با «چشم جهان‌بین»، که با «دیدۀ جان‌بین»
[۷۵] حافظ، دیوان، بیت ۲، به کوشش پرویز ناتل خانلری، تهران، ۱۳۶۲ش.
به پدیده‌ها ـ و از جمله به بهار ـ می‌نگرند و لاجرم بر جنبۀ انفسی تأکید می‌ورزند. حتی در منظومه‌های عاشقانۀ نظامی
[۷۶] نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۳ش.
که آغاز رواج سبک عراقی است، جنبۀ انفسی و حال‌وهوای روحانی که به مدد استعاره‌ و نماد بیان می‌شود، آشکار است؛ چنان‌که فی‌المثل در منظومۀ خسرو و شیرین، بهار غالباً استعاره یا نماد از شیرین همراه با بیان تأسف و تحسر از محرومیت و بی‌بهرگی و از دست‌دادگی،
[۷۷] نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، ج۱، ص۸۶، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۳ش.
[۷۸] نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، ج۱، ص۱۷۲، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۳ش.
یا همراه با وصف زیبایی و شایستگی وی است.
[۷۹] نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، ج۱، ص۳۹۰، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۳ش.
این جنبۀ انفسی و این حال و هوای روحانی را در شعر شاعران سبک عراقی، به ویژه در غزل آنان با شدت و ضعف و به گونه‌ای مستقیم و غیرمستقیم و با اتخاذ شیوه‌ای درونی (انفسی) یا بیرونی (آفاقی) می‌توان دید:

۱.۲.۱ - شیوۀ آفاقی

شیوه‌ای است برون‌گرایانه که بر طبق آن، شاعر به وصف جهان بیرونی یا آفاقی توجه دارد، اما هدف او به ظاهر محدود نمی‌شود و در ورای ظاهر الفاظ، معانی باطنی، و در ورای توصیف آفاق، توجه به انفس نهفته‌است. سعدی
[۸۰] حمیدیان، سعید، ج۱، ص۲۸-۴۰، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش، د ۶۹۲ق/۱۲۹۳م.
، و حافظ
[۸۱] حافظ، دیوان، به کوشش پرویز ناتل خانلری، تهران، ۱۳۶۲ش.
پیروان این شیوه‌اند و آن را نه تنها در غزل‌های صرفاً عاشقانه یا صرفاً عارفانه، بلکه در غزل‌هایی به کار می‌گیرند که باید از آن‌ها به عاشقانه ـ عارفانه و در عرف حافظ‌شناسی به غزل‌های رندانه تعبیر کرد
[۸۲] حمیدیان، سعید، ج۱، ص۲۸-۴۰، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش.
[۸۳] دادبه، اصغر، «مکتب حافظ، مکتب رندی»، حافظ پژوهی، دفتر ۲، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۷۸ش، ص ۱۲۸-۱۳۴.
به عنوان نمونه می‌توان از غزل‌هایی مثل «وقتی دل سودایی می‌رفت به بستانها...» و «شب فراق که داند که تا سحر چند است...» در غزلهای سعدی
[۸۴] حمیدیان، سعید، ج۱، ص۳۸-۴۰، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش.
یاد کرد
[۸۵] بهار، محمدتقی، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۸۶] حمیدیان، سعید، ج۱، ص۲۴۱، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش.
، یا «حاشا که من به موسم گل ترک می‌کنم...»، تا «این جان عاریت که به حافظ سپرده دوست...»
[۸۷] حمیدیان، سعید، ج۱، ص۳۴۳، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش.
و مثلِ «زکوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی...»
[۸۸] حمیدیان، سعید، ج۱، ص۴۴۵، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش.
و ده‌ها بیت دیگر این حقیقت را آشکار می‌سازد که در ورای توصیف‌های آفاقی و ظاهری حافظ، حکایت‌های انفسی و معانی باطنی نهفته است و ماجرای بهاریه‌ها و بهارهای توبه‌شکن حافظ
[۸۹] خرمشاهی، بهاءالدین، حافظ نامه، تهران، ۱۳۶۸ش، ج ۲، ص۹۸۶-۹۸۷.
نیز ماجرایی است پایان‌ناپذیر چونان ماجرای پایان‌ناپذیر مِی در شعر وی.
[۹۰] دادبه، اصغر، ج۱، ص۳۰۹-۳۳۰، «ماجرای پایان‌ناپذیر می‌در شعر حافظ» نامۀ شهیدی، تهران، ۱۳۷۴ش.

در شیوۀ آفاقی، اصطلاحات عرفانی یا به کار نمی‌رود، یا کاربرد آن بسیار اندک است و شاعر در بیان اندیشه‌های خود زبانی شاعرانه بر می‌گزیند و تعبیرات دلپذیر شاعرانه ـ عارفانه به کار می‌برد.
[۹۱] حمیدیان، سعید، ج۱، ص۳۷، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش.


۱.۲.۲ - شیوۀ انفسی

شیوه‌ای است درون‌گرایانه که بر طبق آن شاعر چشم از آفاق فرو می‌بندد و برعالم روح و جهان نفس (درون) تأکید می‌کند و در سخن خود از مصطلحات و مفاهیم سنتی و نمادهای رایج در عرفان بهره می‌گیرد
[۹۲] حمیدیان، سعید، ج۱، ص۲۷، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش.
[۹۳] حمیدیان، سعید، ج۱، ص۲۹، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش.
و در وصف بهار و طبیعت نیز همین روش را دنبال می‌کند و آفاق را مقدمۀ انتقال به انفس قرار نمی‌دهد، چنان‌که خزان و بهار در بیتِ «ای برادر عقل یک دم با خودآر/ دم به دم در تو خزان است و بهار»
[۹۴] مولوی، مثنوی معنوی، دفتراول، بیت ۱۸۹۶، به کوشش نیکلسن، تهران، ۱۳۶۰ش.
نماد قبض و بسط عارفانه است
[۹۵] گوهرین، صادق، ج۲، ص۱۷۹، فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی، تهران، ۱۳۶۲ش.
و بهاریات و آنچه لازم بهار و مربوط بدان است، یعنی حالات برآمده از بسط عارفانه و رحمت الاهی
[۹۶] گوهرین، صادق، ج۲، ص۱۷۹، فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۹۷] مولوی، مثنوی معنوی،دفتر اول، بیتهای ۲۰۶۲-۲۰۶۳، به کوشش نیکلسن، تهران، ۱۳۶۰ش.
م
[۹۸] مولوی، فیه مافیه، به کوشش بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۶۹ش، ص ۱۶۷
[۹۹] فروزانفر، بدیع‌الزمان، سخن و سخنوران، تهران، ۱۳۵۰ش، شرح، ج۱ (۲)، ص۷۴۷-۷۴۸.
مولوی همچنین در تفسیر حدیث «اِغْتَنِموا بَرْدَالرّبیع...» و تأکید پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر این‌که نباید از سرمای بهار تن پوشید، اما باید از «سرد خزان» گریخت، می‌گوید: راویان از ظاهر به باطن ره نبرده‌اند و ندانسته‌اند که «خزان» به نظر آن حضرت نماد «نفس و هوی» است که باید از آن گریخت و «بهار»، نمادِ «عقل و جان» است که باید بدان روی آورد
[۱۰۰] مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، ۱۳۶۰ش، دفتر اول، بیتهای ۲۰۴۶-۲۰۵۹).

در شیوۀ انفسی، مولوی در اوج است، عطار و عراقی در شمار پیشروان و کمال آفرینان‌اند و سنایی بنیان‌گذار محسوب می‌شود. با آن‌که پیش از سنایی، ناصرخسرو «بارها در شاه‌کارهای کم‌نظیر خود، میان طبیعت و الاهیات، یا جهان محسوس و معقول ارتباط هنری برقرار کرده است و از این دیدگاه پیش‌کسوت حکیم سنایی است»،
[۱۰۱] شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۱۰۷، تهران، ۱۳۷۲ش.
اما پیش از سنایی، بی‌گمان، هیچ شاعری بهار را مانند او فی‌المثل در قصیدۀ «باز متواری رُوان عشق، صحرایی شدند...»، با چشم‌اندازی عرفانی همراه با عناصری از زندگی و دیدِ اهل عرفان توصیف نکرده است،
[۱۰۲] شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۱۰۷-۱۰۹، تهران، ۱۳۷۲ش.
یا آن‌سان که وی در قصیدۀ «آراست دگر باره جهاندار جهان را» - که باید آن را منطق‌الطیر سنایی خواند – هیچ شاعری به وصف بهار و احوال پرندگان، به ظاهر در ارتباط با طبیعت، و در واقع با توجه به ماوراءطبیعت و حق‌تعالی نپرداخته است.
[۱۰۳] شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۸۳-۸۷، تهران، ۱۳۷۲ش.


۱.۳ - در سبک هندی

در میان ویژگی‌های سبک هندی دو ویژگی چشم‌گیر است:
الف- اجتماع شماری از صنایع، مثل استعاره‌های مرکب، مجازهای بعید، شخصیت بخشیدن به اشیاء یا انسان‌انگاری آنها، تشبیه‌های اغراق‌آمیز، تمثیل‌ها، تازه‌جویی، غرابت، به کارگیری لحنی نزدیک به لحن عامه که همۀ اینها در جهت خیال‌انگیزی، خیال‌بافی و مضمون‌سازی مورد استفادۀ شاعر قرار می‌گیرد.
[۱۰۴] ذکاوتی قراگوزلو، علیرضا، ج۱، ص۶، گزیدۀ اشعار سبک هندی، تهران، ۱۳۷۲ش.

ب- عریان‌سازی طبیعت در خود، یعنی شاعر می‌کوشد وجودی ذهنی از طبیعت در خود بیافریند که نه فقط مطابق با واقع نیست، بلکه دستخوش تخیلات شاعرانه نیز هست. شاعر به دنبال خلق این وجود ذهنی که چیزی جز یک تخیل شاعرانۀ غریب نیست، تلاش می‌کند تا از این طبیعت یا از این تخیل پرده برگیرد و به زبان شعر آن را عریان سازد
[۱۰۵] خانلری، پرویز، ج۱، ص۳۱۵، «یادی از صائب»، صائب و سبک هندی، به کوشش محمدرسول دریا گشت.
[۱۰۶] شمس لنگرودی، محمد، سبک هندی و کلیم کاشانی، تهران، ۱۳۷۲ش.
(یعنی اجتماع صنایع، شکل‌گیری تعبیراتی است چون «سخنهای بهاراندوده» در مصراع «شب از رویت سخنهای بهار اندوده می‌گفتم»،
[۱۰۷] شاعر آینه‌ها (بررسی سبک هندی و شعر بیدل)، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۱۰۸] شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۴۳، تهران، ۱۳۷۲ش.
«به صدا آمدن رنگ گُل» در مصراع «رنگ گل آید به صدا گر پَر بلبل شکند»
[۱۰۹] شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۴۳، تهران، ۱۳۷۲ش.
از بیدل دهلوی و تعبیراتی چون «دندان از شکوفه تیز کردن بهار» در مصراع «... که تیزکرده بهار از شکوفه دندانها»
[۱۱۰] صائب تبریزی، دیوان، به کوشش محمدقهرمان، تهران، ۱۳۶۸ش، ج۱، غزل ۶۷۰.
و «در آینۀ شبنم نگریستن گل در اثر خود شیفتگی» در بیتِ «گل آن‌چنان فریفتۀ حُسن خود شده است/ کز شبنم است آینۀ دائم برابرش»
[۱۱۱] صائب تبریزی، دیوان، به کوشش محمدقهرمان، تهران، ۱۳۶۸ش، ج۵، غزل ۵۰۵۸.
و نتیجۀ تلاش دوم، یعنی عریان‌سازی طبیعت
[۱۱۲] محمدتقی، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
درونی، توصیف‌های زیباترین بهاریه سُرای سبک هندی، یعنی کلیم کاشانی
[۱۱۳] شمس لنگرودی، محمد، سبک هندی و کلیم کاشانی، تهران، ۱۳۷۲ش.
است که وصف بهار کشمیر وی را در غزلی به مطلعِ «شمیم خُلد گدای بهار کشمیر است/ شکفتگی گُل خار دیار کشمیر است»
[۱۱۴] شمس لنگرودی، محمد، ج۱، ص۱۳۸، سبک هندی و کلیم کاشانی، تهران، ۱۳۷۲ش.
برترین بهاریۀ سبک هندی دانسته‌اند.
[۱۱۵] خان، عابدعلی، «اشعار بهاریه در شبه قارۀ پاک و هند»، هلال، کراچی، ۱۳۴۵ش، شم‌ ۵۶.
کلیم در جریان عریان‌سازی طبیعت درونی، از آسمان بهاری در قصیده‌ای به مطلعِ «هوا چندان ‌تر از ابر بهار است/ که همچون آب از او عکس آشکار است»
[۱۱۶] خان، عابدعلی، ج۱، ص۶، «اشعار بهاریه در شبه قارۀ پاک و هند»، هلال، کراچی، ۱۳۴۵ش، شم‌ ۵۶.
تاب‌ترین تصویرها و تخیلات را خلق می‌کند که از جملۀ آنهاست: «سایه افکندن برگ چنار برزمین» با این تعبیر که «زمین را آب می‌پاشد زسایه/ چه تردستی که با برگ چنار است»
[۱۱۷] خان، عابدعلی، ج۱، ص۷، «اشعار بهاریه در شبه قارۀ پاک و هند»، هلال، کراچی، ۱۳۴۵ش، شم‌ ۵۶.
و «دیده شدن گُلی که هنوز نَرُسته از گریبان پیراهن شاخه مثل دیده شدن می‌از مینا» در این بیت: «گل نارُسته از پیراهن شاخ/ به سان می‌ز مینا آشکار است».
[۱۱۸] خان، عابدعلی، ج۱، ص۷، «اشعار بهاریه در شبه قارۀ پاک و هند»، هلال، کراچی، ۱۳۴۵ش، شم‌ ۵۶.
[۱۱۹] شمس لنگرودی، محمد، سبک هندی و کلیم کاشانی، تهران، ۱۳۷۲ش.


۱.۴ - در دورۀ بازگشت ادبی

بهاریه در دورۀ بازگشت ادبی که همانا بازگشت شاعران به شیوۀ استادان سبک خراسانی در قصیده‌سرایی و استادان سبک عراقی در غزل‌سرایی است، به بهاریه‌سرایی در سبک خراسانی می‌ماند. شاعر قصیده‌سرای این دوره گاه بهاریه‌هایی می‌سازد که به راستی یادآور بهاریه‌های بلند منوچهری و فرخی است، و گاه در این شیوه چنان طبیعت و لوازم آن را تصویر می‌کند و استادانه و ماهرانه صحنه می‌آراید که گویی خود نه مقلد، که نوآور این طرز است. در شعر دورۀ بازگشت، تقلید از طبیعت و رعایت ایجاز و بلاغت به صورت سادگی، روشنی و فخامت زبان جلوه‌گر می‌شود.
[۱۲۰] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۳۲۰، تهران، ۱۳۷۵ش.
وصف بهار و طبیعت در شعر این دوره، همچون شعر شاعران سبک خراسانی با استفاده از تشبیهات محسوس به معقول، و گاه با استفاده از تشبیهات مرکب صورت می‌پذیرد
[۱۲۱] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۳۲۴-۳۲۵، تهران، ۱۳۷۵ش.
فی‌المثل از مقایسۀ بهاریه‌ای به مطلع «دو ابر بانگ‌زن گشت از دو سوی آسمان پیدا» اثر سروش اصفهانی
[۱۲۲] سروش اصفهانی، دیوان، ج۱، ص۷.، به کوشش محمدجعفرمحجوب، تهران، ۱۳۳۹ش.
دریافت می‌شود که بهاریۀ او تقلیدی است از بهاریۀ فرخی سیستانی به مطلع «برآمد نیلگون ابری ز روی نیلگون دریا» که با زبانی ساده‌تر سروده شده است، با این تفاوت که به جای تشبیه‌های پیچیده و بدیع فرخی، شاعر تنها به توصیف قناعت کرده، و فقط یک بار به طرز فرخی از تشبیه محسوس به معقول سود جسته است.
[۱۲۳] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۳۲۵، تهران، ۱۳۷۵ش.
در این میان، بهاریه‌های ممتاز قاآنی (۱۲۲۳-۱۲۷۰ق/۱۸۰۸-۱۸۵۴م) درخور توجه خاص است.
[۱۲۴] آرین‌پور، یحیی، ج۱، ص۱۰۷، از صبا تا نیما، تهران، ۱۳۷۲ش.
وصف بهار و خزان و ابر و صحرا در سخن او از احساس واقعی و از عشق به لطایف طبیعت نشان دارد.
[۱۲۵] زرین کوب، عبدالحسین، ج۱، ص۳۴۰، با کاروان حله، تهران، ۱۳۷۲ش.
تغزلات زیبا و صحنه‌آراییهای دلپذیر و رنگارنگ قاآنی در وصف بهار، غالباً به قدری بدیع و نغز است که گویی وی نخستین سراینده بدین سبک و سیاق است.
[۱۲۶] آرین‌پور، یحیی، ج۱، ص۹۷، از صبا تا نیما، تهران، ۱۳۷۲ش.



میراث گرانقدر ادبی ما از عصر مشروطه با عناصر تازۀ فرهنگ غربی که زمینه‌های آن از سالها پیش فراهم آمده بود، در می‌آمیزد و حکایتی دیگر آغاز می‌شود. نهضت مشروطه تحقق می‌یابد و افسانۀ دلفریب آزادی و واقعیت خشن و دردناک اختناق معنایی دیگر پیدا می‌کند و بر بهاریه‌سرایی نیز سایه می‌افکند. آرام آرام زبان شاعرانۀ تازه‌ای پدیدار می‌شود و تعبیرها و ترکیب‌هایی چون «بهار آزادی»، «خزان اختناق» شکل می‌گیرد. در گرماگرم نهضت مشروطه، ملک‌الشعرا بهار (۱۲۶۶-۱۳۳۰ش) که سنت و نوآوری را در کار شاعری جمع دارد، «وصفهایی از بهار، با لفظ و معنایی رزمی» (انقلابی) به دست می‌دهد که در عین نوگرایی، نشانه‌ای از پیوستگی اندیشۀ او با سنت محسوب می‌شود.
[۱۲۷] سلطانی گردفرامرزی، علی، ج۱، ص۲۷، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶.

در دوران مشروطیت، شعر و ادب‌ فارسی مردمی می‌شود
[۱۲۸] شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص۳۴۰.
و شاعر نسبت به رویدادهای جامعه بی‌اعتنا نمی‌ماند. بهار به اندازۀ حضور آزادی در جامعه، در شعر شاعران این دوران حضور می‌یابد و آن‌گاه که «بهار آزادی» در هیئت خزان پدیدار می‌گردد، شاعر را به‌سان لاله‌های داغدار روییده از خون شهیدان وطن
[۱۲۹] عارف قزوینی، ابوالقاسم، ج۱، ص۳۵۹، کلیات دیوان، به کوشش عبدالرحمان سیف آزاد، تهران، ۱۳۴۷ش.
به سوگ آزادی می‌نشاند و بهار غم‌انگیز او را یادآور بهار دوران حملۀ خونین مغول می‌سازد
[۱۳۰] جوینی، عطاملک، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۰، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۲۹ق.
بهاری اندوه‌بار بی‌گل و نسرین و بی‌نسیم فروردین که نه فقط در شاعری چون ابتهاج (سایه) بلکه در هر صاحبْ احساسی این باور را پدید می‌آورد که جهان آیین بهاران را از یاد برده است
[۱۳۱] ابتهاج، هوشنگ، ج۱، ص۷۵-۷۹، آینه در آینه، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۷۵ش.
و شاعر کمتر مجال می‌یابد تا در بهاریه‌ای به موکب خجستۀ نوروز و بر مرغزار دیلم و طرْف سپیدرود درود بفرستد
[۱۳۲] بهار، محمدتقی، ج۱، ص۳۲۸، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۱۳۳] بهار، محمدتقی، ج۱، ص۶۸۲، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۱۳۴] بهار، محمدتقی، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۸، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۱۳۵] بهار، محمدتقی، ج۱، ص۱۲۸-۱۳۳، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۱۳۶] بهار، محمدتقی، ج۱، ص۱۳۵، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۱۳۷] بهار، محمدتقی، ج۱، ص۲۵۰-۲۵۱، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۱۳۸] بهار، محمدتقی، ج۲، ص۱۱۷۵، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
و چنین است که دیگر بهار بهار نیست، بلکه خزان است و بهاریه را خزانیه باید خواند. بهار نیما
[۱۳۹] نیمایوشیج، مجموعۀ کامل اشعار، به کوشش سیروس طاهباز، تهران، ۱۳۷۵ش، ۱۲۷۶-۱۳۳۸ش
که ناشکوفا و نابارور است، در «آقاتوکا» می‌شکند
[۱۴۰] نیمایوشیج، مجموعۀ کامل اشعار، به کوشش سیروس طاهباز، تهران، ۱۳۷۵ش، ص ۴۳۸-۴۴۰
بهار شاملو
[۱۴۱] شاملو، احمد، هوای تازه، تهران، ۱۳۷۲ش.
بهاری است بی‌نشاط که کس در به رویش نمی‌گشاید
[۱۴۲] شاملو، احمد، ج۱، ص۱۱-۱۴، هوای تازه، تهران، ۱۳۷۲ش.
بهار اخوان‌ثالث
[۱۴۳] اخوان ثالث، مهدی، ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، تهران، ۱۳۷۰ش.
گُلی چونان آتش دارد و موسم بی‌قراری است
[۱۴۴] ۲۸۸،۲۹۳، اخوان ثالث، ج۱، ص۱۳۸-۱۳۹، مهدی، ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، تهران، ۱۳۷۰ش.
بهار نادرپور بهاری است خاموش با بُغضی در گلو
[۱۴۵] سلطانی گردفرامرزی، علی، ج۱، ص۲۸، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶.
و فریدون مشیری
[۱۴۶] مشیری، فریدون، گزینۀ اشعار، تهران، ۱۳۷۴ش.
نومید، با اشک و آه به استقبال بهار می‌رود و به پرستو و به گل و سبزه درود می‌فرستد
[۱۴۷] مشیری، فریدون، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۲، گزینۀ اشعار، تهران، ۱۳۷۴ش.
و فخرالدین مزارعی ۳۶۵بار بر ۳۶۵روز گذشته دریغ می‌گوید و چون در قفای خود چنان سالی داشته است «که به لعن خدا نمی‌ارزد»، نسبت به بهار و سال نو مهر نمی‌ورزد
[۱۴۸] مشیری، فریدون، ج۱، ص۲۱۱-۲۱۲، گزینۀ اشعار، تهران، ۱۳۷۴ش.
و با این همه، شاعر امروز به حکم تعهد شاعرانه، به قول منوچهر آتشی چشم به راه بهار نمی‌ماند و می‌کوشد تا در دل خزان‌ها و زمستان‌ها، در بوستان دلها بهار شادی برویاند و گل نشاط بشکفاند.
[۱۴۹] سلطانی گردفرامرزی، علی، ج۱، ص۲۸، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶.



در طرحی کوتاه همراه با توضیحی مختصر می‌توان بهاریه و توصیف بهار را در طول تاریخ ادبیات فارسی به دو قسم تقسیم کرد:
۱. بهاریۀ واقعی (آفاقی)، یعنی توصیف واقعی بهار و طبیعت اولاً به عنوان مقدمه‌ای بر مدح، چنان‌که شیوۀ شاعران مداح در سبک خراسانی و دورۀ بازگشت ادبی است؛ ثانیاً به قصد استفاده در حماسه‌سرایی و بزم‌آرایی آن سان که شیوۀ فردوسی و اسدی طوسی است.
۲. بهاریۀ نمادین (انفسی)، یعنی وصف درونی و انفسی بهار و طبیعت که غالباً به زبان رمز و نماد و استعاره صورت می‌گیرد. این گونه بهاریه ۳ چهره دارد: الف- چهرۀ عرفانی، آن سان که در سبک عراقی ملاحظه می‌شود و وصف انفسی و روحانی بهار یا به وسیلۀ وصف آفاقی و بیرونی، و یا‌ به‌طور مستقیم صورت می‌گیرد و فی‌المثل بهار نماد بسط یا خرد و جان، و خزان نماد قبض یا نماد نفس و هوی محسوب می‌شود. ب- چهرۀ ویژۀ سبک هندی، که در آن عرفان رنگ می‌بازد و تصویرسازی‌های غریب و عریان‌سازی‌های عجیب که جنبۀ نمادین دارد، چشم‌گیر است. ج- چهرۀ سیاسی-اجتماعی، آن‌گونه که از عصر مشروطه تا امروز ادامه داشته است؛ به عنوان مثال هنرمندان متعهد تحت‌تأثیر اوضاع سیاسی و اجتماعی، بهار را نماد آزادی و رهایی، و خزان را نماد اختناق و بند و اسارت به‌ شمار آورده‌اند.


(۱) آرین‌پور، یحیی، از صبا تا نیما، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۲) ابتهاج، هوشنگ، آینه در آینه، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۳) اخوان ثالث، مهدی، ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۴) اسدی طوسی، علی، گرشاسب‌نامه، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، ۱۳۱۷ش.
(۵) انوری ابیوردی، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۶) بهار، محمدتقی، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۷) جمال‌زاده، محمدعلی، «بهار ایران و بهاریه در شعر فارسی»، وحید، تهران، ۱۳۴۶ش، س۴، شم‌ ۴.
(۸) جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۲۹ق.
(۹) حافظ، دیوان، به کوشش پرویز ناتل خانلری، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۰) حمیدیان، سعید، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش.
(۱۱) خان، عابدعلی، «اشعار بهاریه در شبه قارۀ پاک و هند»، هلال، کراچی، ۱۳۴۵ش، شم‌ ۵۶.
(۱۲) خانلری، پرویز، «یادی از صائب»، صائب و سبک هندی، به کوشش محمدرسول دریا گشت، تهران، ۱۳۵۴ش.
(۱۳) خرمشاهی، بهاءالدین، حافظ نامه، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۱۴) دادبه، اصغر، «ماجرای پایان‌ناپذیر می‌در شعر حافظ» نامۀ شهیدی، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۱۵) دادبه، اصغر، «مکتب حافظ، مکتب رندی»، حافظ پژوهی، دفتر ۲، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۷۸ش.
(۱۶) دادبه، اصغر، «ناصرخسرو و حکایت ایران‌گرایی»، نامۀ پارسی، تهران، ۱۳۸۲ش، س۸، شم‌ ۲؛
(۱۷) ذکاوتی قراگوزلو، علیرضا، گزیدۀ اشعار سبک هندی، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۱۸) رودکی، دیوان، به کوشش منوچهر دانش پژوه، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۱۹) زرین کوب، عبدالحسین، با کاروان حله، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۲۰) سروش اصفهانی، دیوان، به کوشش محمدجعفرمحجوب، تهران، ۱۳۳۹ش.
(۲۱) سلطانی گردفرامرزی، علی، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶.
(۲۲) شاملو، احمد، هوای تازه، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۲۳) شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۲۴) شاعر آینه‌ها (بررسی سبک هندی و شعر بیدل)، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۲۵) شاعر آینه‌ها، صور خیال در شعر فارسی، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۲۶) شمس قیس، المعجم فی معاییر اشعار العجم، به کوشش سیروس شمیسا، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۲۷) شمس لنگرودی، محمد، سبک هندی و کلیم کاشانی، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۲۸) شمیسا، سیروس، انواع ادبی، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۲۹) شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۳۰) صائب تبریزی، دیوان، به کوشش محمدقهرمان، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۳۱) صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۳۲) عارف قزوینی، ابوالقاسم، کلیات دیوان، به کوشش عبدالرحمان سیف آزاد، تهران، ۱۳۴۷ش.
(۳۳) فرخی سیستانی، دیوان، به کوشش محمد دبیرسیاق، تهران، ۱۳۴۹ش.
(۳۴) فردوسی، شاهنامه، به کوشش ی ا برتلس، مسکو، ۱۹۶۳م.
(۳۵) فروزانفر، بدیع‌الزمان، سخن و سخنوران، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۳۶) فروزانفر، شرح مثنوی شریف، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۳۷) کسایی مروزی، دیوان، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۳۸) کلیم کاشانی، دیوان، به کوشش پرتو بیضایی، تهران، ۱۳۳۶ش.
(۳۹) گوهرین، صادق، فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۴۰) مزارعی، فخرالدین، سرود آرزو، به کوشش اصغر دادبه، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۴۱) مشیری، فریدون، گزینۀ اشعار، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۴۲) منوچهری دامغانی، برگزیدۀ اشعار، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۴۳) مولوی، فیه مافیه، به کوشش بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۴۴) مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، ۱۳۶۰ش.
(۴۵) ناصرخسرو، دیوان، به کوشش مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۴۶) نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۳ش.
(۴۷) نیمایوشیج، مجموعۀ کامل اشعار، به کوشش سیروس طاهباز، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۴۸) هدایت، صادق، ترانۀ خیام، تهران، ۱۳۳۴ش.
(۴۹) همایی، جلال‌الدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۵۰) یوسفی، غلامحسین، فرخی سیستانی (بحثی در شرح احوال و روزگار و شعر او)، مشهد، ۱۳۴۱ش.


۱. شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۳۱۷، تهران، ۱۳۷۲ش.
۲. شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۳۲۱-۳۲۲، تهران، ۱۳۷۲ش.
۳. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۲۷، تهران، ۱۳۷۵ش.
۴. همایی، جلال‌الدین، ج۱، ص۱۱۵-۱۱۶، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۵. بهار، محمدتقی، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
۶. جمال‌زاده، محمدعلی، «بهار ایران و بهاریه در شعر فارسی»، وحید، تهران، ۱۳۴۶ش، س۴، شم‌ ۴.
۷. جمال‌زاده، محمدعلی، ج۱، ص۲۸۹-۲۹۰، «بهار ایران و بهاریه در شعر فارسی»، وحید، تهران، ۱۳۴۶ش، س۴، شم‌ ۴.
۸. خان، عابدعلی، ج۱، ص۲۸، «اشعار بهاریه در شبه قارۀ پاک و هند»، هلال، کراچی، ۱۳۴۵ش، شم‌ ۵۶.
۹. خان، عابدعلی، ج۱، ص۲۸، «اشعار بهاریه در شبه قارۀ پاک و هند»، هلال، کراچی، ۱۳۴۵ش، شم‌ ۵۶.
۱۰. رودکی، دیوان، ج۱، ص۳۲۹ق/۹۴۱م، به کوشش منوچهر دانش پژوه، تهران، ۱۳۷۳ش، ص۳۶.
۱۱. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۲۷، تهران، ۱۳۷۵ش.
۱۲. سلطانی گردفرامرزی، علی، ج۱، ص۲۶، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶.
۱۳. کسایی مروزی، دیوان، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۷ش.
۱۴. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۳۲، تهران، ۱۳۷۵ش.
۱۵. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۷۵-۷۶، تهران، ۱۳۷۵ش.
۱۶. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۸۶، تهران، ۱۳۷۵ش.
۱۷. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۸۷، تهران، ۱۳۷۵ش.
۱۸. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۹۷، تهران، ۱۳۷۵ش.
۱۹. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۹۷، تهران، ۱۳۷۵ش.
۲۰. صفا، ذبیح‌الله، ج۱، ص۴۴۸، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۷۱ش.
۲۱. شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۳۲۱-۳۲۲، تهران، ۱۳۷۲ش.
۲۲. شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۵۰۱، تهران، ۱۳۷۲ش.
۲۳. شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۲۹-۳۲، تهران، ۱۳۷۲ش.
۲۴. سلطانی گردفرامرزی، علی، ج۱، ص۲۶، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶.
۲۵. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۴۴، تهران، ۱۳۷۵ش.
۲۶. شمس قیس، المعجم فی معاییر اشعار العجم، ج۱، ص۳۵۶-۳۵۸، به کوشش سیروس شمیسا، تهران، ۱۳۷۳ش.
۲۷. صفا، ذبیح‌الله، ج۱، ص۵۶۴-۵۶۵، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۷۱ش.
۲۸. صفا، ذبیح‌الله، ج۱، ص۵۶۷، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۷۱ش.
۲۹. شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۲۹۵، تهران، ۱۳۷۲ش.
۳۰. فرخی سیستانی، دیوان، به کوشش محمد دبیرسیاق، تهران، ۱۳۴۹ش، ص۱۰۳۸.
۳۱. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۴۵، تهران، ۱۳۷۵ش.
۳۲. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۱۷۵، تهران، ۱۳۷۵ش.
۳۳. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص۶۰.
۳۴. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص۸۵.
۳۵. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص۱۰۷.
۳۶. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص۱۳۶.
۳۷. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص۱۴۵.
۳۸. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص۱۶۶.
۳۹. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص۳۰۶.
۴۰. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص ۳۷۵.
۴۱. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص۴۴۰.
۴۲. یوسفی، غلامحسین، فرخی سیستانی (بحثی در شرح احوال و روزگار و شعر او)، مشهد، ۱۳۴۱ش، ص ۳۶۳.
۴۳. یوسفی، غلامحسین، فرخی سیستانی (بحثی در شرح احوال و روزگار و شعر او)، مشهد، ۱۳۴۱ش، ص ۴۷۲-۴۷۳.
۴۴. صفا، ذبیح‌الله، ج۲، ص۵۲۲- ۵۲۳، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۷۱ش.
۴۵. زرین کوب، عبدالحسین، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۲، با کاروان حله، تهران، ۱۳۷۲ش.
۴۶. فردوسی، شاهنامه، به کوشش ی ا برتلس، مسکو، ۱۹۶۳م.
۴۷. اسدی طوسی، علی، گرشاسب‌نامه، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۱۲۵.
۴۸. سلطانی گردفرامرزی، علی، ج۱، ص۱۴-۱۵، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶
۴۹. سلطانی گردفرامرزی، علی، ج۵، ص۲۴۴، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶
۵۰. سلطانی گردفرامرزی، علی، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶.
۵۱. سلطانی گردفرامرزی، علی، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۵، ص۱۶.
۵۲. سلطانی گردفرامرزی، علی، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۵، ص۱۳۹.
۵۳. سلطانی گردفرامرزی، علی، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۵، ص۲۳۳.
۵۴. سلطانی گردفرامرزی، علی، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۵، ص۹۱.
۵۵. فردوسی، شاهنامه، ج۱، ص۱۲۶، به کوشش ی ا برتلس، مسکو، ۱۹۶۳م.
۵۶. سلطانی گردفرامرزی، علی، ج۱، ص۲۶، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶.
۵۷. زرین کوب، عبدالحسین، ج۱، ص۹۹، با کاروان حله، تهران، ۱۳۷۲ش.
۵۸. زرین کوب، عبدالحسین، ج۱، ص۱۴۴-۱۴۶، با کاروان حله، تهران، ۱۳۷۲ش.
۵۹. زرین کوب، عبدالحسین، ج۱، ص۱۰۸-۱۱۰، با کاروان حله، تهران، ۱۳۷۲ش.
۶۰. فروزانفر، بدیع‌الزمان، ج۱، ص۱۵۵، سخن و سخنوران، تهران، ۱۳۵۰ش.
۶۱. فروزانفر، بدیع‌الزمان، ج۱، ص۱۳۹-۱۴۱، سخن و سخنوران، تهران، ۱۳۵۰ش.
۶۲. فروزانفر، بدیع‌الزمان، ج۱، ص۱۵۵، سخن و سخنوران، تهران، ۱۳۵۰ش.
۶۳. ناصرخسرو، دیوان، به کوشش مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۶۴. دادبه، اصغر، ج۱، ص۱۰۵-۱۱۰، «ناصرخسرو و حکایت ایران‌گرایی»، نامۀ پارسی، تهران، ۱۳۸۲ش.
۶۵. شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۵۵۵، تهران، ۱۳۷۲ش.
۶۶. شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۵۶۲، تهران، ۱۳۷۲ش.
۶۷. زرین کوب، عبدالحسین، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷، با کاروان حله، تهران، ۱۳۷۲ش.
۶۸. هدایت، صادق، ج۱، ص۱۷-۱۸، ترانۀ خیام، تهران، ۱۳۳۴ش.
۶۹. شمیسا، سیروس، ج۱، ص۲۷۵، انواع ادبی، تهران، ۱۳۷۵ش.
۷۰. شاعر آینه‌ها (بررسی سبک هندی و شعر بیدل)، تهران، ج۱، ص۱۹۴-۲۰۷، ۱۳۶۸ش.
۷۱. انوری ابیوردی، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۷۲ش، ص۹.
۷۲. انوری ابیوردی، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۷۲ش، ص۷۹.
۷۳. انوری ابیوردی، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۷۲ش، ص۱۰۶.
۷۴. انوری ابیوردی، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۷۲ش، ص۱۰۹.
۷۵. حافظ، دیوان، بیت ۲، به کوشش پرویز ناتل خانلری، تهران، ۱۳۶۲ش.
۷۶. نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۳ش.
۷۷. نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، ج۱، ص۸۶، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۳ش.
۷۸. نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، ج۱، ص۱۷۲، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۳ش.
۷۹. نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، ج۱، ص۳۹۰، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۳ش.
۸۰. حمیدیان، سعید، ج۱، ص۲۸-۴۰، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش، د ۶۹۲ق/۱۲۹۳م.
۸۱. حافظ، دیوان، به کوشش پرویز ناتل خانلری، تهران، ۱۳۶۲ش.
۸۲. حمیدیان، سعید، ج۱، ص۲۸-۴۰، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش.
۸۳. دادبه، اصغر، «مکتب حافظ، مکتب رندی»، حافظ پژوهی، دفتر ۲، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۷۸ش، ص ۱۲۸-۱۳۴.
۸۴. حمیدیان، سعید، ج۱، ص۳۸-۴۰، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش.
۸۵. بهار، محمدتقی، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
۸۶. حمیدیان، سعید، ج۱، ص۲۴۱، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش.
۸۷. حمیدیان، سعید، ج۱، ص۳۴۳، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش.
۸۸. حمیدیان، سعید، ج۱، ص۴۴۵، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش.
۸۹. خرمشاهی، بهاءالدین، حافظ نامه، تهران، ۱۳۶۸ش، ج ۲، ص۹۸۶-۹۸۷.
۹۰. دادبه، اصغر، ج۱، ص۳۰۹-۳۳۰، «ماجرای پایان‌ناپذیر می‌در شعر حافظ» نامۀ شهیدی، تهران، ۱۳۷۴ش.
۹۱. حمیدیان، سعید، ج۱، ص۳۷، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش.
۹۲. حمیدیان، سعید، ج۱، ص۲۷، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش.
۹۳. حمیدیان، سعید، ج۱، ص۲۹، «غزل سعدی: عاشقانه یا عارفانه»، سعدی‌شناسی، دفتر ۷، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش.
۹۴. مولوی، مثنوی معنوی، دفتراول، بیت ۱۸۹۶، به کوشش نیکلسن، تهران، ۱۳۶۰ش.
۹۵. گوهرین، صادق، ج۲، ص۱۷۹، فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۹۶. گوهرین، صادق، ج۲، ص۱۷۹، فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۹۷. مولوی، مثنوی معنوی،دفتر اول، بیتهای ۲۰۶۲-۲۰۶۳، به کوشش نیکلسن، تهران، ۱۳۶۰ش.
۹۸. مولوی، فیه مافیه، به کوشش بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۶۹ش، ص ۱۶۷
۹۹. فروزانفر، بدیع‌الزمان، سخن و سخنوران، تهران، ۱۳۵۰ش، شرح، ج۱ (۲)، ص۷۴۷-۷۴۸.
۱۰۰. مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، ۱۳۶۰ش، دفتر اول، بیتهای ۲۰۴۶-۲۰۵۹).
۱۰۱. شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۱۰۷، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۰۲. شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۱۰۷-۱۰۹، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۰۳. شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۸۳-۸۷، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۰۴. ذکاوتی قراگوزلو، علیرضا، ج۱، ص۶، گزیدۀ اشعار سبک هندی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۰۵. خانلری، پرویز، ج۱، ص۳۱۵، «یادی از صائب»، صائب و سبک هندی، به کوشش محمدرسول دریا گشت.
۱۰۶. شمس لنگرودی، محمد، سبک هندی و کلیم کاشانی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۰۷. شاعر آینه‌ها (بررسی سبک هندی و شعر بیدل)، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۰۸. شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۴۳، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۰۹. شفیعی کدکنی، تازیانه‌های سلوک (نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی)، ج۱، ص۴۳، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۱۰. صائب تبریزی، دیوان، به کوشش محمدقهرمان، تهران، ۱۳۶۸ش، ج۱، غزل ۶۷۰.
۱۱۱. صائب تبریزی، دیوان، به کوشش محمدقهرمان، تهران، ۱۳۶۸ش، ج۵، غزل ۵۰۵۸.
۱۱۲. محمدتقی، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۱۳. شمس لنگرودی، محمد، سبک هندی و کلیم کاشانی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۱۴. شمس لنگرودی، محمد، ج۱، ص۱۳۸، سبک هندی و کلیم کاشانی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۱۵. خان، عابدعلی، «اشعار بهاریه در شبه قارۀ پاک و هند»، هلال، کراچی، ۱۳۴۵ش، شم‌ ۵۶.
۱۱۶. خان، عابدعلی، ج۱، ص۶، «اشعار بهاریه در شبه قارۀ پاک و هند»، هلال، کراچی، ۱۳۴۵ش، شم‌ ۵۶.
۱۱۷. خان، عابدعلی، ج۱، ص۷، «اشعار بهاریه در شبه قارۀ پاک و هند»، هلال، کراچی، ۱۳۴۵ش، شم‌ ۵۶.
۱۱۸. خان، عابدعلی، ج۱، ص۷، «اشعار بهاریه در شبه قارۀ پاک و هند»، هلال، کراچی، ۱۳۴۵ش، شم‌ ۵۶.
۱۱۹. شمس لنگرودی، محمد، سبک هندی و کلیم کاشانی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۲۰. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۳۲۰، تهران، ۱۳۷۵ش.
۱۲۱. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۳۲۴-۳۲۵، تهران، ۱۳۷۵ش.
۱۲۲. سروش اصفهانی، دیوان، ج۱، ص۷.، به کوشش محمدجعفرمحجوب، تهران، ۱۳۳۹ش.
۱۲۳. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ج۱، ص۳۲۵، تهران، ۱۳۷۵ش.
۱۲۴. آرین‌پور، یحیی، ج۱، ص۱۰۷، از صبا تا نیما، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۲۵. زرین کوب، عبدالحسین، ج۱، ص۳۴۰، با کاروان حله، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۲۶. آرین‌پور، یحیی، ج۱، ص۹۷، از صبا تا نیما، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۲۷. سلطانی گردفرامرزی، علی، ج۱، ص۲۷، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶.
۱۲۸. شمیسا، سبک‌شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۵ش، ص۳۴۰.
۱۲۹. عارف قزوینی، ابوالقاسم، ج۱، ص۳۵۹، کلیات دیوان، به کوشش عبدالرحمان سیف آزاد، تهران، ۱۳۴۷ش.
۱۳۰. جوینی، عطاملک، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۰، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۲۹ق.
۱۳۱. ابتهاج، هوشنگ، ج۱، ص۷۵-۷۹، آینه در آینه، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۷۵ش.
۱۳۲. بهار، محمدتقی، ج۱، ص۳۲۸، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۳۳. بهار، محمدتقی، ج۱، ص۶۸۲، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۳۴. بهار، محمدتقی، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۸، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۳۵. بهار، محمدتقی، ج۱، ص۱۲۸-۱۳۳، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۳۶. بهار، محمدتقی، ج۱، ص۱۳۵، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۳۷. بهار، محمدتقی، ج۱، ص۲۵۰-۲۵۱، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۳۸. بهار، محمدتقی، ج۲، ص۱۱۷۵، دیوان، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۳۹. نیمایوشیج، مجموعۀ کامل اشعار، به کوشش سیروس طاهباز، تهران، ۱۳۷۵ش، ۱۲۷۶-۱۳۳۸ش
۱۴۰. نیمایوشیج، مجموعۀ کامل اشعار، به کوشش سیروس طاهباز، تهران، ۱۳۷۵ش، ص ۴۳۸-۴۴۰
۱۴۱. شاملو، احمد، هوای تازه، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۴۲. شاملو، احمد، ج۱، ص۱۱-۱۴، هوای تازه، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۴۳. اخوان ثالث، مهدی، ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، تهران، ۱۳۷۰ش.
۱۴۴. ۲۸۸،۲۹۳، اخوان ثالث، ج۱، ص۱۳۸-۱۳۹، مهدی، ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، تهران، ۱۳۷۰ش.
۱۴۵. سلطانی گردفرامرزی، علی، ج۱، ص۲۸، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶.
۱۴۶. مشیری، فریدون، گزینۀ اشعار، تهران، ۱۳۷۴ش.
۱۴۷. مشیری، فریدون، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۲، گزینۀ اشعار، تهران، ۱۳۷۴ش.
۱۴۸. مشیری، فریدون، ج۱، ص۲۱۱-۲۱۲، گزینۀ اشعار، تهران، ۱۳۷۴ش.
۱۴۹. سلطانی گردفرامرزی، علی، ج۱، ص۲۸، «بهار در آیینۀ حماسه‌ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، شم‌ ۱۵۴-۱۵۶.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بهاریه»، شماره ۵۲۳۶.    



جعبه ابزار