• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بهداشت جسمانی(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در آيات متعددى به موضوعاتى مربوط به پاكيزگى و حفظ بهداشت جسمانى پرداخته شده است كه در دو دسته نظافت بدن و بهداشت خوراك قابل تنظيم است.
آب در آيات قرآن، نعمتى الهى براى پاكيزگى انسان شمرده شده است: «و اَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً طهوراً».(فرقان:۴۸ و نيز انفال: ۱۱) ساختار صيغه مبالغه در واژه طهور، تأكيدى بر اين كاركرد آب شمرده شده است(احكام القرآن، جصاص، ج ۳، ص ۴۹۲؛ احكام القرآن، ابن عربى، ج ۳، ص ۱۴۱۶؛ البحر المحيط، ج ۸، ص ۱۱۵)، گرچه برخى آن را صفت مشبهه به معناى پاك يا اسم ابزار به معناى وسيله پاكى دانسته اند.(الكشاف، ج ۳، ص ۲۸۴؛ تفسير قرطبى، ج ۱۳، ص ۲۹) كاركرد بهداشتى آب در تفاسير علمى نيز مورد توجه قرار گرفته و آيات مربوط با كمك قوانين علمى تبيين و تفسير شده اند(من علوم الارض القرآنيه، ص ۹۳)، چنان كه اشاره به نقش آب در زنده كردن طبيعت و سيراب كردن انسانها و حيوانات در آيه بعدى: «لِنُحيِىَ بِهِ بَلدَةً مَيتـًا و...»(فرقان:۴۹) به خاصيت گندزدايى و پاكيزگى آب ارتباط داده شده است.(مطهرات در اسلام، ص ۲۲ ـ ۲۵) در برخى آيات نيز به شست و شوى لباس و پوشاك فرمان داده شده است:«و ثيابَكَ فَطَهِّر».(مدثّر: ۷۴) در برخى روايات منظور از تطهير لباس، كوتاه گرفتن آن براى پرهيز از آلودگى دانسته شده است.(نورالثقلين، ج ۵، ص ۴۵۴)
نقش آب در آيينهاى عبادى اسلام به نوعى ديگر نشان از توجه به بهداشت دارد؛ در سوره مائده به مسلمانان فرمان داده شده است كه پيش از هر نماز به شست و شوى دست و صورت خود و مسح سر و پا بپردازند: «يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنُوا اِذا قُمتُم اِلَى الصَّلوةِ فَاغسِلوا وُجوهَكُم واَيدِيَكُم اِلَى المَرافِقِ وامسَحوا بِرُءوسِكُم واَرجُلَكُم اِلَى الكَعبَين»(مائده:۶) و در صورت جنابت، بدن خود را به طور كامل شست و شو دهند: «و اِن كُنتُم جُنُبـًا فَاطَّهَّروا»(مائده:۶) و در صورت نبود آب، تيمم با خاك پاك جايگزين وضو و غسل مى شود: «فَتَيَمَّموا صَعيدًا طَيِّبـًا...».گرچه وضو و غسل دو واجب تعبدى به شمار رفته، اهداف تشريع آنها به طور كامل براى ما روشن نيست؛ اما احتمال توجه به پاكيزگى جسمانى در تشريع اين گونه احكام منتفى نيست، چنان كه برخى آيه «فيهِ رِجالٌ يُحِبّونَ اَن يَتَطَهَّروا واللّهُ يُحِبُّ المُطَّهِّرين»(توبه:۱۰۸) را در ستايش گروهى دانسته اند كه پس از قضاى حاجت به شست و شوى خود با آب اهتمام مىورزيدند.(جامع البيان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۴۰ ـ ۴۳؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۱)نظير اين شأن نزول، ذيل آيه «اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوّ بينَ و يُحِبُّ المُتَطَهِّرين»(بقره:۲۲۲) نيز بيان شده است(البرهان، ج ۲، ص ۸۴۹)؛ همچنين نزديكى جنسى با زنان حايض تنها پس از پاكى آنها روا دانسته شده:«و لاتَقرَبوهُنَّ حَتّى يَطهُرن»(بقره:۲۲۲) كه برخى منظور از آن را افزون بر پايان يافتن دوره ماهانه، شست و شو و غسل دانسته اند.(مجمع البيان، ج ۲، ص ۵۶۳؛ تفسير قرطبى، ج ۳، ص ۵۹) مفسران به زيانهاى بهداشتى آميزش در اين دوره نيز توجه كرده و به بحث در اين باره پرداخته اند.(الميزان، ج ۲، ص ۲۰۷) در برخى روايات تاريخى نيز آيه ۱۱ انفال(انفال:۱۱) درباره نزول باران در جنگ بدر جهت شست و شوى ياران پيامبر براى رفع آلودگى جنابت دانسته شده است:(مجمع البيان، ج ۴، ص ۸۰۸؛ تفسير ابن كثير، ج ۲، ص ۳۰۴؛ كنزالعرفان، ج ۱، ص ۴۱)«اِذ يُغَشّيكُمُ النُّعاسَ اَمَنَةً مِنهُ ويُنَزِّلُ عَلَيكُم مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُم بِهِ ويُذهِبَ عَنكُم رِجزَ الشَّيطـن...».تأكيد خداوند بر نزول آب از آسمان در آياتى كه از نقش تطهيرى آب ياد شده، موجب طرح اين پرسش شده كه آيا آبهاى ديگر نيز اين نقش را دارند(التنقيح، ج ۱، ص ۲۳) و در همين راستا پرهيز برخى صحابه از وضو با آب دريا گزارش شده است.(تفسير قرطبى، ج ۱۳، ص ۳۶) در نقطه مقابل، در برخى روايات نبوى به «طهور» بودن آب دريا تصريح شده است.(تفسير قرطبى،ج ۱۳، ص ۳۶) اختصاص اين ويژگى به آب يا قابليت تعميم آن بر ديگر مايعات نيز مورد توجه فقيهان قرار گرفته است(التفسير الكبير، ج ۱۳، ص ۳۶؛ ج ۲۴، ص ۹۰؛ تفسير قرطبى، ج ۱۳، ص ۳۵؛ فقه القرآن، ج ۱، ص ۶۲)؛ همچنين آلوده شدن آب و از دست رفتن ويژگى تطهيرى آن نيز از مباحث مورد توجه فقيهان است.(تفسير قرطبى، ج ۱۳، ص ۳۰؛ وسائل الشيعه، ج ۱، ص ۱۳۷ ـ ۱۴۱)
نقش درمانى برخى آبها نيز در شمارى از آيات قرآن مورد توجه قرار گرفته است. در روايتى از اميرمؤمنان، على(عليه السلام) ذيل آيه «و يُنَزِّلُ عَلَيكُم مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُم...»(انفال:۱۱) نقل شده: نوشيدن آب آسمان بدن را پاك و مرض ها را دفع مى كند(الخصال، ص ۶۳۶؛ تفسير قرطبى، ج ۱، ص ۲۸۷؛ بحارالانوار، ج ۶۳، ص ۴۵۳) در ماجراى ابتلاى حضرت ايوب(عليه السلام)نيز از شفاى وى با شست و شو و نوشيدن از آبى كه خداوند برايش فراهم آورده ياد شده است: «اُركُض بِرِجلِكَ هـذا مُغتَسَلٌ بارِدٌ و شَراب».(ص:۴۲) در ذيل آيه ۹۷ آل عمران/۳: «فيهِ ءايـتٌ بَيِّنـتٌ مَقامُ اِبرهيم ...»آب زمزم از مصاديق «آيات بينات» دانسته شده(مجمع البيان، ج ۲، ص ۷۹۸؛ تفسير قرطبى، ج ۱، ص ۲۸۷) و در برخى روايات به تأثير درمانى و شفابخشى آب اين چاه اشاره شده است.(بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۴۵؛بحارالانوار، ج ۵۹، ص ۲۸۶)
توجه به بهداشت در آيينهاى عبادى اسلام به كاركرد تطهيرى آب اختصاص ندارد. در اعمال حج نيز از كوتاه كردن مو و ناخن با تعبيرِ «ثُمَّ ليَقضوا تَفَثَهُم...»(حج:۲۹) ياد شده كه به معناى زدودن چرك و كثافت دانسته شده است.(مفردات، ص ۱۶۵، «تفث») در ماجراى قابيل و هابيل نيز از دفن مردگان ياد شده است (مائده:۳۱) كه حكمت آن در برخى روايات، پنهان كردن آلودگى و فساد جسد و پرهيز از آزار مردمان دانسته شده است.(وسائل الشيعه، ج ۳، ص ۱۴۱)
در بخش تغذيه نيز افزون بر تأكيد كلى قرآن بر استفاده از خوراكهاى پاك و پرهيز از ناپاكيها: «يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبـتِ و يُحَرِّمُ عَلَيهِمُ الخَبئِث...» (اعراف:۱۵۷) از مواردى نيز به طور خاص ياد شده است. خداوند شير چارپايان را در ميان چرك و خون به طور خالص و پاك و تميز خارج كرده و آن را گوارا و مناسب براى هضم بدن قرار داده است: «نُسقيكُم مِمّا فى بُطونِهِ مِن بَينِ فَرث ودَم لَبَنـًا خالِصـًا سائِغـًا لِلشّـرِبين».(نحل/۱۶،۶۶) عسل برون آمده از زنبورها را نيز شفاى مردمان قرار داده است: «يَخرُجُ مِن بُطونِها شَرابٌ مُختَلِفٌ اَلونُهُ فيهِ شِفاءٌ لِلنّاس ...».(نحل:۶۹) فرآورده هاى گياهى نيز غذايى نيك شمرده شده اند: «و مِن ثَمَرتِ النَّخيلِ والاَعنـبِ تَتَّخِذونَ مِنهُ سَكَرًا و رِزقـًا حَسَنـًا...».(نحل:۶۷) يادكرد از ميوه هاى گوناگون در قرآن با هدف امتنان يا سوگند كه در هر دو صورت از اهميت آنها در زندگى انسان خبر مى دهد بى ارتباط با فوايد بهداشتى هر كدام نيست. از سوى ديگر برخى خوردنيها و آشاميدنيها مانند مردار و شراب، پليد و ناپسند شمرده شده و به اين سبب حرام شمرده شده اند:«اِنَّمَا الخَمرُ ... رِجسٌ مِن عَمَلِ الشَّيطـنِ فَاجتَنِبوه»(مائده:۹۰)؛ «... مَيتَةً اَو دَمـًا مَسفوحـًا اَو لَحمَ خِنزير فَاِنَّهُ رِجسٌ...». (انعام:۱۴۵) در آيه اى ديگر پس از شمارش غذاهاى حرام در پاسخ به اين پرسش كه چه چيزهايى حلال است، همه خوراكهاى پاك، حلال شمرده شده اند كه نشان دهنده ناپاك بودن غذاهاى حرام است: «يَسـَلونَكَ ماذا اُحِلَّ لَهُم قُل اُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبـت...».(مائده:۴) در روايات تفسيرى، حكمت تحريم برخى خوراكيها زيانهاى جسمانى آنها دانسته شده است.(نورالثقلين، ج ۱، ص ۱۵۳) در ذيل آيه اسراف: «كُلوا واشرَبوا ولا تُسرِفوا اِنَّهُ لايُحِبُّ المُسرِفين»(اعراف/۷،۳۱) نيز روايت شده كه منظور از اسراف، مصرف هر چيزى است كه به بدن آسيب و زيان رساند(البرهان، ج ۲، ص ۵۳۲) و نيز مفسران در ذيل آيه به زيانهاى پرخورى اشاره كرده و درباره حكم شرعى آن كه كراهت يا حرمت است بحث كرده اند.(تفسير قرطبى، ج ۷، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۲؛ تفسير ابن كثير، ج ۲، ص ۲۱۹) در آيه ديگرى در وصف حال بهشتيان، تنها دو وعده غذايى براى آنها ياد شده است: «... و لَهُم رِزقُهُم فِيها بُكرَةً و عَشيـّا»(مريم:۶۲) و در برخى روايات به اين سنت غذايى، سفارش و خوردن وعده سوم در بين دو وعده مذكور زيانبار وصف شده است.(الكافى، ج ۶، ص ۲۸۸)
تأكيد بر اينكه شيردهى كامل به فرزندان، دو سال است:«والولِدتُ يُرضِعنَ اَولـدَهُنَّ حَولَينِ كامِلَين ...»(بقره:۲۳۳) به جنبه اى ديگر از دستورهاى بهداشتى قرآن اشاره دارد كه در روايات تفسيرى تبيين شده است.(الصافى، ج ۱، ص ۲۶۱) در برخى روايات، سفارشهاى بهداشتى فراوان ديگرى در بخشهاى گوناگون زندگى فردى و اجتماعى ياد شده است.(السنن الكبرى، ج ۳، ص ۳۹۰ ـ ۴۱۴؛السنن الكبرى،ج ۳، ص ۴۴۵ ـ ۴۵۰؛السنن الكبرى، ج ۴، ص ۴۸۴ ـ ۵۳۴؛ الكافى، ج ۶، ص ۲۴۲ ـ ۴۲۷)
منابع:
(۱)احكام القرآن؛
(۲)البحر المحيط؛
(۴) الكشاف؛
(۵) تفسير قرطبى؛
(۶)علوم الارض القرآنيه؛
(۷) مطهرات در اسلام؛
(۸) نورالثقلين؛
(۹) جامع البيان؛
(۱۰)الدرالمنثور؛
(۱۱) البرهان؛
(۱۲) مجمع البيان؛
(۱۳) الميزان؛
(۱۴) تفسير ابن كثير؛
(۱۵) كنزالعرفان؛
(۱۶) التنقيح؛
(۱۷) التفسير الكبير؛
(۱۸) فقه القرآن؛
(۱۹) وسائل الشيعه؛
(۲۰) الخصال؛
(۲۱) بحارالانوار؛
(۲۲) مفردات؛
(۲۳) الكافى؛
(۲۴)الصافى؛
(۲۵)السنن الكبرى؛



جعبه ابزار