• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بهقباد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بِهْقُباد، نام کوره‌ای (استانی) در قلمرو ایرانی بین‌النهرین به روزگار ساسانیان که پس از اسلام به ۳ کوره تقسیم گردید.



بهقباد که در فارسی میانه «وه ـ کَوات۱» نامیده می‌شود، در آغاز سدۀ ۶م به دست قباد (کوات یا کواذ) یکم (سل‌ ۴۸۸-۵۳۱م) شاه ساسانی در سرزمین‌های بازمانده از بابل، در طول شاخۀ بابلی رود فرات و آبراهه‌های آن بنیاد نهاده شد.
[۲] Iranica.
[۳] Paruck, F D J, Sāsānian Coins, Bombay, ۱۹۲۴، ج۱، ص۱۸۷.
بهقباد پایین‌تر از شهر به‌اردشیر واقع بود، و آن از جایی آغاز می‌شد که فرات به دو شاخه (۶ فرسنگی زیرنهر کوثیٰ) منقسم می‌گشت.
[۴] Morony, M G,» Continuity and Change in the Administrative Geography of Late Sasanian and Early Islamic al،Irāq «, Iran, London, ۱۹۸۲, vol XX، ج۱، ص۲۵.

نام ناحیۀ وه ـ کوات در مهرهای پایان عصر ساسانی دیده می‌شود و احتمالاً این همان «کوات» است که در «جغرافیای ارمنی»، به عنوان بخش تازه پدید آمده، میان رودهای دجله و فرات به دست ایرانیان، دانسته شده است.
[۵] Morony, M G,» Continuity and Change in the Administrative Geography of Late Sasanian and Early Islamic al،Irāq «, Iran, London, ۱۹۸۲, vol XX، ج۱، ص۲۵.
آشکار است که مقصود از «جغرافیای ارمنی» اثر موسیٰ خورنی است که در وصف بابل و ایالت‌های آن، کوات و کشکر دو استان نوبیناد به دست ایرانیان میان دجله و فرات به شمار آمده است.
[۶] Markwart, J, Ērānšahr, Berlin, ۱۹۰۱، ج۱، ص۱۴۲.
مارکوارت ایالت بابلی را که میان دجله و فرات قرار داشته، همان «وه ـ کوات» دانسته که به ۳ استان تقسیم می‌شده است.
[۷] Markwart, J, Ērānšahr, Berlin, ۱۹۰۱، ج۱، ص۱۶۳-۱۶۴.
از موبد بابل مُهری در دست است که در آن نام منطقۀ «وه ـ کوات» دیده می‌شود و ممکن است که در آن هنگام بابل پایتخت این منطقه بوده باشد.
[۸] Iranica.



به نظر می‌رسد تقسیم بهقباد به ۳ بخش (استان یاکوره) بهقباد بالا، بهقباد میانه و بهقباد پایین (در مجموع بهقبادات) در آغاز دورۀ اسلامی شکل گرفته است.
[۹] Morony, M G,» Continuity and Change in the Administrative Geography of Late Sasanian and Early Islamic al،Irāq «, Iran, London, ۱۹۸۲, vol XX، ج۱، ص۲۵.



در برخی از رویدادهای مربوط به نخستین دست‌ اندازی‌های عرب‌ها به ایران، از این استان‌ها نام برده شده است. در ۱۲ق/۶۳۳م که خالد بن ولید بر حیره دست یافت، برای دو تن از بزرگان ایرانی آن سرزمین، امان‌نامه‌ای نوشت و در برابر، آنها را ضامن پرداخت جزیه مردم بهقباد میانه و پایین قرار داد. رستم فرخ‌زاد سپهسالار ایران از دهقانان سواد خواست تا در برابر تازیان دست به شورش زنند و برای این کار «جابان» را به بهقباد پایین فرستاد و او در آن‌جا شورش برضد عرب‌ها را آغاز کرد.
برخی از نویسندگان سدۀ ۳ق/۹م نواحی مختلف استان‌های بهقباد را نام برده‌اند. بهقباد بالا شامل ۶ ناحیه بود: بابل، خُطَرنیه، فلوجۀ بالا، فلوجۀ پایین، نهرین و عین التمر. بهقباد میانه ۴ ناحیه داشت: جُبّه و بُداة، سورا و بَربیسَما و نهر المَلِک. گفته شده که دو ناحیۀ اخیر یکی است و ناحیۀ چهارم سیبَین و وقوف بوده است. بهقباد پایین شامل ۵ ناحیه بوده است: فرات بادَقْلیٰ، سَیْلَحین، نِستَر، روذمَستان و هرمزجرد. نام این نواحی را قدامة بن جعفر نیز با اندکی تفاوت آورده است.


در دورۀ خلافت عثمان، ولید بن عقبه برآنجا امارت داشت و بسیاری از زمین‌های مرغوب و مهم در بهقباد به سران و بزرگان عرب بخشیده شد.
[۱۴] محمد محمدی ملایری، تاریخ و فرهنگ ایران (دل ایرانشهر)، ج۳، ص۲۰۲-۲۰۳، تهران، ۱۳۷۵-۱۳۷۹ش.
حضرت علی (علیه‌السلام) از سوی خود قَرظة را به امارت بهقبادات فرستاد. آن حضرت همچنین در نامه‌ای به کعب‌ بن مالک از او خواست تا رفتار کارگزاران وی را در سواد بررسی کند و فرمان خدا را در سرزمین‌های بهقباد به کار برد. ابوزید انصاری که در ۳۶ق/۶۵۶م از سوی حضرت علی (علیه‌السلام) به کارگزاری سورستان (سواد) گمارده شد، بهقبادها را نیز بخشی از قلمرو فرمانروایی خود به‌شمار آورده است.
[۱۷] محمد محمدی ملایری، تاریخ و فرهنگ ایران (دل ایرانشهر)، ج۳، ص۶۱، تهران، ۱۳۷۵-۱۳۷۹ش.
[۱۸] Morony, M G,» Continuity and Change in the Administrative Geography of Late Sasanian and Early Islamic al،Irāq «, Iran, London, ۱۹۸۲, vol XX، ج۱، ص۲۴.



نخستین اطلاع قطعی دربارۀ ۳ بخش بودن بهقباد به سال ۶۶ق/۶۸۶م باز می‌گردد که مختار ثقفی ۳ امیر جداگانه بر استان‌های سه‌گانۀ بهقباد گمارد. هنگامی که صالح بن عبدالرحمان به روزگار سلیمان بن عبدالملک (۹۶-۹۹ق/۷۱۵-۷۱۷م) عامل خراج عراق شد، ابن مقفع دبیرنامی ایرانی از سوی او عهده‌دار دیوان خراج در استان‌های دجله گردید که به نام بهقباد خوانده می‌شد.


از بهقبادها سکه‌هایی به دست آمده که در ۹۰ق/۷۰۹م ضرب شده است و در میان آن‌ها ۴ نمونه از بهقباد پایین و دوگونه از بهقباد میانه دیده می‌شود.
[۲۱] Miles, G C, Rare Islamic Coins, New York, ۱۹۵۰.
برخی براین باورند که خلفای اسلامی در بهقبادِ پایین، ضرابخانه‌ای داشته‌اند که سابقه‌اش احتمالاً به پیش از اسلام می‌رسد.
[۲۲] Paruck, F D J, Sāsānian Coins, Bombay, ۱۹۲۴.



(۱) عبیدالله بن خرداد، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۹م.
(۲) احمد بلاذری، فتوح ‌البلدان، به کوشش صلاح‌الدین منجد، قاهره، ۱۹۵۶م.
(۳) احمد دینوری، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر و جمال‌الدین شیال، قاهره، ۱۹۶۰م.
(۴) محمد بن جریر طبری، تاریخ.
(۵) قدامة بن جعفر، الخراج، به کوشش محمدحسین زبیدی، بغداد، ۱۹۷۹م.
(۶) محمد محمدی ملایری، تاریخ و فرهنگ ایران (دل ایرانشهر)، تهران، ۱۳۷۵-۱۳۷۹ش.
(۷) نصربن مزاحم، وقعة صفین، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق.
(۸) احمد یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
(۹) Iranica.
(۱۰) Markwart, J, Ērānšahr, Berlin, ۱۹۰۱.
(۱۱) Miles, G C, Rare Islamic Coins, New York, ۱۹۵۰.
(۱۲) Morony, M G,» Continuity and Change in the Administrative Geography of Late Sasanian and Early Islamic al-Irāq «, Iran, London, ۱۹۸۲, vol XX.
(۱۳) Paruck, F D J, Sāsānian Coins, Bombay, ۱۹۲۴.


۱. احمد دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۶۶-۶۷، به کوشش عبدالمنعم عامر و جمال‌الدین شیال، قاهره، ۱۹۶۰م.    
۲. Iranica.
۳. Paruck, F D J, Sāsānian Coins, Bombay, ۱۹۲۴، ج۱، ص۱۸۷.
۴. Morony, M G,» Continuity and Change in the Administrative Geography of Late Sasanian and Early Islamic al،Irāq «, Iran, London, ۱۹۸۲, vol XX، ج۱، ص۲۵.
۵. Morony, M G,» Continuity and Change in the Administrative Geography of Late Sasanian and Early Islamic al،Irāq «, Iran, London, ۱۹۸۲, vol XX، ج۱، ص۲۵.
۶. Markwart, J, Ērānšahr, Berlin, ۱۹۰۱، ج۱، ص۱۴۲.
۷. Markwart, J, Ērānšahr, Berlin, ۱۹۰۱، ج۱، ص۱۶۳-۱۶۴.
۸. Iranica.
۹. Morony, M G,» Continuity and Change in the Administrative Geography of Late Sasanian and Early Islamic al،Irāq «, Iran, London, ۱۹۸۲, vol XX، ج۱، ص۲۵.
۱۰. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۶۸-۳۶۹.    
۱۱. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۴۸.    
۱۲. عبیدالله بن خرداد، المسالک و الممالک، ج۱، ص۸، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۹م.    
۱۳. قدامة بن جعفر، الخراج، ج۱، ص۱۶۱-۱۶۲، به کوشش محمدحسین زبیدی، بغداد، ۱۹۷۹م.    
۱۴. محمد محمدی ملایری، تاریخ و فرهنگ ایران (دل ایرانشهر)، ج۳، ص۲۰۲-۲۰۳، تهران، ۱۳۷۵-۱۳۷۹ش.
۱۵. نصربن مزاحم، وقعة صفین، ج۱، ص۱۱، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق.    
۱۶. احمد یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۰۴.    
۱۷. محمد محمدی ملایری، تاریخ و فرهنگ ایران (دل ایرانشهر)، ج۳، ص۶۱، تهران، ۱۳۷۵-۱۳۷۹ش.
۱۸. Morony, M G,» Continuity and Change in the Administrative Geography of Late Sasanian and Early Islamic al،Irāq «, Iran, London, ۱۹۸۲, vol XX، ج۱، ص۲۴.
۱۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۶، ص۳۳-۳۴.    
۲۰. احمد بلاذری، فتوح ‌البلدان، ج۱، ص۴۴۶-۴۴۷.    
۲۱. Miles, G C, Rare Islamic Coins, New York, ۱۹۵۰.
۲۲. Paruck, F D J, Sāsānian Coins, Bombay, ۱۹۲۴.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بهقباد»، شماره۵۲۷۵.    



جعبه ابزار