• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بهل (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بَهْل (به فتح باء و سکون هاء) از واژگان قرآن کریم به معنای تضرّع است.



بَهْل به معنای تضرّع است. (ثُمَ‌ نَبْتَهِلْ‌ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ) سپس تضرّع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
راغب گوید: بهل و ابتهال در دعا بمعنی تضرّع است و هر که ابتهال را (در آیه) بلعن تفسیر کرده برای آنست که ابتهال در آیه بجهت لعن است. مجمع البیان آنرا لعن معنی کرده و از ابن عبّاس، تضرّع نقل میکند. در نهایه گوید: ابتهال در اصل بمعنی تضرّع و مبالغه در دعاست. معانی دیگری نیز برای آن ذکر کرده‌اند که لازم بنقل نیست. در کافی کتاب الدعاء باب الرغبة از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده که ابتهال برداشتن دستهاست بهنگام دعا آنگاه که حالت رقّت و گریه باشد.
مباهله‌    
جریان مباهله با نصارای نجران در سال دهم هجری اتّفاق افتاده و یکی از عجیبترین حوادث اسلامی است که تا آنرا در پیش خود مجسّم نکنیم باهمیّت آن متوجّه نخواهیم شد. هیئتی از نصارای نجران (شهریست میان حجاز و یمن) پیش حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم آمدند و آن در موقعی بود که مردم غیر نصارای آن شهر، اسلام آورده بودند. در مسجد مدینه ناقوس زدند و نماز خواندند و در مصاحبه با آنحضرت گفتند: ما را بچه میخوانی؟ فرمود: به شهادت الّا اله الّا اللَّه و انّی رسول اللَّه و اینکه عیسی بنده و مخلوق است، میخورد، مینوشید و حدث میکرد...
گفتند: پدرش کی بود؟
میخواستند بگویند: در صورت بنده و مخلوق بودن لازم است که پدر داشته باشد، فرمود: مثل عیسی در پیش خدا همچون آدم است که از خاک آفریده شد او پدر و مادر نداشت، در جواب عاجز ماندند و متحیّر شدند (ولی از لجاجت دست بردار نبودند) آیه: ۶۱ آل عمران نازل شد که‌ (فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ اَبْناءَنا وَ اَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَکُمْ ثُمَ‌ نَبْتَهِلْ‌ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ) یعنی: هر که با وجود این علم که بسوی تو آمده در باره عیسی با تو مجادله کند بگو: بیائید که پسران و زنان و نفوس ما و شما را بخوانیم و تضرّع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
بدنبال این آیه، حضرت فرمود با من مباهله کنید اگر راستگو باشم لعنت بر شما نازل خواهد شد و اگر دروغگو باشم بر من. گفتند: با انصاف آمدی و قرار مُبَاهَلَه‌ گذاشتند.
چه دعوت بزرگ و حیرت- انگیزی!! ! رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله پیش خود چه میاندیشید؟ این دعوت چهار احتمال داشت.
۱- نفرین آنحضرت پذیرفته شده نصاری منکوب شوند.
۲- بالعکس.
۳- نفرین هیچ طرف باجابت نرسد.
۴- نفرین هر دو مستجاب شود و همه از بین بروند. فقط صورت اول بنفع آنحضرت بود. سال دهم هجری است فعالیّت‌ها بثمر رسیده، حضرت حکومت و تشکیلات و ساز و برگ دارد، نصارای نجران مسلمان نشدند که نشدند، اقدام باین خطر بزرگ یعنی چه؟ خدایا این مرد بزرگ چه قدر ایمان و اطمینان خاطر داشته و بدین و خدای خود چقدر مؤمن بوده است؟! ! ! با متانت و آرامش خاطر، بآنها پیشنهاد مباهله میکند یعنی: دست بسوی آسمان بردارم و از ربّ العالمین و پدید آورنده کائنات بخواهم تا شما را در اثر این لجاجت که بخرج میدهید تار و مار کند.
باید یقین کرد که اگر آنحضرت در حقانیت دعوت خود ذرّه‌ای تردید داشت هرگز چنین پیشنهاد محیّر العقولی نمیکرد.
در هر حال، نصاری چون بمنزل خود برگشتند گفتند: اگر فردا با قوم خود آمد مباهله بکنیم چون اگر بدعوت خود ایمان نداشته باشد اهل بیت خویش را نمیاورد وقت صبح دیدند با چهار نفر میاید که عبارتند از دو پسر و یک مرد و یک زن. گفتند اینها کیستند؟ جواب شنیدند: این پسر عمّ و دامادش علی که محبوبترین خلق پیش اوست و این دو فرزند اوست و این زن دختر او فاطمه است که پیشش از همه عزیزتر است. در نقل مجمع البیان هست که آنحضرت در وقت آمدن دست در دست علی داشت و حسن و حسین پیش رویش بودند و فاطمه در پی ایشان میآمد صلوات اللَّه علیهم اجمعین.
آنحضرت پیش آمد و بر دو زانو نشست! ابو حارثه که اسقف نصاری بود از دیدن آن وضع گفت:
بخدا مانند انبیاء بزانو نشست گویند اسقف گفت: صورتهائی می‌بینم که اگر از خدا بخواهند کوهی را از جایش بر کند البتّه خواهد کند! مباهله نکنید هلاک میگردید بعد گفت: یا ابا القاسم ما مباهله نمیکنیم و مصالحه میکنیم با ما مصالحه کن بر مبلغی‌ که بپرداخت آن قادر باشیم. بالاخره با وضع جزیه بر نصارای نجران، این واقعه پایان یافت.
ذیل این مطلب‌
نا گفته نماند: باتفاق شیعه و اهل سنّت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فقط علی و فاطمه و حسنین ‌ (علیهم‌السّلام) را با خود بمباهله برد، با آنکه «نِساءَنا وَ اَبْناءَنا وَ اَنْفُسَنا» در آیه شریفه جمع است و خدا بدعوت جمع دستور داده بود. ناچار باید گفت و واقع هم این است که در آنروز مصداق واقعی‌ «اَبْناءَنا» دو نفر بیشتر نبودند و مصداق واقعی‌ «نِساءَنا» فقط حضرت فاطمه ع و مصداق واقعی‌ «اَنْفُسَنا» فقط علی (علیه‌السّلام) بود و گر نه لازم بود که دیگران را نیز ببرد تا صیغه جمع مصداق پیدا کند، علی هذا این آیه، عظمت شان این چهار بزرگوار را بیشتر از آنچه بتصوّر آید روشن میکند، مخصوصا کلمه‌ «اَنْفُسَنا» که حضرت مولی الموالی در آن مصداق نفس رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم گردیده است.
در المنار بعد از نقل اینکه:
روایات در رفتن این چهار نفر با آنحضرت، متفق‌اند مطلب ناصحیحی آورده که میشود از بزرگترین اغلاط و تعصّبات نا بجای محمد عبده بحساب آورد. عجبا!! ! ! تعصّب و تحت تاثیر محیط بودن با دانشمندان چه‌ها میکند با آنکه چند سطر پیش میگوید: مسلم و ترمذی و دیگران آنرا از سعد (وقّاص) نقل کرده‌اند باز در ذیل میگوید: حدیث را شیعه وضع کرده‌اند! واقعا موی بر‌اندام آدمی راست میشود‌ای روی تعصّب سیاه!! دانشمندی مثل محمد عبده که از دیدن نهج البلاغه بیخود میشود و بشرح آن کمر می‌بندد و هر جا در تفسیرش بیخردان و نادانان و حتی ابو هریره را که پیش دنیای اهل سنّت مقبول است بباد انتقاد میگیرد، ولی در زمینه ما نحن فیه و امثال آن چنان کج میرود که باعث اعجاب هر بیننده است.
نا گفته نماند: علامه طباطبائی در ج۳ المیزان ذیل آیه شریفه در بحث روائی، سخن المنار را نقل و ردّ کرده و لغزشهای آنرا بررسی کرده است، طالبین بآنجا رجوع کنند.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۲۳۹.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۱۴۹.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۳۲۷.    
۴. آل عمران/سوره۳، آیه۶۱.    
۵. آل عمران/سوره۳، آیه۶۱.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «بهل»، ج۱، ص۲۳۹.    


رده‌های این صفحه : مفردات قرآن




جعبه ابزار