• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بیت المقدس(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بیت المقدَّس (بَیْت المَقْدِس ) ، نخستین قبله و سومین شهر مقدس مسلمانان (پس از مکه و مدینه )، نیز شهری
مقدس برای یهودیان و مسیحیان . بیت المقدس در نزدیکی مرکز فلسطین در حدود ۲۴ کیلومتری غرب بحرالمیت و ۵۶ کیلومتری شرق دریای مدیترانه ، در آب پخشان بین جلگة مدیترانه و درة رود اردن قرار گرفته است و شهری کوهستانی است که ۵۰۰ ، ۲ پا از دریای مدیترانه و ۸۰۰ ، ۳ پا از بحرالمیت بالاتر قرار دارد. آب و هوای شهر، نیمه حاره ای (گرمسیری )، نیمه خشک ، همراه با تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای سرد و بارانی است (فاروق محمد عزالدین ، ص ۴۲ـ۴۳؛فاروق محمد عزالدین ، ص۵۱ ـ۵۳).
قدیمترین نام که بر این شهر اطلاق شده ، «أوروشالم »، نزد کنعانیها به معنای خدای آرامش و صلح ، بوده است . در کتیبه های مصری تل العمارنه • (کنار نهر نیل در شمال شهر اسیوط ) متعلق به قرن نوزدهم و هجدهم پیش از میلاد، از این شهر به نام «روشالیموم » یاد شده است . در تورات واژة اورشلیم که به عبری «یروشالایم » تلفظ می شود، بارها آمده است و از حیث ریشه شناسی ، گفته اند که به طور مستقیم از نام کنعانی آن یعنی «اوروشالم » گرفته شده است . در تورات با نامها و مضامین زیر از این شهر یاد شده است : سالیم (سفر پیدایش ، باب ۱۴:۱۸)، شالیم (کتاب مزامیر، مزمور ۷۶:۲)، یَبوسی (صحیفة یوشع ، باب ۱۸:۲۸)، یَبُوس (سفرداوران ، باب ۱۹:۱۰ـ۱۱)، شهر یهودا (کتاب دوم تواریخ ایام ، باب ۲۸:۲۵)، شهر خدا (کتاب مزامیر، مزمور ۴۶:۴)، قریة پادشاه عظیم (کتاب مزامیر، مزمور ۴۸:۲) و شهر مقدس (کتاب نَحَیِما، باب ۱۱:۱۹). شهر یبوس در کتب مصری هیروگلیفی نیز با عناوین «یابثی » و «یابتی » آمده ، که در واقع برگردان واژة یبوس است ( الموسوعة الفلسطینیة ، ج ۳، ص ۵۱۰). در آثار راجع به تاریخ نخستین سده های اسلامی ، نام این شهر به صورت «ایلیاء مدینة بیت المقدس » آمده است . ایلیاء، اشاره به نام هادریانوس اول ، امپراتور روم ، است که بر شهر ویران شدة اورشلیم ، شهری رومی بنا کرد و نام آیلیا کاپیتولینا را بر آن نهاد (الموسوعة الفلسطینیة، ج ۳، ص ۵۱۱؛ طیباوی ، ص ۸ ـ۹).
القدس همان کلمة آرامی قدشه است که در اصطلاح قرته د ـ قدشه (مثلاً اشعیای نبی ، ۴۸:۲)، معنای «شهر قدس »، و نه «شهر مقدس »، از آن مستفاد می شده است.
نام بیت المقدس در قرآن کریم نیامده است ، لیکن مفسّران «المسجد الاقصی » در آیة نخست سورة اسراء را به «مسجد بیت المقدس » تعبیر کرده اند. به نظر آنان ، این آیه به سیر شبانة پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم از مکه به بیت المقدس و معراج اشاره دارد (طبری،ذیل اسراء:۱ ؛ طبرسی،ذیل اسراء:۱ ؛ سیوطی ، ذیل اسراء:۱). در آیات مربوط به تغییر قبله (بقره:۱۴۲؛بقره:۱۵۰) نیز تلویحاً از بیت المقدس یاد شده است . آن گونه که از مرویّات برخی مفسران دورة نخست بر می آید، پیامبر در ماههای نخست هجرت به مدینه رو به بیت المقدس ـ قبلة یهودیان ـ نماز می گزارد و پس از آن ، خداوند مسجدالحرام را قبلة ویژة مسلمانان قرار داد و راه طعنة برخی یهودیان مدینه را بست (طبری،ذیل بقره : ۱۴۲ـ۱۵۰ ؛ طبرسی،ذیل بقره : ۱۴۲ـ۱۵۰ ؛ سیوطی ، ذیل بقره : ۱۴۲ـ۱۵۰). عموم مفسران در تفسیر این آیات ، روایات مربوط به تغییر قبله از بیت المقدس به مسجدالحرام را معتبر دانسته اند. بجز این دو موضع اصلی ، مفسران نخستین ، برخی از دیگر آیات قرآن را نیز به بیت المقدس مربوط دانسته اند (بقره : ۵۸؛بقره:۱۱۴؛بقره:۱۱۵؛ مائده:۲۱؛ ق : ۴۱؛طبری،ذیل بقره : ۱۴۲ـ۱۵۰ ؛ طبرسی،ذیل بقره : ۱۴۲ـ۱۵۰ ؛ سیوطی ، ذیل بقره : ۱۴۲ـ۱۵۰).
تاریخ نخستین بیت المقدس به بیش از چهار هزار سال قبل باز می گردد. ساکنان اصلی این شهر از نخستین قبایل عرب شبه جزیرة عربستان بودند که بعدها به کنعانیان شهرت یافتند. بیت المقدس در حدود هزار پیش از میلاد مرکز حکومت بنی اسرائیل شد ( الموسوعة الفلسطینیة ، ج ۳، ص ۵۱۰ ـ۵۱۱). پس از غلبة کوروش بربابلیان در ۵۳۸ پیش از میلاد، بیت المقدس زیر سیطرة امپراتوری ایران درآمد که این سیطره تا ۳۳۲ پیش از میلاد ادامه یافت . در این سال اسکندر مقدونی با شکست امپراتوری ایران این شهر را فتح کرد. پس از اسکندر، بیت المقدس متناوباً زیر سیطرة بطالسة مصر و پادشاهان سلوکی قرار داشت . ساکنان آن ، در دورة استیلای امپراتوری سلوکی ، از فرهنگ یونانی تأثیرزیادی پذیرفتند (الموسوعة الفلسطینیة، ج ۳، ص ۵۱۱؛ معین احمدمحمود، ص ۴۴).
آنتیوخوس چهارم ، برای تضعیف یهودیت ، در هیکل سلیمان مذبحی برای قربانیهای بتهای یونانیان برپا کرد. پیامد این وضع ، شورش دامنه دار یهودیان بر سلوکیان ، به رهبری «یهودای مکابی »، بود. سرانجام ، اورشلیم در ۱۳۵ پیش از میلاد به استقلال دست یافت و تا ۷۶ پیش از میلاد مستقل ماند. توسعه طلبی مکابیان و چشمداشت آنها به اردن ، موجب جنگ با اعراب نبطی شد. پس از مدتی مکابیان خود گرفتار درگیریهای داخلی شدند. ازینرو یوحنا هیرکانوس دوم از حارث ، سلطان نبطیان ، خواست که برای سرکوب برادرش به وی کمک کند. حارث نیز مدتی اورشلیم را محاصره کرد (زعیتر، ص ۶۵ـ۶۶؛ معین احمدمحمود، ص ۴۵ـ۴۶). نخستین دورة استیلای رومیان با هجوم پومپیوس ، سردار رومی ، در ۶۳ پیش از میلاد آغازشد و تا ۳۷ پیش از میلاد که مصادف با پادشاهی هرود (هرودس / هیردوس ) بود، ادامه یافت . در این دوره بیت المقدس ، گرفتار جنگ و ویرانی شد، اما با روی کارآمدن هرود شکوه و آبادانی از دست رفتة خود را بازیافت .
طی ۳۳ سال حکومت او، بیت المقدس گسترش یافت و آثار و ابنیة فراوانی در آن بنا شد و به صورت یکی از زیباترین پایتختهای آن روزگار درآمد (حمیدی ، ص ۱۴۲؛حمیدی ، ص۱۴۵ـ۱۴۶؛ معین احمدمحمود، ص ۴۷؛معین احمدمحمود، ص ۱۴۸). پس از مرگ هرود، بیت المقدس معرکة جنگهای گسترده ای شد. در۶۶ میلادی ، ظلم کارگزاران رومی ، آتش جنگهای تمام عیار را در این شهر برانگیخت . در حدود ۷۰ میلادی ، تیتوس ،
پسر امپراتور وِسپاسیانوس ، شهر را به محاصره درآورد و سرانجام در هجومی سخت ، شهر و معبد را بکلی ویران کرد. در ۱۳۰ میلادی هادریانوس ، امپراتور روم ، پس از بازسازی اورشلیم آن را مستعمرة روم ساخت و به احترام خاندان هادریانوس و خدایان کاپیتولین ، آیلیا کاپیتولینا نامید. پس از سرکوب شورش برکوخبا که از ۱۳۲ تا ۱۳۵ میلادی اورشلیم را در دست داشت ، هادریانوس ، یهودیان را به اجبار از اورشلیم به نواحی شمالی ، چون جولان و الجلیل ، گسیل داشت (معین احمدمحمود، ص ۵۰ ـ ۵۱). در ۳۱۲ میلادی با گرایش امپراتور قسطنطین (حک : ۳۰۶ـ۳۳۷ میلادی ) به دین مسیح ، کلیساهای متعددی در بیت المقدس بنا شد و یهودیان از آنجا پراکنده
شدند (معین احمدمحمود، ص ۵۲ ـ۵۴؛ حمیدی ، ص ۱۶۷ـ ۱۶۸). در ۶۱۴ میلادی سپاهیان ایران ، به فرمان خسرو دوم (حک : ۵۹۰ ـ ۶۲۸ میلادی ) به اورشلیم حمله بردند و شهر را تصرف کردند. یهودیان که سپاه ایران را در فتح اورشلیم یاری داده بودند، دوباره در شهر اسکان یافتند. در ۶۲۹
میلادی ، امپراتور هرقل (هراکلیوس ) شهر را مجدداً به تصرف درآورد (معین احمدمحمود، ص ۵۴ ـ ۵۵؛ حمیدی ، ص ۱۷۳).
تکمله . با ورود عثمانی به جنگ جهانی اول ، تلاشهای بریتانیا برای تجزیة عثمانی شروع شد. بریتانیا نخست به وسیلة نمایندگان خود با شریف حسین ، حاکم مکه از سوی عثمانی ، و پسران او مذاکره کرد و به آنان وعده داد که از ایجاد حکومت واحد عربی در تمام سرزمینهای عرب حمایت خواهد کرد (۱۳۳۳/۱۹۱۵). در ۱۳۳۴/۱۹۱۶ قرارداد سایکس ـ پیکو میان فرانسه و بریتانیا به امضا رسید. این قرارداد
با وعده های بریتانیا به شریف حسین در تضاد بود، زیرا براساس آن فلسطین به صورت بین المللی اداره می شد. سپس انگلستان برای کسب حمایت مالی و سیاسی یهودیان با صهیونیستها وارد مذاکره شد و در ۱۶ محرم ۱۳۳۶/ ۲ نوامبر ۱۹۱۷ با صدور اعلامیة بالفور ایجاد «وطن ملی یهود» را تعهد کرد. این اعلامیه در اصل ، نامة بالفور، وزیر خارجة وقت انگلیس ، به لرد رتشیلد (روچیلد)، از رهبران صهیونیسم ، بود. اعلامیة بالفور محصول گرایش متقابل امپریالیسم و صهیونیسم بریتانیا به یکدیگر بود و با وعده های سابق انگلستان در موافقتنامة سایکس ـ پیکو • تضادی آشکار داشت ( بیت المقدس ، ص ۸۴ ـ ۸۵؛
احمدی ، ص ۱۳۵؛احمدی ، ص ۱۴۹ـ ۱۵۳). در واقع دولت انگلیس به این وسیله توانست بحران مسیحیت ـ یهود را به جهان اسلام منتقل سازد (ولایتی ، ص ۴). بلافاصله پس از صدور اعلامیة بالفور، خاییم وایزمن همراه عده ای از سران صهیونیسم ، سنگ بنای دانشگاه عبری را در بیت المقدس نصب کرد ( بیت المقدس ، ص ۸۵).
در ۲۳ صفر ۱۳۳۶/ ۹ دسامبر ۱۹۱۷، حدود یک ماه پس از صدور اعلامیة بالفور، بیت المقدس به اشغال نیروهای انگلیس تحت فرمان ژنرال النبی درآمد (بیت المقدس، ص ۸۴).
از آن پس ، بیت المقدس که همواره مرکز فلسطین به حساب می آمد، به کانون حرکتهای ضد استعماری و ضد صهیونیستی مسلمانان فلسطین بدل شد. با تشکیل «جمعیت اسلامی ـ مسیحی » بیت المقدس به ریاست موسی کاظم پاشا الحسینی ، در اوایل ۱۳۳۷/ ۱۹۱۹، مقاومت مسلمانان و سایر عربهای فلسطین در بیت المقدس سازماندهی شد. این تشکل در همان سال ، در مخالفت با اعلامیة بالفور، تظاهراتی در شهر قدس برگزار کرد. در شعبان ۱۳۳۸/ آوریل ۱۹۲۰، نخستین قیام جدی مسلمانان بیت المقدس در مبارزه با سلطة مشترک انگلیسیها و صهیونیستها بر فلسطین و بر شهر قدس شکل گرفت که از سوی سربازان انگلیسی سرکوب شد. طی این سالها، در سالروز صدور اعلامیة بالفور تظاهرات اعتراض آمیز در بیت المقدس برگزار می شد ( بیت المقدس ، ص ۸۵ ـ ۸۸).
در ۳۱ تیر ۱۳۰۱/۲۲ ژوئیة ۱۹۲۲ شورای جامعة ملل ، قیمومت فلسطین را رسماً به دولت انگلیس واگذاشت و بیت المقدس به عنوان مرکز قیمومت بریتانیا بر فلسطین (۱۳۰۱ـ۱۳۲۷ ش /۱۹۲۲ـ ۱۹۴۸) برگزیده شد (احمدی ، ص ۴۱۵؛ولایتی ، ص ۷۳ـ۹۲). کوششهای شخصیتهای اسلامی برجسته ای چون حاج امین الحسینی ، عبدالقادر الحسینی ، موسی کاظم پاشاالحسینی ، برای حل مسالمت آمیز مسئلة بیت المقدس و فلسطین ، بی نتیجه ماند. محور تلاش آنان جلب توجه مسلمانان سراسر جهان به اهمیت مسئلة قدس و تعلق آن به همة مسلمانان بود، اما این تلاشها به لحاظ تشتتی که در آن سالها تا بعداز جنگ جهانی دوم برجهان اسلام حاکم بود، ثمری نداشت . در ۱۳۰۸ ش /۱۹۲۹، به دنبال تصرف دیوار بُراق (دیوار ندبه ) و مسجد جامع از سوی صهیونیستها، درگیریهای دامنه داری میان مسلمانان و یهودیان روی داد که سراسر فلسطین را دربرگرفت . این مقاومت مردم مسلمان فلسطین به انقلاب براق معروف شد ( بیت المقدس ، ص ۹۱ـ ۹۵؛
خسروشاهی ، ص ۵۱ـ۵۶؛
خسروشاهی، ص ۶۹ـ۷۱). بروز جنگ جهانی دوم ، بحرانهای موجود در بیت المقدس را که ناشی از استعمار بریتانیا و اقدامات پنهانی صهیونیستها بود، گسترش داد ( بیت القدس ، ص ۱۰۸).
در ۷ آذر ۱۳۲۶/۲۹ نوامبر ۱۹۴۷، مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه ای دایر بر تقسیم فلسطین به دو کشور عربی و یهودی که از طریق اتحادیه ای اقتصادی وحدت یافته باشند، تصویب کرد. در این قطعنامه بیت المقدس به صورت مرکزی بین المللی و غیرنظامی در نظر گرفته شد که از سوی کارگزاری شورای قیمومت سازمان ملل متحد اداره می شود (بیت القدس ، ص ۱۰۸ـ ۱۰۹؛سازمان ملل متحد، ص ۵، ۳۲). این در حالی بود که فعالیتهای تروریستی گروههای صهیونیست شدت یافته بود. از جمله در فروردین ۱۳۲۷/ آوریل ۱۹۴۸ سازمان تروریستی «ایرگون » در روستای دیریاسین ، در نزدیکی بیت المقدس ، کودکان و زنان را قتل عام کرد. در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۲۷/۱۴ مه ۱۹۴۸، بن گوریون • به عنوان نخست وزیر، تشکیل رژیم صهیونیستی اسرائیل را اعلام کرد (احمدی ، ص ۲۴۳). با پایان یافتن نظام قیمومت (۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۷/ ۱۵ مه ۱۹۴۸) جنگ فلسطین را دربرگرفت و اسرائیل بخش غربی شهر بیت المقدس را به اشغال خود درآورد؛
در حالی که اردن بخش شرقی شهر، شامل شهر محصور قدیمی ، را در تصرف داشت (سازمان ملل متحد، ص ۳۲؛
بیت المقدس ، ص ۱۱۰). در بهمن ۱۳۲۸/ ژانویة ۱۹۵۰، رژیم صهیونیستی پایتخت خود را به بیت المقدس غربی انتقال داد و در بخش غربی آن کارگزاریهای حکومتی تأسیس کرد (سازمان ملل متحد، ص ۳۲). تا ۱۳۴۶ ش /۱۹۶۷ بیت المقدس عملاً وضعی نامتعادل داشت ، لیکن به جهت حاکمیت سیاسی ، تابعی از دولت اردن به شمار می آمد (حمیدی ، ص ۲۶۸). به دنبال جنگ شش روزه در خرداد ۱۳۴۶/ژوئن ۱۹۶۷، اسرائیل بخش شرقی شهر را در ۱۵ خرداد/ ۵ ژوئن به اشغال خود درآورد.با اشغال کامل این شهر، فصل جدیدی در تاریخ آن گشوده شد؛
در ۶ مرداد/ ۲۸ ژوئیة همان سال رژیم صهیونیستی به رهبری معراخ ، نخستین گام سلطه بر این شهر را برداشت و با صدور اعلامیه ای در همان سال ، که به «قانون قضا» مشهور شد، حدود هفتادهزار هکتار از اراضی اطراف قدس را تصاحب کرد و در ۲۷مرداد/ ۱۸ اوت عملیات تسریع اسکان و خانه سازی به شهرداری قدس تفویض شد. نخستین طرح شهرک سازی قدس یک سال پس از اشغال آن ارائه شد. در این طرح ، سیاست پیوند دادن میان نقاط مسکونی یهودی و جداسازی واحدهای مسکونی اعراب و ایجاد حصار در اطراف شهر از طریق شهرک سازی ، درنظر گرفته شده بود. طرحهای بعدی نیز بر افزایش یهودیان در قدس شرقی متمرکز بود ( سیاست و حکومت رژیم صهیونیستی ، ص ۲۹۲ـ۲۹۳؛
معروف ، ص ۷۹ـ ۹۲). در حالی که هنگام خروج دولت عثمانی از بیت المقدس تنها ۴۷ محلة یهودی نشین با حدود دوازده هزار تن ساکن وجود داشت ، در ۱۳۴۳ ش /۱۹۶۴ شمار محله های یهودی نشین به ۷۲۴ رسید (دباغ ، ج ۴، ص ۱۶۰ـ۱۶۷). در ۱۳۷۰ ش /۱۹۹۱، با پیشنهاد دو شرکت اسرائیلی به وزیر مالیة رژیم صهیونیستی ، سیاست مصادرة اراضی برای یهودی کردن بیت المقدس آغاز شد («شهرک سازی در بیت المقدس»، ص ۱۲). شهرک سازی و اسکان یهودیان در بیت المقدس طی مذاکرات صلح نیز ادامه یافت . در تیر ۱۳۷۱/ ژوئیة ۱۹۹۳ تعداد ساکنان شهرکهای یهودی در قدس شرقی به
۱۶۰ هزار تن افزایش یافت که در هشت منطقه زندگی می کردند. در همین حال تعداد فلسطینیان ۱۵۵ هزار تن بود؛
به عبارت دیگر برای نخستین بار یهودیان در این شهر اکثریت یافتند ( سیاست و حکومت رژیم صهیونیستی ، ص ۲۹۴ـ۲۹۵). براساس گزارش منابع اسرائیلی ، تاکنون دولت صهیونیستی توانسته است یک سوم کل اراضی بیت المقدس شرقی را که حوزة اقامت مردم فلسطین است ، مصادره کند. هدف از این سیاست در واقع ایجاد کمربند صهیونیستی در اطراف شهر بیت المقدس خصوصاً حوزة شرقی آن است («قدس : کلید گفتگوهای صلح »، ص ۱۵ـ ۱۷).
اجرای سیاست شهرک سازی در جبل ابوغنیم نیز، که از اهمیت راهبردی ـ ارتباطی بین بخش شرقی و سایر نواحی مسلمان نشین برخوردار است ، با هدف قطع ارتباط این شهر با مناطق الخلیل و بیت لحم صورت می گیرد تا زمینة انزوای بیشتر فلسطینیان ساکن شهر را فراهم سازد (صبری ، ص ۱۲). براساس یک برآورد آماری ، همه ساله در برابر اجازة احداث ۱۷۰ ، ۲ بنای مسکونی به یهودیان مهاجر، تنها اجازة ساخت ۲۳۰ بنا به فلسطینیهای بیت المقدس داده می شود («قدس : کلید گفتگوهای صلح »، ص ۱۶).
مجموعة این سیاستها، بافت جمعیتی شهر را دچار تغییر و دگرگونی کرده و زمینة پاکسازی تدریجی قومی را در بیت المقدس فراهم آورده است . مقامات اسرائیلی صرفنظر از مصادرة اراضی ، ایجاد شهرکها و اقدامات تشویقی برای مهاجرت یهودیان مانند برقراری معافیت مالیاتی و عوارض شهری ، اقدامات دیگری چون ممانعت از ترمیم و مرمت ابنیه و منازل مسلمانان ، تحمیل مالیاتهای سنگین و اخذ اوراق هویت را نیز درپیش گرفته اند («اوضاع اجتماعی ، اقتصادی و بهداشتی فلسطینیان»، ص ۲۲ـ۲۴؛ملکی ، ص ۱۹). پس از آنکه مجلس اسرائیل رسماً بیت المقدس را پایتخت اعلام کرد، شورای امنیت سازمان ملل در ۱۳۵۹ ش /۱۹۸۰ این اقدام اسرائیل را محکوم کرد و از دولتهایی که دفاتر نمایندگی سیاسی خود را به بیت المقدس منتقل کرده بودند خواست تا آنها را به تل آویو بازگردانند. در این میان برخی دولتها از جمله امریکا با این درخواست مخالفت کردند. در سالهای اخیر، برخی کشورهای مسلمان ، برای بازپس گیری بیت المقدس ، کوششهایی کرده اند ( بیت المقدس ، ص ۱۲۲ـ۱۲۳).
آثار و بناهای تاریخی . شهر بیت المقدس سرشار از آثار و ابنیة کهن و نفیس اسلامی است . امروزه از میان آثار و ابنیة فراوانی که ذکر آنها در کتب تاریخ رفته و از بسیاری از آنها اثری به جا نمانده است ، قریب یکصد بنای تاریخی و کهن اسلامی ، از جمله مساجد، مدرسه ها، زوایا، تکایا، رباطها، مقابر و قلاع و استحکامات و مانند آن در این شهر برجاست . بنای قبة الصخره • قدیمترین و نفیسترین و زیباترین و معظمترین این بناهاست که عبدالملک بن مروان ، خلیفة پنجم اموی ، در سال ۷۲ آن را برپا کرد. احتمالاً این بنا تنها اثر اموی
است که تاکنون باقی مانده است . از ساختمان اصلی و اولیة مسجدالاقصی • که ولید اول اموی (۸۶ ـ۹۶) آن را ساخته بود، به سبب آسیبهای زلزله و عوارض طبیعی دیگر چندان چیزی باقی نمانده و بناگزیر بنای آن در روزگار عباسیان و فاطمیان و صلیبیان و ایوبیان و ممالیک تجدید و ترمیم شده است . بخش اعظم آنچه امروز دیده می شود از زمان الظاهر، خلیفة فاطمی (۴۱۱ـ۴۲۷) بازمانده است . از آثار عصر عباسی چیزی که نشانه ای از تمدن شکوفای آن عصر باشد در این شهر مشهود نیست ؛
زیرا سلطة آنها براین سرزمین در اواخر قرن سوم هجری از میان رفت و حکومت این بلاد بترتیب به والیان طولونی و اخشیدی و فاطمی مصر انتقال یافت . از آثار آنها به سبب تاراجهای قرامطه در قرن چهارم هجری و جنگ و گریزهای ترکمانان و صلیبیان در اواخر قرن پنجم هجری و پس از آن ، چیزی در این شهر باقی نمانده است . از همین رو بعداز عصر اموی ـ جز بنای قبة الصخره و مسجدالاقصی ـ اثری از ابنیه و آثار اسلامی در این شهر نمی بینیم مگر آنچه بعداز جنگ حطّین و فتح مجدد بیت المقدس به دست صلاح الدین ایوبی ، در این شهر ساخته شده است .
الف ) آثار و ابنیة بازمانده از دورة ایوبیان در بیت المقدس : الزاویة الخثنیة ؛
ماءالعروب ؛
الجامع العُمری (امروزه جامع عمر)؛
المدرسة المیمونیة ؛
قبة المعراج ؛
قبة سلیمان ؛
الزاویة الجرّاحیة ؛
المدرسة الناصریة (پیشتر به نام مدرسه غزالیه )؛
زاویة الدرکاء؛
تربة الملک حسام الدین برکة خان (امروزه محل کتابخانة خالدیه )؛
زاویة الهنود؛
بناهای الملک عیسی بن الملک العادل ، شامل قبة النحویة (مرکزی که برای مطالعات زبان و ادبیات عربی در ۶۰۴ بنا شد)؛
یک برج (که منارة مسجد جامع القلعه برآن واقع است و در ۶۰۰ ساخته شده )؛
آب انباری معروف به «سبیل مشعلان » (۶۱۳)؛
«المدرسة المعظمیة » (برای پیروان مذهب حنفی ؛
۶۱۴) و دروازه یا باب شرف الانبیاء (امروزه معروف به «باب الملک فیصل »؛
۶۱۰).
ب ) آثار بازمانده از دورة ممالیک بحری (۶۵۰ـ۷۸۴ : رباط علاءالدین البصیر؛
دارالحدیث ؛
المدرسة الدواداریة (امروزه معروف به مدرسة الاناث الاسلامیة : مدرسة دخترانة اسلامی ، ۶۹۵)؛
تربة وحدیة ؛
مدرسة السُلاّ میَّة ؛
زاویة المغاربة ؛
التربة الجالقیة (امروزه معروف به دارالخالدی )؛
جامع قلعة القدس (یا مسجد جامع قلعة بیت المقدس )؛
رواقهای مسجدالاقصی؛
المدرسة الجاولیة (دانشکدة «روضة المعارف الوطنیة » تا سال ۱۳۵۵/۱۹۳۶، در محل این مدرسه بود)؛
المدرسة التنکزیة (۷۲۹)؛
الخانقاه الفخریة ؛
المدرسة الملکیة (۷۴۱)؛
تربة ترکان خاتون (۷۵۳)؛
التربة الکیلانیة (امروزه معروف به دارالدّنف )؛
المدرسة الفارسیة ؛
المدرسة و التربة الارغونیة ؛
المدرسة المنجکیة ؛
المدرسة محدثیة ؛
المدرسة الاسعردیة ؛
المدرسة اللؤلؤیة ؛
المدرسة الخاتونیة .
ج ) آثار به جا مانده از دورة ممالیک بُرجی (۷۸۴ـ۹۲۲): المدرسة الباسطیة ؛
المدرسة الطولونیة ؛
المدرسة الغادریة ؛
المدرسة العثمانیة (امروزه معروف به دارالفتیانی که بانو اصفهان شاه خاتون آن را وقف کرده است )؛
المدرسة الجوهریة ؛
المدرسة الاشرفیة .
د) آثار به جای مانده از عهد عثمانی (۹۲۳ـ۱۳۳۶): حصاری که سلطان سلیمان بن سلطان سلیم بنای آن را بر گرد شهرقدیمی بیت المقدس تجدید کرد و از مهمترین آثار بازمانده از عهد عثمانی است ؛
المسجد القیمری ؛
قبة الارواح ؛
قبة الخضر؛
رباط بیرم ؛
المدرسة الرصاصیة ؛
تکیة خاصکی سلطان و قبة یوسف آغا.
منابع :
(۱) قرآن؛
(۲)کتاب مقدس؛
(۳) جعفر حمیدی ، تاریخ اورشلیم ( بیت المقدس )، تهران ۱۳۶۴ش ؛
(۴) اکرم زعیتر، سرگذشت فلسطین ، یا، کارنامة سیاه استعمار ، ترجمة اکبر هاشمی رفسنجانی ، قم ( تاریخ مقدمه ۱۳۸۳ ) ؛
(۵) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، الدّر المنثور فی التفسیر بالمأثور ، قم ۱۴۰۴؛
(۶) حسن بن فضل طبرسی ، مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی ، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۷) محمدبن جریر طبری ، جامع البیان فی تفسیر القرآن ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۸) عبداللطیف طیباوی ، القدس الشریف فی تاریخ العرب و الاسلام ، دمشق ۱۴۰۰/۱۹۸۰؛
(۹) فاروق محمد عزالدین ، القدس تاریخیّاً و جغرافیّاً ، مکتبة الانجلوالمهمریة ، ۱۹۸۱؛
(۱۰) معین احمدمحمود، تاریخ مدینة القدس ، بیروت ۱۹۷۹؛
(۱۱) الموسوعة الفلسطینیة ، دمشق ۱۹۸۴؛
(۱۲) ابن فضل الله عمری ، مسالک الابصار فی ممالک الامصار ، قاهره ۱۹۲۴؛
(۱۳) ابن کثیر، البدایة و النهایة فی التاریخ ، قاهره ۱۳۵۸؛
(۱۴) عبدالرحمان بن اسماعیل ابوشامه ، أزهار الروضتین فی أخبار الدولتین ، قاهره ۱۲۸۷؛
(۱۵) مجیرالدین عبدالرحمان بن محمد حنبلی ، الانس الجلیل بتاریخ القدس و الخلیل ، نجف ۱۹۶۸؛
(۱۶) محمدبن احمد مقدسی ، أحسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم ، لیدن ۱۹۰۹؛
(۱۷) احمدبن علی مقریزی ، السلوک لمعرفة دول الملوک ، قاهره ۱۹۳۴ـ ۱۹۳۹؛
(۱۸) حمید احمدی ، ریشه های بحـران در خاورمیـانه ، تهـران ۱۳۷۷ش ؛
(۱۹) «اوضاع اجتماعی ، اقتصادی و بهداشتی فلسطینیان در قسمت قدیمی بیت المقدس : گزارش دوم »، نداءالقدس ، ش ۱۱ (۱۵ خرداد ۱۳۷۶)؛
(۲۰) بیت المقدّس ، ترجمه و تألیف مرتضی اسعدی ، تهران ۱۳۶۷ش ؛
(۲۱) جعفر حمیدی ، تاریخ اورشلیم ( بیت المقدّس )، تهران ۱۳۶۴ش ؛
(۲۲) هادی خسروشاهی ، حرکت اسلامی فلسطین از آغاز تا انتفاضه ، تهران ۱۳۷۵ش ؛
(۲۳) مصطفی مراد دباغ ، فلسطینیات ، بیروت ۱۳۹۹؛
(۲۵) سیاست و حکومت رژیم صهیونیستی ، تألیف مؤسسة مطالعات فلسطینی ، ترجمة مرکز مطالعات و تحقیقات اندیشه سازان نور، تهران ۱۳۷۷ش ؛
(۲۶)«شهرک سازی در بیت المقدس : اقدام تازة صهیونیست ها علیه حقوق ملی فلسطینیان (بخش اول )»، اطلاعات ، ش ۲۱۰۴۳، ۱۶ اردیبهشت ۱۳۷۶؛
(۲۷)عکرمه صبری ، «نگاه استراتژیک صهیونیست ها به بیت المقدس : گفتگو با شیخ ' عکرمه صبری ، مفتی بیت المقدس »، اطلاعات ، ش ۲۱۰۴۰، ۱۳ اردیبهشت ۱۳۷۶؛
(۲۸) «قدس : کلید گفتگوهای صلح »، ترجمان ، سال ۲، ش ۷۳ (اردیبهشت ۱۳۷۶)؛
(۲۹)عبدمعروف ،دولت فلسطین و شهرکهای یهودی نشین ، ترجمة فرزاد ممدوحی ، تهران ۱۳۷۴ش ؛
(۳۰) محمدرضا ملکی ، «موجودیت صهیونیستی : گسترش دامنة اقدامات پاکسازی قومی در بیت المقدس »، دیدگاهها و تحلیلها: بولتن ماهانة دفتر (۳۱)مطالعات سیاسی و بین المللی ، سال ۱۱، ش ۱۱۴ (آبان ـ آذر ۱۳۷۶)؛
(۳۲)علی اکبر ولایتی ، ایران و مسأله ی فلسطین ،تهران ۱۳۷۶ ش ؛
(۳۳) The Encyclopedia of the modern Middle East , eds. Reeva S. Simon, Philip Mattar, and Richard W. Bulliet, NewYork ۱۹۹۶, s.v. "Jerusalem" (by Reeva S. Simmon);
(۳۴) United Nations, The United Nations and the question of the Palestine , York     ۱۹۹۴.
(۳۵) Steven Brooke, Views of Jerusalem and the holy Land , New York ۱۹۹۸;
(۳۶) EI ۲ , s.v. "Al-K ¤uds" (by S. O. Goitein);
(۳۷) The New Encyclopaedia Britannica , Chicago ۱۹۸۵, Micropaedia, s.v. "Jerusalem".
(۳۸) Max van Berchem, La Jerusalem musulmane , Lausanne ۱۹۷۸.



جعبه ابزار