بیرامیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بیرامیّه (بایرامیه)، نام طریقتی که
حاجی بیرام ولی در اواخر قرن هشتم و نیمه اول قرن نهم در آنقره (
آنکارا) بنیان نهاد.
براساس برخی منابع، شجره نامه سلسله بیرامیه به
بایزید بسطامی میرسد و با چند واسطه به
ابوبکر، خلیفه دوم، و سپس به
رسول اکرم منتهی میشود.
اما در شجره نامه دیگری که کاملاً متفاوت از قبلی است، تبار این سلسله، از طریق
حضرت علی علیهالسلام، به پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم میرسد.
(در این شجره نامه، سیداسحاق
صفی الدین اردبیلی (متوفی ۷۳۵) مؤسس
طریقت صفویه یا اردبیلیه و منشعب از
طریقت ابهریه، طریقت
قطب الدین ابهری، محسوب، و بیرامیّه شعبه ای از
صفویه معرفی شده است
).
برخی، طریقت بیرامیّه را جمع میان
طریقت نقشبندیه و
خلوتیه دانسته و گفتهاند که به همین دلیل بیرامیّه هم
ذکر خفی را به پیروی از نقشبندیه و هم
ذکر جلی را به پیروی از خلوتیه میپذیرد.
برخی نیز بیرامیّه را در شمار «ارباب ذکر جلی» دانسته و آن را طریقتی منشعب از خلوتیه شمرده اند.
البته طریقت بیرامیّه از گرایشهای ملامتی نیز برکنار نبوده و از همان آغاز تحت تأثیر آن قرار داشته است، به طوری که بسیاری از مشایخ بیرامیّه نیز خود را به
ملامتیه منتسب میکردند.
بیرامیّه، به محض وفات بیرام ولی، به دوشاخه بزرگ تقسیم گردید:
برخی ذکر جلی را پذیرفتند و پیرو آق شمس الدین (متوفی ۸۶۴)، خلیفه بیرام ولی، شدند و گروهی دیگر پیرو عمردَده بورسایی (متوفی ۸۸۰)، از جانشینان دیگر بیرام ولی، شدند و با ترک
ذکر،
ورد، لباس خاص و حتی تکیههایی که محل اجتماع آنان بود، ملامیّه نام گرفتند.
طریقه اصلی بیرامیّه از زمان آق شمس الدین گسترش یافت و برای جداکردن خود از ملامیها طریقه خود را
بیرامیّه شمسیه خواند و ملامیها نیز خود را
ملامیه بیرامیه نامیدند.
شاخه سوم یعنی
جلوتیه را بعدها عزیز محمود هدایی (متوفی ۱۰۳۸)، یکی از خلفای «افتاده» (متوفی ۹۸۸)، تأسیس کرد.
پس از آق شمس الدین، خلیفه اش ابراهیم تنوری، شاخه
تنوریه را تأسیس کرد.
یکی از خلفای ابراهیم تنوری، یاوْصی محمد محیی الدین (متوفی ۹۲۲)، پدر شیخ الاسلام ابوالسعود عمادی (متوفی ۹۸۲) است.
همت افندی، مؤسس شاخه
همّتیه، نیز از خلفای آق شمس الدین بود که در حوالی اَدَنه و مرعش طریقه بیرامیّه را اشاعه داد.
بدین ترتیب، از شاخه بیرامیّه شمسیه دو شاخه تنوریه و همتیّه جدا شدند.
برخی، طریقت
اشرفیه را نیز که منسوب به اشرف زاده عبدالله رومی ازنیقی است، شعبه ای از بیرامیّه شمرده اند
(اما به نظر میرسد که این طریقت شاخه ای از سلسله
قادریّه باشد.
از شاخه های ملامیه بیرامیه، هاشمیه است که آن را امیر عثمان هاشمی تأسیس کرد.
از شخصیتهای مهم این شاخه عبدالرحیم افندی (متوفی ۱۱۴۰)،
شاعر و مشهور به
حبشی زاده بود.
شاخه دیگر ملامیه بیرامیه،
حمزویّه است که حمزه بالی (متوفی ۹۶۹) آن را تأسیس کرد و در اطراف
بوسنی رواج داد.
از افراد برجسته این شاخه صاری عبدالله افندی (متوفی ۱۰۷۱) شارح مثنوی و عبدالله بوسنوی (متوفی ۱۰۵۴) شارح فصوص است.
بیرامیان
شیعه نیستند، اما دوستدار
اهل بیت علیهمالسلاماند و بخصوص در شاخه ملامیّه آن، تمایلات شیعی بسیار آشکار است.
بارزترین ویژگی بیرامیّه
اعتقاد شدید به
وحدت وجود است.
در سایر طریقتها
اعتقاد قلبی به وحدت وجود، مرحله ای است که در پایان سلوک میتوان به آن رسید؛ در حالی که در بیرامیّه، سالک با اعتقاد به وحدت وجود، سلوک خود را آغاز میکند و میکوشد که این
اعتقاد را در خود تحقق بخشد.
بیرام ولی نیز مراتب سه گانه رسیدن به
توحید را دانستن («بیلمک»)، یافتن («بولماق») و شدن («اولماق») دانسته است.
این مراتب، در رساله النوریّه و مقامات اولیاء آق شمس الدین ذکر شده است.
بیرامیان در اثنای ذکر خفی، روشی به نام «رسیدن به دل» دارند که آن را «صِقال» یعنی
تصفیه و
تجلیه دل میگویند؛ بدین ترتیب که آنها در هنگام ذکر خفی چشمها را بسته، نَفَس را حبس کرده و در معنای ذکر تأمل میکنند؛ در اثنای ذکر، وردی که باید خوانده شود مثلاً «لااله الاالله» دایره ای تلقی میشود که از دل بر میآید (قوس قلبی) و باز به دل باز میگردد (قوس آفاقی) و در آن استقرار مییابد.
تاج (کلاه) بیرامیّه از نمدِ سفید است و شش ترک دارد که اشاره به شش جهت (بالا و پایین، چپ و راست، جلو و عقب) است و بدین سان این طریقت، خود را جامع تمام کائنات معرفی میکند.
گفته شده است که تاج حاجی بیرام ولی تاج دوازده ترک و سرخ رنگ (تاج اردبیلی) بوده، اما بعدها تاج سفید مرسوم شده است.
طریقت بیرامیّه در حوالی
آنکارا،
استانبول،
ازمیت،
بولی،
بورسا، اَدَنه، مرعش و قَسْطَمونی گسترش یافته است.
محمدعلی عینی، خانقاههای بیرامیّه را به استناد رساله ای (۱۲۵۶/۱۸۴۰ـ۱۸۴۱) که در
استانبول به چاپ رسیده، در کتاب حاجی بایرام ولی ذکر کرده است.
(۱) کمال الدین حریری زاده، تبیان وسائل الحقائق فی بیان سلوک الطرائق، کتابخانه فاتح، کتابهای ابراهیم افندی، ش ۴۳۰، ۴۳۱، ۴۳۲.
(۲) صاری عبدالله افندی، جوهرالبدایه و دره النهایه، کتابخانه دانشگاه، نسخ خطی خالص افندی، ش ۴۱۲۶.
(۳) احمدبن مصطفی طاشکوپری زاده، شقائق نعمانیّه و ذیللری، ج ۱: حدائق الشّقائق، (ترجمه) مجدی محمد افندی، چاپ عبدالقادر اوزجان، استانبول ۱۹۸۹.
(۴) بروسه لی محمد طاهربیگ، عثمانلی مؤلفلری، استانبول ۱۳۳۳ـ۱۳۴۲.
(۵) محمدعلی عینی، حاجی بایرام ولی، استانبول ۱۳۴۳.
(۶) عبدالباقی گولپینارلی، ملامت و ملامتیان، ترجمه توفیق ه سبحانی، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۷) عبدالباقی لعلی زاده، سرگذشت ملامیّه.
(۸) عزیز محمود هدایی، واقعات هدائی، التّبر المسبوک المشتمل علی ماجری من اللطائف فی اثناء السلوک، کتابخانه سلیم آغا اسکدار، کتابهای هدایی، ش ۱.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بیرامیه»، شماره۲۴۳۵.