• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بیع (مفردات قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




بَیع (به فتح باء) از واژگان قرآن کریم به معنای فروختن و از مشتقات این ماده که در قرآن آمده بيعت «متولّى كردن و عقد توليت» و مبايعه «واقع كردن بيع است و بين الاثنين بودن آن بواسطه بايع و مشترى است»، می‌باشد و این واژه نه بار در قرآن آمده است.



بَيع‌: به معنای فروختن است. راغب: بيع دادن جنس و اخذ قيمت و شراء دادن قيمت و گرفتن جنس است».

۱.۱ - واژه بیع از نظر علامه طباطبایی

تجارت چون با بيع مقابل افتد، مراد از تجارت استمرار آن است، و اينكه در آيه پس از نفى تجارت، بيع نفى شده براى افهام اين است كه نه تجارت دائمى آنها را از ياد خدا باز می‌دارد و نه يک بيع كه در مدّت تجارت واقع می‌كنند. گفته شده: نفع تجارت بسيار و نفع يک بيع ناچيز است، آيه چون باز داشتن تجارت را نفى كرد اين مستلزم باز نداشتن يک بيع نيست لذا بار ديگر بيع نفى شده است يعنى: مردانی که نه بهره بسيار و نه كم آنها را از ياد خدا باز نمی‌دارد.


(مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ‌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ) (پيش از آن‌كه روزى فرار رسد كه در آن، نه خريد و فروشى هست تا بتوانيد نجات را خريدارى كنيد، و نه دوستى سودى دارد، و نه شفاعتى شامل حالتان مى‌شود.)
مجمع‌ البيان نيز در ذيل این آيه، مثل راغب گفته است و هر دو تصريح می‌كنند كه گاهى به فروختن، شراء و به خريدن، بيع اطلاق می‌شود. بنابر این بيع به معنى يک طرف معامله است فروختن يا خريدن. ولى از بعضى آيات ظاهر می‌شود كه گاهى در مطلق خريد و فروش بكار می‌رود نظير سوره بقره: ۲۵۴، چنان كه طبرسى آنرا تجارت معنى‌ كرده است. ولى می‌شود گفت كه بيع در آيه بمعناى مشهور (فروختن) است يعنى شخص مجرم چيزى ندارد كه بفروشد و خلاصى خود را در مقابل آن بگيرد. جنس در اينجا آن است كه مجرم مي‌دهد و قيمت همان نجات است كه دريافت می‌كند. ولى اين در آن روز نيست‌.
(وَ أَحَلَّ اللَّهُ‌ الْبَيْعَ‌ وَ حَرَّمَ الرِّبا) (خدا بيع را حلال كرده، و ربا را حرام.)
(رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ‌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ)(مردانى كه هيچ تجارت و داد و ستدى آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و اداى زكات غافل نمى‌كند؛) در این آیه بیع در مطلق خريد و فروش بكار می‌رود. ولى می‌شود گفت كه بيع در آيه به معناى مشهور (فروختن) است يعنى شخص مجرم چيزى ندارد كه بفروشد و خلاصى خود را در مقابل آن بگيرد. جنس در اينجا آن است كه مجرم می‌دهد و قيمت همان نجات است كه دريافت می‌كند. ولى اين در آن روز نيست‌.
(فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ‌ الَّذِي‌ بايَعْتُمْ‌ بِهِ) «شاد شويد بمعامله خود كه انجام داده‌ايد.»
بيعت: متولّى كردن و عقد توليت است. (اقرب الموارد) طبرسى ذيل آيه: ۲۵۴ بقره گويد،بيع دست به هم دادن براى فروختن و بيعت دست به هم دادن براى ايجاب طاعت است. بنابر این بيعت آن است كه شخصى دست به دست شخصى بدهد يعنى تو را بر خود متولّى كردم و طاعتت بر من واجب است.
(إِذا جاءَكَ الْمُؤْمِناتُ‌ يُبايِعْنَكَ‌) (ای پيامبر! هنگامى كه زنان مؤمن نزد تو آيند تا با تو بيعت كنند.)
مبايعه واقع كردن بيع است و بين الاثنين بودن آن بواسطه بايع و مشترى است مانند تبايع‌ (وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبايَعْتُمْ‌) (ولی هنگامى كه خريد و فروش نقد مى‌كنيد. شاهد بگيريد.)

(إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ‌ اللَّهَ) «آنان‌كه با تو بيعت می‌كنند جز اين نيست كه با خدا بيعت می‌كنند.»


۱. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۲۵۳.    راغب أصفهانی، حسین، المفردات، ط دار القلم، ج۱، ص۱۵۵.    
۲. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین ت-الحسینی، ج۴، ص۳۰۳.    
۳. راغب أصفهانی، حسین، المفردات، ط دار القلم، ج۱، ص۱۵۵.    
۴. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۲۵۴.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۲۵۴.    
۶. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۳۲۳.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۴۹۲.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۱۵۶.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۱۰۵.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۴۲.    
۱۱. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۲۵۴.    
۱۲. بقره/سوره۲، آیه۲۷۵.    
۱۳. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۳۲۳.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۶۵۰.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۲۰۷.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۱۷۹.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۴۷.    
۱۸. نور/سوره۲۴، آیه۳۷.    
۱۹. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،ج۱۵، ص۱۲۵.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۱۷۵.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۵۴.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۱۴۳.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۳۵۵.    
۲۴. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۲۵۳.    
۲۵. توبه/سوره۹، آیه۱۱۱.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۳۸.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۲۹.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۱۶.    
۲۹. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۲۵۴.    
۳۰. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۲۵۴.    
۳۱. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱۲.    
۳۲. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۴۲.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۴۱۱.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۵۶.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،ج۲۴، ص۳۸۲.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۵۵۱.    
۳۷. بقره/سوره۲، آیه۲۸۲.    
۳۸. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۴۳۴.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۶۶۷.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۲۱۹.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۲۰۰.    
۴۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۴۸.    
۴۳. فتح/سوره۴۸، آیه۱۰.    
۴۴. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۷۴.    
۴۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۰۹.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج۹، ص۱۸۸.    
۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۱۱۹.    



قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «بَیع»، ج۱، ص۲۵۳.    











جعبه ابزار