بیع منابذه بدین گونه بود که هر یک از فروشنده یا خریدار به دیگری میگفت: هرگاه من کالا را بر زمین انداختم یا تو آن را افکندی، بیع لازم میشود( عقد لازم)، یا آنکه میگفت: کالا را به طرف من بیند از یا من کالا را به سوی تو میاندازم تا بیع لازم گردد.
برخی گفتهاند: انداختن کالا به سوی خریدار نشانه تعیین کالای فروخته شده بوده است نه لزوم بیع؛ بدین معنا که معامله در مرحله نخست بدون تعیین نوع کالا صورت میگرفت، مانند آنکه خریدار، پارچه را بدون تعیین نوع آن از بزاز میخرید، سپس فروشنده برای تعیین مبیع (کالای مورد معامله) پارچهای را به طرف خریدار میانداخت.