بیعت امام علی با ابوبکر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از جمله سؤالاتی که در مورد بیعت
امام علی (علیهالسّلام) با خلفا پرسیده میشود این است که آيا اميرمؤمنان (علیهالسّلام) با
اختیار، با
ابوبکر بیعت كردند؟ بنابر نقل
اهلسنت و
شیعه هیچ بیعتی صورت نگرفته است و اگر صورت گرفته باشد، از روی اختیار نبوده؛ بلکه از روی
اجبار و
اکراه بوده است.
اولاً باید دید که
بیعت بهچه معنا است.
بیعت، پیمانی است میان شهروند و
حاکم که امروزه با رفراندوم و انتخابات در میان مردم رایج است. در آن زمان بیعت، به اینصورت بوده است که مردم با اختیار خودشان میرفتند و دست خود را در دست حاکم قرار میدادند.
این نوع بیعت از
امام علی (علیهالسّلام) با هیچیک از خلفای سهگانه صورت نگرفته است.
از دیدگاه
اهلسنت، آنطور که در صحیحترین کتابهای اهلسنت آمده است، امیرالمومنین (علیهالسّلام) در شش ماه اول حکومت
ابوبکر با او بیعت نکردند و تنها زمانی که
حضرت صدیقه طاهره به
شهادت رسیدند، این بیعت آن هم از روی
اجبار و
اکراه صورت گرفته است.
بخاری، در صحیحترین کتاب اهلسنت، مینویسد:
وعاشت بعد النبی (صلیاللهعلیهوسلم)، ستة اشهر فلما توفیت دفنها زوجها علی لیلا ولم یوءذن بها ابا بکر وصلی علیها وکان لعلی من الناس وجه حیاة
فاطمة فلما توفیت استنکر علی وجوه الناس فالتمس مصالحة ابی بکر ومبایعته ولم یکن یبایع تلک الاشهر.
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بعد از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شش ماه زنده بود. بعد از آنکه از دنیا رفت، شوهرش علی او را شبانه دفن کرد و به ابوبکر که حاکم اسلامی بود و معمولاً
نماز بر میت را حاکم اسلامی میخواند، به او اعلام نکردند. در این شش ماه با آقای ابوبکر بیعت نکردند.
امام علی (علیهالسّلام) در
نهج البلاغه نامه ۲۸ میفرماید: انّی کنت اقاد کما یقاد الجمل المخشوش حتی ابایع.
مرا از خانهام کشان کشان به مسجد بردند؛ همان گونهای که
شتر را مهار میزنند و هرگونه فرار و اختیار از او میگیرند.
و جالب این است که میگوید وقتی آقا امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) وارد مسجد شد، گفتند با ابوبکر بیعت کن. حضرت فرمود: اگر من بیعت نکنم، چه میشود؟ گفتند: قسم به خدای که شریک ندارد، گردنت را میزنیم. حضرت فرمود: در این هنگام
بنده خدا و برادر پیامبر را کشتهاید. ابوبکر ساکت شد و چیزی نگفت.
فقالوا له: بایع. فقال: ان انا لم افعل فمه؟ ! قالوا: اذا والله الذی لا اله الا هو نضرب عنقک! قال: اذا تقتلون عبدالله واخا رسوله. وابو بکر ساکت لا یتکلم.
و از آن جالبتر این که در
اثبات الوصیه مسعودی آمده است که امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) را کشان کشان بردند به طرف آقای ابوبکر و گفتند که باید بیعت کنی. دست علی (علیهالسّلام) مشت بود و باز نبود. تمام اینها جمع شدند تا مشت آن حضرت را باز کنند و در درون دست ابوبکر قرار دهند، نتوانستند. جناب ابوبکر تشریف آورند جلو و دست خود را بر روی دست بسته امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) بهعنوان بیعت کشیدند.
فروی عن عدی بن حاتم انه قال: والله، ما رحمت احدا قط رحمتی علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) حین اتی به ملببا بثوبه یقودونه الی ابی بکر وقالوا: بایع، قال: فان لم افعل؟ قالوا: نضرب الذی فیه عیناک، قال: فرفع راسه الی السماء، وقال: اللهم انی اشهدک انهم اتوا ان یقتلونی فانی عبدالله واخو رسول الله، فقالوا له: مد یدک فبایع فابی علیهم فمدوا یده کرها، فقبض علی انامله فراموا باجمعهم فتحها فلم یقدروا، فمسح علیها ابو بکر و هی مضمومة....
از دیدگاه
شیعه هم، هیچ بیعتی حتی یک لحظه هم صورت نگرفته است.
شیخ مفید در کتاب
الفصول المختاره، میفرماید: قد اجمعت الامّة علی ان امیر الموءمنین (علیهالسّلام) تاخّر عن بیعة ابی بکر... والمحققّون من اهل الامامة یقولون: لم یبایع ساعة قطّ.
اجماع امت است که امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در آن شش ماه بیعت نکرده است. و بعد هم اهلسنت میگویند که بیعت کرده است. محققین از شیعه بر این عقیده هستند که علی (علیهالسّلام) حتی یک ساعت هم با خلفا بیعت نکرده است.
بنابراین، اولاً هیچ بیعتی صورت نگرفته است و اگر صورت گرفته باشد، از روی
اختیار نبوده؛ بلکه از روی اجبار و اکراه بوده است.
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا امیر مؤمنان علیه السلام با اختیار، با ابوبکر بیعت کردند؟».