• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بیگلربیگی‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بِیْگْلَرْبِیْگی، عنوانی مرکب از بیگ (= امیر)، لَر (= نشانۀ جمع) و ی (= پسوند اضافۀ ترکی) به معنای امیر امیران، یا امیرالامرا می‌باشد.



واژۀ بیگ یا بگ در زبان ترکی پیشینه‌ای کهن دارد و در سنگ نبشتۀ اُرخُن
[۱] Orkun, H N, Eski Trk yazıtları, Ankara ۱۹۸۶، ج۱، ص۳۸.
[۲] Orkun, H N, Eski Trk yazıtları, Ankara ۱۹۸۶، ج۱، ص۵۸.
و سایر سنگ نبشته‌ها و متون دیگر ترکی
[۳] Orkun, H N, Eski Trk yazıtları, Ankara ۱۹۸۶، ج۳، ص۳۱.
[۴] Orkun, H N, Eski Trk yazıtları, Ankara ۱۹۸۶، ج۳، ص۶۱.
[۵] Orkun, H N, Eski Trk yazıtları, Ankara ۱۹۸۶، ج۳، ص۹۰.
[۶] Orkun, H N, Eski Trk yazıtları, Ankara ۱۹۸۶، ج۲، ص۷۴.
[۷] Orkun, H N, Eski Trk yazıtları, Ankara ۱۹۸۶، ج۳، ص۱۱۲.
[۸] Orkun, H N, Eski Trk yazıtları, Ankara ۱۹۸۶، ج۳، ص۱۱۴.
به کار رفته است و در آن دوران به معنای رئیس طایفه یا قبایل کوچک، کارگزار نظامی و اداری خاقان بوده، که بر اثر دگرگونی روابط اجتماعی تغییر معنی داده است؛ از جمله به معنای امیر، والی، شاهزاده، سلطان، شوهر، آقا، تازه داماد و نیز ایزد و استاد در متون مانوی
[۹] Kashghari, M, Divan Lgat،ti،Trk, tr B Atalay, Ankara, ۱۹۸۶، ج۳، ص۵۵.
[۱۰] Kashghari, M, Divan Lgat،ti،Trk, tr B Atalay, Ankara, ۱۹۸۶، ج۱، ص۲۲.
[۱۱] Clauson, G, An Etymological Dictionary of Pre،Thirteenth،Century Turkish, Oxford, ۱۹۷۲، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳.
[۱۲] Maytrısimit, tr Sinasi Tekin, Erzurum, ۱۹۶۰، ج۱، ص۱۱.
[۱۳] Maytrısimit, tr Sinasi Tekin, Erzurum, ۱۹۶۰، ج۱، ص۱۳.
[۱۴] Maytrısimit, tr Sinasi Tekin, Erzurum, ۱۹۶۰، ج۱، ص۵۱.
[۱۵] Yudahin, K K, Kırgiz slğ, tr ATaymas, Ankara, ۱۹۸۸، ج۱، ص۱۰۴.
[۱۶] Azabaijan dilinin izahly lugati, ص۲۴۱، Baku, ۱۹۶۶.
[۱۷] Caferoğlu, A, ص۳۷، Eski Uygur trkesi szlğ, Istanbul, ۱۹۶۸.
نیز آمده است. بیگ از نظر آوایی نیز تغییراتی یافته، گاه به آغاز آن به پ و گ آخر آن به ک و ی تبدیل شده است.
[۱۸] Doerfer, G, Trkische und mongolische Element im Neupersischen, Wiesbaden, ۱۹۶۵، ج۲، ص۳۸۹.
[۱۹] Clauson, G, An Etymological Dictionary of Pre،Thirteenth،Century Turkish, Oxford, ۱۹۷۲، ج۱، ص۳۲۲.

دربارۀ اصل این واژه که بی‌گمان غیرترکی و دخیل است، نظرهای گوناگونی ابراز شده است؛ حتیٰ برخی آن را برگرفته از واژۀ بَغ ایرانی باستان (=خداوند) دانسته‌اند، اما در واقع، این واژه از کلمۀ چینی پو (در چینی باستان: پَک؛
[۲۰] Karlgren, B, Analytic Dictionary of Chinese, Taipei, ۱۹۷۵.
) به معنای فرمانده ۱۰۰تن اخذ شده است که ترکان از روزگار باستان تحت‌تأثیر فرهنگ آنان بودند.
[۲۱] Clauson, G, An Etymological Dictionary of Pre،Thirteenth،Century Turkish, Oxford, ۱۹۷۲، ج۱، ص۳۲۲.
[۲۲] Doerfer, G, Trkische und mongolische Element im Neupersischen, Wiesbaden, ۱۹۶۵، ج۲، ص۴۰۳.



شکل‌های گوناگون بیگ از دیرباز همچون یک واژه، و گاه همراه نام‌های ترکی به زبان فارسی راه یافته است، مانند چغری بیک، طفرل بیک،
[۲۳] ناصرخسرو، سفرنامه، ج۱، ص۱۶۵، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۲۴] ناصرخسرو، سفرنامه، ج۱، ص۱۷۲، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۶ش.
بگتگین،
[۲۵] بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۸۰، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۰ش.
بگتغدی،
[۲۶] بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۹۴، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۰ش.
محمودبیک،
[۲۷] بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۴۴۵، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۰ش.
بگتوزون،
[۲۸] بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۸۶۵، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۰ش.
جیوش بک،
[۲۹] مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، ج۱، ص۴۱۴، تهران، ۱۳۱۸ش.
قراچه‌بیک،
[۳۰] نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، ج۱، ص۳۵، ترجمۀ احمد بن‌ محمد قباوی، تلخیص محمدبن‌زفر، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۱ش.
بلکابک،
[۳۱] راوندی، محمد، راحةالصدور و آیةالسرور، ج۱، ص۱۴۱، به کوشش محمداقبال، تهران، ۱۳۳۳ش.
آخربک،
[۳۲] راوندی، محمد، راحةالصدور و آیةالسرور، ج۱، ص۱۴۵، به کوشش محمداقبال، تهران، ۱۳۳۳ش.
یغان‌بک
[۳۳] راوندی، محمد، راحةالصدور و آیةالسرور، ج۱، ص۱۶۷، به کوشش محمداقبال، تهران، ۱۳۳۳ش.
و الغ‌باریک.
[۳۴] راوندی، محمد، راحةالصدور و آیةالسرور، ج۱، ص۳۹۰، به کوشش محمداقبال، تهران، ۱۳۳۳ش.



به نظر می‌رسد که اصطلاح بیگلربیگی در زبان ترکی و مغولی کاربردی نداشته، و در روزگار فرمانروایی سلسله‌های ترک در ایران، یا در قلمرو فرهنگی ایران ساخته شده است و بیش‌تر احتمال دارد که ترجمۀ یک اصطلاح فارسی و یا عربی دخیل در فارسی، و شاید ترجمۀ کلمه به کلمۀ امیرالامرا باشد که در دستگاه خلافت عباسی نخستین بار در ۳۲۴ق/۹۳۶م این عنوان و منصب به ابن‌رائق داده شد.


از بررسی منابع بازمانده چنین برمی‌آید که نخستین بار عنوان بیگربیگی به جای امیرالامرا یا ملک‌الامرا در دستگاه سلجوقیان آسیای صغیر که دیوانشان به زبان فارسی بود، به کار رفت و در دوران متأخر حکومتشان که مطیع ایلخانیان ایران به‌شمار می‌آمدند، این عنوان تداول یافت و صاحب آن همواره به فرماندهی کل سپاهیان گمارده می‌شد. بنابراین، ترکیباتی چون الغ‌بگلربگ، بگلربگ و بگلربگی را در منابع تاریخی آن دوره و سرزمین می‌توان فراوان یافت.
[۳۶] مولوی، محمد، مثنوی، ج۱، ص۸۰۲، به کوشش توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۳۷] ابن‌بی‌بی، حسین، الاوامر العلائیة، ج۱، ص۵۹۰، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، ۱۹۵۶م.
[۳۸] ابن‌بی‌بی، حسین، الاوامر العلائیة، ج۱، ص۵۹۶، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، ۱۹۵۶م.
[۳۹] ابن‌بی‌بی، حسین، الاوامر العلائیة، ج۱، ص۷۳۱، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، ۱۹۵۶م.
برخی امرای بزرگ، مانند شمس‌الدین خاص اُغُز عنوان و لقب ملک‌الامرا و بیگلربیگی را باهم داشته‌اند.
[۴۰] ابن‌بی‌بی، حسین، الاوامر العلائیة، ج۱، ص۵۵۰، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، ۱۹۵۶م.
[۴۱] ابن‌بی‌بی، حسین، الاوامر العلائیة، ج۱، ص۵۵۴، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، ۱۹۵۶م.

در دوران آغازین ایلخانیان ایران این لقب کاربردی نداشت و در آثار جوینی و رشیدالدین از آن نشانی نیست. ظاهراً تاریخ وصاف قدیم‌ترین منبع تاریخ این دوره است که در آن‌جا در گزارش دوران کوتاه پادشاهی بایدو این عنوان به صورت بیکلاربیگی دیده می‌شود.
[۴۲] وصاف، تاریخ، ج۱، ص۲۸۴، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، تهران، ۱۳۳۸ش.
[۴۳] وصاف، تاریخ، ج۱، ص۶۱۴، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، تهران، ۱۳۳۸ش.
گیخاتو (گیغاتو)، سلف بایدو پیش از پادشاهی مدتی در سرزمین سلجوقیان آسیای صغیر مقیم بود و در دوران پادشاهی نیز بیش‌تر روی بدان سو داشت.
[۴۴] رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌ التواریخ، ج۲، ص۱۱۹۰، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۴۵] رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌ التواریخ، ج۲، ص۱۱۹۲، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
احتمالاً در همین دوران، برخی از اصطلاحات و عناوین اداری و لشکری سلاجقه به دستگاه ایلخانیان راه یافته است. ابن‌فضل‌الله عمری جغرافی‌نویس و مورخ برجستۀ عصر مملوکان مصر بر آن است که در عصر ایلخانیان امرای الوس ۴تن بودند و بکلاری بک (بیگلر بیگی)، یعنی امیرالامرا مهتر و سرور همه بود. وی آن‌گاه قتلو (قتلغ) شاه را بیگلربیگی عند غازان و اولجایتو و امیر چوپان را بیگلربیگی اولجایتو و ابوسعید می‌شناساند.
[۴۸] قلقشندی، احمد، صبح‌الاعشی، ج۴، ص۴۲۴، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
[۴۹] قلقشندی، احمد، صبح‌الاعشی، ج۷، ص۲۶۲، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.



جز در کتاب تزوکات تیموری که اصالت آن مورد تردید است و در آن بیگلربیگی جدا از امیرالامرا دانسته شده است،
[۵۰] تیموری، تزوکات، تحریر ابوطالب حسینی تربتی، ج۱، ص۲۷۰، به کوشش جوزف وایت، آکسفرد، ۱۷۸۳م.
از کاربرد بیگلربیگی در منابع عصر تیموریان و ترکمانان سندی در دست نیست. اما در روزگار و قلمرو صفویان و عثمانیان، اصطلاح بیگلربیگی با تغییر در مفهوم، احیاء و رواج دیگرباره یافت. بیگلربیگی در آغاز عصر عثمانیان به همان معنای دوران سلجوقیان یعنی امیرالامرا به کار می‌رفت. خیرالدین‌پاشا چندرلی،
[۵۱] نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۱۵۴، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
لالا شاهین
[۵۲] نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۱۹۸، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
و قره‌تمرتاش
[۵۳] نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۲۴۰، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
[۵۴] نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۳۱۰، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
[۵۵] نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۳۱۶، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
بیگلربیگی بودند و دو تن نخست، وزیر نیز خوانده می‌شدند
[۵۶] نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۱۵۴، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
[۵۷] نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۲۴۰، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
و این نخستین نشانۀ تعمیم دایرۀ عمل بیگلربیگیان به امور کشوری است.
در زمان سلطان محمدعثمانی دو بیگلربیگی وجود داشت که یکی در آناتولی (بخش آسیایی قلمرو عثمانی)، و دیگری در روم ایلی (بخش اروپایی قلمروعثمانی) مستقر می‌شد.
[۵۸] نشری، محمد، جهان‌نما، ج۲، ص۵۵۲، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
[۵۹] نشری، محمد، جهان‌نما، ج۲، ص۵۵۶، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
با گسترش سرزمین عثمانیان و افزایش ولایات قلمرو آنان، شمار بیگلربیگیان نیز افزایش یافت و بر هریک از ولایات بزرگ امپراتوری یک بیگلربیگی گمارده شد. در سدۀ ۱۱ق/۱۷م شمار بیگلربیگیان عثمانی به ۴۰تن رسید که غیراز ادارۀ امور نظامی توسط سوباشیان، امور اداری قلمرو خویش را نیز به وسیلۀ سَنجَق‌بیگیان که فرودست آنان به شمار می‌آمدند، در دست داشتند و تنها در امور قضایی دخالت نمی‌کردند. بیگلربیگیان از میان وابستگان خاندان سلطنتی، درباریان و سران یِنی‌چِری و از میان سنجق‌بیگیان برگزیده می‌شدند. در دورۀ تنظیمات سازمان بیگلربیگی حذف شد و از ۱۲۸۱ق/۱۸۶۴م حاکمان ولایات والی نامیده شدند.
[۶۰] .EI۲
[۶۱] Meydan،Larousse, Istanbul, ۱۹۸۰.
[۶۲] اوزون چارشیلی، اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۵۶۵، ترجمۀ ایرج نوبخت، تهران، ۱۳۶۸ش.



عنوان بیگلربیگی در ایران کاربرد چندانی نداشت و بی‌گمان از حکومت‌های پیشین ایران به صفویان نرسیده بود، بلکه ترکمانان آناتولی که بیش‌تر هواخواهان و لشکریان و امیران دولت صفوی را تشکیل می‌دادند، این عنوان را از آن دیار به ارمغان آوردند. عنوان و منصب بیگلربیگی ظاهراً از دورۀ فرمانروایی شاه طهماسب، احتمالاً در ۹۵۰ق/۱۵۴۳م
[۶۳] رهربرن، ک. م.، نظام ایالات در دورۀ صفویه، ج۱، ص۲۹، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، ۱۳۴۹ش.
در ایران کاربرد یافت و بیگلربیگلیان صفوی مانند هم عنوانان خویش در عثمانی، حاکم و در عین حال، امیرالامرا و فرمانده نظامی بودند.
[۶۴] مینورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۷۸، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.
[۶۵] مینورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۱۳۹، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.
[۶۶] مینورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۱۸۶-۱۸۷، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.

براساس آنچه که در ‌دستورالملوک میرزا رفیعا
[۶۷] میرزا رفیعا، دستورالملوک، ج۱، ص۷۰بب‌، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، مجلۀ دانشکده ادبیات، تهران، ۱۳۴۷ش، س۱۶، شم‌ ۱-۲.
و تذکرة الملوک میرزا سمیعا
[۶۸] میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، ج۱، ص۴-۵، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۲ش.
آمده، ادارۀ کشور در عصر صفوی برعهدۀ ۴ والی و ۱۳ بیگلربیگی و نیز خوانین و سلاطین فرودست این دو گروه بوده است.
[۶۹] سانسون، سفرنامه، ج۱، ص۵۸، ترجمۀ تقی تفضلی، تهران، ۱۳۴۶ش.
[۷۰] مینورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۷۸، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.
ادعای موروثی بودن عنوان بیگلربیگی
[۷۱] مینورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۷۸، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.
نابجاست، اما گاه فرزندان بیگلربیگیان به وسیلۀ پادشاه به جای آنان گمارده می‌شدند.
[۷۲] اسکندربیک منشی، عالم‌آرای عباسی، ج۱، ص۹۴۲، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۷۳] اسکندربیک منشی، عالم‌آرای عباسی، ج۱، ص۱۰۸۸، تهران، ۱۳۵۰ش.

عنوان بیگلربیگی با مفهوم دوران صفوی، در عصر افشاریان
[۷۴] محمدکاظم، عالم‌آرای نادری، ج۱، ص۱۸، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۷۵] محمدکاظم، عالم‌آرای نادری، ج۳، ص۱۱۰۲، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۴ش.
و زندیان
[۷۶] خوب‌نظر، حسن، جانشینان کریم‌خان‌زند، ج۱، ص۶۰، شیراز، ۱۳۵۴ش.
[۷۷] قائم‌مقامی، جهانگیر، یکصدوپنجاه سندتاریخی، ج۱، ص۱۰۴، تهران، ۱۳۴۸ش.
ادامه یافت، اما در عصر قاجار بیگلربیگی به تدریج اهمیت خود را از دست داد و حتی به رؤسای برخی از ادارات گفته شد و بعدها تنها به عنوان لقب به کار رفت.
[۷۸] اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۳۹۲، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۷۹] اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۴۲۳، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۸۰] نوایی، عبدالحسین، ایران و جهان، ج۱، ص۲۷۲، از مشروطیت تا پایان قاجاریه، تهران، ۱۳۷۵ش.
[۸۱] شیبانی، ابراهیم، منتخب‌التواریخ، ج۱، ص۳۲۷، تهران، ۱۳۶۶ش.



(۱) ابن‌بی‌بی، حسین، الاوامر العلائیة، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، ۱۹۵۶م.
(۲) ابن‌فضل‌الله عمری، احمد، التعریف بالمصطلح الشریف، به کوشش محمدحسین شمس‌الدین، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۳) ابن‌فضل‌الله عمری، احمد، مسالک الابصار، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۴) اسکندربیک منشی، عالم‌آرای عباسی، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۵) اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۶) اوزون چارشیلی، اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ترجمۀ ایرج نوبخت، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۷) بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۰ش.
(۸) تیموری، تزوکات، تحریر ابوطالب حسینی تربتی، به کوشش جوزف وایت، آکسفرد، ۱۷۸۳م.
(۹) خوب‌نظر، حسن، جانشینان کریم‌خان‌زند، شیراز، ۱۳۵۴ش.
(۱۰) راوندی، محمد، راحة الصدور و آیة السرور، به کوشش محمداقبال، تهران، ۱۳۳۳ش.
(۱۱) رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌ التواریخ، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۱۲) رهربرن، ک. م.، نظام ایالات در دورۀ صفویه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، ۱۳۴۹ش.
(۱۳) سانسون، سفرنامه، ترجمۀ تقی تفضلی، تهران، ۱۳۴۶ش.
(۱۴) شیبانی، ابراهیم، منتخب‌ التواریخ، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۱۵) قائم‌مقامی، جهانگیر، یکصدوپنجاه سندتاریخی، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۱۶) قلقشندی، احمد، صبح ‌الاعشی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۱۷) مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، ۱۳۱۸ش.
(۱۸) محمدکاظم، عالم‌آرای نادری، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۱۹) مولوی، محمد، مثنوی، به کوشش توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۲۰) میرزا رفیعا، دستور الملوک، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، مجلۀ دانشکده ادبیات، تهران، ۱۳۴۷ش، س۱۶، شم‌ ۱-۲.
(۲۱) میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۲ش.
(۲۲) مینورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.
(۲۳) ناصرخسرو، سفرنامه، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۲۴) نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، ترجمۀ احمد بن‌ محمد قباوی، تلخیص محمدبن‌زفر، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۱ش.
(۲۵) نشری، محمد، جهان‌نما، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
(۲۶) نوایی، عبدالحسین، ایران و جهان، از مشروطیت تا پایان قاجاریه، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۲۷) وصاف، تاریخ، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، تهران، ۱۳۳۸ش.
(۲۸) Azabaijan dilinin izahly lugati, Baku, ۱۹۶۶.
(۲۹) Caferoğlu, A, Eski Uygur trkesi szlğ, Istanbul, ۱۹۶۸.
(۳۰) Clauson, G, An Etymological Dictionary of Pre-Thirteenth-Century Turkish, Oxford, ۱۹۷۲.
(۳۱) Doerfer, G, Trkische und mongolische Element im Neupersischen, Wiesbaden, ۱۹۶۵.
(۳۲) EI۲.
(۳۳) Karlgren, B, Analytic Dictionary of Chinese, Taipei, ۱۹۷۵.
(۳۴) Kashghari, M, Divan Lgat-ti-Trk, tr B Atalay, Ankara, ۱۹۸۶.
(۳۵) Maytrısimit, tr Sinasi Tekin, Erzurum, ۱۹۶۰.
(۳۶) Meydan-Larousse, Istanbul, ۱۹۸۰.
(۳۷) Orkun, H N, Eski Trk yazıtları, Ankara ۱۹۸۶.
(۳۸) Yudahin, K K, Kırgiz slğ, tr ATaymas, Ankara, ۱۹۸۸.


۱. Orkun, H N, Eski Trk yazıtları, Ankara ۱۹۸۶، ج۱، ص۳۸.
۲. Orkun, H N, Eski Trk yazıtları, Ankara ۱۹۸۶، ج۱، ص۵۸.
۳. Orkun, H N, Eski Trk yazıtları, Ankara ۱۹۸۶، ج۳، ص۳۱.
۴. Orkun, H N, Eski Trk yazıtları, Ankara ۱۹۸۶، ج۳، ص۶۱.
۵. Orkun, H N, Eski Trk yazıtları, Ankara ۱۹۸۶، ج۳، ص۹۰.
۶. Orkun, H N, Eski Trk yazıtları, Ankara ۱۹۸۶، ج۲، ص۷۴.
۷. Orkun, H N, Eski Trk yazıtları, Ankara ۱۹۸۶، ج۳، ص۱۱۲.
۸. Orkun, H N, Eski Trk yazıtları, Ankara ۱۹۸۶، ج۳، ص۱۱۴.
۹. Kashghari, M, Divan Lgat،ti،Trk, tr B Atalay, Ankara, ۱۹۸۶، ج۳، ص۵۵.
۱۰. Kashghari, M, Divan Lgat،ti،Trk, tr B Atalay, Ankara, ۱۹۸۶، ج۱، ص۲۲.
۱۱. Clauson, G, An Etymological Dictionary of Pre،Thirteenth،Century Turkish, Oxford, ۱۹۷۲، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳.
۱۲. Maytrısimit, tr Sinasi Tekin, Erzurum, ۱۹۶۰، ج۱، ص۱۱.
۱۳. Maytrısimit, tr Sinasi Tekin, Erzurum, ۱۹۶۰، ج۱، ص۱۳.
۱۴. Maytrısimit, tr Sinasi Tekin, Erzurum, ۱۹۶۰، ج۱، ص۵۱.
۱۵. Yudahin, K K, Kırgiz slğ, tr ATaymas, Ankara, ۱۹۸۸، ج۱، ص۱۰۴.
۱۶. Azabaijan dilinin izahly lugati, ص۲۴۱، Baku, ۱۹۶۶.
۱۷. Caferoğlu, A, ص۳۷، Eski Uygur trkesi szlğ, Istanbul, ۱۹۶۸.
۱۸. Doerfer, G, Trkische und mongolische Element im Neupersischen, Wiesbaden, ۱۹۶۵، ج۲، ص۳۸۹.
۱۹. Clauson, G, An Etymological Dictionary of Pre،Thirteenth،Century Turkish, Oxford, ۱۹۷۲، ج۱، ص۳۲۲.
۲۰. Karlgren, B, Analytic Dictionary of Chinese, Taipei, ۱۹۷۵.
۲۱. Clauson, G, An Etymological Dictionary of Pre،Thirteenth،Century Turkish, Oxford, ۱۹۷۲، ج۱، ص۳۲۲.
۲۲. Doerfer, G, Trkische und mongolische Element im Neupersischen, Wiesbaden, ۱۹۶۵، ج۲، ص۴۰۳.
۲۳. ناصرخسرو، سفرنامه، ج۱، ص۱۶۵، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۶ش.
۲۴. ناصرخسرو، سفرنامه، ج۱، ص۱۷۲، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۶ش.
۲۵. بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۸۰، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۰ش.
۲۶. بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۹۴، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۰ش.
۲۷. بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۴۴۵، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۰ش.
۲۸. بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۸۶۵، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۰ش.
۲۹. مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، ج۱، ص۴۱۴، تهران، ۱۳۱۸ش.
۳۰. نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، ج۱، ص۳۵، ترجمۀ احمد بن‌ محمد قباوی، تلخیص محمدبن‌زفر، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۱ش.
۳۱. راوندی، محمد، راحةالصدور و آیةالسرور، ج۱، ص۱۴۱، به کوشش محمداقبال، تهران، ۱۳۳۳ش.
۳۲. راوندی، محمد، راحةالصدور و آیةالسرور، ج۱، ص۱۴۵، به کوشش محمداقبال، تهران، ۱۳۳۳ش.
۳۳. راوندی، محمد، راحةالصدور و آیةالسرور، ج۱، ص۱۶۷، به کوشش محمداقبال، تهران، ۱۳۳۳ش.
۳۴. راوندی، محمد، راحةالصدور و آیةالسرور، ج۱، ص۳۹۰، به کوشش محمداقبال، تهران، ۱۳۳۳ش.
۳۵. مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۳، ص۱۲۲۴.    
۳۶. مولوی، محمد، مثنوی، ج۱، ص۸۰۲، به کوشش توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۷۸ش.
۳۷. ابن‌بی‌بی، حسین، الاوامر العلائیة، ج۱، ص۵۹۰، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، ۱۹۵۶م.
۳۸. ابن‌بی‌بی، حسین، الاوامر العلائیة، ج۱، ص۵۹۶، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، ۱۹۵۶م.
۳۹. ابن‌بی‌بی، حسین، الاوامر العلائیة، ج۱، ص۷۳۱، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، ۱۹۵۶م.
۴۰. ابن‌بی‌بی، حسین، الاوامر العلائیة، ج۱، ص۵۵۰، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، ۱۹۵۶م.
۴۱. ابن‌بی‌بی، حسین، الاوامر العلائیة، ج۱، ص۵۵۴، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، ۱۹۵۶م.
۴۲. وصاف، تاریخ، ج۱، ص۲۸۴، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، تهران، ۱۳۳۸ش.
۴۳. وصاف، تاریخ، ج۱، ص۶۱۴، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، تهران، ۱۳۳۸ش.
۴۴. رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌ التواریخ، ج۲، ص۱۱۹۰، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۴۵. رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌ التواریخ، ج۲، ص۱۱۹۲، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۴۶. ابن‌فضل‌الله عمری، احمد، مسالک الابصار، ج۳، ص۲۰۶، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.    
۴۷. ابن‌فضل‌الله عمری، احمد، التعریف بالمصطلح الشریف، ج۱، ص۶۸، به کوشش محمدحسین شمس‌الدین، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.    
۴۸. قلقشندی، احمد، صبح‌الاعشی، ج۴، ص۴۲۴، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
۴۹. قلقشندی، احمد، صبح‌الاعشی، ج۷، ص۲۶۲، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
۵۰. تیموری، تزوکات، تحریر ابوطالب حسینی تربتی، ج۱، ص۲۷۰، به کوشش جوزف وایت، آکسفرد، ۱۷۸۳م.
۵۱. نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۱۵۴، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
۵۲. نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۱۹۸، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
۵۳. نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۲۴۰، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
۵۴. نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۳۱۰، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
۵۵. نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۳۱۶، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
۵۶. نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۱۵۴، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
۵۷. نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۲۴۰، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
۵۸. نشری، محمد، جهان‌نما، ج۲، ص۵۵۲، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
۵۹. نشری، محمد، جهان‌نما، ج۲، ص۵۵۶، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.
۶۰. .EI۲
۶۱. Meydan،Larousse, Istanbul, ۱۹۸۰.
۶۲. اوزون چارشیلی، اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۵۶۵، ترجمۀ ایرج نوبخت، تهران، ۱۳۶۸ش.
۶۳. رهربرن، ک. م.، نظام ایالات در دورۀ صفویه، ج۱، ص۲۹، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، ۱۳۴۹ش.
۶۴. مینورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۷۸، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.
۶۵. مینورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۱۳۹، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.
۶۶. مینورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۱۸۶-۱۸۷، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.
۶۷. میرزا رفیعا، دستورالملوک، ج۱، ص۷۰بب‌، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، مجلۀ دانشکده ادبیات، تهران، ۱۳۴۷ش، س۱۶، شم‌ ۱-۲.
۶۸. میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، ج۱، ص۴-۵، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۲ش.
۶۹. سانسون، سفرنامه، ج۱، ص۵۸، ترجمۀ تقی تفضلی، تهران، ۱۳۴۶ش.
۷۰. مینورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۷۸، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.
۷۱. مینورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۷۸، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.
۷۲. اسکندربیک منشی، عالم‌آرای عباسی، ج۱، ص۹۴۲، تهران، ۱۳۵۰ش.
۷۳. اسکندربیک منشی، عالم‌آرای عباسی، ج۱، ص۱۰۸۸، تهران، ۱۳۵۰ش.
۷۴. محمدکاظم، عالم‌آرای نادری، ج۱، ص۱۸، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۷۵. محمدکاظم، عالم‌آرای نادری، ج۳، ص۱۱۰۲، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۷۶. خوب‌نظر، حسن، جانشینان کریم‌خان‌زند، ج۱، ص۶۰، شیراز، ۱۳۵۴ش.
۷۷. قائم‌مقامی، جهانگیر، یکصدوپنجاه سندتاریخی، ج۱، ص۱۰۴، تهران، ۱۳۴۸ش.
۷۸. اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۳۹۲، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۳ش.
۷۹. اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، ج۱، ص۴۲۳، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۳ش.
۸۰. نوایی، عبدالحسین، ایران و جهان، ج۱، ص۲۷۲، از مشروطیت تا پایان قاجاریه، تهران، ۱۳۷۵ش.
۸۱. شیبانی، ابراهیم، منتخب‌التواریخ، ج۱، ص۳۲۷، تهران، ۱۳۶۶ش.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بیگ‌لربیگی»، شماره۵۳۹۹.    



جعبه ابزار